به گزارش مشرق به نقل از فارس، در حالی که امروز ثبت نام کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری کشورمان به پایان میرسد، رسانههای غربی از چند ماه قبل شروع به ارائه تحلیلهایی در خصوص این انتخابات و چهرههای احتمالی حاضر در آن پرداختهاند.
طبعا این گزارش قصد آن ندارد که به گفتههای این رسانهها بپردازد و تنها میخواهد محورهایی را که این رسانهها طی چند ماه اخیر مورد توجه قرار دادهاند، به استحضار مخاطبان گرامی برساند. برخی از محورهای این تحلیلها عبارتند از:
* اختلافات داخلی ایران / جریان انحرافی
شاید بتوان مهمترین مسالهای را که در رسانههای خارجی در قبال انتخابات ایران مشاهده میشود، بحثهایی دانست که ظرف دو سال گذشته در خصوص جریان موسوم به انحرافی و احتمال شرکت این جریان در انتخابات مطرح شدهاند.
شیوه برخورد رسانههای غربی با این پدیده چنین بوده است که این جریان، دنباله دولت کنونی است و مقامات دولت فعلی کشورمان تمایل دارند که شخصی از این جریان در پاستور ابقا شود تا سیاستهای دولت دهم در کشور ادامه یابند.
رسانههای غربی عموما این باور را مطرح میکنند که پرداخت یارانه مستقیم نوعی برگ برنده را برای جریان انحرافی در میان اقشار ضعیف و کمدرآمد ایرانی ایجاد کرده و آنها را برخواهد داشت تا به چهره معرفی شده از این جریان رای دهند.
در غالب گزارشها به احتمال تایید صلاحیت نشدن یک چهره شاخص در این جریان هم اشاره شده و ادعا شده است که برخی افراد، از تمام پتانسیلهای در اختیارشان برای تایید صلاحیت این فرد استفاده میکنند.
دستکم میتوان گفت که این جریان فارغ از اینکه تا چه اندازه قدرتش در ساختار سیاسی ایران واقعی یا غیرواقعی است، توانسته است مستمسک خوبی برای ایجاد این تصور نزد مخاطبان رسانههای بیگانه باشد که روند انتخابات ایران میتواند بحرانی شود.
* مساله هستهای ایران
تقریبا تمام رسانههای غربی به این مساله اذعان دارند که نتیجه انتخابات در ایران نمیتواند بر مواضع هستهای ایران تاثیر چندانی داشته باشد. هرچند این رسانهها با لحنی منفی به انعکاس این واقعیت پرداخته و آن را نشانه عدم تاثیر انتخابات در مسائل مهم کشور دانستهاند اما واقعیت آن است که حتی با این لحن خود اعتراف کردهاند که مساله هستهای در ایران یک مساله ملی است، نه یک مساله جناحی، گروهی و حزبی.
رسانههای غربی بارها در تحلیلهای غیرانتخاباتی خود اذعان کردهاند که مساله هستهای در ایران مسالهای ملی است و مردم ایران آن را موضوعی مربوط به حیثیت ملی میدانند.
* آمدن یا نیامدن اصلاحطلبان / فتنه 88
یکی از مسائل بسیار مهم مورد توجه رسانههای غربی طی روزهای منتهی به ثبت نام در انتخابات ریاستجمهوری کشورمان، مساله آمدن چهرههای نزدیک به اصلاحطلبان و احزاب متمایل به آنها به عرصه انتخابات بوده است.
بالاخص بحث آمدن دو تن از چهرههای کاملا شناخته شده اصلاحطلب و متمایل به اصلاحطلبان که پیشتر نیز در مقام ریاستجمهوری کشور قرار گرفته بودند، بسیار مورد توجه رسانههای غربی بوده است.
رسانههای غربی همچنین تلویحا از ورود یکی از چهرههای منتسب به اصلاحات به عرصه انتخابات ایران پیشتر در مذاکرات هستهای ایران و کشورهای اروپایی نقش ایفا کرده بود، استقبال کردند.
تقریبا در قاطبه تحلیلهای ارائه شده از انتخابات ایران، مساله ناآرامیهای پس از انتخابات 88 مورد اشاره قرار گرفته است و تلاش شده تا این وقایع بهعنوان عامل دلسردی مردم از شرکت در انتخابات نشان داده شود.
به عبارت دیگر، رسانههای غربی با زمینه قرار دادن فتنه 88 در تلاشاند تا مخاطبان خود را قانع کنند که مردم ایران حضور گستردهای در انتخابات آتی نداشته و لذا رئیسجمهور آتی ایران فاقد پشتوانه مردمی قابل ملاحظه است.
* هلوکاست
سخنان یکی از کاندیداهای احتمالی در خصوص نحوه مواجهه رئیسجمهور فعلی ایران با مساله هلوکاست، یکی از مسائلی بود که در حین پوشش خبری مسائل مربوط به انتخابات ایران طی هفتههای اخیر مورد توجه رسانههای غربی و بالاخص اسرائیلی قرار گرفت.
رسانههای اسرائیلی با ادبیاتی غلوآمیز به انتشار این سخنان پرداختند.
* مصاحبه با مردم!
یکی از رویکردهایی که در پوشش انتخابات ایران توسط رسانههای غربی دنبال شده است، مصاحبههای مردمی بوده است، البته با تعداد کم و بسیار گزینششده.
کسانی برای این مصاحبهها انتخاب میشوند که عموما به محض دیدن گزارشگران این رسانههای غربی حرفهایی پر از یاس و ناامیدی بر زبان آوردهاند، انگار که انتخابات آتی هیچ تاثیری در مقدراتشان ندارد.
کسی منکر آن نیست که چنین افرادی هم در ایران حضور دارند اما نکته مهم آن است که رسانههای غربی این نگاه را بهعنوان نگاه جامعه ایران جا زدهاند. بهعبارت دیگر، نگاههای مخالف این دسته از شهروندان ایرانی را منتشر نکردهاند.
* پشت پرده تمام تبلیغات
شاید بتوان بهطور قاطع گفت که پشت پرده تمام تبلیغات رسانههای غربی حمله به نهاد رهبری جمهوری اسلامی ایران است. تحلیلهای انتخاباتی رسانههای غربی عموما به این سمت و جهتگیری تمایل داشته تا به زعم خود، نهاد ولایت فقیه را تخریب کند، البته نه بهصورت مستقیم، بلکه با یک جهتگیری حسابشده و با تکنیکهای تحلیلی.
علاوه بر نهاد ولایت فقیه، دستگاهها و نیروهای وفادار به آن نیز در برخی از این گزارشها مورد حمله قرار گرفتهاند، از جمله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و شورای نگهبان قانون اساسی.
شاید مصلحت نباشد که اینگونه رویکرد رسانههای غربی بهجهت جریحهدار شدن احساسات عمومی چندان مورد مداقه و شرح واقع شود و بنابراین، این گزارش هم به همین اندازه اکتفا میکند. هرچند که مخاطبان فارس طبعا از دشمنی غرب با اصل نظام اسلامی و اصل ولایت فقیه که اساس نظام اسلامی را تشکیل میدهد، آگاهاند.
در مجموع، رویکرد رسانههای غربی در خصوص انتخابات ریاست جمهوری آتی کشور را میتوان چنین خلاصه کرد: «آرزوی دوران اصلاحات، القای ناامیدی، کمشور نشان دادن انتخابات، بزرگ کردن جریان انحرافی، القای اختلاف بین مسوولان کشور و حمله غیر مستقیم به نهاد ولایت امر و دستگاههای وفادار به آن.» همان رویکردی که کم و بیش طی 34 سال گذشته هم ادامه داشته است.
رسانههای غربی ماههاست که تحلیلهایی را در خصوص انتخابات آینده ریاستجمهوری کشورمان منتشر میکنند که چند محور خاص در غالب آنها به چشم میخورند.