بعد از آن همه لفاظی و در بوق و کرنا کردن فواید «مرحله نهایی فرآیند انتخاب تیم ملی کشتی فرنگی» و اصرار کادر فنی بر حضور تمام مدعیان و تهدید غایبان به از دست دادن مسابقات جهانی، کمی بعد تصمیمگیرندگان محترم کشتی فرنگی با چرخشی 180 درجهای نتایج رقابتهای انتخابی را که خودشان برگزار کرده بودند خیلی راحت زیر سوال بردند و با تصمیمی تازه رأی به برگزاری انتخابی در 2 وزن 60 و 66 کیلوگرم دادند.
اینکه چرا باید به کشتیگیری که از حضور در دیدار فینال به بهانه مصدومیت سرباز زده است شانس مجددی داده شود و اینکه چرا باید کشتیگیری که به بهانه مصدومیت از حضور در فینال انتخابی کنارهگیری کرده است، آن هم با نادیده گرفتن حق نفر اول این وزن، این کشتیگیر به عنوان گزینه اصلی مسابقات جهانی مدنظر باشد.
تناقض در تصمیمات کادر فنی و شورای فنی موج میزند؛ به عنوان مثال سرپرست تیم ملی میگوید چون نوری در 84 کیلو و نوربخش در 60 کیلو جوان هستند نمیتوانیم آنها را به مسابقات جهانی اعزام کنیم و از طرفی نمیتوانیم به راحتی از کنار کشتیگیران با تجربهای مانند پاپی و نعمتپور که سالها در تیم ملی حضور داشتهاند بگذریم، اما در نقطه مقابل افشین بیابانگرد هم که سالها در اردوهای تیم ملی حضور داشته و چندین مدال رنگارنگ را در مسابقات بینالمللی و آسیایی برای کشورمان کسب کرده است باید به خاطر حضور تعداد کم کشتیگیران در انتخابی این وزن یک بار دیگر با مهدی زیدوند جوان و آیندهدار! (البته به زعم کادر فنی) انتخابی برگزار کند.
این همان سیاست یک بام و دو هوای تصمیمگیرندگان است؛ خلاصه ما متوجه نشدیم جوانی اهمیت دارد یا تجربه! به هر حال مشخص است هر جا که به نفع آقایان باشد؛ همان!
اینکه چطور کادر فنی با برگزاری پنج مسابقه در طول سال هنوز نتوانسته است به جمعبندی برای شناسایی نفرات مورد نظر خود برسد نیز در نوع خود جالب توجه است. همین دوستان بودند که سالها به «محمد بنا» به خاطر عدم برگزاری انتخابی ایراد میگرفتند، اما حالا که نوبت خودشان شده است زیر همه چیز زدهاند تا مبادا نفراتی را که خودشان میخواهند ملیپوش نشوند.
به نظر میرسد با این شرایط حتی تا پای هواپیما نیز باید انتخابی برگزار شود تا در نهایت نظر کادر فنی تأمین شود.
اینکه چرا کادر فنی تیم ملی کشتی فرنگی علاقهای به قانونی که خودشان وضع کردهاند ندارند، سوالی است که بر ما هم پوشیده است، اما با این شرایط و زیر سوال بردن نتایج مسابقات انتخابی به نظر میرسد که در سالهای آینده هم نباید به این رقابتها چندان دلخوش بود. به قول معروف «سنگ اول چون نهد معمار کج؛ تا ثریا میرود دیوار کج».
از نکات جالب توجه دیگر در برگزاری انتخابی، تعویق انتخابی سنگینوزن تیم ملی کشتی فرنگی برای رسیدن یکی از فرنگیکارانی که دوران محرومیت خود را پشت سر میگذاشت، بود؛ تصمیمی که با اعتراض بشیر باباجانزاده، دارنده مدال برنز جهان و ملیپوش ایران در المپیک لندن و در نهایت عدم حضور او در انتخابی مواجه شد. البته در این زمینه ایرادی به کشتیگیر نیست بلکه موضوع تمایل کادر فنی به حضور حتمی این کشتیگیر در انتخابی تیم ملی است.
آیا این نقض فرآیند انتخابی و قانونگریزی نیست؟ شعارزدگی تا کجا؟ صحبتهای متناقض اعضای کادر فنی و شورای فنی خود گویای ابعاد این بیقانونی است که شعار جوانگرایی میدهیم، اما عکس آن عمل میکنیم.
با این شرایط خیلی بهتر بود کادر فنی کشتیگیران مورد نظر خود را منصوب میکرد تا با برگزاری انتخابی وقت کشتیگیران و مردم گرفته نشود و احترام و حرمت قانون هم حفظ میشد یا در صورت برگزاری انتخابی حداقل به نتایج آن پایبند بودند تا قانون بیقانونی رواج پیدا نکند.