کد خبر 19615
تاریخ انتشار: ۲۸ آذر ۱۳۸۹ - ۱۰:۱۹

شارح مثنوي معنوي، سروده‌هاي مولانا را در ارتباط با اهل بيت(ع) عاشقانه خواند و گفت: مولانا با از بين بردن حجاب‌هاي ذهني به مدح اهل بيت(ع) پرداخته و برداشتي فلسفي از واقعه کربلا در سروده‌هاي خود دارد.

به گزارش مشرق، «کريم زماني»، پژوهشگر و شارح مثنوي معنوي و غزليات شمس، در گفت‌وگو با ايکنا در رابطه با جايگاه اهل بيت(ع) در کلام مولانا گفت: مولانا با قلبي عاشق نسبت به ائمه اطهار(ع) صحبت کرده است. روح حقيقت‌جويي و حقيقت‌يابي در نهاد فطري بشر سرشته شده و در اين ميان کساني که بتوانند حجاب تعصبات، قشري‌گري و جهالت را کنار بزنند، حقيقت را مي‌بينند. بسياري از انسان‌ها به دليل عقده‌هاي دروني نمي‌توانند کمال را در صاحب کمال ببينند که مولانا در اين رابطه مي‌گويد:

«چون غرض آمد هنر ‌پوشيده شد / صد حجاب از دل به سوي ديده شد»

وي در ادامه گفت: بدترين ديوارهايي که مانع از ديدن حقيقت مي‌شود، حجاب ذهني است که در درون افراد وجود دارد. کسي که بتواند از حصار اين ديوارهاي ذهني و دروني خارج شود، مي‌تواند به کمال برسد. مولانا اعتقاد دارد که «مادح خورشيد مداح خود است»؛ يعني هر کسي که خورشيد را به دليل داشتن نور و زيبايي مدح کند، ديده روشن‌بين خود را مدح کرده است. کسي که کمالات کس ديگري را مدح کند، خودش را به سبب ديدن اين کمالات و خوبي‌ها ستوده است. از اين جهت است که مولانا به دور از تعصبات ديني به اهل بيت(ع) نگاه مي‌کند.

زماني در رابطه با جلوه اهل بيت(ع) در سروده‌هاي مولانا گفت: در يکي از حکايات دفتر اول مثنوي، مولانا از زبان پهلواني در ميدان جنگ در قالب سروده‌هاي پرمغزي به امام علي(ع) مي‌گويد:

«از علي آموز اخلاص عمل / شير حق را دان مبرا از دغل

راز بگشا اي علي مرتضي / اي پس از سوءالقضا حسن‌القضا»

مولانا در حقيقت اين ابيات را نه از زبان آن پهلوان رزم، بلکه از زبان خود به امام علي(ع) نثار مي‌کند.

اين مولوي‌پژوه در رابطه با نظر مولانا راجع به واقعه کربلا گفت: نگاه مولانا نسبت به اين واقعه نگاهي فلسفي است. مولانا به چرايي قيام امام حسين(ع) توجه مي‌کند و به ديگران نيز مي‌گويد که از اين خواب‌هاي ناسوتي و سرشار از غفلت دنيايي رها شويم و از قيام امام حسين(ع) در اين رابطه درس بگيريم. او به اين نهضت از منظر جاري شدن اين نهضت در اخلاق انسان‌ها نگاه مي‌کند.

وي ادامه داد: در جايي ديگر از مثنوي، مولانا جنبه‌اي ديگر از واقعه عاشورا را درنظر مي‌گيرد. او وصال به محبوب و معشوق عارفان را که امري پسنديده است، به امام حسين(ع) تشبيه مي‌کند و دور افتادن از اين وصال را که امري ناپسند است، به يزيد مانند مي‌کند. در اين ابيات مي‌گويد:

«پس عزا برخود کنيد اي خفتگان / زانکه بد مرگيست اين خواب گران

روح سلطاني ز زنداني بجست / جامه چه درانيم و چون خاييم دست»

زماني در ادامه اظهار کرد: يکي از لطيف‌ترين سروده‌ها در رابطه با امام حسين(ع) و واقعه کربلا مربوط به مولانا است. از ديگر نمونه‌هاي اين سروده‌ها را مي‌توانيم به غزلي از مولانا اشاره کنيم که بعد از گذشت چندين سال هنوز در مراسمات مذهبي و دسته‌هاي عزاداري خوانده مي‌شود:

«کجاييد اي شهيدان خدايي / بلاجويان دشت کربلايي»

مولانا نگاهش به اين نهضت اين است که کمالات و بزرگواري‌هاي واقعه کربلا بايد در اخلاق انسان‌ها جاري شود و اين کمالات در مجراي اخلاقي انسان‌ها قرار گيرد.

اين پژوهشگر برجسته گفت: سخنان مولانا آيينه حقيقت است. در سخنان او تنها کلمات و واژگان را نمي‌بينيم؛ چون اگر اين‌طور بود، بعد از گذشت 800 سال به يادگار باقي نمي‌ماند.

بشر امروز احساس مي‌کند که کلام مولانا نسخه دردهايش است. او به اعتقادات کسي حمله نکرده و جنگ فرقه‌اي به راه نينداخته است. او روي مشترکات همه مردم از نظر عقيده دست گذاشته و بيان کرده است. مولانا با زبان معيار روزگار خود انسان کامل را براي مردم تعريف کرده است که تمامي مردم بتوانند آن را درک کنند.