کد خبر 180789
تاریخ انتشار: ۴ دی ۱۳۹۱ - ۱۵:۲۳

این مردم همان لشکر قابلمه به دست‌های دوران سازندگی هستند. همان ملتی هستند که به تعبیر یکی از مسئولان دوره سازندگی برای گرفتن مرگ موش مجانی هم صف می‌کشند. و اکنون نیز مردم صف کشیده‌اند.صفی به درازای بهت و حیرت آشوب طلبان.

به گزارش سرویس وبلاگستان مشرق، نویسنده وبلاگ سربدار ولایت در آخرین پست وبلاگ خود نوشت: انگار ناف انقلاب ما را با فتنه بریده اند.انگار بنی صدر ها خیال ندارند دست از سر این انقلاب بردارند.ما برای هر فتنه خونها دادیم،هزینه ها کردیم،تا امروز شاهد باشیم که این انقلاب در برابر فتنه های بزرگ،قد خم نمی کند.از تبعاتش هم هراسی نداریم.نه از تحریم ها باکی داریم و نه از جنگ.

ما دشمن خود را اگر تمام دنیا ببینیم باز هم خم به ابرو نمی آوریم؛چون وعده خدا را حتمی می دانیم.آنجا که خدا در قرآنش فرمود:"فان حزب الله هم الغالبون".و ما پیروز بوده ایم هرگاه که حزب الله بوده ایم.

امروز جرج سوروس ها و جین شارپ ها هم با تمام ثروت و تئوریهایشان عاجزند از فهم این ملت؛آن زمان که در کف خیابان درخت فتنه را می خشکانند. اگر شاگردان خمینی روزی خرمشهر را آزاد کردند،امروز سپاه خامنه ای 9 دی را جهنم فتنه می کنند؛با عکس فتنه گران در دست.



مردم خود تکلیفشان را با موسوی ها و کروبی ها روشن می کنند.قبر مردان خداجوی را هم با دست خود می کنند.

البته مردان خداجوی قبر خود را آن زمان کندند که عکس امام این ملت را پاره کردند و آتش زدند.قبر خود را آن زمان کندند که پرچم ابا عبد الله را به زیر کشیدند و در روز عاشورا همچون لشکر عمر بن سعد هلهله کردند و به پایکوبی پرداختند.

این مردم همان لشکر قابلمه به دست های دوران سازندگی هستند.همان ملتی هستند که به تعبیر یکی از مسئولان دوره سازندگی برای گرفتن مرگ موش مجانی هم صف می کشند. و اکنون نیز مردم صف کشیده اند.صفی به درازای بهت و حیرت آشوب طلبان.

نه برای مرگ موش که برای مرگ فتنه و پوزخند می زنند به تحلیل های آبکی BBC  هاو VOAها.چشمان فتنه گران می چرخد و ریز می شود تا مگر انتهای این اقیانوس عظیم را بیابند تا شاید کورسوی امیدی داشته باشند.اما عنقریب است که غرق شوند در اقیانوس ملت.



این اقیانوس خواب از سر ساکتین هم پراند.آنها خواب سازش می دیدند و فتنه را ناشی از یک اشتباه(!) می دانستند.باز هم تحلیل هایشان با مردم فرق می کرد.اصولا تحلیل های خیلی هاست که با پابرهنگان و کوخ نشینان فرق می کند.


چون این مردم نه سر از تئوری جامعه مدنی و امثالهم حضرات در می آورند و نه مظلوم نمایی و شهید سازی رسانه های بیگانه داخلی و خارجی را می فهمند.رد نگاهشان را هم که دنبال کنی به دهان رهبرشان دوخته شده است.BBC خود می داند که ملت از آنها خط نمی گیرند.

او خود می داند رادیوی مردم فقط موج آقا را می گیرد و بس.خود را به خریت زده است.دلخوش به چند احمق داخلی است که مگر کاری کنند تا این نظام ضربه ای بخورد.اما تلاش برای زدن این ضربه منجر به زلزله ای در داخل اپوزیسیون شد.


به قدری که کاسه امید آنها را خرد کرد.صدای شکستن آن کاخ سفید راهم لرزاند.اسرائیل هم بعد از آن کمتر جفتک می اندازد.اپوزیسیون بعد از 9 دی عصا به دست قدم برمی دارند و نهایت اعتراضات خود را در دعوت به سکوت در پارک ها در عصر یک روز پنج شنبه خلاصه کرده اند که همان هم برایشان شکست مفتضحانه ای داشت.



نه دی ها در هر فتنه ای درس هایی بسیار برای نخبگان سیاسی دارد.به آنها درس می دهد که مردم منتظر شما نیستند.قطار بصیرت منتظر نمی ایستد که روزی محاسبات سیاسی آقای نخبه او را به سمت قطار بکشاند.همیشه این ملتند که جلوتر از نخبگان سوار بر این قطارند و دست تکان می دهند برای ساکتین فتنه ها.نه دی ها به نخبگان می آموزد که آخرالامر همین مردمند که فتنه را جمع می کنند؛ بدون سازش،بدون تساهل و بدون تسامح.

فتنه گفتنی ها بسیار دارد.دست بسیاری را رو می کند.خیلی ها قبل از فتنه خود را خط امامی می دانستند،قانون مدار می خواندند.فتنه نقاب دروغ از چهره بسیاری از مدعیان خط امام برمی دارد.مردم خودشان در نه دی های هر فتنه ای مرز بین خودی و غیر خودی را جدا می کنند.آنها قائل به نظریه ایران برای همه ایرانیان نیستند.

آنها قائل به هیچ نظریه ای نیستند.فقط ولایت فقیه را می شناسند؛ نه ولایت جرج سوروس را.مردم خود تکلیفشان را با ملاقات کنندگان جرج سوروس مشخص می کنند.تنش زدایی را هم درک نمی کنند.

مرگ بر آمریکایشان را بلند تر از همیشه سر می دهند.صدایشان را بلند تر از همیشه می کنند،شاید خواب بعضی بپرد.اما بعضی انگار بیهوشند؛ نمی شنوند صدای ملت را.صدای BBC بلند تر ازصدای مردم است برایشان. اینها همان جماعتند که بعد ازفتنه لباس زنانه بر تن می کنند و با ویزای جعلی به آغوش اربابانشان در انگلیس و فرانسه و آمریکا باز می گردند.اما غافل از اینکه نوکر بودن تاریخ مصرف دارد و تاریخ مصرف آنها به زودی سر خواهد آمد.


این مشی مردم است.مردم مرز بین خودی و غیر خودی را خوب می شناسند و اگر کسی را بیرون از مرزبندی شان ببینند، شعار مرگ بر فتنه گر را برای او سر می دهند و برایشان رئیس جمهور (های) گذشته ،رئیس مجلس و نخست وزیر سابق اهمیتی ندارد.

نخبگان باید مدارک دکترای خود را دور اندازند و در کلاس اول بصیرت بنشینند.کلاسی که معلم آن کارگر آفتاب سوخته ای است که دست های زمختش رنج سالهای درازی را در ذهن تداعی می کند.اوست که به وزیر و وکیل و دانشجویان درس بصیرت می دهد.این کلاس تنها کلاسی است که در آن بابا نان نمی دهد،بلکه این ملتند که آموزش ولایتمداری می دهند.

دشمنان هنوز هم مبهوت این ملتند.حضرت آقاست که آنها را از بهت در می آورد:"انسان وقتی مسائل را بررسی می کند،متحیر می ماند:این چه دست قدرت الهی است که اینجور دلهای ما را،جان‌های ما را به سمت اهداف خودش حرکت می دهد؟کار خداست.خدا با شماست.این خداست که شما را هدایت می کند.این خداست که دل های من و شما را متوجه به راه درست می کند."