گروه فرهنگی مشرق - مهرداد غفارزاده پس از سالها فعالیت در عرصۀ داستان نویسی و چاپ سیزده عنوان کتاب برای نوجوانان، فیلمسازی مستند، ساخت سریال تلویزیونی و تله فیلم، بالاخره موفق شد نخستین فیلم سینماییاش را جلوی دوربین ببرد؛ فیلمی دراماتیک با شخصیتهای بسیار، که مخاطبان در سلایق گوناگون را راضی خواهد کرد.
فیلم «گیرنده» نخستین سینمایی بلند جناب مهرداد غفارزاده در ژانر سیاسی ـ درام ساخته شده که از قضا بسیار هم خوب از آب درآمده است. این فیلم از 13 دی ماه در گروه سینمایی قدس در یازده سینما بر روی پرده سینماها رفته است و در طول سه هفته به فروش هشتاد میلیونی در تهران رسیده است. بازیگران بسیاری در این فیلم بازی کردهاند که برخی از آنها عبارتند از: سعید راد، محمدرضا شریفی نیا، چکامه چمنماه، میرطاهر مظلومی، سیامک اطلسی، باقر صحرارودی، پردیس افکاری، نیما شاهرخشاهی و....
خلاصه داستان
رئیس جمهور به شهری به نام جاروف در خراسان جنوبی می رود در حالیکه اغلب مردم در تدارک عرضحال نوشتن برای او هستند. صفری (محمدرضا شریفی نیا) رئیس یک کارخانۀ رب گوجه فرنگی است که به کارگرانش قول می دهد که با وام اعطایی رئیس جمهور حقوق معوّقه آنها را تأدیه کند. اما غافل از اینکه برخی از کارگرانش مشکل خود را در نامه نوشته اند و وقتی یکی از کارگران لوطیمنش او به نام صمد (سعید راد) با وانت خود مسئول حمل نامه ها به فرودگاه شهر مجاور می شود صفری خوشحال است که می تواند او را بازگرداند. صمد پس از بازگشت می فهمد که صفری تاکنون چندین نوبت وام گرفته و حقوق کارگران را نداده است. لهذا تا سر حد مرگ با عوامل صفری می جنگد تا محموله را سالم به مقصد برساند.
مختصری دربارۀ عوامل
مهرداد غفارزاده متولد 1345 در تهران، کار خود را پس از اخذ دیپلم با قصه نویسی برای نوجوانان آغاز کرد و سیزده عنوان کتاب برای نوجوانان منتشر نمود که هر کدام چندین نوبت به چاپ رسیدند. او سپس جذب سینما شد و کار خود را با دستیاری ابوالفضل جلیلی در فیلم درنا (1368) آغاز کرد، فیلمی که بنا به دلایل ممیزی ناتمام ماند. غفارزاده سپس فیلمهای کوتاه و نیمه بلند داستانی، تله فیلم و مستندهای زیادی ساخت. گیرنده نخستین فیلم سینمایی او، محصول مشترک مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و مؤسسه شهید آوینی (محمد قهرمانی) است. از غفارزاده فیلم نیمه بلند عکس برابر اصل (1388) در ژانر دفاع مقدس نیز در مرکز گسترش به ثبت رسیده است.
غفارزاده اوایل امسال تله فیلم روز ملاقات را در موضوعات مربوط به آستان قدس رضوی برای سیمافیلم به پایان برد که در جشنوارۀ کودک اصفهان شرکت کرد. این فیلم در نوبت پخش از تلویزیون قرار دارد. کار بعدی غفارزاده، فیلم سینمایی «من زندهام» خواهد بود که فیلمنامۀ آن را مجدداً به کمک آقای اکبر روح نوشته و در تدارک ساخت آن است. مهرداد موفق یامی پیشینۀ تئاتری دارد و گیرنده در واقع نخستین فیلمنامۀ ساخته شدۀ او در سینما بوده است. او هماکنون در حال کارگردانی یک فیلم ویدئویی به نام زیارت اولیها با مشارکت آستان قدس رضوی است که تهیه کنندگی آن را جواد نوروزبیگی بر عهده دارد.
جوایز جشنوارۀ فجر
این فیلم سال گذشته در مسابقۀ فیلمهای اول (نگاهی نو)، توانست سیمرغ بلورین بهترین فیلم را نصیب تهیه کنندگانش (محمد قهرمانی و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی) کند و همچنین دیپلم افتخار بهترین بازی را برای سعید راد به ارمغان آورد و توانست دیپلم بهترین فیلمنامه (اکبر روح، مهرداد موفق یامی و مهرداد غفارزاده) را نیز کسب نماید. یادآور میشود که در سال گذشته به دلیل عدم کسب امتیاز کافی، در این دو بخش نگاهی نو سیمرغ بلورین اعطا نشد. فیلم گیرنده همچنین نامزد بهترین کارگردانی فیلم اول نیز بود که جایزۀ این بخش به فیلم خوابم میآد ساختۀ رضا عطاران رسید.
نقد و نظر
گیرنده یک فیلم غیرمنتظره بود با یک فیلمنامه خوب، درام پرکشش، و با اوج و فرودهایی قابل قبول. فیلم با یک موضوع بسیار ملموس، یک درام زیبا پرداخته است، خصوصاً اینکه از شعارزدگی و مجیز گویی پرهیز نموده و به این ترتیب موفق شده است تا روی لبۀ تیغ حرکت کند. فیلم البته کنایه هایی به مسئولان دولتی می زند اما نه از آن حیث افراطی و بیمارگونه که در فیلم تلفن همراه رئیس جمهور (1390) دیدیم.
تیتراژ گرافیکی آغاز فیلم، از تکنیک انیمیشن بهره برده و به زیبایی موضوع فیلم و نامههای ارسالی را تصویرسازی کرده است. ابوالفضل جلیلی در ساخت این تیتراژ از رنگهای زیبایی استفاده نموده که بر جذابیت فیلم افزوده است. باید سفارش کرد تا کسانی که به تماشای فیلم میروند از تماشای تیتراژ آغازین فیلم غفلت نورزند.
مهرداد غفارزاده، فیلمنامۀ اولیۀ گیرنده در ژانر طنز نوشته بود. با ورود مهرداد موفق یامی و اکبر روح و مشارکت در نگارش، فیلمنامه به یک درام سیاسی تبدیل شد، گرچه هنوز هم تهمایههای طنز در آن به چشم میخورد مانند نایاب شدن پاکت نامه در فروشگاههای شهر. این نوع طنز ورای طنزهای معمول است که ما عموماً در سینما و تلویزیون دیده و سراغ داریم. طنز این فیلم مشابه آن چیزی است که مثلاً در فیلم اجاره نشینها (1366) ساختۀ داریوش مهرجویی تصویر شده است. یعنی در حالیکه آدمها و قصه جدی و واقعی هستند ولی یک طنز پنهان و ظریف در سراسر فیلم وجود دارد، طنزی که مانع است از اینکه فیلم به یک اثر خشک و سرد سیاسی تبدیل شود.
تغییراتی که در فیلمنامه رخ نمود، آن را از سطح فیلمهای نازل مشابه، مانند تلفن همراه رئیس جمهور ساختۀ علی عطشانی (1390) ارتقاء داده است. فیلم عطشانی که هنوز نتوانسته مجوز اکران بگیرد آشکارا به ورطۀ تمسخر کردن رئیس جمهور افتاده است. یک کارگر به نام قربانعلی (مهدی هاشمی) بالاخره موفق میشود یک سیمکارت دست دوم بخرد. او به زودی میفهمد که قبلاً متعلق به آقای احمدینژاد بوده است. مردمان زیادی به این شماره زنگ میزنند تا با رئیس جمهور صحبت کرده، از او کمک بخواهند. قربانعلی نیز شنوای مشکلات مردم میشود، و فیلم این مسئله را غنیمت دانسته رئیس جمهور را تمسخر میکند از آن جهت که از مشکلات مردم بیخبر است. این دومین مرتبه است که مهدی هاشمی در نقش جناب احمدینژاد ظاهر شده است. او نخستین بار در فیلم هیچ (1388) ساختۀ عبدالرضا کاهانی به طور سمبلیک ایفاگر نقش آقای احمدینژاد شد. فیزیک چهره و قامت این بازیگر، شباهتهایی به رئیس جمهور دارد. فیلم هیچ، قصۀ یک شخص عاطل و باطل به نام نادر سیاه درّه را میگوید که به سبب پر کاری غدة هیپوفیز به بیماری جوع مبتلا گشته و ما اکثر اوقات شبانهروز او را در حال خوردن میبینیم. از طرف دیگر او به لطف کلیههایی که هر ماه یکی در بدنش میروید توانسته مخارج زندگی خود را تأمین کند. آنطور که خود کاهانی فاش کرده است آن کلیهها نماد چاههای نفت هستند، و این شخص به سبب آنها عزّت و حیات یافته است.
ما گرچه ممکن است جزو منتقدان به سیاستهای جناب رئیس جمهور باشیم ولی تمسخر کردن ایشان یا اصولاً هیچ انسان دیگری را نمیپسندیم. در این بخش میخواستم متعرّض شوم که باید میان انتقاد و تمسخر تفاوت قائل شد. زیرا که تمسخر اصولاً از کارهای ذلیلان و مخالف با جوانمردی است. خداوند در قرآن پاسخ استهزاءکننده را خود بر عهده گرفته است (بقره/ 15 ـ هود/ 8)، زیرا که مؤمنان نمیتوانند در این خصوص مقابله به مثل کنند. خلاصه اینکه فیلم گیرنده گرچه در برخی اوقات به دولت انتقاد میکند اما به ورطۀ استهزاء نمیافتد. سلامت روح جناب مهرداد غفارزاده از این نخستین فیلمش هویدا است و لذا ما ورود او را به بدنۀ سینمای ایران تبریک گفته، امیدواریم در آتیه فیلم های بهتری از جناب ایشان ببینیم.
انتخاب سعید راد برای این نقش بسیار مناسب بوده و او نیز عملاً توانسته در نقشی متفاوت از بازیهای قبلیاش ظاهر شود، بازی خوبی که نگاه داوران را به خود جلب کرد و دیپلم بازیگری بخش فیلمهای اول جشنواره را نصیب او نمود. در کل، گیرنده یک فیلم خوب و سرزنده است که به جوانب گوناگون می پردازد و از قضا در حیثیت کلی خویش اشارات ظریفی هم دارد به این شیوۀ مملکتداری که مردم مجبورند برای رفع مشکلات خود عریضه بنویسند. هرچند که بهتر بود تا چنین فیلمی برای حفظ صندوق اخذ آراء ساخته شود که تا هم موضوعیت بهتر و هم درام بیشتری داشته باشد.
و اما بعد...
دور نیست آن زمان که صاحب اصلی این عصر و مصر ظهور کند تا نه به عریضه نوشتن ما نیازی باشد و نه به رأی دادنمان. زیرا او که ـ جان راقم به فدای خاک پایش باد ـ حقّ هرکس را مطابق شأن وی خواهد داد. ولیکن قبل از رسیدن آن دوران، این ما هستیم که باید برای ادای حق او در حکومت قیام کنیم، حق او و پدران طاهرینش که از زمان رحلت رسول خدا(ص) تاکنون معطل مانده است. به امید آن روز.
*امیر اهوارکی