به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، آبان ماه سال 92 شمسی، مصلی تهران (که دیگر این روزها بهتر است نامش را بگذاریم محل برگزاری نمایشگاهها)، میزبان مردمی شد که برای بازدید از کتابهای دفاع مقدس مراجعه میکنند. اگر شما هم در تهران زندگی میکنید احتمالا در سطح شهر بیلبوردهای تبلیغ «چهارمین نمایشگاه ملی کتاب دفاع مقدس» را دیده اید.
مشاهده ی این تبلیغات اگر چه برایمان امیدوار کننده است و نشان میدهد قرار است رویکرد جدی تری به این حوزه شود اما نکته ای که تعجب ما را برانگیخت این بود که سه سال قبل کی و کجا این نمایشگاه برگزار شده که از آن بی اطلاع بودیم. نمیدانم غفلت از ما بوده یا نبودن اطلاع رسانی مسئولان مرتبط؟ برگزاری نمایشگاه های ملی در شهرستان ها، شاید تدبیر iهوشمندانه ای برای درگیر کردن تمام کشور با موضوع مورد نظر باشد اما قلب تپنده ی فرهنگ، تهران است و انکار این قضیه، سودی ندارد. به هر حال خوشحال شدیم که توفیق پیدا کردیم از چهارمین دوره ی این نمایشگاه تخصصی دیدن کنیم.
طبق اطلاع رسانی، تاریخ شروع نمایشگاه از 7 تا 13 آبان است. امروز که تصمیم گرفتم از نمایشگاه دیدن کنم روز پنجشنبه 9 آبان است که در واقع دو روز از افتتاحیه آن می گذرد. پنجشنبه برای هر نمایشگاهی می تواند به لحاظ جمعیت بازدید کننده روز شلوغی باشد. من هم عمدا چنین زمانی را انتخاب کردم تا ببینم چقدر مخاطب برای این حوزه وجود دارد.
*می دانستم با فضای شلوغی مواجه نخواهم بود
با پیش زمینه ذهنیای که دلایلش را خواهم گفت می دانستم با فضای شلوغی مواجه نخواهم بود. وارد مصلی که میشوم ماشین های حامل انتقال بازدید کنندگان را می بینم که بیکار ایستاده اند و منتظر هستند که ماشین پر شود تا حرکت کنند. سوار یکی از آنها می شوم که به جز من 4 نفر دیگر هم در آن هستند. راننده که مشخص است خیلی منتظر مانده، با همین تعداد حرکت می کند.
وقتی داخل طبقه دوم شبستان شدم کم بودن جمعیت بیشتر به چشمم آمد. میتوان یکی از دلایل خلوت بودن آنجا را تخصصی بودن نمایشگاه دانست، زیرا معمولا کسانی به نمایشگاههای تخصصی می روند که یا با حوزه کاریشان مرتبط است و یا علاقه شخصی وجود دارد. سوال این است که تخصصی بودن نمایشگاه کتاب دفاع مقدس هم مانند مثلا نمایشگاه شیرآلات و تزئینات داخلی است؟ یعنی از حیث خاص بودن در یک جایگاه هستند، یا این نمایشگاه باید متفاوت تر باشد؟ وقتی با یکی از مراجعه کنندگان این موضوع را مطرح میکنم گلایه می کند که نه تبلیغات خوب بوده و نه مکان نمایشگاه برای همین خیلیها ممکن است اصلا خبر نداشته باشند.
ابتدای ورودم، به غرفه انجمن عکاسان انقلاب که از همه جلوتر است میروم. استاد علی فریدونی از عکاسان طراز اول جنگ در این غرفه حضور داشت. نظر او را راجع به برگزاری چنین نمایشگاهی میپرسم و اینکه آیا استقبال خوب بوده؟ میگوید: به نظرم با توجه به اینکه طیف خاصی از مردم به صورت تخصصی دنبال موضوع دفاع مقدس هستند استقبال خوب بود.
استاد فریدونی میگوید جدای از این موضوع، به طور کل برگزاری چنین نمایشگاهی را باید به فال نیک گرفت. سراغ کتاب عکسشان را گرفتیم که ماه هاست در دست انتشار است. اما وی با لبخند همیشگیاش میگوید: هنوز که آماده نشده اما به زودی منتشر خواهد شد.
*اگر دنبال غرفه خاصی هستید باید از خرد جمعی استفاده کنید
ابتدا خواستم سری بزنم به انتشارات به نام تر چون سوره مهر و شاهد یاران و … اما نظرم تغییر کرد و راهم را به سمت غرفههای استانی کج کردم. اینجا بود که متوجه شدم اگر دنبال غرفه خاصی هستم باید از خرد جمعی استفاده کنم. اما از آنجا که جمعی را ندیدم تا از خردش استفاده کنم کل فضا را گز کردم تا غرفه هایی را که می خواهم پیدا کنم!
بیشتر وقتی را که می خواستم در نمایشگاه باشم گذاشتم برای سر زدن به غرفه استان های دیگر. مثلا به غرفه هایی چون گیلان، مازندران، ایلام، همدان، اردبیل، گلستان، قم، سمنان، کردستان، کهکیلویه و بویر احمد، زنجان، فارس، نجف آباد اصفهان، اصفهان و ... سری زدم.
*چاپ 80 عنوان کتاب در طی چند ماه!
وارد غرفه مازندران شدم و پرسیدم محصولات این استان چند کتاب است؟ غرفه دار پاسخ داد «ما 80 جلد کتاب داریم و قرار است 80 جلد دیگر هم تا دی ماه آماده شود(!!) در کل استان ها بالاترین آمار را داریم. برای نمایشگاه هم سه جلد کتاب جدید آوردیم مانند «از محمد تا محمد» که سال 92 چاپ شده است. این کتب شامل تاریخ شفاهی، کودک و کارهای پژوهشی مرتبط با دفاع مقدس میشود.» از مشکلات نشر و توزیع میپرسم که می گوید: «کاغذ گران است و امکان فروش بسیار سطح پایین است. مثلا ما کتابهایمان را یا در نمایشگاه می توانیم عرضه کنیم و یا در یادوارهها بدهیم. در غیر اینصورت محلی برای عرضه وجود ندارد.»
نمی دانم باید از اینکه در مدت کوتاه این تعداد عنوان به چاپ میرسد باید خوشحال بود یا ناراحت؟!
استان گلستان هم مشکل نویسنده دارد که با این حال توانسته 58 عنوان کتاب دفاع مقدس منتشر کند که شامل موضوعات مختلف میشود. غرفه دار میگوید یکی دیگر از دغدغه های ما نداشتن انتشارات مربوط به استان است که پیگیری های ما جواب نداده و ما مجبوریم زیر نظر انتشارات پلاک هشت کار کنیم.
*یک استان و یک نویسنده
نکته ای که در غرفه استان کهکیلویه و بویر احمد به چشم می خورد دیدن چندین عنوان کتاب است که همه توسط یک نویسنده تهیه شده. با تعجب از مسئول غرفه که از قضا همان آقای نویسنده است میپرسم یعنی واقعا در استان شما یک نویسنده دیگر هم وجود ندارد؟! انگار که با این سوال دست گذاشته باشیم روی درد دل او با آهی که از نهادش بلند می شود می گوید: «چه سوال خوبی پرسیدین. بارها نویسندگانی را پیدا کردم تا موضوعاتی را که تعدادشان هم زیاد است بدهم کار کنند اما به دلیل نداشتن بودجه به توافق نرسیده ایم و من هم که دیدم نسل پدران و مادران شهدا به خصوص، دارد از دست می رود، احساس تکلیف کردم و بدون هیچ هزینه ای خودم به تنهایی نویسندگی این کتب را بر عهده گرفتهام.»
مسئول غرفه استان گیلان با بیان اینکه «ما حدود 25 جلد کتاب دفاع مقدس داریم، بیشتر شکایتش از توزیع کتابها است. او میگوید شبکه توزیع به درد بخوری در سطح کشور وجود ندارد البته انتشاراتی مانند سوره مهر که برد اسمی دارند مشکلی با این قضیه ندارند اما این موضوع برای ما بسیار اذیت کننده است. برای مثال اگر در شهر یزد کتاب خوبی منتشر شود به دست ما نخواهد رسید و یا بالعکس.» او از اینکه نمایشگاه در شهرهای مختلف برگزار میشود ابراز رضایت کرده و می گوید:«اگر چه ممکن است ابتدا استقبال خوبی نشود اما کم کم جا خواهد افتاد و مخاطبینی که امکان آمدن به تهران یا شهرهای دیگر را ندارند میتوانند به کتابهای متنوعی دسترسی داشته باشند.»
*شهدا مشهور نباشند مجوز نمیدهیم!
وارد غرفه استان همدان شده و بعد از نگاهی که به کتابهای موجود میکنم از مسئول غرفه میپرسم چه خبر از بازار انتشار کتب دفاع مقدس در شهر شما؟ او میگوید: «ما بعضا مشکل کسب مجوز داریم. مثلا میخواهیم در مورد زنان شهیده استان کتابی تهیه کنیم به ما مجوز نمی دهند و بهانهشان هم این است که شهدا باید شناخته شده باشند!!»
در غرفه استان کردستان کسی را ندیدم، احتمالا مسئول غرفه حوصلهاش سر رفته و خواسته دوری بزند.
*این کتاب صرفا نمایشی است، دست نزنید
غرفه استان یزد با یک کتاب 5 جلدی نظرم را جلب میکند. راستش تا آن موقع کتاب خاصی نظرم را جلب نکرده بود. این 5 جلد که کتب قطوری هم بودند مکالمات بیسیم فرماندهان استان یزد بود که توسط بیسیمچی ضبط و توسط گروهی پیاده شده و حالا به صورت کتاب درآمده است. از غرفه دار میپرسم قیمت این 5 جلد چقدر میشود که میگوید: «متاسفانه نسخه ای برای فروش نداریم!!! ما با بودجه ای که داشتیم توانستیم تنها یک سری از این پنج جلد را چاپ کرده و به نمایش بگذاریم.» او کتابی را نشان میدهد که به دلیل نبود بودجه دختر شهید مجبور میشود گردنبندش را بفروشد تا کتاب پدرش را چاپ کند.
استان قم علاوه بر یک غرفه مخصوص عرضه کتبش دو غرفه دیگر هم دارد که تنوع خوبی است برای نمایشگاه. در این دو غرفه وسایلی مانند جا سویچی هایی که ماکت مینهای کوچک است و کیفهای خاکی و لوازمی چون نارنجک پلاستیکی عرضه میشود. در غرفه دیگر هم انواع ماکت هواپیماهای جنگنده به فروش می رسد.
یک غرفه هم مخصوص فروش لوازم تحریر با موضوع دفاع مقدس است که به گفته فروشنده آن چند هفته ای است قابل عرضه شده و دفترچه هایی به فروش میرسد که منقش است به تصاویر شهدایی چون مصطفی احمدی روشن و مهدی رجب بیگی.
*پورسانت میدهیم تا کتابهایمان را بفروشند
یکی دیگر از غرفه داران میگوید مشکلی که ما داریم عرضه کتابهایمان است. در واقع باید به مغازه دارها در استانمان پورسانت بدهیم تا کتاب های ما را هم بفروشند.
موضوع دیگری را که از غرفه داران می پرسم این است که آیا شما هم برای اولین بار است که در چهارمین(!) سال نمایشگاه کتاب ملی دفاع مقدس شرکت می کنید؟ از بین چندین غرفه ای که سوال کردم 90 درصد تنها سال گذشته در شیراز شرکت داشته اند، 8 درصد در دو سال قبل در مشهد شرکت کرده بودند و تنها شاید 2 درصد آنها از سال اول یعنی در اصفهان هم شرکت داشته اند. وقتی علتش را می پرسم کسی جواب درستی برای حضور نداشتن نمی دهد.
*نمایشگاهی دور از مردم!!
در مورد مکان برگزاری نمایشگاه می پرسم که می گویند: مصلی خیلی در دسترس مردم نیست اما باز خدا را شکر از نمایشگاه شیراز بهتر است. دلیلش را جویا می شوم، میگویند: نمایشگاه شیراز جایی بود بیرون از شهر که فقط یک خط اتوبوس از آنجا می گذشت و اگر کسی احیانا برای تفریح به خارج از شهر می رفت متوجه برگزاری چنین نمایشگاهی می شد.
باید بگویم نشر خصوصی در شهرستان ها جایگاه ویژه ای ندارد و اغلب وابسته به انتشاراتی هستند که در تهران وجود داشته و یا دولتی هستند. نه تنها نشر بلکه پرداختن به سوژه هایی که در شهرستان ها وجود دارند نیز در اولویت بالایی قرار ندارد. این را می شود از محصولات و انتخاب نویسنده و پرداختن به اصل سوژه فهمید.
*استفاده از موسیقی حماسی در فضا
موضوع دیگری که در نمایشگاه ملی کتاب دفاع مقدس به چشم می آید کسل کنندگی فضاست. برای مثال در نمایشگاه های دیگر مانند قرآن و مطبوعات برای نشاط بخشیدن به فضا موسیقی و یا برنامه های صوتی مرتبط در فضا پخش میشود. با توجه به آرشیو غنی موسیقی های حماسی میشود در این نمایشگاه هم از پخش نواهای حماسی استفاده کرد که قطعا مورد استقبال مراجعین قرار خواهد گرفت.
*سه دفعه محل برگزاری نمایشگاه تغییر کرد
بعد از گشتن در غرفه ها حالا به قسمت روابط عمومی می روم تا سوالاتم را با مسئول برگزاری نمایشگاه مطرح کنم. آقای صبوری زاده مسئول روابط عمومی و جانشین روابط عمومی سپاه تهران بزرگ کسی بود که می توانست به سوالات ما جواب دهد.
صبوری زاده در مورد اینکه چرا تبلیغات نمایشگاه بسیار محدود انجام شده میگوید: «اصلا قرار نبود در تهران نمایشگاه برگزار شود. تبریز میزبان امسال بود و از چهار ماه قبل از آغاز نمایشگاه نامه نگاری ها شروع شده بود. قرار بود سپاه تهران بزرگ هم به صورت مستقل در سالن حجاب از 18 عنوان کتاب رونمایی کند که توسط دو انتشارات مخصوص به خودش چاپ شده، چرا که این سالن هم به لحاظ جا در دسترس بود و هم امکاناتی را که ما می خواستیم در اختیارمان میگذاشت. اما وقتی قرار شد نمایشگاه کتاب ملی دفاع مقدس در تهران باشد بنابراین شد که ما هم مشترکا با سازمان حفظ آثار بسیج و وزارت ارشاد در همین نمایشگاه حضور داشته باشیم.
یک ماه پیش موضوع آمدن به تهران را با ما مطرح کردند. که البته نه زمان و نه مکان مورد رضایت سپاه تهران نبود و ما چون قبلا نمایشگاه برگزار کرده بودیم می دانستیم این مخاطب، مصلی نخواهد آمد. به عقیده ما بهتر بود که در هفته دفاع یا هفته بسیج این نمایشگاه برگزار می شد که هم جامعه و هم رسانه ها حضور بهتر و آمادگی بیشتر داشته باشند. به هر حال علی رغم همه مخالفت های ما، یک رای داشتیم و ناچار پذیرفتیم.
اما مساله ای که بیشتر روی تبلیغات ما تاثیر منفی داشت جا به جایی مکان بود. ابتدا گفتند: قرار است بیرون از شبستان برگزار شود بعد قرار شد طبقه همکف شبستان باشد که تا سه روز قبل از نمایشگاه با همه تبلیغات و کارها به ما گفتند: نه باید بروید طبقه دوم چون معاونت فنآوری ریاست جمهوری دست گذاشته اینجا و نمی شود کاری کرد. با این اوضاع بهم ریخته خواستیم کلا نمایشگاه را کنسل کرده و به زمان دیگری موکول کنیم اما دیدیم حدود 400 میلیون هزینه شده و از بین رفتن آن پشتوانه عقلی ندارد. این شد که اوضاع به این شکل درآمد. لازم است بگویم وزارت ارشاد همکاری خوبی با ما داشته و مشکلی از این بابت نداشته ایم.
*حضور علی جنتی پیامکی لغو شد
یکی دیگر از گلایههای صبوری زاده نیامدن وزیر ارشاد آقای جنتی در مراسم افتتاحیه بود. او گفت: برای افتتاح نمایشگاه وزیر ارشاد را دعوت کردیم که متاسفانه آقای جنتی شب قبلش پیامک دادند که به دلیل جلسه معاونین نمی تواند در مراسم شرکت کند. وقتی وزیر ارشاد با معقوله کتاب آن هم با موضوع دفاع مقدس اینگونه برخورد کند از مسئولین دیگر نمی شود توقع زیادی داشت.
*داد و بیداد که در محفل ما رندی نیست
هنوز هم جناب وزیر از نمایشگاه بازدید نکردند. البته نماینده ارشاد دائما اینجا حضور دارد. صبوری زاده مسئول روابط عمومی همچنین خبر داد که شنیده ایم آقای جنتی می خواهد در اختتامیه شرکت کند که دیگر حضورشان چنان لطفی ندارد، چرا که آمدن آقای وزیر در افتتاحیه می توانست با برد خبریای که داشت بر رونق نمایشگاه تاثیر داشته باشد. صبوری زاده با گلایه گفت: جلسه معاونین درون سازمانی بوده و فکر می کنم می توانستند به زمان دیگری موکول کنند.»
مطلب دیگری که باید به این گزارش اضافه کنم این است که گویا قرار شده بعد از نمایشگاه ارزیابی شود که آیا باز هم نمایشگاه به صورت ادواری در شهرهای مختلف برگزار شود یا مانند دیگر نمایشگاهها در پایتخت جا خوش کند.
*عاجزانه و خاضعانه و ملتمسانه و مکررا از مسئولین میخواهیم به داد این حوزه برسند
در پایان این مطلب باید تاکید کنم با تمام کاستی های موجود قطعا برپایی چنین نمایشگاهی میتواند در عرصه دفاع مقدس مفید بوده و کتب را به سطح بالاتری بکشد. اما عاجزانه و خاضعانه و ملتمسانه و مکررا از مسئولین میخواهیم به داد این حوزه برسند. باور کنید مردم از نوشتههای سطحی در مورد جنگ که یا دشمن را احمق جلوه میدهد و یا شهید را صرفا با خصوصیاتی چون نماز شب خواندن و آدم خوبی بودن از بطن مادر نشان می دهد خسته هستند. اگر خودمانی تر بخواهم بگویم، راستش این است که ظاهرا هر کس کمترین استعداد پژوهشی و ادی را در خود می بیند، وارد حوزه ادبیات و تاریخنگاری جنگ و دفاع مقدس میشود.
آقایان! باور کنید دیگر نوشته هایی چون کبوترهای خونین بال و شکوفه های عشق و تعابیری از این دست بر روی جلد کتاب جنگ جذب مخاطب نمی کند بلکه مستندات و تاریخ شفاهی آن هم با سوژه و قلم یک آدم متخصص به این حوزه رونق می دهد و آن سالها را در تاریخ برای ابد درخشان نگه می دارد.
و بالاخره این که
به قول دوستی نمایشگاهی که قرار است 8 سال از طلایی ترین تاریخ این مملکت را نشان دهد نصف یک شبستان است. آن هم با محصولاتی که یاید بی رحمانه تاکید کنم، اگر همه آثار تخصصی اش را ورق بزنیم، به اندازه ی کتابخانه یک مدرسه کوچک در شهرستانی واقع در جنوب کشور، کتاب استاندارد و مفید پیدا نخواهیم کرد. نمایشگاهی که در یک کلام باید گفت: غریب و مهجور است.
والسلام
نمایشگاهی که قرار است 8 سال از طلایی ترین تاریخ این مملکت را نشان دهد نصف یک شبستان مصلی تهران است. آن هم با محصولاتی که یاید تاکید کنم، اگر همه آثار تخصصی اش را ورق بزنیم، به اندازه ی کتابخانه یک مدرسه کوچک ، کتاب استاندارد و مفید پیدا نخواهیم کرد.