یکی از روزنامه های کشور طی گفتگویی کوتاه با این کارگردان سوالاتی از وی پرسید که حاتمی کیا پاسخ به آنها را در تخصص یک فیلمساز حماسی نمی دانست.

به گزارش مجله سینمایی مشرق - ابراهیم حاتمی کیا را با آثار ارزشی و حماسی اش می شناسیم. کارگردانی که روزگاری از نزدیک واقعیت های جبهه و جنگ را لمس کرد و پس از پایان جنگ تحمیلی آثار ارزشمندی چون آژانس شیشه ای، از کرخه تا راین، دیده بان، مهاجر و ...را به سینمای کشور معرفی کرد.

حاتمی کیا اهل جنجال و مصاحبه نیست و از گفتگو با رسانه ها پرهیز می کند. کمتر پیش می آید که در مورد کار و زندگیش اش تن به مصاحبه بدهد. امروز البته یکی از روزنامه های کشور طی گفتگویی کوتاه با این کارگردان سوالاتی از وی پرسید که حاتمی کیا پاسخ به آنها را در تخصص یک فیلمساز حماسی نمی دانست. در واقع خبرنگار در این گفتگو دو برابر حاتمی کیا صحبت کرد و اصرار داشت سبک حماسی کارهای حاتمی کیا را زیر سوال ببرد!

در ادامه متن مصاحبه روزنامه ایران را با حاتمی کیا را تقدیم حضور مخاطبان  می کنیم.

آقاي حاتمي كيا از ديدگاه شما به عنوان يكي از بزرگترين كارگردانان سينماي ايران چرا سينماگران در سال هاي گذشته در ژانر عاشقانه كمترين توجه را نشان داده‌اند؟

من اهل گفت‌و‌گو و ميزگرد نيستم اين را مي‌دانيد! ‌اگر قصد پرداختن به اين‌گونه ژانر و چرايي‌هاي‌ نبود اين‌گونه فيلم‌ها را داريد بايد سراغ كارگردان هايي برويد كه اين‌گونه فيلم ساخته‌اند و مي‌سازند و از روانشناسان و جامعه‌شناسان كمك بگيريد. جاي آثار عاشقانه خالي است،‌اين گفته شما صحيح، ولي نياز به ساخت فيلم‌هاي حماسي هم به همان اندازه ضروري است.

فيلم حماسي و دفاع مقدس را نيز مي‌توان با رنگ و لعاب فيلم عاشقانه ساخت، حتي مي‌تواند جذاب تر هم شود و مخاطب را بيشتر براي تماشاي فيلم به سينما بكشاند. ژانر عاشقانه حتي قادر است به عنوان ترفندي كاربردي براي پيام‌رساني فيلم در ژانر دفاع مقدس و حماسي نيز استفاده شود. از ديدگاه شما اين نظر اشتباه است؟

اين موضوع را بيـــشتر بايد روانشناسان و جامعه شناسان پاسخگو باشند.

مي‌توان از روانشناسان و جامعه‌شناسان براي ساختارسازي فيلمنامه و ساخت فيلم‌هايي به گفته شما حماسي هم با نگاه به فضاي عاشقانه كمك گرفت تا هم تازگي داشته باشد و هم جذب مخاطب، هنوز نيز معتقديد نگاه به ژانر عاشقانه براي سينماي كنوني ايران نياز نيست؟

من ژانر عاشقانه نمي‌سازم،‌باز تاكيد مي‌كنم كه فضاي فيلم هايم فضاي حماسي دارد و به اين‌گونه فيلم سازي علاقه دارم، براي من با اين ديدگاه گفتن از ژانر عاشقانه مناسب نيست.

بوي پيراهن يوسف، به رنگ ارغوان،‌ از كرخه تا راين....از آثار شماست،درست است كه نمي‌توان به‌طور صرف گفت كه ژانر عاشقانه دارند ولي بار عاطفي فيلم بر جذابيت فيلم تاثير‌گذار بوده است اين‌گونه نيست؟

بوي پيراهن يوسف، از كرخه تا راين، آژانس شيشه‌اي، فيلم‌هاي ژانر عاشقانه نيستند،‌بار عاطفي دارند شايد بايد بين اين دو نوع ژانر تفاوت نگاه داشت.

به نظر شما راه چاره چيست؟

بايد سراغ جامعه شناسان رفت،‌ به سراغ روانشناسان و از كارگردانان عاطفي ساز پرسيد چرا ژانر عاشقانه نمي‌سازيد.