کد خبر 172306
تاریخ انتشار: ۳۰ آبان ۱۳۹۱ - ۱۰:۳۹

مسعود فراستی در جلسه نقد و بررسی فیلم "میگرن" گفت: در این سینما از بیضایی گرفته تا برخی همین کارگردان‌های فیلم‌اولی این سال‌ها لوس بارآمده‌اند و طاقت یک محدودیت و اعمال ممیزی ساده را هم ندارند.

به گزارش مشرق به نقل از مهر، نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی "میگرن" اولین تجربه بلند سینمایی مانلی شجاعی‌فرد عصر روز گذشته 29 آبان‌ در سالن بصیرت مجموعه فرهنگی 13 آبان با حضور کارگردان و مسعود فراستی به‌عنوان منتقد برگزار شد.

در ابتدای این نشست و پس از نمایش فیلم، مانلی شجاعی‌فرد در توضیحاتی کوتاه درباره شکل‌گیری ایده اولیه "میگرن" گفت: طرح اولیه این داستان به تجربه زندگی شخصی‌ام در یک آپارتمان و کیفیت ارتباط با همسایه‌هایم برمی‌گردد. از ‌آنجا که کار اصلی‌ام داستان‌نویسی است این ایده را نیز ابتدا در قالب یک داستان نوشتم و پس از آن و به‌واسطه مشورت دوستان آن را تبدیل به فیلمنامه کردم.

نمایی از فیلم "میگرن"
شجاعی‌فرد درباره وجه تسمیه فیلم نیز گفت: میگرن همان سردردی است که همه ما می‌شناسیم اما همین سردرد ساده، ریشه‌های متعددی دارد که بخش عمده‌ای از آن‌ها ناشی از استرس، نگرانی و خستگی است. نامگذاری این فیلم اشاره به شرایطی دارد که حاصلش همین استرس و خستگی است.
 
کارگردان "میگرن" درباره حاشیه‌های به‌وجود آمده برای اکران عمومی فیلمش هم گفت: فیلم ما از زمان اکران در جشنواره تا همین دو هفته پیش در وضعیت تعلیق به‌سر می‌برد. گویا باید فرض را بر این می‌گذاشتم که نخستین فیلمم رنگ پرده را نخواهد دید.
 
وی افزود: با این اوصاف و در حالی که مشغول پروژه تازه‌ام بودم روز یکشنبه هفته گذشته با من تماس گرفتند و گفتند قرار است روز چهارشنبه فیلمت اکران شود! واقعاً همین امروز هم نمی‌دانم لحظه شنیدن این خبر خوشحال شدم یا ناراحت. باز هم استرس به سراغم آمد.
 
شجاعی‌فرد تأکید کرد: تا آنجا که اطلاع دارم تلاش‌های آقای شایسته به‌عنوان پخش‌کننده این فیلم را به اکران رساند و از این بابت خوشحالم که اولین فیلمم فرصت اکران پیدا کرد اما کاش در شرایط نرمال‌تری این امکان فراهم می‌شد.
 
کارگردان "میگرن": به‌دنبال سیاه‌نمایی نبودم
 
کارگردان "میگرن" در ادامه و در پاسخ به سوال یکی از مخاطبان درباره سیاه‌نمایی فیلم، گفت: پایان‌بندی فیلم به روشنی نشان می‌دهد که بنده به دنبال سیاه‌نمایی نبوده‌ام. اینگونه نیست که شخصیت زن فیلم تسلیم شرایط شده باشد.
 
وی افزود: آنچه در این فیلم می‌‌بینیم طبیعت اجتماع ماست و هر یک از ما به‌عنوان اعضا این جامعه ممکن است در مقطعی و به واسطه یک اتفاق کوچک از این شرایط خسته شویم. تمام این فرازوفرودها را در زندگی شخصی درک و لمس کرده‌ام و به همین دلیل است که نمی‌خواهم به مخاطبم دروغ بگویم.
 
در ادامه همین بحث مسعود فراستی با اشاره به سوال طرح شده درباره سیاه‌نمایی در میگرین تأکید کرد: این فیلم اصلاً سیاه‌نما نیست و نباید اینگونه باشیم که به محض اینکه کسی گفت بالای چشمت ابروست بگوییم سیاه‌نمایی کردی! این منتقد سینمایی افزود: اگر فیلم‌هایی مانند "میگرن" را سیاه‌نما بدانیم در برابر فیلمی مانند "یک خانواده محترم" چه موضعی خواهیم گرفت؟ لابد باید خودمان را دار بزنیم!
 
تا اطلاع ثانوی از واژه سیاه‌نمایی استفاده نکنید
 
وی با تأکید بر اینکه هر نقدی سیاه‌نمایی نیست، تأکید کرد: نقد در یک فیلم می‌تواند خیلی تندتر از آنچه در میگرن شاهدش بودیم باشد اما باید به‌دنبال زاویه نگاه برای طرح این انتقاد باشیم. پس لطفاً تا اطلاع ثانوی از واژه سیاه‌نمایی استفاده نکنید مگر در برابر فیلم‌هایی چون "یک خانواده محترم"، فیلم‌های مخملباف و قبادی و دیگر آثاری از این جنس.
 
 
فراستی در ادامه با اشاره به ایرادات فیلم "میگرن" گفت: مشکل ساختاری این فیلم، درگیری بیش از حد با جزئیات است. جزئیاتی که توجه به آن‌ها خوب است اما در فیلم رها هستند و در فیلمنامه باید جمع می‌شدند.
 
وی در ادامه به کیفیت بازی بازیگران پرداخت و با انتقاد از آن‌ها به کاراکتر اصلی فیلم با بازی هنگامه قاضیانی اشاره کرد و گفت: ما از این کاراکتر در طول فیلم هیچ نمی‌دانیم و جزئیاتی چون برخوردش با راننده تاکسی تا نوشتن خاطرات روزانه‌ای که در سطح یک دختر دبیرستانی است و نه یک زن خانه‌دار و تحصیل‌کرده، هیچ کمکی به شناخت او نمی‌کند.
 
شجاعی فرد: سکانس تاکسی را باید حذف می‌کردم
 
شجاعی‌فرد در پاسخ به این بخش از نقد فراستی ضمن پذیرش کلیت بحث درباره برخی جزئیات در فیلم گفت: درباره عدم تأثیرگذاری این جزئیات بر شناخت کاراکترها با شما موافق نیستم؛ چراکه به زعم خودم همین جزئیات نشان‌دهنده دلایل خستگی و تنهایی این کاراکترهاست.
 
وی با اشاره به یکی از سکانس‌های مورد اشاره فراستی تأکید کرد: درباره سکانس راننده تاکسی، بنده هم با شما موافقم که مخاطب نمی‌تواند با آن ارتباط برقرار کند و اگر فرصت بیشتری برای آماده‌سازی فیلم برای اکران داشتم این سکانس را حذف می‌کردم.
 
کارگردان میگرن اضافه کرد: این سکانس در تقابل با سکانس دیگری که در ممیزی از فیلم حذف شد معنا و مفهوم پیدا می‌کند. متأسفانه 17 دقیقه از فیلم به دلایلی حذف شد. بنده هم آن را پذیرفته‌ام و غر نمی‌زنم اما همین حذفیات به برخی لحظه‌ها و احساس‌های موجود در فیلم لطمه زده‌است.
 
در سینمای ایران غالب کارگردانان لوس بار آمده‌اند
 
فراستی درباره صحبت‌های شجاعی‌فرد درباره ممیزی خطاب به این کارگردان جوان گفت: شکر خدا شما جزو فیلمسازان لوس نیستید!‌ در این سینما از بیضایی گرفته تا برخی همین فیلمسازان فیلم‌اولی این سال‌ها لوس بار آمده‌اند و طاقت یک محدودیت و اعمال ممیزی ساده را هم ندارد، فکر می‌کنند باید همه چیز برای فیلمسازی مهیا باشد.
 
وی ادامه داد: این فیلمسازان هنوز جای جدی نرفته‌اند تا ببینند شرایط چگونه است، تا ببینند به فیلمساز بزرگی مانند جان فورد هم هشدار می‌دهند که حواست باشد 15 صفحه از قرارداد عقب هستی! در سینمای ایران متأسفانه غالب کارگردانان لوس بارآمده‌اند.
 
فراستی خطاب به شجاعی‌فرد افزود: سعی کنید جزو این سینماگران لوس نباشید. ممیزی بسیار منگل است و به راحتی می‌توانید سرش کلاه بگذارید. تو یک کارگردان ایرانی هستی و با فیلمت نشان داده‌ای بابت این ایرانی بودن هم پشیمان نیستی، پس قوی باش و در همین شرایط فیلم خودت را بساز.
 
سینما جای شکنجه نیست
 
این منتقد سینمایی در واکنش به بخش دیگری از توضیحات شجاعی‌فرد درباره انتقال حس خستگی کاراکترها به مخاطبان فیلم تأکید کرد: فراموش نکنیم اگر من بخواهم فیلمی درباره دیوانه‌ها بسازم قرار نیست مخاطبان را هم دیوانه کنم! قرار نیست بر مینای تم فیلم مخاطب را شکنجه کنیم. سینما جای شکنجه نیست. مراقب باشید به این دام نیافتید.
 
فراستی ادامه داد: سینما یعنی تجربه کردن خستگی، شادگی، غم، هراس و هر حس دیگر برای یک انسان معین. در سینما هیچ حس عامی نداریم و فهم این موضوع یعنی تمام سینما.
 
وی افزود: گرایش دیگری که در برخی فیلم‌ها وجود دارد تصویر کردن روزمرگی است که معتقدم فقط یک نفر در سینمای ایران این کار را بلد بود؛ سهراب شهید ثالث. من فیلم طبیعت بی‌جان را دوست ندارم اما کارگردانش کارش را بلد بود و تا همین امروز هم تنها او را می‌شناسم که پرداختن سینمایی به این روزمرگی را بلد بود.
 
"میگرن" قطعاً از "به‌همین سادگی" فیلم بهتری است
 
فراستی در ادامه با اشاره به برخی نمونه‌های ناموفق در زمینه تصویر کردن روزمرگی روی پرده سینما گفت: فیلم خانم شجاعی‌فرد از این منظر قطعاً از فیلمی مانند "به همین سادگی" خیلی بهتر است اما به تصویر درآوردن خستگی ناشی از روزمرگی آنقدر کار سختی است و آندر بلد بودن می‌خواهد که گاهی کارگردانی مانند برگمان هم ازپس آن برنیامده است.
 
وی در ادامه صحبت‌هایش تأکید کرد: راه نجات سینمای ما قصه‌گویی است. تا می‌توانید قصه‌ها را در معرض واقعیت‌ها قرار دهید. تخیل در این زمینه می‌تواند مثل اسید نابودکننده باشد اما زندگی واقعی اینگونه نیست.
 
فراستی در پاسخ به مجری برنامه درباره تفاوت "قصه‌سازی" و "تخیل" گفت: مثلاً وقتی شما می‌خواهید قصه‌ای درباره دفاع مقدس روایت کنید نیاز نیست بنشینید و تخیل کنید باید درباره آن مطالعه کنید و مستند ببینید. 99 درصد موضوعات قابل طرح در سینما چنین وضعی دارند و اصلاً تخیل نمی‌خواهند.
 
وی افزود: ارباب تخیل مغز است اما برخی از ما هپروت را جایگزین تخیل می‌کنیم. حضرت خیال را باید حضرت عقل رهبری کند. باید یاد بگیریم به‌جای تخیل درباره واقعیت، واقعیات را خوب نگاه کنیم.
 
نقد "پیام فیلم" مرضی است که حسن عباسی به جان نقد انداخته!
 
در ادامه برنامه یکی دیگر از حاضران در سالن فیلم "میگرن" را "چرک" و "سیاه" توصیف کرد و پیام آن را قابل نقد دانست که فراستی باردیگر گفت: این نوع نگاه به یک فیلم، بیماری مشترکی است که هم روشنفکران به آن مبتلا هستند و هم بچه مسلمان‌های رادیکال. هر دو اثر سینمایی را یک جور تحلیل می‌کنند و در آن به دنبال پیام هستند.
 
وی افزود: نقد پیام یک فیلم از اساس دری‌وری است!‌ این مرض را حسن عباسی به جان نقد انداخته است. سینما، ادبیات و هر مدیوم هنری دیگری اصلاً قصد انتقال پیام ندارد. چه کسی گفته یک فیلم سینمایی باید پیام داشته باشد!؟
 
این منتفد ادامه داد: این یک بیماری است که حاصلش همین فیلم‌های شعاری و بی‌خاصیتی است که بعضا در سینما و تلویزیون می‌بینیم. اگر به دنبال پیام هستید بروید در تظاهرات خیابانی و به شعارها گوش دهید!
 
فراستی تأکید کرد: هر اثر هنری تنها برش و لمحه‌ای از نگاه یک آدم در قبال زندگی است. این نگاه می‌تواند در مواردی حتی سیاسی هم باشد اما به دنبال پیام نیست. گشتن به‌دنبال پیام در فیلم رفتن دنبال نخود سیاه است!
 
این منتقد در واکنش به اعتراض برخی حاضران درباره رسانه بودن سینما و تأکید بر انتقال پیام به‌عنوان یکی از کارکردهای رسانه پاسخ داد: بله سینما رسانه است اما رسانه خودش پیام است و طبیعتاً سینما هم خود پیام است، نه اینکه بخواهد درصدد انتقال پیام باشد.
 
فراستی ادامه داد: این همان مشکل مشترک روشنفکران و بچه مسلمان‌هاست که می‌خواهند با این مدیوم پیام منتقل کنند و فکر می‌کنند با عده‌ای مخاطب طرفند که باید هدایت‌شان کنند! سینما باید آدم‌سازی کند. آدم هم اینقدر شعار نمی‌دهد، ادعای اصلاح هم ندارد. اگر دنبال پیام بروید کلاه سرتان رفته‌است.