گروه فرهنگي مشرق - امروزه افکار و برنامه ريزي رهبران تئوصوفي نقشه ي راه نظم نوين جهاني است و چيزي که هم اکنون به صورت گسترده و از طرق مختلف، حتي در پوشش مبارزه با نظم نوين جهاني ترويج مي شود، عقايد “تئوصوفي” و “جنبش عصر جديد” است.
 

تئوصوفي و جنبش عصر جديد

به طور خلاصه عقايد تئوصوفي و جنبش عصر جديد به قرار زير است:
ستاره شناسي، طالع بيني و اعتقاد به دوري بودن تاريخ در ارتباط با صورت هاي فلکي زودياک، ارتباط با موجودات ماروائي (ارواح و اجنه) براي کسب دانش (مکاتب اسرارآميز)، اعتقاد به توانايي انسان در رسيدن به مقام خدايي، نهان پيشگي، اعتقاد به برپايي جهان تک حکومتي در آستانه عصر برج دلو.

تئوصوفي، جنبش عصر جديد و فراماسونري سازمان هايي در هم تنيده هستند و عقايدي که در زير توضيح داده خواهد شد از تعاليم اصلي هر سه اين گروه هاست. به طور مثال بسياري از ماسون ها مانند فيلسوف-ماسون درجه 33، منلي پي هال عضو جامعه تئوصوفي بوده و هستند و حتي در دوره اي رياست جامعه تئوصوفي در دست “آني بيسانت” مارکسيست، ماسون و موسس جامعه بين المللي “کمک ماسونري” بوده است. آني بيسانت همچنين با برپايي لژ هاي ماسونري در سراسر جهان به جامعه تئوصوفي خدمات بزرگي انجام داده است.

هلنا پترونا بلاواتسکي و جامعه تئوصوفي


بدرستي مي توان بنيانگذار جنبش عصر جديد را موسس جامعه تئوصوفي، هلنا پرونا بلاواتسکي دانست. بلاواتسکي متولد 1831 از همان آغازين دوران زندگي اش بسيار به موضوعات ماورائي و اسرار آميز علاقه داشت، لذا در 17 سالگي سفر 10ساله اي را به نقاط مختلف جهان (آمريکا جنوبي، مصر، کانادا، فرانسه، يونان، مکزيک، تبت، هند، آلمان و انگليس) جهت مطالعه سنت هاي مذهبي آن ها آغاز کرد و با راهنمايي موجودات ماورائي که او در اين سفر با آن ها ارتباط برقرار کرده بود، با کوله باري از تعاليم اسرارآميز به نيويورک رفت تا درسال 1875 سازماني با نام جامعه تئوصوفي تاسيس کند.افکار و نظريات او که از طريق کتاب ها و مجله اش با نام “مجله لوسيفر”انتشار يافت، اصول و عقايد جنبش عصر جديد را شکل داد. با گذشت زمان، روز به روز بر شدت محبوبيت جامعه او افزوده شد و چهره هاي شاخص از سراسر جهان به آن پيوستند که در بين آن ها اسامي کساني چون: توماس اديسون، الويس پريسلي، ماهاتما گاندي، آرتور کانن دويل و جيمز جويس ديده مي شود.

 

عقايد بلاواتسکي و به طبع آن جنبش عصر جديد

چنانچه در حين مطالعه، اين عقايد به نظر شما آشنا آمد تعجب نکنيد زيرا امروزه اين عقايد به صورت گسترده از طريق رسانه ها و سيستم هاي آموزشي جهان در حال تعليم است.
اعتقاد به زودياک، دوري بودن تاريخ و ظهور معلم جهاني در هر برج از زودياک. بلاواتسکي معتقد بود تاريخ پايان ندارد بلکه به صورت دوري است و هر دور در ارتباط با يکي از صورت هاي فلکي (برج) زودياک است و معلم جهاني مختص به خود را دارد.
«تئوصوفيست ها در هر رتبه اي –که برخي ازآنها معناي پنهان آواتارها ، ماشيح ها، سوشيانس ها و عيسي هاي مورد انتظار جهانيان را دريافته اند – مي دانند که پايان جهان وجود ندارد، بلکه اين اعصار هستند که تکميل مي شوند، يعني پايان يک دور که هم اکنون به سرعت نزديک مي شود. …ماننددوره ي مسيحا …کسي که با برج حوت مرتبط بود… اين يک دوره است، تاريخ است وخيلي طولاني نيست اما بسيار نهاني است، 2155 سال خورشيدي طول مي کشد …در2410و 255سال پيش از ميلاد مسيح نيز رخ داد، همان زماني که نقطه اعتدالين وارد نشان [زودياک] قوچ شد و سپس به حوت وارد شد. و در آينده اي نزديک وارد نشان دلو مي شود، آن هنگام خصوصيات روحي بشريت شروع به تغيير بزرگي مي کند و ما بايد کارهاي روحي زيادي انجام دهيم.» هلنا بلاواتسکي –لوسيفر: نشريه تئوصوفي

به اعتقاد بلاواتسکي حضرت مسيح (ع) تنها نماينده ي “عصر برج حوت” و تعليم يافته مکاتب اسرار آميز از طريق استادان و معلمان بوده است و با ورود به “عصر برج دلو” اتوپياي نظام واحد جهاني به همراه “معلم جهاني” مختص آن عصر ظهور خواهد کرد. بلاواتسکي همچنين در کتاب “آيزيس فاش شد” شرح مي دهد که داستان حضرت عيسي (ع) در سنت هاي باستاني مختلف جهان وجود داشته است و همه آن ها نماد “خداي خورشيد” بوده اند.بلاواتسکي در کتاب “کليد تئوصوفي” اهداف اصلي جامعه خود را چنين بيان مي کند:
•تشکيل انجمن برادري جهاني بدون تفاوت در نژاد، رنگ و کيش
•ترويج مطالعه اديان مختلف جهان
•تحقيق در مورد اسرار نهان طبيعت

 

جا به جا کردن شيطان با خداوند، خوب دانستن شيطان و شر دانستن خدا

«اين درست است اگر ما شيطان، مار کتاب پيدايش را به عنوان خالق اصلي، ولي نعمت و پدر معنويت انسان در نظر بگيريم. زيرا او “پناهگاه نور”، لوسيفر تابان و روشني بخش است. کسي که چشمان آدم و به قول معروف مخلوق يهو را باز کرد. و او اولين کسي بود که نجوا کرد: “هنگامي که از آن سيب بخوري، مانند خدا خواهي شد و خير و شر را تشخيص خواهي داد”. اين عمل او را تنها مي توان نوري از جانب يک منجي دانست. و با اين کار او با يهو، روح متقلب، دشمني ورزيد. اما او در حقيقت نهان همچنان محبوب ترين پيامبر(فرشته) باقي مانده است.» هلنا بلاواتسکي

–تعاليم سري
«لقب شيطان به راستي متعلق به اولين و خشن ترين دشمن تمام خدايان ديگر، يهو است…نه به ماري که تنها از سر همدردي وحکمت سخن گفت. …امروز اثبات شده است که شيطان، اژدهاي قرمز سوزان، رب تابان، لوسيفر يا حامل نور در درون ماست، در ذهن ماست، وسوسه گر ماست، منجي ماست، رهايي بخش هوش ما از حيوانيت خالص است.» هلنا بلاواتسکي –تعاليم سري
ديويد اسپنگلر يکي از رهبران جنبش عصر جديد مي گويد:
«نور حقيقي لوسيفر از راه اندوه، تاريکي و عدم پذيرش، قابل مشاهده نيست. نور حقيقي اين موجود عظيم تنها هنگامي قابل مشاهده است که چشمان خود شخص بتواند نور مسيح، نور خورشيد درون خود را ببيند. لوسيفر در درون همه ماست تا ما را به تماميت رهنمون کند. در حالي که ما به سمت عصر جديد که عصر تماميت است حرکت مي کنيم هر يک از ما به نقطه اي خواهد رسيد که من آن را ورود به مکتب لوسيفر مي نامم. مسير ويژه اي که هر کسي بايد از آن عبور کند تا به وجود نور درونش و به کامل و تمام بودن خود پي ببرد. لوسيفر مي آيد تا آخرين هديه اش، تماميت را به ما ببخشد، اگر ما آن را بپذيريم آنگاه او آزاد خواهد بود و ما نيز آزاد مي شويم. اين ورود به متکب لوسيفر است. اين نقطه ايست که بسياري هم اکنون و در آينده با آن روبرو خواهند شد. زيرا اين آيين ورود به عصر جديد است. آييني براي عبور از گذشته و ورود به شرايطي جديد است.» ديويد اسپنگلر –تفکري بر مسيح

ارتباط با موجودات ماورايي، اجنه و ارواح براي کسب دانش (مکاتب اسرارآميز) به اصطلاح “انتقال از ارواح”

در تئوصوفي، جنبش عصر جديد و فراماسونري به وجود گروهي از مردان و زنان بسيار تکامل يافته اعتقاد دارند و آن ها را سران حکمت ( سلسله سران روحاني يا سران عروج کرده) مي نامند و ادعا مي کنند بودا، کريشنا، عيسي (ع) و حضرت محمد (ص) از سران حکمت بوده اند و موجودي به نام “مايتريا” از تمام آن ها برتر و رهبر آن هاست که خود او تحت فرمان “سانات کومرا” قرار دارد. تئوصوفيست طرفدار عصر جديد، دن رود يار توضيح مي دهد که سانات کومرا طبق تعاليم نهان پيشگان، همان شيطان است:
«شيطان تغيير يافته لغت سانات کومرا است و در فلسفه نهان پيشگان هند، موجودي شبيه به پريميسيوس است که به انسان آتش خودآگاهي، استقلال و فرديت بخشيد.»
دن روديار –جادوي آهنگ و هنر موسيقي


آن ها اعتقاد دارند اين سران حکمت، دست مخفي راهنماي انسان در مسير تکامل بوده اند و مايتريا همان ماشيح يهوديان، مسيح مسيحيان، پنجمين بوداي بوداييان، کريشناي هندو ها و امام مهدي (عج) مسلمانان است که همگي منتظرش هستند و او هم اکنون در زمين حضور دارد و در وقت مناسب در اجتماع ظاهر خواهد شد. بزرگترين مبلغ مايتريا نقاشي انگليسي به نام “بنجامين کرام” است. او بعد از اينکه به گفته خود با مايتريا ارتباط برقرار کرد، در سال 1982شروع به چاپ آگهي هاي تمام صفحه در 22 روزنامه در سراسر جهان کرد که در آن نوشته بود:
«نقشه چيست؟ آن نقشه عبارتست از برپايي حکومتي جهاني و يک دين نوين جهاني به رهبري مايتريا.»
اگر فکر مي کنيد بنجامين کرام تنها دچار اشتباه در تشخيص شده و هدفش خير است به اين سخنان او توجه کنيد:
«براي بسياري در حال حاضر، اين هوشياري که عبارتست از شناخت سطحي بالاتر از آگاهي که در اختيار کساني است که در حال تشکيل حکومت معنوي خود هستند، استادان آيين هاي ورودي جهان. وجود آن ها نخستين بار توسط اچ.پي بلاواتسکي، کمک-موسس جامعه تئوصوفي در سال 1875 آشکار شد. جزئيات بيشتر درباره ارتباط با اين سران و اقدامات آن ها توسط آليس بيلي در سال هاي 1919 تا 1949 ارائه شد. او در کتاب “عمومي سازي سلسله سران” طرح اين مردان روشني يافته را براي بازگشت و انجام اقدامات فيزيکي فاش کرد و من نيز اضافه مي کنم، اين نقشه آغاز شده است.»
بنجامين کرام – ظهور مجدد مسيح و سران حکمت

بنجامين کرام جهت تبليغ آمدن مايتريا موسسه “اشتراک بين المللي” و يک سايت اينترنتي تاسيس کرده است و مرتبا به نقاط مختلف جهان سفر مي کند تا با برگزاري جلساتي، از مايتريا براي مردم مطلب انتقال دهد. جلساتي که گفته مي شود سياستمداراني چون ميخائيل گورباچوف و جورج بوش در آن شرکت کرده اند.
همانطور که اشاره شد ارتباط با موجودات ماورايي از کارهاي اصلي اين فرقه است. شخص بلاواتسکي کتاب “تعاليم سري” را با راهنمايي يکي از سران روحاني به نام “کوت هومي” نوشته است.

آليس بيلي يکي ديگر از رهبران تاثير گذار تئوصوفي، به گفته خود با انتقال از موجود ماورائي تبتي به نام “دجوال کول” ، 24جلد کتاب نوشته است. نمونه هايي از اين دست در تئوصوفي، جنبش عصر جديد و فراماسونري فراوان يافت مي شود.

 

تناسخ و تکامل، امکان خدا شدن انسان، يکي بودن خدا، انسان و طبيعت

يکي از اصول فکري تئوصوفي و جنبش عصر جديد نظريه تکامل است. در حقيقت نخستين کسي که نظري تکامل را مطرح کرد چارلز داروين نبود و طبق انجيل مسيحيان، نخستين نفر شيطان بود که در باغ عدن به آدم و حوا گفت: «اگر از آن سيب بخوري، خدا خواهي شد». ايده تکامل از زمان هاي باستان جزء تعاليم اصلي نهان پيشگان بوده است. در واقع تئوري داروين تنها تلاشي براي پوشاندن لباس علمي به آن ايده بود و البته موفق شد آن را در دنيا فراگير کند.


تلاش هاي فراواني جهت يافتن شواهدي براي اثبات نظريه تکامل انجام گرفت که يکي از تاثير گذارترين آن ها، يافته ها و در واقع جعلياتي بود که توسط کشيشي عضو جامعه يسوعيون به نام پيتر تيلارد دي شاردان انجام پذيرفت. اقدامات و نظريات شاردان تاثير بسزايي در پذيرش نظريه تکامل توسط کليساي کاتوليک داشت. پاپ ژان پل در سال 1986 با تاثير از نظريات شاردان و بر اساس سند “واتيکان 2″”روزجهاني دعا براي صلح” را سازماندهي کرد. هدف اصلي اين مراسم که مشابه آن در سال هاي بعد نيز تکرار شد، اتحاد اديان بود و طي آن از نمايندگان اديان آسماني و مشرک دعوت به عمل آمده بود و حتي شخص پاپ آيين پرستش خدايان اديان مشرک را به جا آورد. اين اقدامات تيلارد باعث محبوبيت چهره او در بين طرفداران جنبش عصر جديد شد تا جايي که برخي به او لقب پدر عصر جديد دادند.
تيلارد در رابطه با منجي متحد کننده اديان مي گويد:
«من اعتقاد دارم آن منجي که همه بدون شک منتظرش هستيم، يک منجي جهاني خواهد بود و آن منجي، مسيح تکامل است. به نظر من همگرايي اديان حول يک منجي جهاني که اصول تمام آن ها را ارضاء کند، تنها راه تغيير جهان است و تنها از اين طريق دين آينده قابل دست يافتن است.»


براد استايگر ، طرفدار جنبش عصر جديد در کتاب “برادري” بيان مي کند انسان در دين جديد در مي يابد که خداست و اين مقصود اديان باستاني بوده است:
«بسياري متقاعد شده اند که عصر برج دلو، منادي ديني جديد است. حتي در آن ديگر کلمه دين به کار نخواهد رفت. در آن زمان از مسئله اصلي درک واقعي تري خواهيم داشت و شخص از سطح اعتقاد به يک چيز کامل تر شده، به يک چيز تبديل مي شود و آنچه را که اديان باستاني سعي داشتند بيان کنند، در خواهد يافت: آرام شويد و دريابيد که خدا هستيد. در واقع اين دين بزرگ جديد است و در آن همه و هر کسي در خواهد يافت که خداست.»
مفهوم پيوسته و مترادف با تکامل و البته از اصول تئوصوفي، مفهوم تناسخ و زندگي ابدي روح در بدن هاي مختلف است. بنابر عقايد تئوصوفي، انسان بوسيله شيطان قدرت تفکر پيدا کرد و مي تواند با تکامل و تصرف طبيعت و جهان به خدا تبديل شود. ويلمهرست فراماسون نيز هدف ماسونري را ساختن انسان-خدا تعريف مي کند و مي گويد:
«نقطه اوج در لژ، بيانگر نهايت سطح آگاهي ممکن براي ماست که وقتي استعداد هايمان را به حد کمال رشد دهيم، بي نهايت خواهد بود. انسان که از زمين زاده شد و در قلمرو طبيعت رشد کرد تا به سطح عقلگرايي کنوني رسيد، بايد تکامل خود را تا رسيدن به سطح خدايي ادامه دهد و سطح آگاهي اش را با آگاهي محيط بر عالم يکي کند. اين هدف نهايي تمام آيين هاي ورودي بوده و هست.»
ويلمهرست –مفهوم فراماسونري

حتما مطلع هستيد که با وجود رد شدن نظريه تکامل با شواهد متعدد، همچنان اين نظريه پايه بسياري از علوم قرار داد و توسط سيستم هاي آموزشي سراسر جهان تعليم داده مي شود.

ضرورت تشکيل نظم نوين جهاني در آستانه عصر جديد و آماده سازي مردم براي قبول آن


يکي از رهبران برجسته و تاثير گذار تئوصوفي آليس بيلي متولد 1880 بود. طرح او براي برپايي نظام نوين جهاني در عصر جديد و دين واحد آن، امروزه توسط صاحبان قدرت و رسانه به کار گرفته شده و به صورت گسترده در حال اجراست. طبق طرح او براي دستيابي به جهان تک حکومتي با ديني واحد، بايستي به جهانيان تئوصوفي و فراماسونري آموزش داده شود. او در کتاب “عمومي سازي سلسله مراتب سران” براي نبرد انديشه ها در آينده اينگونه برنامه ريزي مي کند:
«جنگ بزرگي در دنياي افکار با سلاح انديشه به راه خواهد افتاد. اين جنگ شامل حوزه احساسي که به خاطر تعصبات آرمانگرايانه به وجود مي آيد نيز خواهد بود. اين تعصبات طبيعي عليه ظهور دين جهاني و نهان پيشگي خواهد جنگيد. … نبايد فراموش شود که تنها کار آموزان و شاگردان نهانپيشگان، هسته اصلي دين جهاني را تشکيل خواهند داد.
بنابر اين بدون شک، در حال حاضر آشنا سازي عموم مردم با ماهيت تعاليم اسرار آميز از اهميت فوق العاده اي برخوردار است. … هنگاميکه آن سرور همراه پيروان و شاگردانش بيايد، ما بايد براي تازه واردان، تعاليم اسرار آميز را ترميم کرده و معاني زود فهمي از آن ارائه کنيم.»
آليس بيلي – عمومي سازي سلسله مراتب سران

به عقيده نهان پيشگان، تعاليم و مکتب اسرار آميز که از شيطان به انسان رسيده، در دست فيلسوفان باستان بوده است اما به گونه اي از ميان رفته و اين وظيفه نهان پيشگان است تا سنت هاي باستاني را جستجو و حقايق نهان آن را کشف کنند و بوسيله آن حکمت ها، مشکلات جهان را برطرف کنند.
آليس بيلي معتقد بود فراماسوني محل خوبي براي تربيت نهان پيشگان ماهر آينده جهت اهداف تئوصوفي است:
«جنبش ماسونري در حالي که مي تواند از سياست و اجتماع دور بماند و در وضعيت انفعال کنوني باقي بماند، به اين نياز خواهد رسيد که مي تواند و بايد قدرت را بدست گيرد. آن ]ماسونري[ نگهبان قانون است. آن خانه تعاليم اسرارآميز و محل ورود [به مکتب] است. در نماد هاي آن آيين خدايي موجود است و راه رستگاري بصورت مصور در بطن اعمال آن محفوظ است. راه خدايي در معابد آن نشان داده شده و تحت چشم جهان بين کارها به پيش مي رود. آن چيزي بيش از يک سازمان نهان پيشگي است که قابل درک باشد و آموزشگاه حرفه اي نهان پيشگان ماهر و تازه وارد خواهد بود.»
آليس بيلي –عمومي سازي سلسله مراتب سران

بيلي همچنين بيان مي کند که فراماسونري و نهان پيشگي، دين عصر جديد است که بايد به مردم آموزش داده شود و چون هرکسي وارد انجمن هاي ماسونري و يا آيين هاي مذهبي نمي شود، بايد از طريق سيستم آموزشي تعليم آن ها را انجام داد:
«سه محل اصلي آماده سازي مردم براي عصر جديد را مي توان کليسا، انجمن هاي برادري ماسونري و حوزه آموزش دانست. …سرور والا از طريق برنامه هاي آموزشي در جهان به دنبال عامه مردم هوشمندي مي گردد که از طريق آيين ها و نمادگرايي مانند ماسونري و يا از طريق مذهب و مراسم هاي مذهبي مانند کليسا قابل دسترس نيستند.»
آليس بيلي –عمومي سازي سلسله مراتب سران

همانطور که پيش تر اشاره شد آليس بيلي در سال 1919 با موجودي تبتي به نام “دجوال کول” ارتباط برقرار کرد و تا سال 1949، 24 جلد کتاب نوشت. او براي انتشار آثارش و همچنين آثار بلاواتسکي و جامعه تئوصوفي، “انتشارات لوسيفر” را تاسيس کرد که بعدا به خاطر صراحت زياد، نامش را به “تراستِ لوشيس” تغيير داد. تراست لوشيس به يکي از سازمان هاي اصلي عصر جديد بدل شد و هم اکنون نيز در حال فعاليت است. تراست لوشيس مستقيما وابسته به سازمان ملل متحد است و در آن به عنوان يکNGO، فعاليت هاي مختلفي از جمله انتشار آثار سازمان ملل را انجام مي دهد. بدون شک سازمان ملل متحد يکي از مروجين و مجريان اصلي تئوصوفي و جنبش عصر جديد است. رابرت مولر يکي از شاگردان آليس بيلي که بمدت 40 سال عضو دبيرخانه سازمان ملل بوده است مي گويد:
«ما بايد با آخرين شتاب ممکن به سمت جهان تک حکومتي، دين واحد جهاني تحت يک رهبر جهاني حرکت کنيم.»
رابرت مولر همچنين براي عمل به طرح استادش در نقاط مختلف جهان و با تاييد سازمان ملل مدارسي را تاسيس مي کند که به گفته خود او تعاليم آن مدارس بر اساس کتاب هاي آليس بيلي است.


بد نيست نظر مبلغ اصلي رهبر جهاني نهان پيشگان (مايتريا)، بنجامين کرام را نيز درباره دين عصر جديد بدانيم:
«دين عصر جديد تعاليم خود را از طريق سازمان هايي چون فراماسونري بيان خواهد کرد. هسته مکاتب اسرار آميز در فراماسونري گنجانده شده است.»

 

لزوم نابودي افراد ناسازگار با نظم نوين جهاني

حال بايد ديد جنبش عصر جديد چه برنامه اي براي کساني که دين جديد را نپذيرند و وارد مکاتب اسرار آميز نشوند دارد. آيا آن ها طبق شعارهاي به ظاهر صلح جويانه خود مانند تشکيل انجمن برادري جهاني، با مخالفاشنان مدارا خواهند کرد ؟ مطمئنا خير، آليس بيلي معتقد است نابودي موانعي که در سر راه هدف قرار بگيرد، عمل بدي نيست و بسيار مطلوب نيز هست:
«نگذاريد فراموش شود که زندگي، هدف و مقصد از پيش تعيين شده آن در الويت است و زماني که ثابت شد عاملي در راه رسيدن به هدف، ناقص عمل مي کند يا با حالت مريض و لنگ لنگان پيش مي رود، حذف آن عامل از نقطه نظر سران روحاني يک مصيبت نيست. مرگ مصيبيتي هراسناک نيست. در حقيقت عمل نابودگر، عملي خشن و نامطلوب نيست. مجوز اين نابودگري توسط محافظان نقشه صادر شده است تا شر به خير تبديل شود.» آليس بيلي –”آموزش درعصرجديد”
باربارا مارکس هوبارد يکي از رهبران جنبش عصر جديد در اين رابطه چنين مي گويد:
«در بين طيف هاي مختلف مردم تنها يک چهارم بالا رفتن را انتخاب مي کنند .. و يک چهارم در برابر اين انتخاب مقاومت مي کنند. آن ها به زندگي با تکامل مداوم علاقه اي ندارند. حال که ما در حال انتقال از سطح انسان مخلوق به سطح انسان کمک-خالق هستيم، آن يک چهارم خرابکار بايد از جامعه حذف شود، خوشبختانه شما عزيزان محبوب من، مسئول اين کار نخواهيد بود. ما مسئول هستيم. ما مسئول اجراي پروسه گزينش خدا براي سياره زمين هستيم. او انتخاب مي کند و ما نابود مي کنيم. ما سواران” اسب سفيد” آخرالزمان، مرگ هستيم.»
باربارا مارکس هوبارد –”همکاري در آفرينش”

هوبارد همچنين در کتاب “تولدت مبارک سياره زمين” مي نويسد:
«پايان اين دور از دوره تکامل فرا خواهد رسيد. همه آنچه ما مي دانيم انتخاب است و تمام کاري که بايد انجام دهيم انتخاب کردن است. همه کساني که انتخاب مي کنند تا به مسيح ذاتي خود تبديل شوند، از درون راهنمايي خواهند شد تا چگونه عمل کنند. همه کساني که تکامل را انتخاب نکنند، خواهند مرد. در آن وقت دوره کودکستان در زمين به پايان مي رسد.»
باربارا مارکس هوبارد –تولدت مبارک سياره زمين

رابرت مولر طرفدار جنبش عصر جديد و فعال سازمان ملل متحد که پيش تر به او اشاره شد، مي گويد:
«من در تعجبم که چرا تا بحال کسي به فکر ساختن زميني پيشرفته نيافتاده است، سازماني که در رقابت با ازدياد جمعيت، پا در کفش “زمين مادر” کند و هر زمان از تعداد انسان ها يا مصرف کنندگان کم شود غرق در شادماني گردد. بايد براي افراد، حوادث يا موسساتي که بتوانند از جمعيت انسان ها يا مصرف کنندگان منابع زمين بکاهند، جايزه در نظر گرفت. و نخستين جايزه را بايد به سازمان ملل متحد داد که با برگزاري کنفرانس هاي کنترل جمعيت و برنامه هاي ضد افزايش جمعيت، در سال هاي 1952 تا 2000، از تولد 2 بيليون و 200ميليون نفر جلوگيري کرد.»
رابرت مولر – “ايده ها و آرزوها براي جهاني بهتر”

 

نظم نوين جهاني و دروغ 2012

حتما همه شما نظريات مختلف درباره وقوع اتفاقي غير مترقبه در سال 2012 را شنديده ايد. نظرياتي که طي سال هاي اخير بشدت در حال تبليغ است و در دو دسته قرار مي گيرد. دسته اول که غالب اين نظريات را شکل مي دهند، پيش بيني نابودي زمين بر اثر حادثه اي طبيعي بر اثر عواملي مانند: قرار گرفتن خورشيد در مرکز کهکشان راه شيري، در يک خط قرار گرفتن سيارات منظومه شمسي، جابه جا شدن قطب شمال و جنوب زمين، انفجاري بزرگ در خورشيد، برخورد يک شهاب سنگ يا سياره نيبيرو به زمين و از همه معروف تر پيش بيني تقويم مايان ها از پايان يافتن تاريخ در 2012 است.
جالب اين است که پيش بيني شده است تمام اين اتفاقات قرار است دقيقا در سال 2012و حتي در روز 12 سپامبر اتفاق بيافتد که بيشتر شبيه به يک لطيفه مي ماند. محققاني که به درستي در اين زمينه تحقيق کرده اند براي هيچ کدام از اين ادعاها شاهدي نيافتده اند، حتي در فرهنگ مايان ها هيچ اشاره اي به پايان تاريخ در سال 2012 پيدا نشده است و تقويم آن ها تنها بر اساس محاسبه و مشاهده دوره چرخش ستارگان با مشاهده از روي زمين ساخته شده است. علاوه بر اين که انجام چنين محاسباتي بسيار قبل تر از آن ها در يونان انجام شده بود، دوره چرخش ستارگان تنها يک خصوصيت بصري است و تنها براي کسي که از زمين آن را مشاهده مي کند مصداق دارد و بيرون از سياره زمين هيچ ويژگي خاصي ندارد.
دسته ديگري از نظريات که غالبا توسط طرفداران جنبش عصر جديد تبيلغ مي شود بيان مي کنند که در سال 2012 به واسطه قرار گيري زمين در موقيت خاصي نسبت به ستارگان، انرژي خاصي از ستارگان به زمين مي رسد و بگونه اي (که خودشان نيز نمي دانند چگونه) باعث جهش و افزايش ناگهاني سطح آگاهي و هوشياري مردم جهان مي شود. که البته اين نظر را تنها کساني بدون دليل قبول مي کنند که پيرو آن ها باشند. دقت کنيد که اين ايده با افزايش دانش مردم در آخرالزمان که در روايات ما آمده است تفاوت دارد، آن ها علت اين جهش را انرژي روحاني ساتع شده از ستاره ها مي دانند.
حال چرا اين دروغ ها به صورت گسترده در حال تبليغ است؟ زيرا صاحبان قدرت و طرفداران عصر جديد عقيده دارند در سال 2012به عصر برج دلو وارد مي شوند و در نتيجه بايد مردم را از طريق پروپاگانداي تبليغاتي آماده اهداف خود کنند.
مايکل پي مائو از طرفداران عصر جديد مي گويد:
«2012آنچنانکه پيش بيني شده است، پايان دنيا نيست، بلکه آغاز عصري طلايي، عصر برج دلو است که در حدود سال 2012 آغاز مي شود.» مايکل پي مائو –پيشگوييها درنيايشهاي ژرمانوس
دکتر کريستوفر پپلر عقيده جنبش عصر جديد درباره سال 2012 را چنين توضيح مي دهد:
«آن ها معتقدند عصري که در حدود سال 2012فرا خواهد رسيد، عصر برج دلو خواهد بود. آن ها مي گويند اين عصر، عصر روشن شدن انديشه ها و اتحاد جهاني است، جهان پس-مسيحيت.»
کريستوفر پپلر –مکاشفات در ستاره ها

موسس گروه ماسوني “باشگاه رم” ، اروين لاسلو به همراه شاگرد جيدو کريشنامورتي (تئوصوفيت مشهور)، ديپاک چوپرا و ميخائيل گورباچف کتاب “2012 انتقال جهان” را نوشته و در آن نظريات 2012 را ترويج کرده اند. لاسلو همچنين يک سايت و سازمان مشابه ديگري با نام “باشگاه بوداپست” تاسيس کرده است که نظريات 2012 و عقيده تکامل انسان در جنبش عصر جديد را تبليغ و ترويج مي کنند. از اعضاي اين باشگاه مي توان رابرت مولر، عضو سابق دبيرخانه سازمان ملل و باربارا مارکس هوبارد را نام برد که مي گويد:
«ما در حال طرح ريزي براي 2012 بوديم و آن طرح هم اکنون در حال اجراست.»
نکته جالب توجه ديگر، وضعيت جنبش هاي مردمي ضد نظم نوين در غرب است. از يک طرف محققان داراي اعتقادات مسيحي مانند: وليام کوپر و فريتز اسپرينگ ماير و …هر يک بگونه اي (ترور، زنداني شدن و…) ساکت شده اند و ازطرف ديگر برخي رهبران جنبش هاي مردمي مانند: ديويد آيک، مايکل تساريون، جوردن مکسول، ديويد ويلکاک و … آزادانه و بدون هيچ مشکلي در حال ادامه کار خود هستند و در کنار متهم کردن و بعضا افشا کردن سران جوامع مخفي، همان افکار و نظريات تئوصوفي (و جنبش عصر جديد) و اتوپياي آن (همان نظم نوين جهاني) را ترويج و تبيلغ مي کنند.

 

جمع بندي:

همانطور که مشاهده کرديد آموزش فراماسونري و نهان پيشگي در دستور خود برگزيدگان صاحب قدرت قرار دارد و به راحتي مي توانيد ترويج آن را در رسانه هاي گوناگون (فيلم هاي سينمايي، بازي و …) مشاهده کنيد. جاي تعجب نيست که اکثر محصولات توليد شده در رابطه با فراماسونري در قالب معمايي و رمز آلود ساخته شده اند و در پوشش افشاسازي جوامع مخفي، مخاطب را با انبوهي از نماد ها، عقايد و سنتهاي شرک آميز نهان پيشگان باستان، بمباران مي کنند و به اين طريق به او نهان پيشگي را آموزش مي دهند. بسياري از مردم عادي در غرب که مخالف نظم نوين جهاني هستند پيرو رهبراني شده اند که خود در ظاهرِ مبارزه با اين جريان، همان عقايد فراماسونري را به آن ها تلقين کرده و در حقيقت مردم ساده را در جبهه نظم نوين جهاني قرار داده اند. ما نيز بايد بسيار مراقب باشيم که فريب اين به ظاهر افشاسازي ها و نسخه هاي بدلي را نخورده و از جبهه حق و ياري مهدي موعود (عج) خارج نشويم.

------------------

توضيح: تاريخ عنوان شده براي پايان دنيا و شروع عصر جديد ، 21 دسامبر 2012 است يا به عبارت ديگر 21/11/2012

* ذي طوي