به گزارش سرویس فرهنگی مشرق به نقل از فارس، یکی از سوالات درباره امام محمدتقی(ع) ازدواج ایشان با دختر مامون است. آیا ازدواج امام جواد علیهالسلام با دختر مأمون صحّت دارد؟ در صورت صحّت چرا امام با دختر چنین شخصی ازدواج کرد؟
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم، در یادداشتی این مساله را بررسی کرده است.
دسیسه مامون برای امام جواد علیهالسلام
«مأمون» پس از شهادت امام رضا علیهالسلام در سال 203 هـ ق از خراسان به بغداد آمد، دید نه تنها اهل خراسان، بلکه شیعیان در بغداد و عراق او را قاتل امام خود میدانستند. او را مورد لعن و سرزنش قرار میدادند، به این فکر افتاد که خود را از آن جرم و گناه بیرون آورد و نظر شیعیان و علویان را نسبت به خود جلب نماید، از اینروی نامهای برای امام جواد علیهالسلام نوشت و با اکرام و احترام او را به بغداد خواست تا با این دسیسه ذهنیّتی که مردم از او دارند با تکریم و اکرام فراوان در انظار عمومی نسبت به امام علیهالسلام خارج سازد. (شیخ عباس قمی، منتهی الآمال (انتشارات جاویدان علمی) ج 2، ص 370. داود الهامی، سیری در تاریخ تشیّع، قم: مکتب اسلام، ص 665 تا 669)
«شیخ مفید» به سند خود از «ریّان بن شبیب» روایت کرده که چون «مأمون» خواست دخترش امالفضل را به عقد ازدواج امام جواد علیهالسلام در آورد، بنی عباس مطلع شده و بر آنان بسیار گران آمد و از این تصمیم مأمون به شدّت ناراحت شدند و از این ترسیدند کار حضرت جواد علیهالسلام بدان جا بکشد که کار پدرش حضرت رضا علیهالسلام کشید و منصب ولیعهدی مأمون به آن حضرت و در نتیجه خلافت به بنی هاشم منتقل شود.
از این رو تشکیل جلسه داده و در این باره به گفتگو پرداختند و به نزد مأمون آمده و با اعتراض به کاراو، گفتند: ای امیرالمؤمنین تو را به خدا سوگند میدهیم از تصمیم خود درباره تزویج محمد بن علی صرف نظر کن، زیرا از این میترسیم که بدینوسیله منصبی را که خداوند به ما داده از چنگ خارج ساخته و لباس عزت و شوکتی را که خدا به ما پوشانیده، از تن ما به در آوری، زیرا تو به خوبی کینه دیرینه و تازه ما را به این گروه (بنی هاشم) میدانی و از رفتار خلفای گذشته با آنان آگاهی که (بر خلاف تو) آنان را تبعید میکردند و کوچک مینمودند و ما در آن رفتاری که تو نسبت به پدرش حضرت رضا علیهالسلام انجام دادی در تشویش و نگرانی بودیم تا این که خداوند اندوه ما را از طرف او برطرف ساخت.
تو را به خدا دست از این کار بردار دوباره ما را به اندوهی که به تازگی از سینه های ما دور شده، باز مگردان و رأی خویش را درباره تزویج «ام الفضل» با فرزند علی بن موسی الرضا علیهالسلام تجدید نظر کن.
«مأمون» به آنان گفت: «اما بینکم و بین آل ابیطالب ..... و لو انصفتم القوم لکانوا اولی بکم» (شیخ مفید، تاریخ ارشاد (انتشارات علمیه اسلامیه) ج 2، ص 269. داود الهامی سیری در تاریخ تشیّع، مکتب اسلام، ص 666)
سزاوارتر از شما هستند (به مقام خلافت و زمامداری) و اما رفتار خلفای قبل از من نسبت به آنها (که یادآور شدید) آنان با این عمل قطع رحم و خویشاوندی کردند و پناه میبرم به خدا که من نیز همانند آنان باشم به خدا سوگند من از آن چه نسبت به ولیعهدی علی بن موسی علیهالسلام انجام دادم، هیچ پشیمان نیستم و به راستی من از او خواستم که کار خلافت را به دست بگیرد و من از خودم آن را دور سازم ولی او قبول نکرد و مقدّرات خداوند همان بود که دیدید.
اما این که من محمد بن علی (امام جواد) را برای دامادی خود برگزیدم، به خاطر برتری اوست با خردسالیش در علم و دانش بر همه دانشمندان زمان و راستی که دانش او شگفت انگیز است و من امیدوارم آن چه که من از او میدانم برای مردم آشکار کند تا بدانند که رأی صحیح همان است که من درباره او دادهام.
1- برای علت ازدواج دلیل نقلی روشن پیدا نشده است. اما در این باره سیره نبوی وسیره انبیای پیشین (مثل لوط ونوح) که از طریق وحی با خداوند مرتبط بودند و در عین حال زنان ناشایسته هم داشتند گواه خوبی است.
برخی از زنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، دختران افرادی بودند که حقوق اهل بیت و خاندان پیامبر را نادیده گرفته و سبب شهادت آنان شدند.
2- پس از شهادت امام رضا در سال 203 هـ ق مأمون به بغداد عزیمت نمود و به خاطر عوض کردن افکار عمومی در مورد قتل آن حضرت و تغییر فضا به سود و تبرئه خود با نیرنگ و تزویر دختر خود را به امام جواد علیهالسلام تزویج کرد.
3- علت دیگر درباره قبول از طرف امام جواد علیهالسلام که با دختر مامون ازدواج کرد شرایط خاص و اضطرار و اجباری بود که درپیشروی امام بود و امام ناگزیر از قبول پیشنهاد مامون گردید، و آن حضرت از دختر مامون دارای فرزندی نشد (هدف مامون از تزویج دخترش به امام علاوه بر زیر نظر گرفتن فعالیتهای امام و انتقال نسل امامت به خاندان عباسی بود که به این هدف نایل نشد.)
امام غیر از دختر مامون زنان صالح دیگری داشت که با وفا دیندار بوده و ارادت کامل به امام داشتند دارای اولاد صالحی بودند که نسل امامت از آنها استمرار یافت.
4- ائمه علاوه بر این زنان، زنان دیگر نیز داشته و از زنان پاک دامن برخوردار بودند. اما بر اساس برخی از شرایط عدهای با تحمیل شرایط به همسری آنها برآمده و دشمنی نمودند. چنانکه این مسئله برای تمام انسانها ممکن است.
آنها نیز بر اساس اینکه انسان بودند با برخی از گرفتاریها و تلخیها مواجه میشدند تا برخورد آنها برای ما الگو باشد. آنها در زندگی مادی از علوم الهی خویش برای بهبود زندگی مادی سود نجستهاند تا زیباترین زنان را در اختیار داشته باشند بلکه آنها نیز با ناملایمات زندگی در مقابل خداوند امتحانات سختی را پشت سر گذاشتهاند، لذا الگوی کامل برای انسانها هستند.
اگر قرار بود ائمه و انبیاء با استفاده از علوم خود و با توجه به امتیازات دیگر که داشتند از آنها استفاده کرده و بهترین زندگی را داشته باشند همه بر آنها خرده میگرفتند و نمیتوانستند بعنوان الگو برای همه انسانها مطرح باشند.
در نتیجه ازدواج امام جواد علیهالسلام با دختر مامون بر خلاف موازین شرعی نبود و امام برای ازدواج با او که به پیشنهاد و اصرار مامون صورت گرفت مخالفتی نکرد.
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم، در یادداشتی این مساله را بررسی کرده است.
دسیسه مامون برای امام جواد علیهالسلام
«مأمون» پس از شهادت امام رضا علیهالسلام در سال 203 هـ ق از خراسان به بغداد آمد، دید نه تنها اهل خراسان، بلکه شیعیان در بغداد و عراق او را قاتل امام خود میدانستند. او را مورد لعن و سرزنش قرار میدادند، به این فکر افتاد که خود را از آن جرم و گناه بیرون آورد و نظر شیعیان و علویان را نسبت به خود جلب نماید، از اینروی نامهای برای امام جواد علیهالسلام نوشت و با اکرام و احترام او را به بغداد خواست تا با این دسیسه ذهنیّتی که مردم از او دارند با تکریم و اکرام فراوان در انظار عمومی نسبت به امام علیهالسلام خارج سازد. (شیخ عباس قمی، منتهی الآمال (انتشارات جاویدان علمی) ج 2، ص 370. داود الهامی، سیری در تاریخ تشیّع، قم: مکتب اسلام، ص 665 تا 669)
«شیخ مفید» به سند خود از «ریّان بن شبیب» روایت کرده که چون «مأمون» خواست دخترش امالفضل را به عقد ازدواج امام جواد علیهالسلام در آورد، بنی عباس مطلع شده و بر آنان بسیار گران آمد و از این تصمیم مأمون به شدّت ناراحت شدند و از این ترسیدند کار حضرت جواد علیهالسلام بدان جا بکشد که کار پدرش حضرت رضا علیهالسلام کشید و منصب ولیعهدی مأمون به آن حضرت و در نتیجه خلافت به بنی هاشم منتقل شود.
از این رو تشکیل جلسه داده و در این باره به گفتگو پرداختند و به نزد مأمون آمده و با اعتراض به کاراو، گفتند: ای امیرالمؤمنین تو را به خدا سوگند میدهیم از تصمیم خود درباره تزویج محمد بن علی صرف نظر کن، زیرا از این میترسیم که بدینوسیله منصبی را که خداوند به ما داده از چنگ خارج ساخته و لباس عزت و شوکتی را که خدا به ما پوشانیده، از تن ما به در آوری، زیرا تو به خوبی کینه دیرینه و تازه ما را به این گروه (بنی هاشم) میدانی و از رفتار خلفای گذشته با آنان آگاهی که (بر خلاف تو) آنان را تبعید میکردند و کوچک مینمودند و ما در آن رفتاری که تو نسبت به پدرش حضرت رضا علیهالسلام انجام دادی در تشویش و نگرانی بودیم تا این که خداوند اندوه ما را از طرف او برطرف ساخت.
تو را به خدا دست از این کار بردار دوباره ما را به اندوهی که به تازگی از سینه های ما دور شده، باز مگردان و رأی خویش را درباره تزویج «ام الفضل» با فرزند علی بن موسی الرضا علیهالسلام تجدید نظر کن.
«مأمون» به آنان گفت: «اما بینکم و بین آل ابیطالب ..... و لو انصفتم القوم لکانوا اولی بکم» (شیخ مفید، تاریخ ارشاد (انتشارات علمیه اسلامیه) ج 2، ص 269. داود الهامی سیری در تاریخ تشیّع، مکتب اسلام، ص 666)
سزاوارتر از شما هستند (به مقام خلافت و زمامداری) و اما رفتار خلفای قبل از من نسبت به آنها (که یادآور شدید) آنان با این عمل قطع رحم و خویشاوندی کردند و پناه میبرم به خدا که من نیز همانند آنان باشم به خدا سوگند من از آن چه نسبت به ولیعهدی علی بن موسی علیهالسلام انجام دادم، هیچ پشیمان نیستم و به راستی من از او خواستم که کار خلافت را به دست بگیرد و من از خودم آن را دور سازم ولی او قبول نکرد و مقدّرات خداوند همان بود که دیدید.
اما این که من محمد بن علی (امام جواد) را برای دامادی خود برگزیدم، به خاطر برتری اوست با خردسالیش در علم و دانش بر همه دانشمندان زمان و راستی که دانش او شگفت انگیز است و من امیدوارم آن چه که من از او میدانم برای مردم آشکار کند تا بدانند که رأی صحیح همان است که من درباره او دادهام.
چرا امام جواد(ع) با دختر مأمون ازدواج کرد؟
1- برای علت ازدواج دلیل نقلی روشن پیدا نشده است. اما در این باره سیره نبوی وسیره انبیای پیشین (مثل لوط ونوح) که از طریق وحی با خداوند مرتبط بودند و در عین حال زنان ناشایسته هم داشتند گواه خوبی است.
برخی از زنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، دختران افرادی بودند که حقوق اهل بیت و خاندان پیامبر را نادیده گرفته و سبب شهادت آنان شدند.
2- پس از شهادت امام رضا در سال 203 هـ ق مأمون به بغداد عزیمت نمود و به خاطر عوض کردن افکار عمومی در مورد قتل آن حضرت و تغییر فضا به سود و تبرئه خود با نیرنگ و تزویر دختر خود را به امام جواد علیهالسلام تزویج کرد.
3- علت دیگر درباره قبول از طرف امام جواد علیهالسلام که با دختر مامون ازدواج کرد شرایط خاص و اضطرار و اجباری بود که درپیشروی امام بود و امام ناگزیر از قبول پیشنهاد مامون گردید، و آن حضرت از دختر مامون دارای فرزندی نشد (هدف مامون از تزویج دخترش به امام علاوه بر زیر نظر گرفتن فعالیتهای امام و انتقال نسل امامت به خاندان عباسی بود که به این هدف نایل نشد.)
امام غیر از دختر مامون زنان صالح دیگری داشت که با وفا دیندار بوده و ارادت کامل به امام داشتند دارای اولاد صالحی بودند که نسل امامت از آنها استمرار یافت.
4- ائمه علاوه بر این زنان، زنان دیگر نیز داشته و از زنان پاک دامن برخوردار بودند. اما بر اساس برخی از شرایط عدهای با تحمیل شرایط به همسری آنها برآمده و دشمنی نمودند. چنانکه این مسئله برای تمام انسانها ممکن است.
آنها نیز بر اساس اینکه انسان بودند با برخی از گرفتاریها و تلخیها مواجه میشدند تا برخورد آنها برای ما الگو باشد. آنها در زندگی مادی از علوم الهی خویش برای بهبود زندگی مادی سود نجستهاند تا زیباترین زنان را در اختیار داشته باشند بلکه آنها نیز با ناملایمات زندگی در مقابل خداوند امتحانات سختی را پشت سر گذاشتهاند، لذا الگوی کامل برای انسانها هستند.
اگر قرار بود ائمه و انبیاء با استفاده از علوم خود و با توجه به امتیازات دیگر که داشتند از آنها استفاده کرده و بهترین زندگی را داشته باشند همه بر آنها خرده میگرفتند و نمیتوانستند بعنوان الگو برای همه انسانها مطرح باشند.
در نتیجه ازدواج امام جواد علیهالسلام با دختر مامون بر خلاف موازین شرعی نبود و امام برای ازدواج با او که به پیشنهاد و اصرار مامون صورت گرفت مخالفتی نکرد.