9 دی را در تاریخ انقلاب اسلامی باید فتحالفتوح نامید. عزیزانی که با تاریخ انقلاب آشنا هستند و بهتر از من میدانند در رویارویی با هجمههای سنگین استکبار غرب، رویارویی دهه سوم انقلاب یکی از پیچیدهترین و گستردهترین توطئههایی بود که علیه انقلاب شکل گرفت. ما در عمر مبارک سی ساله انقلاب اسلامی دو بار به طور گسترده با غربگرایان در داخل روبرو بودیم که عقبهشان در خارج بود.
بار اول در دهه 60 و بار دوم در دهه 80 با یک تفاوت. کسانی که در دهه 60 در این غوغا علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی اقدام کردند، کسانی بودند که از ابتدا هم دل در گرو انقلاب نداشتند؛ نیروهایی بودند که از سر ناچاری در بعضی از برهههای، انقلاب چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب اسلامی، همراهی با ملت را نشان میدادند. جبهه ملی، اعضای نهضت آزادی؛ اینها کسانی بودند که بعضی در زمان قبل از انقلاب بعضیهایشان سابقه مبارزه علیه رژیم شاه را در پرونده خودشان داشتند، شاید به تعبیری بهتر از همه آنها نهضت آزادیها بودند. ولی گرایش آنها به انقلاب هم طوری که مرحوم مهندس بازرگان در سفر آذر ماهی که به پاریس کرد و خدمت حضرت امام (ره) رسید؛ بعد برگشت. وقتی نقل کرد که چون مردم ایران حضرت آیتالله را پذیرفتهاند من هم میپذیرم.
معنایش این بود که بنده از نظر فکری، اعتقادی این اعتقاد را پیدا نکردهام. معلوم است کسانی که میگفتند شاه سلطنت کند نه حکومت، این اعتقادی که حکومت دینی مبتنی بر ولی فقیه را برنمیتابند، حرفشان را هم صادقانه گفتند؛ چون اکثریت مردم پذیرفتهاند ما هم میپذیریم. بعد آمدند همراه انقلاب هم شدند؛ نخست وزیر هم شدند، اما در مسیر دیدند نمیتوانند با این حرکت باشند. معلوم است کسانی که اسلامشان را بر پایه پوزیتیویستی تفسیر میکنند و به دنبال این هستند که با روش علوم تجربی اسلام را بفهمند، معلوم است که این میدان برایشان محدود است؛ معلوم است که همراهی نمیکنند. این یک رویارویی که با غربگرایان بود با طیف گسترده. اما غربگرایان دهه 80 چه کسانی بودند؟ آنها هم بودند. همانها باقیمانده غربگرایان دهه 60 بودند اما تمایز برجستهای داشتند؛ اینجا، رهبران این حرکت کسانی بودند که در رویارویی با غربگرایان دهه 60 خیلی تند حرکت میکردند؛ خیلی هم انقلابی.
کسانی که رفقای خودشان را متهم میکردند به محافظهکاری، شماها در مقابله با آمریکا و غرب و سرمایهداری آهسته حرکت میکنید ما از شما جدا میشویم. جداییشان از جامعه روحانیت علت اصلیاش همین بود. گفتند ما میخواهیم مبارزه با آمریکا جدی و محکم باشد، اینجاست نقطه تمایز غربگرایان دهه 80 و دهه 60. چگونه دو طیفی که یک طیف روشنفکری که لانهاش در مرکز استراتژیک ریاست جمهوری است به ریاست آقای خوئینیها و اساساً اینها معتقدند که بعد از فروپاشی شوروی نسخهی آخر، لیبرالیسم مدرنیسم است و ما باید به آن سمت برویم و طیفی دیگر، به نام مجمع روحانیون که مهمترین اعتراضشان به دوران سازندگی این است که ارزشهای انقلاب و امام کمرنگ شده است. چطور این دو تا به هم میرسند؟ چطوری وقتی که عدهای از دلسوزان نظام و انقلاب در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی سراغ ایشان میروند که آقا این حرکتی که در دولت شما شروع شده کاری به چپ و راست ندارد همه را از بین خواهد برد.
آقای خاتمی میگوید من هم یک روحانی هستم. من هم نان امام زمان را خوردهام، ولی دیگر نمیشود با ولایت فقیه کشور را اداره کرد. این عضو مجمع روحانیونی است که مهمترین انتقادشان به دولت سازندگی این است که این دولت ارزشهای انقلاب اسلامی را کم رنگ کرده است. بعد در وزارت کشور، عضو موثر مرکز استراتژیک ریاست جمهوری آقای تاجزاده کار گروهی را تشکیل داده مرکب از اساتید علوم سیاسی، جامعهشناسی و کسانی که مربوط به مسائل سیاسی یک هدف را دارند جزوهاش را بنده هم دارم اعلام میکند که مدرنیسم جبر است ما باید واردش شویم. اما ما بچه مسلمانیم میخواهیم این زایمان دردش کمتر شود. اگر نرویم ما را میگیرند. بعد هم آمدند در مجلس. نمایندهی اصلاح طلب شیراز آمد پشت تریبون اعلام کرد که اگر ما امریکا را نپذیریم امریکا ما را از عراق بدتر خواهد کرد. اینها چه کسانی بودند؟ اینها بچههای انقلاب بودند. چرا به اینجا رسیدند؟ این بسیار نکتهی مهمی است. این تحلیل، تحلیل بسیار مهمی است. ما باید این را واکاوی کنیم برای اینکه ریزشهایمان کمتر شود. این را باید درست دنبال کنیم. کسانی که در دههی 80 در رأس یک توطئهی بزرگ و پیچیده قرار میگیرند که مردم ایران برای مقابله با آن 8 ماه تلاش کردند.
8 ماه تا مردم زوایای پیچیدهی این توطئه را متوجه شوند طول کشید. شما این جملهی نخست وزیر وقت دولت انگلستان را نگاه کنید، وقتی که گفتند شما گفته بودید که کار تمام است این دوره کار جمهوری اسلامی تمام است چرا نشد؟ اوباما بلافاصله میآید روی صفحهی تلویزیون. چرا سارکوزی میآید؟ چرا نخست وزیر انگلستان میآید؟ چرا صدر اعظم آلمان فوری میآید؟ معلوم است که از قبل آمادگی داشتند وگرنه اینها معمولاً اگر یک جریانی اتفاق بیفتد در دنیا یکی دو هفته مینشینند تجزیه تحلیل میکنند، بعد موضع میگیرند. نخست وزیر انگلستان دو بار دو تا اعتراف کرد. اول اینکه ما باید اعتراف کنیم که خدا هم ایرانی است. دوم اینکه رهبری در ایران خیلی قدرتمند است. قدرت رهبری از دین است و از مردم. این راهبرد مردمی مبارزه با استبداد و مبارزه با استعمار، راهبردی بود که در دههی 40 امام (ره) بنیان گذاشت و امروز ما جلوههایش را در نیویورک و واشنگتن میبینیم. این راهبرد مبارزهی مردمی را ما امروز جلوههایش را در اروپا و امریکا میبینیم. این اساس قدرت نرم جمهوری اسلامی است. قدرت مردمی همراه با شعور و فهم و درک و بصیرت. قدرت منطقی و اغناسازی جمهوری اسلامی. هیچ جنگ نرمی توان مقابله با این قدرت نرم را نخواهد داشت. جنگ نرم از ابزارهای قوی برخوردار است اما پیام ندارد. آنچه که قلب مردم را تسخیر میکند پیام است و پیام امروز از آن ملت بزرگ ایران است. توطئهی بسیار پیچیدهای را مردم خفه کردند. کودتای بسیار پیچیدهای را مردم خفه کردند. کسی که بر سر سفرهی ریاست جمهوری اسلامی 8سال نشست به آوازه رسید، سر از اتاق فکر جورج سوروس بیرون آورد. این چیست؟ و چگونه امروز فتنه به انحراف تلاش میکنند که در این انتخابات حرکت پیچیدهی دیگری انجام دهند. دشمن برای انتخابات بعدی ما از راهی که در دورهی قبل رفت نخواهد آمد. راه جدید را دنبال میکند.
نیروهای انقلاب باید بصیرت و آشناییشان را و معرفتشان را بیفزایند تا بتوانند توطئههای دشمن را یکی بعد از دیگری کشف و خنثی کنند. امیدواریم که در واکاوی و شناخت ریشههای این توطئهی بزرگ و این کودتای بزرگ بیش از گذشته همت بگذاریم تا به فضل خدا توطئههای بعدی دشمن که مطمئناً پیچیدهتر خواهد بود، مطمئناً از راهها و ابزارهای دیگری وارد خواهند شد را ملت بزرگ ایران کشف و خنثی بکند. امیدوارم که خداوند به ما توفیق بدهد که با اطاعت از ولی امر مسلمین حضرت آیت الله العظمی امام خامنهای (مدظلّه العالی) این تجربة گرانقدر رهبری دینی را در نهضت اسلامی بیش از گذشته بتوانیم به خصوص امروز به دنیای اسلام ارائه بدهیم و در حرکتهایی که امروز جای جای جهان اسلام را به فضل خدا فرا گرفته و این همان بشارتی بود که حضرت امام به ما داد فرمود: این نهضتی که شروع شده است نظام پادشاهی را در این کشور سرنگون خواهد کرد. حکومت اسلامی در این کشور مستقر خواهد شد. استقرار حکومت اسلامی در این کشور باعث خواهد شد که جهان اسلام از زیر سلطهی مستکبرین و سلطهی کفار و مستبدین خارج شود و به فضل خدا برای استقرار حکومت جهانی اسلام فراهم شود.