انديشکده "امريکن اينترپرايز" در راستاي جريان سازي عليه ايران ادعا کرده که فعاليت‌هاي کميته امداد امام خميني در افغانستان، تبليغ تشيع، تهييج احساسات ضد آمريکايي و نمونه بارز قدرت نرم ايران عليه آمريکا است.

به گزارش مشرق، انديشکده امريکن اينتر پرايز در گزارشي به قلم "احمد مجيد يار" و "علي الفونه" در تازه‌ترين جريان سازي خود عليه جمهوري اسلامي ايران، ادعا کرده که فعاليت‌هاي انسان دوستانه کميته امداد امام خميني در افغانستان نمونه‌اي از جنگ نرم ايران عليه آمريکا است.
در اين گزارش با اذعان به اينکه "با افزايش تلفات آمريکا در افغانستان حمايت مردمي از جنگ نيز در حال افول است"، آمده است: ائتلاف بين‌المللي کشورهاي پاکستان، چين و ايران نيز در افغانستان فعال هستند و در برخي از اوقات به گونه‌اي عمل مي‌کنند که در تضاد با اهداف آمريکا است به عنوان مثال مقامات آمريکايي بارها درباره ارسال تسليحات براي طالبان توسط ايران اظهار نگراني کرده‌اند.
امريکن اينترپرايز در ادامه با تأکيد بر اينکه "نيروهاي اطلاعاتي و نظامي آمريکا بر قدرت سخت ايران تمرکز کرده‌اند و به ندرت درباره قدرت نرم ايران در افغانستان سخن مي‌گويند قدرتي که هماهنگ سازي آن عمدتاً از طريق کميته امداد امام خميني صورت مي پذيرد"، همچنان ادعا کرده است: در ميان تمام سازمان هاي دولتي که در افغانستان فعاليت مي‌کنند، نقش کميته امداد امام خميني از همه برجسته تر است.
اين گزارش با بيان اينکه "هدف ظاهري اين کميته رساندن کمک‌هاي انسان دوستانه به جوامع فقير است"، مي‌افزايد: بيش از 35 هزار افغان در ليست حقوق بگيران اين کميته هستند و ده ها هزار افغان هم به طور غيرمستقيم از آن نفع مي برند، هدف بزرگ‌ترين مؤسسه خيريه ايران از چنين پوشش گسترده اي پيشبرد اهداف ايدئولوژيکي و سياسي تهران در افغانستان، ترويج تشيع و تهييج احساسات ضد آمريکايي (!) است.
در ادامه اين مقاله به پيشينه کميته امداد خميني (ره)، چگونگي تشکيل و اداره اين نهاد خيريه، نحوه فعاليت‌ها و درآمد زايي اين نهاد، ساختار کميته و مديريت آن اشاره شده و آمده است که کميته امداد امام خميني علاوه بر افغانستان در کشورهاي آذربايجان، کومور، عراق، لبنان، فلسطين، سوريه و تاجيکستان فعاليت مي‌کند.
اين مقاله با بررسي فعاليت‌هاي کميته امداد امام خميني (ره) در افغانستان ادامه يافته و ادعا کرده است: هدف کميته امداد امام خميني تنها دادن صدقه نيست بلکه همانند فعاليت هاي تحريک آميز (!) خود در لبنان و فلسطين در افغانستان نيز مردم افغان را عليه آمريکا و اسرائيل تهييج مي کند.
در ادامه اين مقاله ادعا شده است: هر ساله کميته امداد امام خميني راهپيمايي روز قدس را به راه مي اندازد تا همبستگي مردم افغان با فسلطينيان و دشمني آنها با اسرائيل را به نمايش بگذارد و معمولاً ساماندهي آن را از طريق سازمان‌هاي موقتي همچون کميته گراميداشت روز قدس شوراي فرهنگي قدس و يا شوراي فرهنگي حاميان قدس شريف انجام مي دهد.
مجيد يار و الفونه مقاله خود را با تاريخچه تشکيل دفتر کميته امداد در افغانستان از سال 1990 تاکنون ادامه داده و مدعي شده‌اند: در سال‌هاي اخير فعاليت‌هاي کميته امداد امام خميني در افغانستان رشد پيوسته‌اي داشته و اين سازمان توانسته دايره فعاليت خود را به نواحي شرقي و جنوبي افغانستان گسترش دهد و جوامع محروم پشتون را آماج اهداف خود قرار دهد که انگيزه‌هاي اين فعاليت ها سياسي است.
در بخش ديگري از اين گزارش نيز ادعا شده است: کميته امداد امام خميني در حال افزايش نفوذ خود در ميان رهبران روستاها و اقشار فقير جامعه افغان است که معمولاً از ثروت جامعه هيچ چيزي نصيبشان نمي‌شود.
در ادامه مقاله با اشاره به اظهارات "باراک اوباما" رئيس جمهور آمريکا و "هيلاري کلينتون" وزير امورخارجه اين کشور درباره قدرت نرم يا همان قدرت هوشمند آمده است: هيلاري کلينتون در جلسه استماع براي تاييد خود به عنوان وزير امورخارجه آمريکا چنين گفت ما بايد از آنچه قدرت هوشمند ناميده مي شود و از تمام گستره ابزارهاي در دسترسمان استفاده کنيم، راهبرد امنيت ملي آمريکا در سال 2010 نيز هرچند که از اصطلاح قدرت نرم کم استفاده مي‌کند اما مرتب به مفهوم آن اشاره مي کند اين راهبرد اعلام مي‌کند که رهبري اخلاقي ما اصولاً در قدرت الگو بودنمان ريشه دارد و نه در تلاش هايمان براي تحميل خود بر ديگر مردمان، اين راهبرد همچنين بيان مي‌کند که تعامل موفقيت آميز به استفاده کارآمد از مؤلفه هاي گوناگون قدرت آمريکا و تلفيق آنها با يکديگر بستگي دارد. توانمندي هاي ديپلماسي و توسعه روابط مان بايد به ما کمک کند تا از وقوع جنگ جلوگيري کنيم.
امريکن اينترپرايز در ادامه مقاله خود با تأکيد بر اينکه طبق راهبردهاي ملي آمريکا مقامات آمريکايي نقش قدرت نرم را کاملاً به رسميت مي شناسند، آمده است: در استقبال آمريکا از قدرت نرم يک نقطه ضعف به چشم مي خورد و آن داشتن اين پيش فرض اشتباه است که آمريکا و نيروهاي ائتلاف در افغانستان تنها هستند اين در حالي است که کشورهايي مثل ايران اگر دشمن نباشند رقيب هستند و از راهبردهاي چند وجهي که قدرت نرم و سخت را با يکديگر تلفيق مي‌کنند، استقبال مي کنند.
الفونه و مجيد يار که هر دو از نيروهاي ضد انقلاب هستند، در ادامه مقاله خود ادعا کرده اند: نيروي نظامي آمريکا براي مواجهه با تهديدهاي قدرت سخت کاملاً آماده هستند اما در هيچ جاي راهبرد کاخ سفيد براي افغانستان از چگونگي مقابله با قدرت نرم ايران سخني به ميان نيامده است.
در ادامه اين مقاله ادعا شده است: کميته امداد امام خميني در ظاهر مؤسسه‌اي خيريه‌اي است که به جوامع فقير افغانستان خدمات رفاهي و انسان دوستانه ارائه مي‌دهد اما در واقع اين سازمان در حال بهره گيري از ابزارهاي گوناگون قدرت نرم براي پيشبرد برنامه‌هاي ايدئولوژيکي و سياسي ايران و تضعيف منافع آمريکا در افغانستان است.
امريکن اينتر پرايز در پايان مقاله خود همچنين مدعي شده است: به قطع يقين فعاليت‌هاي کميته امداد امام خميني در افغانستان جزئي حياتي از طرح بزرگ ايران براي تسلط بر سراسر منطقه (!) از طريق قدرت نرم است.