گروه اقتصادی مشرق، محمود بهمنی و مهدی غضنفری در دیدارهای خداحافظی با خبرنگاران به گونهای از عملکرد خود سخن گفتهاند که هر ناظر بیاطلاعی به این نتیجه میرسد که حتما باید به آنان تندیس طلا داد.
رئیسکل بانک مرکزی در پاسخ به این که آیا برنامهای بوده که نباید اجرا میکردید؟ بدون اشاره به مشکلاتی که از سیاستهای روزمره بانک مرکزی نصیب کشور شد، گفته است: «آن چه که میشده حداکثر همین بوده و بیشتر از این امکان نداشته است... آنچه که مقدور بوده انجام شده اگر نشده حتما مقدور نبوده است.»
بهمنی همچنین به کارنامه خویش در کنترل تورم، نمره مثبت داده و گفته است: «زمانی که به بانک مرکزی آمدم تورم را از بالای 27 درصد به 9.8 درصد رساندم اما در یک زمان تحریم ها آغازشد، هدفمندی یارانهها اجرا شد و با مسائل اقتصادی روبه رو شدیم آیا میخواستید تورم با این شرایط یک رقمی بماند؟ طبیعی است که با این شرایط تورم بالا برود... تصور نکنید افزایش قیمتها و تورم دست بانک مرکزی است، وقتی کالا با ارز 1226 تومان وارد می شود و با 3100 تومان به فروش میرسد بانک مرکزی دخیل است؟»
بهمنی به این پاسخ نداده که اگر قرار است هر اتفاقی بیفتد، تورم و گرانی ایجاد شود، اصلا چه نیازی به بانک مرکزی و ریاست آن است؟
مهدی غضنفری هم که ناتوانی تیم وی در کنترل بازار در دو سال اخیر اظهر من الشمس بوده، اظهارات جالبی در تقدیر از عمکردش به زبان آورده است.
وزیر صنعت دولت دهم مدعی شده که با ادغام دو وزارت صنایع و بازرگانی، کاری کرده کارستان: «میگویم که من کاری را به سامان رساندم که در زمان هیچیک از وزرای سابق صنایع و معادن انجام نشده بود. نه اینکه آنها نمیخواستند انجام بدهند ولی به دلیل اختلافات بین وزارتخانههای صنایع و معادن و بازرگانی کار دشوار بود.»
اما بدون تردید اوج خودشیفتگی غضنفری در ادعای وی مبنی بر رونق شدید بخش تولید، متبلور شده است: «تمام شرکتهایی که واردات کالایشان ممنوع شده بود دوباره ظرفیتهای خالی تولیدشان پر شده و کارگران خود را مجددا فراخواندهاند، تولید دوباره رونق گرفته و سفارش برای تولیدکنندگان زیاد شده و آنقدر این سفارشها زیاد شده که تولیدکنندگان وقت ندارند به این سفارشها پاسخ بدهند!»
او همچنین با بی اعتنایی به تبعات آشکار اجرای نادرست هدفمندی یارانهها بر واحدهای تولیدی، ادعا کرده که «آیا تولیدکنندهای وجود دارد که قیمت کالایش بعد از هدفمندی گران شد و سازمان حمایت با درخواست افزایش قیمت محصولاتش موافقت نکرده و این تولیدکننده ورشکست شده باشد. چنین تولیدکنندهای نداریم.»
بدون تردید اظهارات غضنفری و بهمنی به زودی فراموش خواهد شد و کسی هم یقه آنها را نخواهد گرفت، اما تبعات سوءعملکرد این مدیران، حالا حالاها در سفره مردم باقی خواهد ماند.
رئیسکل بانک مرکزی در پاسخ به این که آیا برنامهای بوده که نباید اجرا میکردید؟ بدون اشاره به مشکلاتی که از سیاستهای روزمره بانک مرکزی نصیب کشور شد، گفته است: «آن چه که میشده حداکثر همین بوده و بیشتر از این امکان نداشته است... آنچه که مقدور بوده انجام شده اگر نشده حتما مقدور نبوده است.»
بهمنی همچنین به کارنامه خویش در کنترل تورم، نمره مثبت داده و گفته است: «زمانی که به بانک مرکزی آمدم تورم را از بالای 27 درصد به 9.8 درصد رساندم اما در یک زمان تحریم ها آغازشد، هدفمندی یارانهها اجرا شد و با مسائل اقتصادی روبه رو شدیم آیا میخواستید تورم با این شرایط یک رقمی بماند؟ طبیعی است که با این شرایط تورم بالا برود... تصور نکنید افزایش قیمتها و تورم دست بانک مرکزی است، وقتی کالا با ارز 1226 تومان وارد می شود و با 3100 تومان به فروش میرسد بانک مرکزی دخیل است؟»
بهمنی به این پاسخ نداده که اگر قرار است هر اتفاقی بیفتد، تورم و گرانی ایجاد شود، اصلا چه نیازی به بانک مرکزی و ریاست آن است؟
وزیر صنعت دولت دهم مدعی شده که با ادغام دو وزارت صنایع و بازرگانی، کاری کرده کارستان: «میگویم که من کاری را به سامان رساندم که در زمان هیچیک از وزرای سابق صنایع و معادن انجام نشده بود. نه اینکه آنها نمیخواستند انجام بدهند ولی به دلیل اختلافات بین وزارتخانههای صنایع و معادن و بازرگانی کار دشوار بود.»
اما بدون تردید اوج خودشیفتگی غضنفری در ادعای وی مبنی بر رونق شدید بخش تولید، متبلور شده است: «تمام شرکتهایی که واردات کالایشان ممنوع شده بود دوباره ظرفیتهای خالی تولیدشان پر شده و کارگران خود را مجددا فراخواندهاند، تولید دوباره رونق گرفته و سفارش برای تولیدکنندگان زیاد شده و آنقدر این سفارشها زیاد شده که تولیدکنندگان وقت ندارند به این سفارشها پاسخ بدهند!»
او همچنین با بی اعتنایی به تبعات آشکار اجرای نادرست هدفمندی یارانهها بر واحدهای تولیدی، ادعا کرده که «آیا تولیدکنندهای وجود دارد که قیمت کالایش بعد از هدفمندی گران شد و سازمان حمایت با درخواست افزایش قیمت محصولاتش موافقت نکرده و این تولیدکننده ورشکست شده باشد. چنین تولیدکنندهای نداریم.»
بدون تردید اظهارات غضنفری و بهمنی به زودی فراموش خواهد شد و کسی هم یقه آنها را نخواهد گرفت، اما تبعات سوءعملکرد این مدیران، حالا حالاها در سفره مردم باقی خواهد ماند.