به گزارش مشرق به نقل از رویداد، برنامه کنترل ذهن (اذهان) دولت آمریکا سالهاست که به نگرانی برای آزادی خواهان و مدافعان حقوق بشر بدل شده است؛ سازمان جاسوسی سیا که در این رابطه برای سالیان است فعالیت دارد؛ فقرا و زندانیان آمریکایی را در صف اول قربانیان آزمایشهای ضد بشری خود قرار داد.
در سال 1950، دولت آمریکا به منظور بررسی شیوههای کنترل ذهن، پروژههایی را آغاز کرد؛ براساس اسنادی که گزارش شد، هدف از این برنامهها دستیابی به روشی بود که به موجب آن انسان را بر خلاف خواست و اراده خود، وادار به انجام امور گوناگون کنند؛ چندین سال بعد، هیئت "راکفلر" پرده از ماجرای "قتلهای برنامهریزی شده" سیا برداشت؛ این گزارش به ربایش، شکنجه و خوراندن دارو به شهروندان آمریکایی اشاره میکند.
ایالات متحده آمریکا که خود را نماینده یک جامعه مدنی میداند، به بزرگترین مرکز جاسوسی خود مجوز داد تا این سازمان نمونههای آزمایشی خود را که از میان زندانیان، بیماران روانی و اقلیتهای قومی بودند ،انتخاب و آزمایشهای متعددی بر روی این افراد بدون اطلاع یا رضایت آنان با استفاده از داروهایی که برای سلامتی بسیار خطرناک است همچون آی اس دی، مسکالین، مرفین، آتروفین و سکوباربیتال را انجام دهد.
اصطلاح " تئوری جاسوسی" برای مباحث بزرگ توطئهای به کار میرود که این اصطلاح معمولاً توسط دانشمندان و در فرهنگ عامه برای شناسایی اقدامات مخوف نظامی، بانکداری و سیاسی با هدف ربودن "قدرت، ثروت و آزادی" مردم استفاده شده است؛ تئوری توطئه و جاسوسی براساس ایدهای است که توطئههای فوقالعاده پیچیدهای را شامل میشود و این تئوری در هرم برنامههای سازمان جاسوسی سیا قرار دارد.
براساس گزیدهای که از کتاب نویسنده معروف به نام "وال" با عنوان "درمان تا جهنم" اقتباس شده؛ نوشته شده است؛ پس از آنکه ایالات متحده از غرب ظهور کرد و روسها از شرق آمدند، دولت آمریکا رو به دانشمندان ارشد دولت هیتلر آورد؛ در واقع دولت آمریکا با قصد دستیابی به دانش انتزاعی این دانشمندان را به نفع ارتش آمریکا دراختیار گرفت.
هدف دیگر از نزدیک شدن به این دانشمندان ممانعت از دستیابی روسها به اطلاعات دانشمندان آلمانی بود؛ بسیاری از این دانشمندان متخصصان شستوشوی مغزی و شکنجههای روحی و روانی بودند که تعدادی از آنها در دادگاه نورمبرگ مربوط به جرائم جنگی اعدام شدند.
دولت آمریکا برنامه خود را با نام MK-ULTRA پیرو برنامه نازیها در آلمان آغاز کرد؛ موشهای آزمایشگاهی این برنامه شهروندان آمریکایی و کانادایی بودند که بدون اعلام رضایت، تحت آزمایشهای تجربی قرار میگرفتند.
این برنامه از ابتدای سال 1950 شروع شد و تا اواخر سال 1960 ادامه یافت؛ برخی از اهداف پروژه MK-ULTRA بهرهبرداری از روشهایی برای دستکاری و تحت کنترل قرار دادن وضعیت روانی افراد، تغییر کارکرد مغز که شامل تزریق محرمانه مواد مخدر و دیگر مواد شیمیایی، ایجاد محرومیتهای حسی، انزوا و سوء استفادههای کلامی و جنسی بوده که در ماهیت پروژههای تحقیقاتی غیرقانونی و غیرانسانی سازمان جاسوسی آمریکا سیا قرار داشت و هماکنون نیز موجود است.
شستوشوی مغز افراد برای دریافت اطلاعات و شکنجه روانی توسط نیروهای ارتش آمریکا نمود خود را در زندان گوآنتانامو و دیگر داستانهایی که از جنگ عراق و افغانستان روایت شده نشان داده است؛ در واقع ریشه شکنجهها به دانشمندان نازی آلمان بر میگردد که در سال 1950 به استخدام دولت آمریکا درآمدند.
آن زمان، روزهای جنگ سرد بود و آمریکا میخواست با استفاده از کنترل ذهن به عنوان یک اسلحه در مقابل اتحاد جماهیر شوروی، چین و کره شمالی ایستادگی کند؛ "همچنین سیا علاوه براینکه میخواست بر افکار مردم تسلط یابد، با استفاده از همین تکنیک درصدد تسلط بر افکار رهبران شاخص جهان نیز بود."
فیدل کاسترو رهبر مردم کوبا، یکی از افرادی بود که در دستور کار برنامه کنترل مغز سیا قرار داشت؛ در آن زمان بسیاری از آزمایشات در سطوح ابتدایی و بدون کاشت تراشههای مدرنی که امروز در داخل بدن قرار میگیرند، صورت میگرفت.
مواد مخدر در بازگرداندن بیماران و کسانی که تحت آزمایش سیا قرار میگرفتند، نقش بسیار زیادی داشت؛ همچنین مواد شیمیایی، بیولوژیکی و رادیولوژیکی برای کنترل ذهن مورد بررسی قرار میگرفت؛ از ماه آوریل سال 1953 آزمایش LSD نیز بدون رضایت کسانی که مورد آزمایش قرار میگرفتند؛ میزبان کارگران و پرسنل نظامی سیا، مأموران دولتی، پزشکان، بیماران روانی و روسپیها شد؛ در این آزمایش نمک اسید باربیتوک به یک دست تزریق میشد و آمفتامین به دست دیگر.
باربیتوراتها برای اولین بار تزریق شدند و به محض آنکه فرد به ظاهر تسکین یافت یا تقریباً به خواب رفت، شروع به گفتن جملات و سخنانی میکرد و زمان برای پرسیدن برخی سؤالها فراهم میشد؛ دیگر داروهای مصرفی هروئین، مورفین، ام دی ام ای، ماریجوآنا، الکل و تعدادی دیگر از انواع داروهای مخرب از دیگر مواد مورد استفاده بودند؛ برخی از افراد تحت این آزمایشها دچار آسیبهای دائمی شدند.
میتوان گفت که با سرعت گرفتن پیشرفتهای تکنولوژیکی، توده مردم در تاریکی اطلاعاتی به سر میبرند و نمیتوانند حتی تصور کنند که ارتش و یک دولت تا چه حدی میتواند قابلیت دسترسی و نفوذ به مردم را داشته باشد.
برخی از این تکنولوژیها از قالب بسیار خاص و عجیبی برخوردار هستند و مردم عادی حتی نمیدانند که چنین فناوریهایی در دنیای امروز به وجود آمده است.
سازمان جاسوسی آمریکا CIA مدرنترین تکنولوژیها را برای کنترل ذهن افراد به وجود آورده که به صورت طبقهبندی شده در این سازمان وجود دارد.
دانشمندان دولتی نیز طی این سالها بیکار ننشستهاند؛ سامانههای قدرتمند کنترل اعصاب که در این سالها طراحی و تکمیل شدهاند، نامهای دیگری همچون "سلاحهای رادیو فرکانسی"، "سلاحهای غیر کشنده"، "سلاحهای تابشی الکترومغناطیس" یا "سلاحهای روانگردان" به خود گرفتهاند.
مقامات سازمان سیا خواستار "تدوین و ارزیابی هر نوع روشی که از طریق آن بتوان بر خلاف خواسته و بدون اطلاع فرد، از وی اطلاعات گرفت "، شده بودند؛ در یادداشتهایی یک مأمور سیا خواسته بود که فرد مورد نظر تا حدی کنترل شود که خواستههای مأموران سیا را بر خلاف مصالح خود و حتی بر خلاف مقتضیات اصل حفظ حیات انجام دهد.
در سال 1950، دولت آمریکا به منظور بررسی شیوههای کنترل ذهن، پروژههایی را آغاز کرد؛ براساس اسنادی که گزارش شد، هدف از این برنامهها دستیابی به روشی بود که به موجب آن انسان را بر خلاف خواست و اراده خود، وادار به انجام امور گوناگون کنند؛ چندین سال بعد، هیئت "راکفلر" پرده از ماجرای "قتلهای برنامهریزی شده" سیا برداشت؛ این گزارش به ربایش، شکنجه و خوراندن دارو به شهروندان آمریکایی اشاره میکند.
ایالات متحده آمریکا که خود را نماینده یک جامعه مدنی میداند، به بزرگترین مرکز جاسوسی خود مجوز داد تا این سازمان نمونههای آزمایشی خود را که از میان زندانیان، بیماران روانی و اقلیتهای قومی بودند ،انتخاب و آزمایشهای متعددی بر روی این افراد بدون اطلاع یا رضایت آنان با استفاده از داروهایی که برای سلامتی بسیار خطرناک است همچون آی اس دی، مسکالین، مرفین، آتروفین و سکوباربیتال را انجام دهد.
اصطلاح " تئوری جاسوسی" برای مباحث بزرگ توطئهای به کار میرود که این اصطلاح معمولاً توسط دانشمندان و در فرهنگ عامه برای شناسایی اقدامات مخوف نظامی، بانکداری و سیاسی با هدف ربودن "قدرت، ثروت و آزادی" مردم استفاده شده است؛ تئوری توطئه و جاسوسی براساس ایدهای است که توطئههای فوقالعاده پیچیدهای را شامل میشود و این تئوری در هرم برنامههای سازمان جاسوسی سیا قرار دارد.
براساس گزیدهای که از کتاب نویسنده معروف به نام "وال" با عنوان "درمان تا جهنم" اقتباس شده؛ نوشته شده است؛ پس از آنکه ایالات متحده از غرب ظهور کرد و روسها از شرق آمدند، دولت آمریکا رو به دانشمندان ارشد دولت هیتلر آورد؛ در واقع دولت آمریکا با قصد دستیابی به دانش انتزاعی این دانشمندان را به نفع ارتش آمریکا دراختیار گرفت.
هدف دیگر از نزدیک شدن به این دانشمندان ممانعت از دستیابی روسها به اطلاعات دانشمندان آلمانی بود؛ بسیاری از این دانشمندان متخصصان شستوشوی مغزی و شکنجههای روحی و روانی بودند که تعدادی از آنها در دادگاه نورمبرگ مربوط به جرائم جنگی اعدام شدند.
دولت آمریکا برنامه خود را با نام MK-ULTRA پیرو برنامه نازیها در آلمان آغاز کرد؛ موشهای آزمایشگاهی این برنامه شهروندان آمریکایی و کانادایی بودند که بدون اعلام رضایت، تحت آزمایشهای تجربی قرار میگرفتند.
این برنامه از ابتدای سال 1950 شروع شد و تا اواخر سال 1960 ادامه یافت؛ برخی از اهداف پروژه MK-ULTRA بهرهبرداری از روشهایی برای دستکاری و تحت کنترل قرار دادن وضعیت روانی افراد، تغییر کارکرد مغز که شامل تزریق محرمانه مواد مخدر و دیگر مواد شیمیایی، ایجاد محرومیتهای حسی، انزوا و سوء استفادههای کلامی و جنسی بوده که در ماهیت پروژههای تحقیقاتی غیرقانونی و غیرانسانی سازمان جاسوسی آمریکا سیا قرار داشت و هماکنون نیز موجود است.
شستوشوی مغز افراد برای دریافت اطلاعات و شکنجه روانی توسط نیروهای ارتش آمریکا نمود خود را در زندان گوآنتانامو و دیگر داستانهایی که از جنگ عراق و افغانستان روایت شده نشان داده است؛ در واقع ریشه شکنجهها به دانشمندان نازی آلمان بر میگردد که در سال 1950 به استخدام دولت آمریکا درآمدند.
آن زمان، روزهای جنگ سرد بود و آمریکا میخواست با استفاده از کنترل ذهن به عنوان یک اسلحه در مقابل اتحاد جماهیر شوروی، چین و کره شمالی ایستادگی کند؛ "همچنین سیا علاوه براینکه میخواست بر افکار مردم تسلط یابد، با استفاده از همین تکنیک درصدد تسلط بر افکار رهبران شاخص جهان نیز بود."
فیدل کاسترو رهبر مردم کوبا، یکی از افرادی بود که در دستور کار برنامه کنترل مغز سیا قرار داشت؛ در آن زمان بسیاری از آزمایشات در سطوح ابتدایی و بدون کاشت تراشههای مدرنی که امروز در داخل بدن قرار میگیرند، صورت میگرفت.
مواد مخدر در بازگرداندن بیماران و کسانی که تحت آزمایش سیا قرار میگرفتند، نقش بسیار زیادی داشت؛ همچنین مواد شیمیایی، بیولوژیکی و رادیولوژیکی برای کنترل ذهن مورد بررسی قرار میگرفت؛ از ماه آوریل سال 1953 آزمایش LSD نیز بدون رضایت کسانی که مورد آزمایش قرار میگرفتند؛ میزبان کارگران و پرسنل نظامی سیا، مأموران دولتی، پزشکان، بیماران روانی و روسپیها شد؛ در این آزمایش نمک اسید باربیتوک به یک دست تزریق میشد و آمفتامین به دست دیگر.
باربیتوراتها برای اولین بار تزریق شدند و به محض آنکه فرد به ظاهر تسکین یافت یا تقریباً به خواب رفت، شروع به گفتن جملات و سخنانی میکرد و زمان برای پرسیدن برخی سؤالها فراهم میشد؛ دیگر داروهای مصرفی هروئین، مورفین، ام دی ام ای، ماریجوآنا، الکل و تعدادی دیگر از انواع داروهای مخرب از دیگر مواد مورد استفاده بودند؛ برخی از افراد تحت این آزمایشها دچار آسیبهای دائمی شدند.
میتوان گفت که با سرعت گرفتن پیشرفتهای تکنولوژیکی، توده مردم در تاریکی اطلاعاتی به سر میبرند و نمیتوانند حتی تصور کنند که ارتش و یک دولت تا چه حدی میتواند قابلیت دسترسی و نفوذ به مردم را داشته باشد.
برخی از این تکنولوژیها از قالب بسیار خاص و عجیبی برخوردار هستند و مردم عادی حتی نمیدانند که چنین فناوریهایی در دنیای امروز به وجود آمده است.
سازمان جاسوسی آمریکا CIA مدرنترین تکنولوژیها را برای کنترل ذهن افراد به وجود آورده که به صورت طبقهبندی شده در این سازمان وجود دارد.
دانشمندان دولتی نیز طی این سالها بیکار ننشستهاند؛ سامانههای قدرتمند کنترل اعصاب که در این سالها طراحی و تکمیل شدهاند، نامهای دیگری همچون "سلاحهای رادیو فرکانسی"، "سلاحهای غیر کشنده"، "سلاحهای تابشی الکترومغناطیس" یا "سلاحهای روانگردان" به خود گرفتهاند.
مقامات سازمان سیا خواستار "تدوین و ارزیابی هر نوع روشی که از طریق آن بتوان بر خلاف خواسته و بدون اطلاع فرد، از وی اطلاعات گرفت "، شده بودند؛ در یادداشتهایی یک مأمور سیا خواسته بود که فرد مورد نظر تا حدی کنترل شود که خواستههای مأموران سیا را بر خلاف مصالح خود و حتی بر خلاف مقتضیات اصل حفظ حیات انجام دهد.