به گزارش مشرق، امیر محبیان دبیر کل حزب نواندیشان ایران اسلامی و فعال رسانه‌ای در مصاحبه خود به اختلافات ریشه ای جریان اصلاح طلبان اشاره کرد و گفت: درون جریان اصلاحات اختلافات بسیار جدی وجود دارد مثلا بین عبدالله نوری و خوئینی‌ها، نحوه معرفی کاندیداها اختلافاتی وجود دارد و آن طور که گفته می‌شود عبدالله نوری به دنبال این است که اصلاح طلبان کاندیدای شفاف و روشن خود را معرفی کنند و وی به صورت جدی تبلیغات خود را آغاز کند اما نظر خوئینی‌ها این است که نباید کاندیدای اصلاح طلبان در حال حاضر معرفی شود. چرا که در این صورت فضا برای تخریب کاندیدای اصلاح طلبان گشوده خواهد شد و همه حرکت‌ها برای از بین بردن این فرد می‌رود.

دبیر کل حزب نواندیشان ایران اسلامی در گفت‌وگو با فارس به سوالات متعددی درباره آرایش سیاسی جریان‌ها، احزاب و افراد برای انتخابات 92 پاسخ داد و به تشریح وضعیت دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب و مصداق‌های احتمالی آنها برای انتخابات پیش رو پرداخت.


* باتوجه به اینکه حدود 6 ماه تا انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم زمان باقیست،‌تحلیل شما از آرایش گروه‌ها و احزاب سیاسی برای انتخابات آینده چیست و گروه‌ها با چه ترکیبی در انتخابات 92 حاضر می‌شوند؟

محبیان: انتخابات در کشور ما به دلایلی که شاید منطقی هم نباشد به روندی تبدیل شده که با هر انتخابات کلیه رویکردها و صف‌بندی‌ها دگرگون می‌شود. در حالی که عرف اینگونه نبوده و اغلب نباید چنین اتفاقی بیفتد بلکه هر رئیس جمهور باید بر بنای رئیس جمهور قبلی سنگ جدید بگذارد. اما متأسفانه در هر دوره که رئیس جمهور جدیدی روی کار می‌آید رفتارها، نگاه‌ها و نیروها تغییر می‌کند و یک انقلاب کوچک در قوه مجریه رخ می‌دهد که این امر باید مورد آسیب شناسی قرار گیرد.

هرچند که رئیس جمهوردر یک بستری سیاسی به قدرت می‌رسد و رئیس جمهور یک چهره سیاسی و مدیر است اما وقتی به مقام ریاست جمهوری می‌رسد، سیاست تنها بخشی از کار اوست و حوزه‌های فرهنگ، اجتماع و به ویژه اقتصاد از نکات پراهمیتی است که رئیس جمهور باید به آن بپردازد.

از سوی دیگر، رؤسای جمهور دو هدف کوتاه‌مدت و میان‌مدت دارند یعنی باید مشکلات روز مردم را برطرف کرده و در عین حال روند امور را طوری که رضایت عمومی مردم جلب شود تسهیل کنند. اما یک راه درازمدت و استراتژیک نیز وجود دارد که به مسئله فرهنگ برمی‌گردد یعنی رئیس جمهور موظف است به گونه‌ای عمل کند که فرهنگ جامعه به سمت تعالی پیش رفته و در چارچوب اهدافی که نظام تعیین کرده باشد.

مقام معظم رهبری بر این نکات تأکید دارند یعنی ایشان بر رویکرد فرهنگی دولت تأکید داشتند که باید دقیق و عقلانی و در چارچوب آرمانها باشد و هم بر حل مشکلات روزمره مردم تأکید جدی داشتند. اما متأسفانه یک وجه غلبه پیدا می‌کند به طور مثال گاهی یک دولت کاملا اقتصادی می‌شود یا یک دولتی دیگر فرهنگی را کنار می‌گذارد و فقط سیاسی می‌شود. همه این موارد نکاتی است که مورد ایراد قرار دارد و باعث می‌شود که رؤسای جمهور به جای اینکه مکمل یکدیگر باشند معارض یکدیگر شوند. این نکات در رابطه با کسانی که در فلسفه سیاسی کار می‌کنند باید مورد بررسی قرار گیرد.اما درباره چشم انداز سیاسی که برای انتخابات ریاست جمهوری در کشورمان وجود دارد باید گفت از ابتدای انقلاب اسلامی دو جریان ریشه‌ای و قدرتمند به خصوص از زمانی که انقلاب به ثبات رسید وجود داشته است.

* دوگانه های سیاسی ابتدای انقلاب

یک جریان، جریان موسوم به چپ سیاسی بوده و یک گروه نیز اسلامگرایان راست بودند. هرچند ما مطابق این اسم گذاریها و تطابق آن با فرهنگ خود نیستیم. اینها بعدها به رقابت دو گروه مجمع روحانیون و جامعه روحانیت تبدیل شد و بعداز آن نیز به جریان اصولگرا و اصلاح طلب تقسیم شد.هر دوی این جریانات در مقطعی به نوعی قدرت را در دست داشته و امتحان خود را پس داده‌اند.

فراز و نشیب این جریانات در فضای سیاسی کشور غیرقابل انکار است و نادیده گرفتن آن باعث می‌شود که بخشی از تحلیل نیز ضعیف بشود. نکته دیگر این است که هردوی این جریانات در جامعه ریشه دارد اما عمق ریشه و میزان پایبندی آنها به روند عملکردشان متفاوت است و در عین حال نوع آرمان‌های آنها نیز با یکدیگر تفاوت دارد اما ما قصد تحلیل این موارد را نداریم و می‌خواهیم به تحلیل مصادیق نامزدهای انتخاباتی برسیم.

*بررسی رفتار سیاسی سه گروه در انتخابات

در بحث مصداقی روز اگر بخواهیم انتخابات آتی را در نظر بگیریم به نظر می‌رسد که سه گروه را می‌توان در انتخابات شناسایی کرده که این گروه رفتارها و نوع عملکردشان کاندیداها را بین خودشان تقسیم می‌کنند.

گروه اول اصولگرایان با همه طیف‌های متفاوت که در ذیل آن قرار دارند هستند. گروه دوم جریان موسوم به اصلاح طلب و گروه سوم نیز کاندیداهای عملگرا هستند که تابع این جریانات نیستند و با ورود به صحنه سعی می‌کنند که کاندیدا شوند.

* یعنی آنها نامزدهای مستقل هستند؟

محبیان: مستقل در جامعه بار مثبتی دارد در حالی که آنها بیشتر افراد عملگرا هستند و عملگرا لزوما به معنای مستقل نیست و آنها اگر به اینجا برسند که برای پیروزی باید به یک جناح نزدیک شوند این کار را انجام دهند در حالی که یک نامزد مستقل سعی دارد که فاصله بگیرد در حالی که برای نامزد عملگرا، اصولگرا یا اصلاح طلب بودن حزب تفاوتی نمی‌کند و در واقع آنها نگاه ‌آرمانی ندارند بلکه بیشتر به مسئله پیروزی بر حسب عمل توجه دارند که در این افراد هم اصلاح طلبان و هم اصولگرایان دیده می‌شود و آنها کسانی هستند که از لیست‌های اساسی جا می‌مانند. یعنی چون حامیان جدی ندارند به صورت انفرادی وارد صحنه می‌شوند.

*تحلیل وضعیت سیاسی جریان اصلاح طلب و زیر مجموعه های آن

در تحلیل وضعیت اصلاح طلبان برای انتخابات باید گفت که جریان اصلاح طلب بعد از قضیه آشوب های سال 88 به دلیل اشتباهات استراتژیک از بدنه حاکمیت کنار رفت و از آنجایی که بخشی از اشتباهات آنها به خود اصلاح طلبان برمی‌گشت نمی‌توان گفت که نظام آنها را کنار گذاشت. اما آنها برای جلب حاکمیت نظام و بازگشتن به صحنه، فضای دشواری پیش رو دارند تا بتواند جلب اعتماد کند. چرا که تصمیم نظام در این زمینه بسیار اهمیت دارد. اگر ما بخواهیم جریان اصلاح طلب را مورد بررسی قرار دهیم و آنها را درصد بندی کرده و مشخص کنیم باید گفت یکی از نیروهای فعال در جریان اصلاح طلب خاتمی است که به عنوان یک فاکتور و جریان‌ساز منشأ اثر است. دیگری جریان موسوم به سبزهاست و افرادی مثل عبدالله نوری یا نیروهای تک رو هستند که در سیستم اصلاحات کار می‌کنند اما ایده‌های خاص خود را دارند. یک گروه دیگر اصلاح طلبان تک رو هستند که این عده نیز خود را اصلاح طلب تعریف می‌کنند ولی در عین حال در پی آن هستند که  مورد حمایت چهره‌های شاخص قرار گیرند.

*رویکرد انتخاباتی خاتمی در جریان اصلاحات

گروه دیگر نیز اصلاح طلبان متفرقه هستند که با اصلاح طلبان تک رو تفاوت دارند و در عین حال در جریان اصلاحات باید تأثیرگذاری هاشمی را نیز در نظر گرفت. اما درباره رویکردهایی که این جریانات اتخاذ می‌کنند باید گفت خاتمی تلاش خواهد کرد با شعار نه به تندروی در هر دو جناح فضا را در دست بگیرد و اعتماد نظام را جلب کند. لذا تلاش عمده وی این است که چراغ سبز نظام را برای حضور در صحنه بدست آورد.

* یعنی شخص خود خاتمی چنین دغدغه‌های دارد؟

محبیان: به عنوان کاندیدا خیر اما به عنوان کسی که جریان اصلاحات را هدایت می‌کند بله. یکی از رویکردهای خاتمی این است که سبزهای خواهان مشارکت را نیز جذب کند. یعنی می کوشد آن بخشی که موسوم به جریان سبز بودند را کنار نگذارد و به سمت خود بیاورد که کار عاقلانه ای است چراکه تا حد ممکن نباید هیچ جریانی حذف شود.

*حرکت عارف به سمت اصلاح طلبان تک رو

اما اینکه کاندیدای خاتمی چه کسی خواهد بود و اینکه خودش کاندیدا خواهد بود و یا فرد دیگری را معرفی خواهد کرد. جای بحث دارد. اما با توجه به شرایط هر کدام از این فاکتورها تغییر می‌کند. در یک مقطعی به نظر می‌رسید که آقای عارف مورد حمایت آقای خاتمی قرار دارد. اما خبرهایی که ما داریم این است که از سوی خاتمی مورد حمایت قرار نگرفت و عملا به سمت اصلاح طلبان تک رو در حال حرکت است. اما او می‌خواهد به عنوان یک نیروی جایگزین در میدان بماند. اینکه چه کسی کاندیدای اصلی جریان خاتمی شود باید به برخی از تعاملات توجه کرد.

جلساتی که در حال حاضر خاتمی، موسوی خوئینی‌ها عبدالله نوری، سید سراج الدین موسوی و برخی دیگر از افراد برگزار می‌کنند ممکن است به تایید یک کاندیدا بینجامد. لذا ممکن است خاتمی فعلا یک فرد را به صورت مشخص به عنوان یک کاندیدا مطرح نکند و مهم نتیجه تعاملات آنها است.

* چقدر احتمال دارد که خود خاتمی وارد عرصه رقابت شود؟

محبیان: بنده خودم با آقای خاتمی درباره این موضوع صحبت کردم؛ خاتمی به صورت قاطع مطرح کرد من نامزد نخواهم شد و به صورت شوخی به من گفت که حاضرم سند محضری بگذارم که نامزد نشوم. لذا خاتمی بیشتر به دنبال این است که جریان اصلاح طلبی معتدل را احیاء کند. اما نکته‌ای که وجود دارد این است که در سیاست هیچ چیز ناممکن نیست. حتی آن زمانی که خاتمی رئیس جمهور شد قبل از آن گفته بود که سراغ فرد دیگری بروید چرا که من کاندیدا نخواهم شد. اما دیدیم که نامزد انتخابات شد و رای هم آورد.

طبیعی است که خاتمی هنوز دارای محبوبیت‌هایی باشد و نسبت به سایر اصلاح طلبان نیز این محبوبیت بالاتر باشد. اما اگر شرایط برای آمدن خاتمی مهیا باشد محدودیت‌هایی نیز وجود دارد. لذا او نمی‌تواند به سادگی از این موانع بگذرد و خودش هم این موضوع را به خوبی می‌داند. لذا ترجیح می‌دهد که بیشتر مدیریت کلان این جریان را بر عهده بگیرد.

*بررسی وضعیت سبزها در انتخابات 92

دومین جریانی که در درون جریان اصلاح طلب وجود دارد و باید به عنوان یک فاکتور به آن توجه کرد جریان موسوم به سبزها است. جریانی که در انتخابات 88 از میر حسین موسوی حمایت کرد و در نهایت به آشوب‌ها و آنچه که موسوم به فتنه 88 شد، انجامید.

آنها در حال حاضر در حال تبدیل شدن به 2 گروه هستند. یک گروه از آنها تندروها بوده که به اپوزیسیون خارج از کشور پیوسته‌اند و به دنبال تحریم انتخابات هستند یعنی منتظرند فشارهای خارجی به کشور افزایش یابد تا فضا را باز کند و آنها بدون قید و شرط وارد انتخابات شوند یا اینکه به نظام اعمال فشار کنند تا نظام برای آنها فرش قرمز پهن کند.آنها تقریبا از بدنه سیاسی کشور کنار هستند.

گروه دیگر از آنها به دنبال حضور با هزینه کم هستند و نمی‌خواهند از عقاید و باورهایی که از آن زمان داشتند عقب نشینی کنند اما حاضر به نوعی از مصالحه هستند اما در عین حال نمی‌خواهند طوری رفتار کنند که بدنه اجتماعی خود را از دست بدهند.

*  مصداق گروه دوم را شما چه جریان‌هایی می‌دانید؟

گروه دوم معتقد هستند که باید بدنه سبز‌ها را جذب کرده و در عین حال امتیاز زیاد هم ندهند، فکر می کنم افرادی مثل آقایان عبدی و حجاریان از این دیدگاه حمایت می‌کنند و در واقع تا حدودی به خاتمی نزدیک شده‌اند. یعنی ضمن اینکه انتقاداتی به خاتمی درباره نوع تعامل وی دارند از او حمایت می‌کنند و در عین حال معتقدند مباحثی که از سوی سبزها مطرح شده نباید کنار گذاشته شود لذا اعتقادی به درگیری هم ندارند.

*بررسی وضعیت اصلاح طلبان با محوریت عبدالله نوری

جریان سوم درون جریان اصلاحات با  محوریت عبدالله نوری است. وی یک خیز بلندی را برای مطرح کردن خود حتی در سطح رهبری اصلاحات و جایگزینی خاتمی برداشته است. اما میدان ندید و تاکنون فضای مناسبی برای وی نبوده است. عبدالله نوری در حال حاضر سعی می‌کند واسطه‌ای بین سبزها از طریق ارائه شعارهای به ظاهر تند با خاتمی باشد و در واقع خود را به عنوان یک چهره شاخص در سطح رهبری اصلاحات مطرح ‌کند. به این معنا که او این تز را دنبال می‌کند که خاتمی رهبر اصلاحات نیست. عبدالله نوری به دنبال جذب سبز‌ها است ازاین رو با توجه به موانعی بر سر راه خود می‌بیند مسلما به دنبال کاندیداتوری در انتخابات آینده نیست بلکه در صدد نوعی محوریت در جریان اصلاحات است.

*اختلافات ریشه دار جریان اصلاحات

درون جریان اصلاحات اختلافات بسیار جدی وجود دارد مثلا بین عبدالله نوری و خوئینی‌ها، نحوه معرفی کاندیداها اختلافاتی وجود دارد و آن طور که گفته می‌شود عبدالله نوری به دنبال این است که اصلاح طلبان کاندیدای شفاف و روشن خود را معرفی کنند و وی به صورت جدی تبلیغات خود را آغاز کند اما نظر خوئینی‌ها این است که نباید کاندیدای اصلاح طلبان در حال حاضر معرفی شود. چرا که در این صورت فضا برای تخریب کاندیدای اصلاح طلبان گشوده خواهد شد و همه حرکت‌ها برای از بین بردن این فرد می‌رود.

در حالی که عبدالله نوری معتقد است اگر در آخرین لحظات نامزد اصلاح طلبان را معرفی کنیم فرصتی برای جا انداختن وی در جامعه نخواهیم داشت و به تبلیغات چند ساعته صدا و سیما نیز نمی‌توان اکتفا کرد. اما خوئینی‌ها بر نظر خود پا فشاری دارد.

*وضعیت اصلاح طلبان تک رو

جریانی دیگری که درون اصلاحات وجود دارد اصلاح طلبان تک رو هستند و در واقع کسانی هستند که ظرفیت‌های برای کاندیداتوری دارند اما ممکن است نتوانند موافقت سران اصلاحات را جلب کنند و یا به هر دلیلی آنها توصیه کنند که فعلا خود را کنار بکشید. در حال حاضر آقای عارف مصداق این قضیه است. عارف به دنبال این است که به عنوان تنها گزینه اصلاح طلبان مطرح شود هر چند در حال حاضر افراد جدیدی مطرح شده‌اند.

* عارف بسیار جدی وارد انتخابات شده است

تا آنجا که خبر داریم عارف بسیار جدی وارد انتخابات شده و ستادهای خود را نیز تعیین کرده و فعالیت‌های جدی در این زمینه دارد. در بین اصلاح طلبان نجفی و جهانگیری ژست‌ کاندیداتوری می‌گیرند و حتی از نوع عکس گرفتن آنها می‌توان متوجه این موضوع شد.

جریان دیگر" اصلاح طلبان متفرقه" هستند آنها می‌دانند که منشاء اثر نیستند اما می‌خواهند که اثر گذار باشند در این جریان تیم کواکبیان و حفظ مردم سالاری در این حوزه تلاش دارند که به آقای خاتمی نزدیک شوند و حول محور وی عمل کنند و با طرح‌هایی همچون مناسک در صدد ایجاد وحدت تشکیلاتی هستند.

* هاشمی می‌خواهد مدیریت توامان جریان اصلاحات و اصولگرایان را داشته باشد

اما جریان دیگری که درون جریان اصلاح تعریف می‌شود جریان آقای هاشمی رفسنجانی است. مدل حرکتی هاشمی، کلاسیک است اما در عین حال بسیار هوشمندانه در این قضیه پیش می‌رود.‌آقای هاشمی می‌خواهد مدیریت توامان جریان اصلاحات و اصولگرایان را داشته باشد و در هر دو جریان، بازی سازی کند و ضمن این موضوع کاندیدا سازی هم داشته باشد. او یک تئوری گفتمانی دارد در حالی که سایرین هنوز تئوری مشخصی مطرح نکرده‌اند. اما هاشمی دولت وحدت ملی را مطرح کرده است که برای این امر مقدماتی ذهنی وجود دارد؛ شعاری که هاشمی به دنبال آن است که نیروها را حول آن متحد کند، «نه» به احمدی نژاد و بازسازی وجهه نظام در داخل و خارج از کشور است. لذا سعی دارد چتر خود را طوری تنظیم کند که هم اصولگرایان بتوانند ذیل آن قرار گیرند و هم اصلاح طلبان یعنی باید کاندیدا کسانی باشند که هاشمی تعیین کرده باشد.

بنابراین هاشمی یک بازی دو لبه را دنبال می‌کند یعنی تلاش برای مدیریت اصولگرایان و رسیدن به نامزد مطلوبی مثل ولایتی و در عین حال تلاش برای مدیریت اصلاح طلبان برای رسیدن به کاندیدای مطلوبی همچون نجفی یا جهانگیری یعنی همه این افراد مورد تایید هاشمی هستند.

*کاندیداتوری هاشمی در انتخابات یازدهم غیر ممکن نیست

گاهی هواداران هاشمی ژستی مبنی بر کاندیداتوری هاشمی و ورود وی به صحنه می‌‌گیرند. در حالی که با توجه به وضعیت جسمانی وی این موضوع را خیلی جدی نمی‌دانم و احتمال بسیار کم است. ولی در عین حال هیچ چیز ناممکن نیست.

جریان هاشمی بسیار فعال با شعار واضح نه به احمدی نژاد می‌خواهد تمام مخالفان وی را در بین اصولگرایان و اصلاح طلبان جمع کند و با القای وضعیت بحرانی، این جریانات را به سمت تئوری وحدت ملی پیش ببرد.

* رد صلاحیت سید حسن خمینی ساده نیست

*  نظر شما درباره حضور سید حسن خمینی در انتخابات پیش‌رو چیست؟

حجت الاسلام سید حسن خمینی اهل بیت امام است ؛ رد صلاحیت وی ساده نیست . وی دارای موقعیتی خاص بوده و در حال تحصیل است و از سوی دیگر می‌خواهد خود را به عنوان یک رجل دینی هم مطرح کند. لذا هزینه رد صلاحیت او برای نظام بالا خواهد بود. اگر نظام او را تأیید کند موقعیتش بسیار خوب خواهد بود اما اگر شورای نگهبان صلاحیت وی را  رد کند کل ظرفیت خود را در قضیه سید حسن خواهد گذاشت و کاندیداهای دیگر از فیلتر شورای نگهبان راحت‌تر عبور خواهند کرد چرا که نمی‌توان همه کاندیداها را رد کرد بنابراین وقتی فردی همچون سید حسن رد شود کل انرژی رد صلاحیت شورای نگهبان را می‌گیرد.

*بعید است سید حسن خمینی نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود

* با این تحلیل به نظر شما آیا سید حسن خمینی تمایلی به حضور در انتخابات دارد؟

محبیان: من با شناختی که از وی دارم معتقدم او شخصیت محترم و باهوشی است و شرایط را به خوبی می‌سنجد اما نکته‌ای که وجود دارد این است که سید حسن یک سرمایه برای نظام محسوب می‌شود در حالی که وارد فضای جنجالی شدن مشخص نیست که خروج راحتی هم داشته باشد. لذا تردید دارم که سید حسن مایل باشد وارد فضای انتخابات شود.

* به نظر شما آیا اصلاح‌طلبان درباره اجماع بر روی عارف به جمع‌بندی می‌رسند؟

محبیان: عارف ظرفیت‌هایی دارد؛ اول اینکه سابقه مدیریتی و معاون اولی داشته و دیدی که نسبت به اصلاح‌طلبان تندرو وجود دارد؛ نسبت به وی نیست. حتی برخی اصلاح‌طلبان بعضاً انتقاد می‌کردند که چرا آقای عارف در نشست‌های سران نظام بعد از آشوب های 88 حضور دارد. یعنی این نشان می‌دهد که عارف خود را از سیستم جدا نکرده است و این یک فضای مثبتی را برای او ایجاد می‌کند اما برخی‌ها این نظر را دارند که آقای عارف دارای برش لازم که بتواند از لحاظ مدیریتی اصلاحات را به صحنه برگرداند؛ نیست. یا اینکه می‌گویند او نمی‌تواند نمایندگی کل اصلاح‌طلبان را بر عهده گیرد. اما در عین حال عارف را کنار هم نمی‌گذارند، چرا که گزینه ناچار، گزینه مطلوب می‌شود.

*آرایش جریان های اصولگرا در انتخابات 92

اما جریان اصولگرایی آرایش متفاوتی دارد، اگر بخواهیم آنها را تقسیم کنیم، آنها تقسیمات بسیاری دارند و یک گروه نیستند. اول اینکه یک جریان نوپدیدی به عنوان جبهه پایداری وجود دارد که  نمی‌خواهیم ماهیتا وارد نوع حرکت و دیدگاه آنها شویم.

* نمی‌گوییم که محصولی مقابل آیت‌الله مصباح قرار دارد

جبهه پایداری عملاً به دو گروه تقسیم شده است، یک گروه هواداران آیت‌الله مصباح هستند که اینها را به عنوان چپ پایداری می‌شناسم و نظرات بسیار ایدئولوژیک وآرمانی داشته و در عین حال بر اعتقادات دینی خود استوار هستند. اما گروه راست پایداری به دولت نزدیک‌تر است و ما آنها را تحت عنوان گروه قم و تهران تقسیم‌بندی می‌کنیم. البته ما نمی‌گوییم که محصولی مقابل آیت‌الله مصباح قرار دارد اما میزان مخالفت جبهه هوادار آیت‌الله مصباح و انتقادات آنها نسبت به دولت بسیار شدیدتر از طیف راست است که غالباً سکوت می‌کند. البته هردو طیف بر روی مسئله مشائی انتقاد دارند اما قسمت راست نسبت به جریان موسوم به انحرافی سکوت می‌کند. وزن این جریان پس از عدم تفاهمی که در بین آنها ایجاد شد، کاهش یافت و فعالیت سیاسی آنها افت کرد. از این رو ما دیدیم که افرادی همچون رسایی و کوچک‌زاده از این جبهه کنار کشیدند.

* به نظر شما آنها کنار کشیدند یا از سوی جبهه پایداری کنار گذاشته شدند؟

محبیان: هر دوی احتمالات وجود دارد، یعنی کنار کشیدن از جهت اینکه بعد از اینکه آنها را کنار گذاشتند، کنار کشیدند. یعنی این افراد را از تشکیلات بیرون نکردند اما از بخشی که منشأ اثر بود کنار گذاشتند.

* با توجه به صحبت شما مبنی بر سکوت جریان راست پایداری بامحوریت محصولی نسبت به جریان انحرافی اما وی خطرات این جریان را گوشزد کرده است. نظر شما در این باره چیست؟

محبیان: آنها مشخص نمی‌کنند که دقیقاً منظورشان چه کسی است؟ و یک مطلب کلی درباره جریان انحرافی مطرح می‌کنند. در حالی که در فضای سیاسی باید شفاف موضع‌گیری کرد.

*کاندیدای مطلوب چپ پایداری لنکرانی و جلیلی است

طیف چپ پایداری با شعار نه به اصلاحات، نه به احمدی‌نژاد، نه به اصولگرایان سنتی و نه به هاشمی وارد صحنه می‌شوند و در واقع گفتمان آنها مجموعه‌ای از «نه»های مختلف است. طیف چپ پایداری هم با اصطلاح‌طلبان و جریان موسوم به فتنه مشکل دارد،  با احمدی‌نژاد موضع دارند، نسبت به اصولگرایان سنتی نیز دارای موضع هستند اما نسبت به هاشمی موضع شدیدی دارند. کاندیداهای مطلوب آنها افرادی همچون جلیلی و لنکرانی هستند. البته احتمال کاندیداتوری لنکرانی کمتر است. اما جلیلی از لحاظ نوع رفتار و سلوک نامزد مطلوب این جریان است.

* اگر سعید جلیلی به انتخابات ورود نکند آیا آنها فرد جایگزینی را مد نظر دارند؟

محبیان: هنوز من کسی را ندیده‌ام که آنها بتوانند به عنوان جایگزین مطرح کنند.

*احتمال اجماع طیف راست جبهه پایداری بر روی الهام

طیف راست جبهه پایداری در حال نزدیک شدن به دولت بوده و نفوذ دولت بر آنها زیاد است. آنها کسانی هستند که ممکن است حول محور الهام جمع شوند چرا که اگر مشائی و برخی از افراد مطرح نشوند، او جزء کاندیداهای جدی دولت است و اخیراً‌ تأکیدات آقای احمدی‌نژاد نیز بر وی دیده می‌شود. این طیف ممکن است اگر از دولت هر فردی غیر از مشائی کاندید شود به او نزدیک شوند.

* آیا طیف راست پایداری به صورت پشت صحنه با دولت در ارتباط است؟

محبیان: آنها حامی دولت هستند البته با حفظ انتقاداتی و انتقادات خود را کلی مطرح کرده و وارد شاخص نمی‌شوند و مثلاً حاضر نیستند در قضیه مشائی با احمدی‌نژاد وارد درگیری شوند. اما ممکن است اگر مشائی وارد صحنه شود از حمایت و پشتیبانی لجستیکی آنها به صورت پنهانی برخوردار باشد.

* احمدی‌نژاد بازی بسیار پیچیده‌ای را دنبال می‌کند

طیف دیگر اصولگرایان طرفداران احمدی‌نژاد هستند؛ آقای احمدی‌نژاد بازی بسیارزیرکانه و پیچیده‌ای را دنبال می‌کند و در حال تبدیل کردن خود به یک فاکتور مؤثر در انتخابات آتی است. وی یا این روند را تا آستانه انتخابات که موقعیت رئیس‌جمهور به عنوان یک نیروی مؤثر کاهش پیدا می‌کند، ادامه می‌دهد یا آن را کاهش خواهد.

احمدی‌نژاد با شعار نه به اصلاحات؛با غلظت تهاجمی ضعیف، نه به اصولگرایان سنتی و نه به هاشمی وارد صحنه خواهد شد. اما درباره اصلاحات احمدی‌نژاد بازی پیچیده‌تری دارد ممکن است که چهره‌های شاخص آنها را رد کند اما شعارهای آنها را مصادره خواهد کرد. لذا برخی از شعارهایی که در حال حاضر مطرح می‌شود شعارهایی است که حتی اصلاح‌طلبان هم مطرح نمی‌کردند. البته نکته‌ای در این بین وجود دارد اینکه تحلیلی در بین جریان آقای احمدی‌نژاد وجود دارد که هیچ یک از کاندیداهای که به صحنه بیایند 20میلیون رأی نخواهند داشت لذا معتقدند انتخابات به دور دوم کشیده خواهد شد و دور دوم اگر کاندیدای طیف آقای احمدی‌نژاد با هرکس که رقابت کند موقعیت بالایی خواهد داشت. چرا که اگر در دور دوم با یک اصلاح‌طلب رقابت کند، اصولگرایان به ناچار پشت کاندیدای آنها خواهند آمد چرا که نمی‌توانند با اصلاح‌طلبان وارد شوند و اگر رقیب آنها در دوم اصولگرا باشد جریان احمدی‌نژاد قادر خواهد بود با توپخانه تخریب خودشان که شروع شده و در عین حال مخالفت‌ها جدی ای که وجود دارد، حتی اصلاح‌طلبانی را نیز به سمت خود بکشاند لذا آنها برای خود موقعیت بسیار خوبی قائل هستند.

*گفتمان انتخاباتی احمدی نژاد از سال 84 تا کنون چه فرقی کرده است؟

* امکان افزایش شدید یارانه ها در آخرین لحظات

بر داشت من اینست که احمدی نژاد در انتخابات 84 با گفتمانی که مرکب از سه عنصر بود به صحنه آمد که عبارت بودند از اعتقاد به آماده سازی خود برای ظهور، عدالت گرایی و نفی گذشته به خصوص شخص و دوران هاشمی. اما الان احمدی نژاد در حال شکل دهی به تصویری خاص از خود و جریان خود است که سه فاکتور دارد:توان ایستادگی در مقابل... که سه نقطه را هر کس جوری برداشت می کند. امکان افزایش شدید یارانه ها در آخرین لحظات و استفاده از پتانسیل رای آن و در نهایت بهره گیری کامل از اطلاعات گردآوری شده در مورد نقاط ضعف کاندیداهای رقیب. به گمانم این پتانسیل احمدی نژاد است که خیلی ها را نسبت به نوع بازی وی نگران کرده است.

* تمام افراد جریان احمدی نژاد در حال حاضر در دولت قرار دارند؟

*مشایی کاندیدای مطلوب و دشوار جریان دولت است

محبیان: معتقدم که خود احمدی‌نژاد این جریان را مدیریت می‌کند و بیشتر بدنه آن نیز از دولت است.  اما در مورد کاندیدای آنها باید گفت که مشائی کاندیدای مطلوب و در عین حال دشوار آنها است. این جریان معتقد است با شرایط فعلی تأیید مشائی امری دشوار است اما با تغییر شرایط آن را محتمل می‌دانند. آنها مدلی مثل قضیه "معین" را در ذهن دارند و می‌گویند معینی که درباره او بحث بود در شرایط خاصی با حکم حکومتی تایید شد. لذا تأیید صلاحیت مشائی را نیز امکان‌پذیر می‌دانند. لذا ممکن است هدایت فضای سیاسی و اقتصادی و ایجاد شرایط خاص هم در این راستا قرار گیرد.

* با توجه به موقعیت مشائی حکم حکومتی درباره او صادر خواهد شد؟

محبیان: این بستگی به شرایط دارد.

* با توجه به شناختی که از فضای انتخابات قبل و شرایطی که معین داشت و موضع‌گیری‌هایی که درباره مشائی از سوی رهبری وجود داشت چقدر این امر را محتمل می‌دانید؟

* احمدی نژاد به برخی وزرای خود برای کاندیداتوری میدان نمی دهد

محبیان: فعلاً چشم‌انداز مثبتی برای تأیید وی دیده نمی‌شود اما این نکته را باید در نظر گرفت که سیاست محل ممکنات است و هیچگاه ما در امر سیاسی ممتنع محض نداریم و همه چیز ممکن است. از سویی دیگر ممکن است که جریان منتسب به احمدی‌نژاد کاندیداهای نا آشکار و تا حدودی مشهور داشته باشند که در لحظات آخر رو کنند. نمونه آن این است که برخی از افراد را به عنوان آلترناتیو در ذهن داشته باشند، افرادی همچون صالحی، نیکزاد، الهام و برخی افراد دیگر در این زمینه مطرح هستند. البته ممکن است برخی افراد در دولت احساس تکلیف کرده باشند اما احمدی‌نژاد به آنها میدان نخواهد داد مثلاً فردی همچون حاجی‌بابایی وزیر آموزش و پرورش با توجه به اتفاقاتی که اخیراً‌ افتاد و تنزل موقعیت پیدا کرد، ازاین طیف است. کاندیداهای تک‌روی درون دولت را احمدی‌نژاد میدان نمی‌دهد و تا آن زمان نیز موقعیتی برای آنها ایجاد نخواهد کرد.

* اگر جریان دولت بخواهد مشائی را به عنوان کاندیدای خود مطرح کند چه هزینه‌های برای آنها متصور است؟

محبیان: ما بر اساس شهرت افراد سرمایه‌گذاری می‌کنیم به این معنا که نظام فضا را برای حضور افراد باز می‌کند در حال حاضر کسانی که رأی می‌آورند و حتی کسانی که رأی نمی‌آورند هزینه‌سازی می‌کنند؛ یک علت آن این است که مکانیزم گزینش کاندیداهای ما مشکل دارد یعنی اینکه ما با شناخت کامل کاندیداها را وارد صحنه نمی‌کنیم و معمولاً به صورت آزمون و خطا پیش می‌رویم. علت برخی از این هزینه‌ها این است که افراد از طریق روند حزبی رشد نمی‌کنند و ناگهان بر می‌آیند. لذا هیچ شناخت دقیقی نسبت به آنها وجود ندارد اما اگر کسی در سیستم حزبی 20 سال رشد کرده باشد، دیدگاه‌های وی در سطح جامعه شناخته شده است و اگر چنین فردی خطا کند، خود حزب او را اصلاح می‌کند و دلیلی ندارد که نظام با او برخورد کند. یکی دیگر از عوامل هزینه‌سازی این است که ما از افرادی که کاندیدا می‌شوند زیست‌نامه روانی نداریم. ممکن است فردی در رفتار عادی خود درست رفتار کند اما در شرایط بحران نتواند آن را مدیریت کند.

*باید از کاندیداهای انتخاباتی مصاحبه روانی به عمل آورد

عرف دنیا این است که از کاندیداها مصاحبه روانی به عمل می‌آورند و اینکه فقط فرد کپی شناسنامه خود را ببرد کفایت نمی‌کند. حتی اصلاحاتی که جدیداً در قانون انتخابات ایجاد شد نیز مسئله‌دار است و ما هیچ شناختی از وضعیت روانی فرد به دست نمی‌آوریم که یکی از مصداق‌های آن عملکرد آقای موسوی در سال 88 بود.

*بررسی وضعیت اصولگرایان سنتی با محوریت آیت الله مهدوی کنی

یک گروه دیگری از اصولگرایان که بسیار مهم و تأثیرگذار است اصولگرایان با محوریت آیت‌الله مهدوی کنی هستند و این طیف تحت عنوان اصولگرایان سنتی شناخته می‌شود. خصوصیت عمده آنها این است که اهل تعامل هستند یعنی رویکرد تندی ندارند و هیچگاه تعارضی از سوی آنها با نظام مشاهده نشده است و موقعیت ریشه‌دار و بسیار اصیلی دارند.

*ناتوانی راست سنتی در جذب افکار عمومی

اما نکته‌ای که وجود دارد اینکه تردید است که آنها در فضای پر چالش و پر تنش بتوانند وارد شده و افکار عمومی را به صورت جدی جذب کنند. معمولاً کاندیداهایی که این جریان مطرح می‌کند نیروهای رادیکال نیستند و افکار عمومی زمانی که فضا رادیکالی می‌شود رادیکال‌ها را می‌پسندند.

* کاندیدای این جریان چه کسانی خواهند بود؟ آیا افرادی همچون ولایتی نامزد مد نظر این جریان است؟

*احتمال نزدیک شدن راست سنتی به قالیباف متصور است

محبیان: درباره کاندیداهای آنها به صورت مفصل توضیح خواهم داد. برخی از نامزدهای آنها گفته شده اما به صورت رسمی اعلام نشده حتی آقای متکی در یک مقطعی مطرح شد و پورمحمدی و ولایتی نیز از گزینه‌های مطرح هستند حتی ممکن است آقای قالیباف نیز علی‌رغم انتقادات جدی که به او دارند اگر گزینه دیگری مطرح نباشد، از او حمایت کنند و ممکن است به قالیباف نزدیک شوند البته بعضی اعتقاددارند که حمایت از وی بیشتر موضع شخصی آیت الله مهدوی است.در مورد ولایتی نیز با توجه به اینکه در پروژه‌ هاشمی قرار دارد ؛ نسبت به وی انتقاداتی وجود دارد. پورمحمدی نیز موقعیتش ارتقاء پیدا کرده چرا که اخیراً به عنوان معاون سیاسی جامعه روحانیت منصوب شده است. حتی موتلفه نیز گفته است که ما کاندیدایی خواهیم داشت که مؤتلفه‌ای خواهد بود اما اینکه آنها قطعاً کاندیدایی خواهند داشت تا بتواند وزن خود را بسنجند مشخص نیست.البته آقای آل اسحاق نیز فعالیت دارد اما اینکه آیا کاندیدا خواهد بود یا خیر باز هم مشخص نیست.

* اگر مؤتلفه بخواهد یک نامزد مستقلی را معرفی کند، چه کسی را به عنوان کاندیدا اعلام می‌کند؟

محبیان: هنوز اطلاع ندارم.

* با توجه به صحبت شما مبنی بر حمایت طیف آیت‌الله مهدوی کنی از قالیباف، موقعیت وی نزد آیت‌الله مهدوی کنی بهتر است، نظر شما چیست؟

* ممکن است آیت‌الله مهدوی کنی، قالیباف را تقویت کند

محبیان: بله به همین دلیل بنده قالیباف را مطرح کردم، چرا که قالیباف جنسش به آنها نمی‌خورد و درباره آقای قالیباف بحث‌های مختلفی وجود دارد و گروهی معتقدند که قالیباف از نظر تشکیلاتی جزء جریان اصولگرایان نیست. تنها کسی که در این جریان حمایت‌هایی از قالیباف داشته خود آیت‌الله مهدوی کنی بوده است. به همین دلیل است که می‌گویند اگر در یک شرایط خاصی قرار بگیریم ممکن است که آیت‌الله مهدوی، قالیباف را تقویت کند. البته تردید دارم چرا که ایشان نظر جمع را در این قضایا لحاظ می‌کند.


*بررسی وضعیت تکنوکرات ها/آنها منتظر فرصت هستند

گروه دیگری از اصولگرایان ملقب به تکنوکرات هستند و معتقدند با توجه به اینکه مدیر یا متخصص اقتصادی هستیم باید خود را مطرح کنیم و این جریان دو چهره اصلی دارد یکی آقای قالیباف و دیگری آقای رضایی است. قالیباف تلاش دارد با لابی‌هایی که انجام می‌دهد برای خود حامیانی ایجاد کند. بنده این کاندیداهای تکنوکرات را افرادی می‌دانم که منتظر فرصت مناسب و در پی حامی هستند البته موقعیت قالیباف از جهاتی از رضایی بهتر است. چرا که سابقه مدیریت شهری دارد. در این معادلاتی که وجود دارد، قالیباف بر روی جمعیت ایثارگران و رهپویان سرمایه‌گذاری کرده و بر روی آنها حساب می‌کند. در حالیکه کاندیدای رهپویان و ایثارگران، حداد عادل است و شایعاتی که درباره استعفای زودهنگام قالیباف در زمستان مطرح شد، به این مفهوم بوده که او می‌خواهد زودتر وارد صحنه شود. ضمن اینکه وقتی زودتر وارد صحنه شود، رهپویان و ایثارگران را بین خود و حدادعادل وادار به تصمیم‌گیری کند. اما به درستی متوجه شد بسیاری از افراد تا وقتی که در سمت خود هستند اعتبار دارند. از این رو وی از این موضوع پشیمان شد اما در عین حال آن گروهی که آقای قالیباف به عنوان حامی خود به دنبال آنهاست بدنه برخی از نهادها و جمعیت ایثارگران و رهپویان است که البته خود آنها کاندیداهای دیگری دارند.

*  یعنی جمعیت ایثارگران و رهپویان بین دو گزینه حداد و قالیباف مردد هستند؟

*تردید رهپویان و ایثارگران بین حداد و قالیباف

محبیان: اگر آنها بین این دو گزینه مردد باشند، حداد را انتخاب می‌کنند.

*  زاکانی‌ چطور، ممکن است که وی نیز کاندیدای انتخابات یازدهم شود؟

محبیان: خبر زیادی در این زمینه ندارم؛‌البته گروه دیگری از اصولگرایان هستند که اصولگرایان تک‌رو محسوب می‌شوند و من رهپویان و ایثارگران را ذیل این جریان قرار می‌دهم.آنها جزو مجموعه اصولگرایان محسوب می‌شوند اما با جریان آیت‌الله مهدوی کنی همراه نیستند و نظرات خود را مطرح می‌کنند. شعار آنها نه به احمدی‌نژاد، نه به هاشمی، نه به اصلاحات و نه به اصولگرایان سنتی است و گفتمان شان حول این محورهای سلبی شکل می‌گیرد. 3 کاندیدای مطلوب برای آنها مطرح است. حداد عادل، قالیباف و جلیلی گزینه‌های مطلوب این جریان است. درحالی که اولویت اول آنها حداد عادل است و اگر وی نیاید، بین قالیباف و جلیلی دست به انتخاب می‌زنند. کما اینکه اگر جلیلی در انتخابات حاضر شوند، آنها اول به سمت وی می‌روند و به جریان چپ پایداری نزدیک می‌شوند و اگر قالیباف مطرح شود، جهت‌گیری آنها تغییر می‌کند.

*  شما آقای فتاح را در کدام یک از دسته‌بندی‌ها قرار می‌دهید.

محبیان: آقای فتاح فقط یک مقطع و زمانی که بحث کنار رفتن قالیباف مطرح بود، شنیده شده که به عنوان آلترناتیو شورای شهر با فتاح صحبت شده است ؛البته نمی دانم تا چه حد خبر دقیق است اما فعلا فتاح به عنوان عنصر مؤثری در بین نامزدهای احتمالی مطرح نیست و ندیدم که جایی از او حمایت خاصی کنند.اما حدس می زنم اصلاح طلبی که محصولی او را به حمایت از بعضی اصولگرایان ترجیح می داد او باشد.

*  آقای محبیان در مورد کاندیداهای عملگرا بیشتر توضیح دهید.

محبیان: اینها افرادی هستند که با ایدئولوژی وارد نمی‌شوند و فقط می‌خواهند که رئیس جمهور شوند و اگر اصولگرایان به وی میدان دهند، به سمت آنها رفته و اگر اصلاح‌طلبان میدان دهند به سمت آنها می‌رود. درحالی که کاندیدای عملگرا تاکنون میدان پیدا نکرده‌اند.

*  آیا می‌توان احمدی‌نژاد را در این طیف قرار داد؟

*احمدی نژاد در نهایت به سمت عملگرایی رفت

محبیان: خیر، احمدی‌نژاد بسیار ایدئولوژیک عمل می‌کرد و درست است که به نوعی بازی را به هم زد اما او جزء طیف اصولگرایان مطرح می‌شده و جزء گزینه آنها بود، البته نوع عمل وی در نهایت به سمت نوعی عملگرایی رفت، البته این مشکل عمده کاندیداهای ماست، یعنی بعد از اینکه رای می‌آورند سعی می‌کنند که وابستگی خود را نسبت به احزاب کاهش دهند تا دستشان بازتر شود؛البته حدس می زنم احمدی نژاد سعی خواهد کرد نوعی گفتمان مبتنی بر سوسیالیسم و پوپولیسم اسلامی را نمایندگی کند.

* آیا به نظر شما آقای هاشمی به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری به انتخابات یازدهم ورود خواهد کرد؟

* هاشمی وزنه فائزه و مهدی را آزاد کرد

محبیان: هیچ چیزی ناممکن نیست اما احتمال آن را بالا نمی‌دانم و شرایط دائم در حال تغییر است اما برداشت من این است که در شرایط فعلی آقای هاشمی ممکن است که شخصا وارد میدان نشود البته مسلم است که هاشمی یک حرکتی را آغاز می‌کند و دو دست خود را که با وزنه فائزه و مهدی هاشمی سنگین شده بود آزاد کرد و این آزاد کردن برای این بود که احتمال حمله کردن به خود را کاهش دهد و بتواند بازی سیاسی خود را داشته باشد.بنابراین احتمال می‌دهم که وی این بازی را بیشتر روی دیگران سرمایه‌گذاری کند تا خودش.

*  هزینه این کار برای او زیاد می‌شود درست است؟

محبیان: آقای هاشمی همه هزینه‌های ممکن را داده است.

*  نه به این معنا که کاندیدا بشود و رای نیاورد.

محبیان: بله احتمال اینکه ورود کند کم است.

*  حضور علی لاریجانی را در انتخابات چطور ارزیابی می‌کنید؟

* محبیان: سوال خوبی است. آقای لاریجانی یکی از پتانسیل‌های قوی است اما چند مانع بر سر کاندیداتوری وی وجود دارد. وی رئیس یک قوه است و جایگاه تثبیت‌شده‌ای دارد اما مانعی که وجود دارد این است که دو برادر رئیس دو قوه هستند و اگر بخواهد از مجلس به دولت جابه‌جا شود سیستم نظام را بسته نشان می‌دهد و ممکن است وجهه خوبی نداشته باشد. از طرف دیگر با توجه به اینکه یکی از پر پتانسیل‌ترین نیروهای اصولگرایی سنتی زیر تبلیغات و فشار آقای احمدی‌نژاد قرار دارد ممکن است با یک حرکت بولینگی احمدی‌نژاد روسای دو قوه را با هم بزند.

*  با توجه به در پیش بودن انتخابات یازدهم ریاست جمهوری مهمترین مطالبه و خواسته مردم از کاندیداهای انتخاباتی چیست؟

محبیان: یکی از اتفاقات اخیر که اصلا هم اتفاق خوبی نبوده این است که امید مردم به آینده کاهش پیدا کرده است یعنی مردم ثبات نسبت به آینده را از دست داده‌اند و ثبات ذهنی‌شان به هم ریخته است و برنامه‌ریزی فرد از یک سال دو سال به روز کشیده شده است. این آشوب ذهنی خیلی چیز خطرناکی است و مدت طولانی نمی‌توان با این وضعیت زندگی کرد.

مردم کسی را می‌خواهند که به آنها اطمینان بدهد تا بتوانند به وی اطمینان داشته باشند که می‌تواند ثبات ایجاد کند لذا مردم در حال حاضر به دنبال آرامش فکری در حوزه اقتصاد و زندگی روزانه خود هستند. یعنی وقتی اقتصاد متلاطم می‌شود مردم به دنبال کسی هستند که این مشکلات را حل کند. فضای فشاری که از خارج بر روی کشورمان وجود دارد این هدف را دنبال می‌کند که مردم به سراغ کاندیدایی بروند که در صدد تنش‌زدایی در سطح بین‌الملل باشد و ممکن است برخی از افراد نیز با علم به این موضوع شروع به سیگنال دادن به خارج بکنند. بنابراین مردم در حال حاضر به دنبال تنش‌زدایی و آرامش هستند.

*  با این ویژگی‌ها یعنی شما معتقدید که مردم می‌خواهند به سمت یک اصلاح‌طلب حرکت کنند که در مقابل فشارهای غربی‌ها کوتاه بیاید؟

محبیان: خیر؛ بحث کوتاه آمدن نیست و مردم هم به دنبال این نیستند بلکه به دنبال حل مسئله‌اند؛ ممکن است شرایط مردم را به اینجا بکشاند که به این سمت بروند؛ آن چیزی که مقام معظم رهبری مطرح می‌کند یک بخشش این است که دولت وظیفه مهمی را برعهده دارد و آن هم بهبود وضعیت اقتصادی مردم است و بخش عمده وظیفه دولت همین موضوع است. چارچوب‌های کلی نظام نیز حرکت به سمت پیشرفت را به عنوان یک استراتژی کلی در نظر می‌گیرد. تعالی جامعه نیز جزو آرمان‌هاست. بنابراین ما نیز گام‌هایی در این مسیر برداشته‌ایم اما در این قضیه فراز و نشیب‌های جدی داشته‌ایم و با ثبات حرکت نکرده‌ایم.

*  افق نامشخص بار روانی سنگینی را برای مردم ایجاد می‌کند

مقام معظم رهبری نگاه استراتژیک نظام را مطرح می‌کنند و رئیس‌جمهور طبیعتا باید به این سمت حرکت کند اما روسای جمهور با ثبات همه‌جانبه به این موضوع نگاه نکردند و به جای اینکه ذهنی این موضوع را مطرح کنیم باید نظر‌سنجی صورت گیرد اما وقتی فضا در همه حوزه‌ها تنش‌آلود شود یک خستگی ذهنی ایجاد می‌شود که مردم فقط به دنبال آرام شدن فضا خواهند بود.

محیط و افق نامشخص بار روانی سنگینی را برای مردم ایجاد می‌کند البته بنده به نظر‌سنجی‌هایی که انجام می‌شود اعتقادی ندارم و بعضی  آنها را نظر‌سازی می‌دانم. اینکه شما بدانید چه اتفاقی می‌افتد منجر به تحلیل درست نمی‌شود آنچه مهم است اینکه باید دید از وقایعی که اتفاق می‌افتد چه برداشتی در ذهن مردم شکل می گیرد و در واقع آن است که جهت را مشخص می‌کند. مثلا ممکن است احمدی‌نژاد یک حرکت سیاسی انجام دهد که ما هم می‌دانیم چه هدفی دارد و به کجا می‌زند اما ممکن است در ذهن مردم چیزی برخلاف آنچه در ذهن تحلیلگران وجود دارد ایجاد شود لذا کسی می‌تواند درست تشخیص دهد که خود را جای مردم بگذارد و قضاوت مردم را پیش‌بینی کند. در واقع شطرنج‌باز خوب کسی نیست که مهره‌ها را خوب حرکت دهد بلکه فردی است که ذهن رقیب و حرکات او را پیشاپیش حدس بزند.

بنابراین دو نوع تحلیل مبتنی بر برداشت‌ها و پدیده‌ها وجود دارد که هر دو باید موید یکدیگر باشد؛ بسیاری از تحلیل‌هایی که در ایران صورت می‌گیرد بیش از آنکه معطوف به واقعیت باشد معطوف به نظر تحلیلگر است لذا بعضی از فاکتورها نادیده گرفته می‌شود. از این رو از یک پدیده خاص اصلاح‌طلبان و اصولگرایان برداشت‌های مختلفی دارند اما در میان همه این برداشت‌ها باید دید کسی که پای صندوق می‌رود چه برداشتی دارد. بسیاری از سیگنال‌هایی که سیاستمداران می‌فرستند بر اساس گفتمانی است که در ذهن مردم رخ می‌دهد. مثلا در مقطعی جریان اصلاح‌طلب چنین ذهنیتی داشت مثلا مردم آقای خاتمی را جای ناطق گذاشتند و آنها فکر کردند فردا هم رضا پهلوی را جای وی می‌گذارند یعنی به زعم آنها انگار نظام برعکس پیش می‌رود.

یک ذهنیت این چنینی وجود داشت لذا وقتی که مسئولان چنین فضایی را می‌دیدند هر کس که می‌خواست کاندیدا شود شعارهای اپوزیسیونی شدید مطرح می‌کرد. در حالی که در انتخابات شورای شهر این کاملا برعکس شد. ما مکانیزم علمی دقیقی برای تعیین برداشت مردم نداریم لذا با تحلیل‌های موجود تا حدودی می‌توان برداشت‌ها را به دست آورد اما این برداشت‌ها پیچیدگی‌های خاص خود را دارد لذا یکی از مشکلات ما این است که نظرات نخبگان با نظر مردم تفاوت دارد در حالی که ما نیاز به شناخت آرایش رای‌ و ذهنیت مردم داریم.