به گزارش مشرق به نقل از اوج، آیدا بزرگی در پیامی که در شبکه اجتماعی خود منتشر کرده،نوشته است:
سلام به همه مردم عزیزمون که این چند روز از سرتاسر دنیا به ما دلگرمی و انرژی دادن ضمن تشکر و التماس دعا خواهش می کنم برای من پیام تسلیت نفرستین چون برادره من زندس.
میخوام بی پرده بنویسم که دلم برات تنگ شده دو هفته ای میشه که صداتو نشنیدم و بهت نگفتم مواظبه خودت باش موقعه رفتن تو فرودگاه انقدر شوقه رفتن داشتی که حتی نذاشتی ببوسمت، بغلت کردم و چند ثانیه تنتو به تنم فشردم و در حالی که اشک تو چشمام حلقه زده بود و تو نمیخاستی که گریه کنم از بغلم اومدی بیرونو گفتی کفایت میکنه ولی اون چند ثانیه بغل کردنت اصلن کفایت نمیکرد.
آیدین، چقد پشیمونم که به زور تو بغلم نگهت نداشتم چقد پشیمونم که صورتتو تو دستام نگرفتم و تو چشمات نگاه نکردم و بهت نگفتم اگه تو نباشی میمیرم، چقد پشیمونم که شاید واسه آخرین بار نبوسیدمت.
تفاوته به دنیا اومدنه من و تو فقط 5دقیقه بوده , تو 5دقیقه دیرتر از من به دنیا اومدی ولی واسه رفتنت از پیشم خیلی زوده.
اینارو مینویسم که بیای و بخونی و بدونی که شبا عکستو رو قلبم میذاشتمو تا صبح مواظب بودم تکون نخوره تا صدا و انرژی تپشه قلبم که 9ماه تو فاصله ی چند سانتیمتری ازهم بود و حتی همزمان قلبامون تشکیل شده بود بهت انرژی بده و زودتر برت گردونه و روزنامه ای رو که عکستون توش چاپ شده بودو تو بالشم میذاشتم تا زودتر برگردی , اینو بدون که ناراحتیه من از دلتنگیه از اینکه نمیدونم دیگه کی ممکنه بتونم ببوسمت و بغلت کنم و دستاتو تو دستام بگیرم از اینکه نمیدونم دیگه کی میتونم تو چشمات زل بزنمو بگم.
دوست دارم داداشم.
سلام به همه مردم عزیزمون که این چند روز از سرتاسر دنیا به ما دلگرمی و انرژی دادن ضمن تشکر و التماس دعا خواهش می کنم برای من پیام تسلیت نفرستین چون برادره من زندس.
میخوام بی پرده بنویسم که دلم برات تنگ شده دو هفته ای میشه که صداتو نشنیدم و بهت نگفتم مواظبه خودت باش موقعه رفتن تو فرودگاه انقدر شوقه رفتن داشتی که حتی نذاشتی ببوسمت، بغلت کردم و چند ثانیه تنتو به تنم فشردم و در حالی که اشک تو چشمام حلقه زده بود و تو نمیخاستی که گریه کنم از بغلم اومدی بیرونو گفتی کفایت میکنه ولی اون چند ثانیه بغل کردنت اصلن کفایت نمیکرد.
آیدین، چقد پشیمونم که به زور تو بغلم نگهت نداشتم چقد پشیمونم که صورتتو تو دستام نگرفتم و تو چشمات نگاه نکردم و بهت نگفتم اگه تو نباشی میمیرم، چقد پشیمونم که شاید واسه آخرین بار نبوسیدمت.
تفاوته به دنیا اومدنه من و تو فقط 5دقیقه بوده , تو 5دقیقه دیرتر از من به دنیا اومدی ولی واسه رفتنت از پیشم خیلی زوده.
اینارو مینویسم که بیای و بخونی و بدونی که شبا عکستو رو قلبم میذاشتمو تا صبح مواظب بودم تکون نخوره تا صدا و انرژی تپشه قلبم که 9ماه تو فاصله ی چند سانتیمتری ازهم بود و حتی همزمان قلبامون تشکیل شده بود بهت انرژی بده و زودتر برت گردونه و روزنامه ای رو که عکستون توش چاپ شده بودو تو بالشم میذاشتم تا زودتر برگردی , اینو بدون که ناراحتیه من از دلتنگیه از اینکه نمیدونم دیگه کی ممکنه بتونم ببوسمت و بغلت کنم و دستاتو تو دستام بگیرم از اینکه نمیدونم دیگه کی میتونم تو چشمات زل بزنمو بگم.
دوست دارم داداشم.