مهدي مشکيني در مطلب اخير وبلاگ "سرزمين شلمچه" با اشاره به قيام اباعبدالله(ع) و انگيزه هاي اين قيام نوشت:
فرمود همين که صبح شد، با امام به نماز ايستاديم و به سمت کربلا عازم شديم؛ امام زهير بن قين را به پهلوى راست و حبيب بن مظاهر را به پهلوى چپ قرار داده بود حرکت ميکرد.
روز دوم ماه محرم سال 61 هجري قمري است؛ کاروان اسلام به فرماندهي حضرت حسينبن علي(ع) به کربلا ميرسد، امام که برادرش حضرت ابولفضل عباس(ع) و همسر، فرزندان، خواهر و خواهرزاده و برادرزادهها را به همراه دارد با عزمي راسخ براي مقابله با يزد، کربلايي ميشود.
نوشتهاند در ميان لشگر شيطان (عبيداللهابن زياد) يکي به ديگري گفت حسين را چه شده؛ زينب (س)و عباس(ع) را با خود به کربلا آورده؛ حرمله گفت آري علياضعر هم آمده و بالاخره ديگري با صداي بلند گفت مگر ميشود فرزند علي(ع) نداند که نبايد وارد اين جنگ نابرابر شود.
آن طرف، ابن سعد که در سمت راست عمرو بن حجاج و در چپ شمر بن ذى الجوشن(لعنت الله عليه) را داشت دستور داد که لشگريانش دور خيمهها مانور دهند؛ ارباب که نتيجه کربلا را براي جهان و عبرتگرفتن بشريت مثبت ميديد عاقلانه تصميم گرفت و عاشقانه بر مرکب خويش نشست.
شمر ملعون با صداى بلند اقدام به جنگ رواني و تبليغاتي عليه لشگر امام کرد تا اينکه نزديک شد، مسلم بن عوسجه خواست که تيرى به طرف او بيندازد، ارباب ممانعت کرد و فرمود "تيرش مزن که من خوش ندارم که جنگ را آغاز کرده باشم"
جنگ آغاز شد و نوشتن اينکه به خيمه بيبِيحمله و خيمه علياضعر به آتش کشيده شد.... طاقت قلم را به ستوه آورد؛ دشمن هرآنچه را که ميتوانست هدف قرار داد و حسين (ع) هرچه داشت را براي خدا قرباني کرد تا آنکه جنگ نظامي به پايان رسيد.
بيبي به دنبال برادر و رقيه به دنبال عمه ميگشتند، حضرت زينب(س) را به اسارت گرفتند و بيبي (س) تا به شام روشنگري کرد تا حقيقت کربلا در ذهنها ثبت و ظبط شود.
آري حسين(ع) براي صلح جهاني قيام کرد براي مقابله با زياديخواهيها و استکبار وزيهاي به پاخاست تا مشخص شود براي صلح راهي بهتر از قيام نيست.
و در نهايت سخن نگارنده اينکه امروز آنها که خود را شوراي امنيت ميخوانند و به اسم امنيت، جنگ افروزي و مسلمانان را به خاک و خون ميکشند، نياز به قيام آزاديخواهان جهان دارند تا که صلحي در جهان حکمفرما شود.