کد خبر 256558
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۲ - ۱۳:۰۴
گروه فرهنگی مشرق - این چهارپاره بنا به توصیه مادرم به همسر شهید حسین شیفته تقدیم شده است.
 
 
کربلایی حسین یادت هست؟
ساک بستی و تاب آوردم
زیر چادر گلی که اشکم ریخت
کاسه ای اشک و آب آوردم
 
 در خم کوچه گم شدی، رفتی
رفتی و بچّه ها نفهمیدند
سرشان گرم مشق و بازی بود
سردی خانه را نفهمیدند
 
تو نبودی چقدر جنگیدم
با تب بچّه ها اسیر شدم
تو نبودی وعاشقی کردم
پای این قاب کهنه پیر شدم
 
تهمت ناروا به من بستند
پشت به کوچه ومحل کردم
زن همسایه مان حسودم کرد
بی تو زانوی غم بغل کردم
 
پنج شنبه که میرسد از راه
منم و رازهای سر بسته
منم وغصّه ی نیامدنت
من و این بغض های نشکسته
 
کربلایی حسین یادت نیست
با سوالم جواب آوردم
سر اسمی که حک شده بر سنگ
شیشه ای هم گلاب اوردم
 
من و این انتظار بیهوده
منم و گریه ها ،خیالی نیست
خوش به حالت شبیه من سهمت
درد ودل روی قبر خالی نیست!
 
ساجده جبارپور


مخاطبان محترم گروه فرهنگی مشرق می توانند مقالات، اشعار، مطالب طنز، تصاویر و هر آن چیزی که در قالب فرهنگ و هنر جای می گیرد را به آدرس culture@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود.