به گزارش مجله سینمایی مشرق؛ در ابتدای بحث محمد تقی فهیم از کاندیداهای انتخاباتی ریاست جمهوری خواست که برنامه های حوزه فرهنگ خودشان را شفاف تر و دقیق تر بیان کنند و گفت: طی 30 سال گذشته به طور میانگین 8 فیلم جنگی داشتیم و 90 درصد بودجه آن ها دولتی بوده است و به دلایل مختلف دیده نشده است و این نشان می دهد که درباره مسائل مدیریتی با بحران مواجه هستیم.
آهنگر آخرین بازمانده مدل فیلمسازی بعد از رسول ملاقلی پور
فهیم ادامه داد: به نظرم«ملکه»فیلمی است که با استانداردهای جهانی ساخته شده و ممکن است این فیلم بماند و به خصوص در حوزه خارج از مرزهای کشور دیده نشود و به آرشیو برود. نزدیک 15 کشور هم فرهنگ با ایران داریم که بازار مصرفشان به طور 100 درصد مربوط به هالیوود و بالیوود است. بسیاری از فیلم هایی که در این کشورها نشان داده می شوند، استاندارد پایین تری از«ملکه» دارند.
نیماحسنی نسب منتقد درباره «ملکه» گفت: به نظرم درباره دو موقعیت می توانیم صحبت کنیم که یکی خود فیلم به عنوان یک متن مستقل برای تحلیل و بررسی است ودیگری فیلمی که ژانری جنگی و همسو با فیلم های جنگی دارد. آقای باشه آهنگر به نظرم هنوز صاحب کارنامه به معنایی که بشود فیلم هایش را در یک مسیر بررسی کرد، نشده است. سه فیلم اخیری که ایشان ساخته اند از لحاظ کیفیت خوب بوده است.
این منتقد افزود: به نظر می رسد آقای باشه آهنگر تنها بازمانده محکمی است که بعد از مرگ ناگهانی رسول ملاقلی پور و تغییر مدل فیلمسازی حاتمی کیا سینمای جنگ را با شرایط استاندارد فیلمسازی ادامه می دهد. احساس می کنم آن همیت و جانی که برای تولید و ساخت فیلم هایی مثل«ملکه» آن لازم است،وجود ندارد. مسائلی مثل هفت خوان ممیزی و سلطه مدل خاصی از سلیقه درپسند، اکران و امکان برابر با نمایش هم در آن دخیلاند.
اگر«ملکه» حمایت می شد ...
حسنی نسب تأکید کرد: طبیعی است که نمی توانیم بپذیریم اگر«ملکه» حمایت می شد و 30 یا 50 سینما می گرفت، پرفروش می شد؛ چون دورخیز برای ساخت«ملکه»طبعا با موفق شدن آن در فروش منافات دارد.
محمدتقی فهیم درخصوص استاندارد فیلم«ملکه»خاطرنشان کرد:این فیلم یک سینمای رشد یافته به لحاظ تکنیکی و توانمندی کارگردان در اداره یک فیلم سنگین و نزدیک به فیلمهای جهانی است. یکی از علل کم فیلم دیدن مردم کشورمان خود فیلمهاست.
این منتقد عنوان کرد:تماشاگر یکی از عناصر ساختاری سینمای جهان است و از ابتدای نگارش فیلمنامه و حتی برای تحقیق و پژوهش، تماشاگر به 6 عنصری که ارسطو برای درام ترسیم کرده است، اضافه می شود. فکر می کنم«ملکه»از این ناحیه دچار آسیب است و بسیاری از سینماگران جنگی دچار آن هستند. عموما سینماگران گله می کنند که اجازه ساخت فیلم را به من نمی دهند اما نمی گویند بودجه به من نمی دهند.
محمدتقی فهیم تصریح کرد: یکی از مشکلات«ملکه» کمبود سعی و تلاش برای نگارش فیلمنامه ای در ارتباط با تماشاگر است. این فیلم از لحاظ فیلمنامه مشکل دارد. اولین آسیبی که متوجه«ملکه» می شود این است که اورجینال نیست و پلات فیلم کاملا تکراری است و چیزی که کارگردان را به جای نگارش فیلمنامه منسجم مرعوب کرده،لوکیشن فیلمبرداری بوده است. در واقع آنها به جای تحقیق و پژوهش بیشتر مرعوب آن فضا و لوکیشن شده اند.
وی توضیح داد: «ملکه» اساسا در روایت لنگ می زند و حفره های فیلمنامه کاملا مشهود و تمام این فیلم بر این استوار است. همچنین دربخش پیام و موضوع مخدوش است و پیام کاملا آشکار و روشنی در فیلم نمیبینیم. فیلم می خواهد حقیقتی را برایمان کشف کند اما مشخص نیست این چه نوع حقیقتی است.اگر باشه آهنگر بگوید که فیلمش را براساس واقعیت جنگ و جبهه ساخته است، می پذیرم اما این موقعیت چندان به کارمان در سینما نمیآید.
فهیم افزود: به همین دلیل است که دوربین در فیلم مدت زمانی برخلاف قواعد سینما سرگردان است و ما نزدیک 10 دقیقه از فیلم را فقط در فضایی میبینیم که میتوانست کمتر آن مکان را معرفی کند. قواعد سینما به ما میگوید فیلمساز باید با یک نمای معرف باید ما را وارد قصه کند. اگر دوربین 10 دقیقه بچرخد و قصه راه نیفتد، نشان دهنده مشکل فیلمنامه است.
نیما حسنی نسب با اشاره به گفتههای فهیم گفت: به نظر می رسد فیلم برای سازنده اش کاملا روشن بوده است و فیلمساز به دقت می داند چه کاری انجام می دهد اما چیزی که موضع را پیچیده می کند و ما را به یک قطعیت نمی رساند، این است که ملکه درباره شرایطی صحبت می کند که کاملا نامشخص است. قرار است افراد و شخصیت های دراماتیک مبتنی برچه چیز باشد و تکلیف چیست.
این منتقد افزود: به نظرم بلاتکیفی در ساختار«ملکه» درست گنجانده شده است و اشاره فیلم به زمان پذیرش قطعنامه این گفته را مشخص می کند. چگونه امکان دارد سینماگران جنگی به شرایط فراواقعی روی می آورند.
محمدتقی فهیم دراین رابطه اظهارکرد: اگر بحث رویکرد غیرواقعی و یا سوررئال را دریک ساختار از پیش تعیین شده نباشد، جواب نمی دهد. در برج مینو این اتفاق می افتد اما در فیلم های باشه آهنگر اساسا چنین چیزی نیست. به نظرم نقش سیاوش برای نشان دادن خود دنبال فرصتی می گردد. اگر ما جمشید را از قصه برداریم چیز دیگری نمی ماند. کلیت فیلم سوررئال نیست.
حسنی نسب درباره موقعیت فیلم گفت: به نظرم نکته ای که کاراکتر جمشید دارد،این است که به دیدبانی که وظیفه اش گرا دادن است، گرا می دهد. این نشانه گیری هم فکری، هم موقعیتی و هم کمکی است. در هسته مرکزی فیلم موقعیتی که شخصیت ها مقابل هم دارند باعث می شود بعضی از حرف ها اجازه بازگو کردن داشته باشد.
بسیاری از سکانس های فیلمنامه«ملکه» به دلیل ملاحظات فیلمبرداری نشد
حسنی نسب عنوان کرد: به نظرم قسمت های گل درشت فیلم جایی است که افراد عادی فیلم شعار می دهند. این مسأله را ما در مورد شخصیت سیاوش به عنوان فردی که زنده نیست، می پذیریم. مکان فیلم ما را در یک وضعیت معلق میان زمین و آسمان می گذارد و اجازه فکر کردن می دهد. فیلم براین معلق بودن به عنوان هسته مرکزی درام تکیه می کند و شاید امکان انتقال افکار سیاوش بهتر انجام می شد.
محمدتقی فهیم خاطرنشان کرد: تا جایی از فیلم که دفترچه پیدا می شود و با خاطرات جمشید، سیاوش درگیر می شود پذیرفتنی است اما ازجایی که روح شهید می آید، اساسا کار دچار اغتشاش می شود.
حسنی نسب در ادامه اظهارکرد: به نظرم اغلب موافقان و مخالفان«ملکه» بر روی کیفیت آن اجماع دارند اما چیزی که اساسا با آن درگیر می شویم، مواجهه با پرسشی است که آیا فیلم به این میزان می تواند ضدجنگ باشد و مواضع رادیکال و انسانی را درباره جنگ مطرح کند یا خیر؟
این منتقد افزود: فکر می کنم فیلم به طور عامدانه از پرسش کدام جنگ دور می شود. این موضوع در تصویرها و فیلمبرداری درخشان علیرضا زرین دست مشخص است و تصویرسازی فیلم دور از فضایی است که ما با آن آشنا هستیم.
در ادامه علیرضا زرین دست فیلمبردار«ملکه»روی خط هفت آمد و درخصوص فیلمبرداری آن گفت: بسیاری از سکانس های فیلمنامه«ملکه» به دلیل ملاحظات فیلمبرداری نشد. شخصا با فیلمی که در جشنواره نمایش داده شد، بهتر ارتباط برقرار کردم. حرکاتی که بالای برج آسمانی انجام شد، جزوی از طراحی من است و چیز خاصی نبود. اگر این فیلم در هالیوود هم ساخته می شد،همین کارها را می کردند.
حسنی نسب افزود: بسیاری از نشانه های سینمای دفاع مقدس ایران برای مخاطب خارجی ناشناخته است و این شاید یک خلأ محسوب شود اما فکر می کنم«ملکه» جنگ را به شکل کلی تر به عنوان رویارویی گروهی از انسان ها که نقش چندانی در این جریان ندارند،مطرح می کند.
وی در پایان گفت: به رغم اینکه«ملکه» برای گیشه نبوده است، به دلایل متعددی در سینمای جنگ ایران ماندگار خواهد شد. فیلم این پرسش را مطرح می کند که نگاه کردن به این آدم ها درست است یا نه؟ فیلم ابهام آدم هایی که در معرض این پرسش هستند را پاسخ می دهد و کیفیت بازیگری فوق العاده ای دارد.
منبع: تسنیم
آهنگر آخرین بازمانده مدل فیلمسازی بعد از رسول ملاقلی پور
نیماحسنی نسب منتقد درباره «ملکه» گفت: به نظرم درباره دو موقعیت می توانیم صحبت کنیم که یکی خود فیلم به عنوان یک متن مستقل برای تحلیل و بررسی است ودیگری فیلمی که ژانری جنگی و همسو با فیلم های جنگی دارد. آقای باشه آهنگر به نظرم هنوز صاحب کارنامه به معنایی که بشود فیلم هایش را در یک مسیر بررسی کرد، نشده است. سه فیلم اخیری که ایشان ساخته اند از لحاظ کیفیت خوب بوده است.
این منتقد افزود: به نظر می رسد آقای باشه آهنگر تنها بازمانده محکمی است که بعد از مرگ ناگهانی رسول ملاقلی پور و تغییر مدل فیلمسازی حاتمی کیا سینمای جنگ را با شرایط استاندارد فیلمسازی ادامه می دهد. احساس می کنم آن همیت و جانی که برای تولید و ساخت فیلم هایی مثل«ملکه» آن لازم است،وجود ندارد. مسائلی مثل هفت خوان ممیزی و سلطه مدل خاصی از سلیقه درپسند، اکران و امکان برابر با نمایش هم در آن دخیلاند.
اگر«ملکه» حمایت می شد ...
حسنی نسب تأکید کرد: طبیعی است که نمی توانیم بپذیریم اگر«ملکه» حمایت می شد و 30 یا 50 سینما می گرفت، پرفروش می شد؛ چون دورخیز برای ساخت«ملکه»طبعا با موفق شدن آن در فروش منافات دارد.
محمدتقی فهیم درخصوص استاندارد فیلم«ملکه»خاطرنشان کرد:این فیلم یک سینمای رشد یافته به لحاظ تکنیکی و توانمندی کارگردان در اداره یک فیلم سنگین و نزدیک به فیلمهای جهانی است. یکی از علل کم فیلم دیدن مردم کشورمان خود فیلمهاست.
این منتقد عنوان کرد:تماشاگر یکی از عناصر ساختاری سینمای جهان است و از ابتدای نگارش فیلمنامه و حتی برای تحقیق و پژوهش، تماشاگر به 6 عنصری که ارسطو برای درام ترسیم کرده است، اضافه می شود. فکر می کنم«ملکه»از این ناحیه دچار آسیب است و بسیاری از سینماگران جنگی دچار آن هستند. عموما سینماگران گله می کنند که اجازه ساخت فیلم را به من نمی دهند اما نمی گویند بودجه به من نمی دهند.
محمدتقی فهیم تصریح کرد: یکی از مشکلات«ملکه» کمبود سعی و تلاش برای نگارش فیلمنامه ای در ارتباط با تماشاگر است. این فیلم از لحاظ فیلمنامه مشکل دارد. اولین آسیبی که متوجه«ملکه» می شود این است که اورجینال نیست و پلات فیلم کاملا تکراری است و چیزی که کارگردان را به جای نگارش فیلمنامه منسجم مرعوب کرده،لوکیشن فیلمبرداری بوده است. در واقع آنها به جای تحقیق و پژوهش بیشتر مرعوب آن فضا و لوکیشن شده اند.
وی توضیح داد: «ملکه» اساسا در روایت لنگ می زند و حفره های فیلمنامه کاملا مشهود و تمام این فیلم بر این استوار است. همچنین دربخش پیام و موضوع مخدوش است و پیام کاملا آشکار و روشنی در فیلم نمیبینیم. فیلم می خواهد حقیقتی را برایمان کشف کند اما مشخص نیست این چه نوع حقیقتی است.اگر باشه آهنگر بگوید که فیلمش را براساس واقعیت جنگ و جبهه ساخته است، می پذیرم اما این موقعیت چندان به کارمان در سینما نمیآید.
فهیم افزود: به همین دلیل است که دوربین در فیلم مدت زمانی برخلاف قواعد سینما سرگردان است و ما نزدیک 10 دقیقه از فیلم را فقط در فضایی میبینیم که میتوانست کمتر آن مکان را معرفی کند. قواعد سینما به ما میگوید فیلمساز باید با یک نمای معرف باید ما را وارد قصه کند. اگر دوربین 10 دقیقه بچرخد و قصه راه نیفتد، نشان دهنده مشکل فیلمنامه است.
نیما حسنی نسب با اشاره به گفتههای فهیم گفت: به نظر می رسد فیلم برای سازنده اش کاملا روشن بوده است و فیلمساز به دقت می داند چه کاری انجام می دهد اما چیزی که موضع را پیچیده می کند و ما را به یک قطعیت نمی رساند، این است که ملکه درباره شرایطی صحبت می کند که کاملا نامشخص است. قرار است افراد و شخصیت های دراماتیک مبتنی برچه چیز باشد و تکلیف چیست.
این منتقد افزود: به نظرم بلاتکیفی در ساختار«ملکه» درست گنجانده شده است و اشاره فیلم به زمان پذیرش قطعنامه این گفته را مشخص می کند. چگونه امکان دارد سینماگران جنگی به شرایط فراواقعی روی می آورند.
محمدتقی فهیم دراین رابطه اظهارکرد: اگر بحث رویکرد غیرواقعی و یا سوررئال را دریک ساختار از پیش تعیین شده نباشد، جواب نمی دهد. در برج مینو این اتفاق می افتد اما در فیلم های باشه آهنگر اساسا چنین چیزی نیست. به نظرم نقش سیاوش برای نشان دادن خود دنبال فرصتی می گردد. اگر ما جمشید را از قصه برداریم چیز دیگری نمی ماند. کلیت فیلم سوررئال نیست.
حسنی نسب درباره موقعیت فیلم گفت: به نظرم نکته ای که کاراکتر جمشید دارد،این است که به دیدبانی که وظیفه اش گرا دادن است، گرا می دهد. این نشانه گیری هم فکری، هم موقعیتی و هم کمکی است. در هسته مرکزی فیلم موقعیتی که شخصیت ها مقابل هم دارند باعث می شود بعضی از حرف ها اجازه بازگو کردن داشته باشد.
بسیاری از سکانس های فیلمنامه«ملکه» به دلیل ملاحظات فیلمبرداری نشد
محمدتقی فهیم خاطرنشان کرد: تا جایی از فیلم که دفترچه پیدا می شود و با خاطرات جمشید، سیاوش درگیر می شود پذیرفتنی است اما ازجایی که روح شهید می آید، اساسا کار دچار اغتشاش می شود.
حسنی نسب در ادامه اظهارکرد: به نظرم اغلب موافقان و مخالفان«ملکه» بر روی کیفیت آن اجماع دارند اما چیزی که اساسا با آن درگیر می شویم، مواجهه با پرسشی است که آیا فیلم به این میزان می تواند ضدجنگ باشد و مواضع رادیکال و انسانی را درباره جنگ مطرح کند یا خیر؟
این منتقد افزود: فکر می کنم فیلم به طور عامدانه از پرسش کدام جنگ دور می شود. این موضوع در تصویرها و فیلمبرداری درخشان علیرضا زرین دست مشخص است و تصویرسازی فیلم دور از فضایی است که ما با آن آشنا هستیم.
در ادامه علیرضا زرین دست فیلمبردار«ملکه»روی خط هفت آمد و درخصوص فیلمبرداری آن گفت: بسیاری از سکانس های فیلمنامه«ملکه» به دلیل ملاحظات فیلمبرداری نشد. شخصا با فیلمی که در جشنواره نمایش داده شد، بهتر ارتباط برقرار کردم. حرکاتی که بالای برج آسمانی انجام شد، جزوی از طراحی من است و چیز خاصی نبود. اگر این فیلم در هالیوود هم ساخته می شد،همین کارها را می کردند.
حسنی نسب افزود: بسیاری از نشانه های سینمای دفاع مقدس ایران برای مخاطب خارجی ناشناخته است و این شاید یک خلأ محسوب شود اما فکر می کنم«ملکه» جنگ را به شکل کلی تر به عنوان رویارویی گروهی از انسان ها که نقش چندانی در این جریان ندارند،مطرح می کند.
وی در پایان گفت: به رغم اینکه«ملکه» برای گیشه نبوده است، به دلایل متعددی در سینمای جنگ ایران ماندگار خواهد شد. فیلم این پرسش را مطرح می کند که نگاه کردن به این آدم ها درست است یا نه؟ فیلم ابهام آدم هایی که در معرض این پرسش هستند را پاسخ می دهد و کیفیت بازیگری فوق العاده ای دارد.
منبع: تسنیم