حسینیه مشرق - غزل زیر را میلاد عرفانپور، شاعر جوان معاصر سروده که در وبلاگ وی منتشر شده است. حسینیه مشرق، شما را به خواندن این غزل دعوت میکند.
شب عاشوراست امشب...
امشب که محشری شده برپا به کربلا
ما را ببر دوباره خدایا به کربلا
هر سوی دشت روضهی سربستهماندهای است
هر گوشه هیئتی است شگفتا به کربلا
نیها اگرچه لب به سخن باز کردهاند
سربسته مانده قصهی سرها به کربلا
عطر مدینه میوزد از سمت علقمه
گویا قدم گذاشته زهرا به کربلا
نعش حبیب و حر و زهیر و وهب شود
چون مصحف ورقشده فردا به کربلا
فردا که شعله، آب رساند به خیمهها
خالی است جای حضرت سقا به کربلا
فردا برای تشنگی طفل شیرخوار
تیر سه شعبهای ست مهیا به کربلا
از تل زینبیه چه پیداست قتلگاه
آه از نگاه زینب کبری به کربلا
فردا میان نیزه و شمشیر، خواهری
گم میکند برادر خود را به کربلا
دارند نعل تازه میآرند، اینچنین
با کشتهها کنند مدارا به کربلا
ما را ببر دوباره خدایا به کربلا
هر سوی دشت روضهی سربستهماندهای است
هر گوشه هیئتی است شگفتا به کربلا
نیها اگرچه لب به سخن باز کردهاند
سربسته مانده قصهی سرها به کربلا
عطر مدینه میوزد از سمت علقمه
گویا قدم گذاشته زهرا به کربلا
نعش حبیب و حر و زهیر و وهب شود
چون مصحف ورقشده فردا به کربلا
فردا که شعله، آب رساند به خیمهها
خالی است جای حضرت سقا به کربلا
فردا برای تشنگی طفل شیرخوار
تیر سه شعبهای ست مهیا به کربلا
از تل زینبیه چه پیداست قتلگاه
آه از نگاه زینب کبری به کربلا
فردا میان نیزه و شمشیر، خواهری
گم میکند برادر خود را به کربلا
دارند نعل تازه میآرند، اینچنین
با کشتهها کنند مدارا به کربلا