کد خبر 2331
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۸۹ - ۲۱:۰۰

جهان عرب ، ساليان دراز در ذلت و خواري بود ؛ اسرائيل در تمام جنگ هايش ارتش هاي عربي را شکست داده و سرزمين هاي آنان را به خونشان آغشته و از دست شان خارج کرده بود.

به گزارش مشرق، عصر ايران نوشت: جبهه مقاومت عربي فروپاشيده و خط مقدم آن ، يعني همان مصري که روزگاري با جمال عبدالناصر ، براي عزت از دست رفته اعراب مي جنگيد به چنان خفتي دچار شده بود که دست در دست قاتلان اعراب بگذارد و از پشت به جبهه عربي - اسلامي خنجر بزند. حکومت هاي عرب ، برخلاف خواست و آرزوي مردمانشان ، در برابر صهيونيست ها زانو زدند تا عبري بر عربي ، سروري کند. در چنان حال و روزي ، که اميدها از حاکمان عرب نااميد شده بود ، جريان نوظهوري در جهان عرب پديد آمد که همه معادلات را بر هم زد و برق تازه اي در چشمان کم سوي جهان عرب نشاند: حزب الله لبنان.
حزب الله که حرکت خود را آغاز کرد ، خوش نشينان تل آويو ابتدا بر اين گمان بودند که اينان نيز همانند بسياري از سران عرب ، به تهديدي به سوراخ موش خواهند خزيد يا به تطميعي آب از دهانشان جاري خواهد شد و پرونده آنها نيز مانند ساير مدعيان عرب ، به بايگاني خواهد رفت به طنزي براي شب نشيني هاي سياستمداران صهيونيست تبديل خواهد شد.
اما حزب الله ، از جنس ترس و سازش نبود و اين همان چيزي بود که اين جنبش مردمي را از حکومتگران عرب متمايز مي کرد ، حاکماني که براي مردم خود ديکتاتورهاي چموش و در برابر اسرائيل ، بره هاي خموش بودند.
حزب الله ، نه تنها خاري شد در چشمان اسرائيل که استخواني شد در گلوي حاکمان بي غيرت عرب ؛ خار چشم اسرائيل شد زيرا توانست ارتش اسرائيل را از خاک لبنان بيرون براند و در جنگ معروف 33 روزه ، بر آن پيروز شود و استخوان گلوي حاکمان عرب شد زيرا با موفقيت هاي اين گروه کوچک اما مقاوم ، حکومت هاي بزرگ و پرمدعاي عربي در قياس با حزب الله در پيشگاه مردمان خود زير سوال مي رفتند و جز خجالت و سرافکندگي عايدشان نمي شد.
البته آنان مي توانستند و انتظار هم مي رفت که از حزب الله به عنوان جرياني که ايثارگرانه در خط مقدم مبارزه با غاصبان سرزمين هاي عربي - اسلامي ايستاده ، حمايت کنند و بدين سان ، کم کاري تاريخي خود در ماجراي اسرائيل را جبران نمايند.
تصور کنيد حزب اللهي که با حمايت هاي ايران و سوريه ، توانسته است اين همه موفق باشد و اسرائيل را تحقير نمايد ، اگر حمايت کل جهان عرب و اسلام را داشت ، چه شگفتي هايي خلق مي کرد و چه افتخاراتي را نصيب مسلمانان و اعراب مي نمود!
اما سران عرب ، ننگ بي عملي خود در برابر اسرائيل را با ننگ آزار دادن حزب الله تکميل کردند تا جهان عرب و اسلام با شگفتي با اين واقعيت تلخ مواجه شوند که حاکمان عرب ، نه تنها در برابر اسرائيل کاري نمي کنند ، نه تنها دست مقاومت را نمي گيرند که پاي آن را نيز مي کشند تا به"دوستان اسرائيلي" زياد سخت نگذرد!
نمونه اين رفتار در ميدانداري عربستان سعودي در دادگاه ترور مرحوم رفيق حريري است که مي کوشد به هر شکل ممکن ، اسرائيل را از اتهام قتل حريري مبرا کند و حزب الله را مقصر اين ماجرا بشمارد تا بلکه با تمسک به رأي دادگاه ، اين جريان مقاومت اسلامي-عربي را از پيش روي اسرائيلي ها بردارد!
اگر عاقلانه و آينده نگرانه به موضوع بينديشيم ، در خواهيم يافت که حزب الله ، نه يک جنبش صرفاً لبناني ، که سرمايه اي براي جهان عرب و اسلام است در برابر صهيونيست ها ؛ ولي گويا برخي سران عرب سعي دارند با حماقت ورزي تمام ، سرمايه سوزي کنند و اولين جريان عربي - اسلامي که توانست از سد اسرائيل بگذرد را حذف کنند تا آنچه در جهان عرب مي ماند ، همان خمودگي و نااميدي و تسليم سابق باشد در برابر صهيونيست هايي که تشنه به خون شان هستند!
اي کاش سران عرب ، آنقدر عقل و انديشه و شرف داشتند که اگر کمکي به حزب الله نمي کنند ، لااقل تنهايش بگذارند و اين همه عليه آن توطئه چيني نکنند ... و خدا مي داند اگر اين همه انرژي که عليه حزب الله مصرف مي کنند را مصروف مقابله با اسرائيل مي کردند ، امروز آيا اساساً اسرائيلي باقي مانده بود يا خير؟!
راستي اينان چه سر و سري با اسرائيل دارند که اين گونه براي از بين بردن دشمن آن ، خود را به آب و آتش مي زنند؟!
پاسخ اين سوال را تنها وجدان هاي بيدار در مي يابند.