به گزارش گروه فرهنگی مشرق به نقل از فارس، سیدحسن امامی (امام جمعه) که آخرین امام جمعه تهران در دوران حکومت ۵۷ ساله پهلوی است؛ در سال ۱۲۸۲ شمسی در تهران به دنیا آمد. خاندان وی نسل اندر نسل و به شکل موروثی امام جمعه تهران بودند و با حاکمان وقت روابط حسنه برقرار کرده و در تحولات سیاسی اجتماعی کشور، پشت قدرت حاکم را خالی نکردند.
منصب امامت جمعه شهر تهران از زمان صفویه تا پیروزی انقلاب اسلامی در اختیار خاندان آیت الله میرمحمد صالح خاتونآبادی، جد اعلای سید حسن بود، بطوری که این خاندان به خاندان امام جمعه و سپس امامی شهرت یافتند.
سید ابوالقاسم، پدر سید حسن نیز از امامان جمعه درباری بود. وی در سال ۱۲۸۲ هـ.ق متولد شد. پدربزرگ سید حسن، میرزا زین العابدین نیز امام جمعه بود.
سید ابوالقاسم حمایت از خودکامگی و استبداد را در طول زندگی اش سرلوحه عمل خود قرار داد و روابط خود را با بیگانگان محفوظ داشت. جرج چرچیل شخصیت قدرتمند سفارت انگلیس در تهران، در یادداشتهای خود می نویسد: «امام جمعه (میرزا ابوالقاسم) مردی روشن بین و اصلاح طلب است و تمایل دارد روابط دوستانه ای با مقامات بریتانیا داشته باشد.» میرابوالقاسم در زمان ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه امام جمعه تهران بود.
سید ابوالقاسم، بعد از فتح تهران توسط مشروطه خواهان در سال ۱۲۸۸ هـ.ش به همراه محمدعلی شاه به سفارت روسیه پناهنده شد و از طرف هیأت مدیره – که امور اجرایی کشور را در آن دوره به عهده داشت – از امامت جماعت خلع شد.
ابوالقاسم پس از گرفتن تأمین به اروپا رفت و مدتی در کشورهای اروپایی از جمله سوئیس ساکن شد. وقتی آبها از آسیاب افتاد و در تهران آرامش برقرار شد، به تهران بازگشت. بعد از برکناری سید ابوالقاسم، میر محمد امامی جانشین او شد که نوه دختری ناصرالدین شاه بود. پس از فوت او سمت امام جمعه به سید حسن امامی رسید.
فعالیتهای سیاسی وی مربوط به عضویت او در لژهای فراماسونری است. در سال ۱۳۴۳ به همراه جعفر شریف امامی یک لژ فراماسونری به نام لژ نور را تشکیل داد. جریان این واقعه از این قرار بود که شریف امامی بعد از نخستوزیری هویدا به سمت فراماسونری روی آورد. شریف امامی پیش از آن نیز در زمان نخست وزیریاش در تشکیلات فراماسونری کریستوفر اسحق فری (یهودی الاصل)، استاد اعظم بهائیان در ایران، بود و با تسلط بر لژهای ماسونی، آنچه استاد اول میگفت عمل میکرد.
شریف امامی برای اعمال نفوذ خود ابتدا حزب جمعیت ایرانی طرفدار حکومت جهانی را ایجاد کرده بود تا در برابر حسنعلی منصور قرار گیرد که حزب ایران نوین را سرپرستی میکرد و سپس به تقویت فراماسونری در ایران پرداخت به همین دلیل با سید حسن امام جمعه قرار گذاشت تا لژ اعظم ایران را برای سرپرستی کلیه لژهای فراماسونری وابسته به کشورهای اسکاتلند، انگلستان، فرانسه و آلمان، به وجود آورند.
از هر سه لژ مادر (اسکاتلند، فرانسه و آلمان) به منظور سرپرستی لژ بزرگ ایرانیان یک نفر به محمدرضا شاه معرفی شد. از لژ اسکاتلند امام جمعه تهران، از لژ فرانسه لقمان ادهم و از لژ آلمان جعفر شریف امامی به شاه معرفی شدند.
در یکی از گزارشهای ساواک در این زمینه چنین آمده که: چون از لحاظ موقعیت مملکتی صلاح نبود شاه ریاست فراماسونری ایران را قبول کند و دکتر لقمان ادهم هم کهولت سن داشت و امام جمعه تهران هم معمم بود، قرار شد مهندس شریف امامی رئیس لژ ایران شود.
حسن امامی دو روز بعد از خروج شاه در دی ۱۳۵۷ ایران را به مقصد سوئیس ترک کرد. در آخرین سفر شاه، او برای انجام مراسم دعا در فرودگاه حاضر نشد. گویا او نیز میدانست این سفر بازگشتی ندارد و نیازی به انجام مراسم دعا نیست. او در مرداد ماه سال ۱۳۵۸ در سوئیس بر اثر سرطان و در حالی که ماههای آخر عمر قادر به تکلم نبود و در اغما به سر میبرد؛ فوت کرد.
منصب امامت جمعه شهر تهران از زمان صفویه تا پیروزی انقلاب اسلامی در اختیار خاندان آیت الله میرمحمد صالح خاتونآبادی، جد اعلای سید حسن بود، بطوری که این خاندان به خاندان امام جمعه و سپس امامی شهرت یافتند.
سید ابوالقاسم، پدر سید حسن نیز از امامان جمعه درباری بود. وی در سال ۱۲۸۲ هـ.ق متولد شد. پدربزرگ سید حسن، میرزا زین العابدین نیز امام جمعه بود.
سید ابوالقاسم حمایت از خودکامگی و استبداد را در طول زندگی اش سرلوحه عمل خود قرار داد و روابط خود را با بیگانگان محفوظ داشت. جرج چرچیل شخصیت قدرتمند سفارت انگلیس در تهران، در یادداشتهای خود می نویسد: «امام جمعه (میرزا ابوالقاسم) مردی روشن بین و اصلاح طلب است و تمایل دارد روابط دوستانه ای با مقامات بریتانیا داشته باشد.» میرابوالقاسم در زمان ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه امام جمعه تهران بود.
سید ابوالقاسم، بعد از فتح تهران توسط مشروطه خواهان در سال ۱۲۸۸ هـ.ش به همراه محمدعلی شاه به سفارت روسیه پناهنده شد و از طرف هیأت مدیره – که امور اجرایی کشور را در آن دوره به عهده داشت – از امامت جماعت خلع شد.
ابوالقاسم پس از گرفتن تأمین به اروپا رفت و مدتی در کشورهای اروپایی از جمله سوئیس ساکن شد. وقتی آبها از آسیاب افتاد و در تهران آرامش برقرار شد، به تهران بازگشت. بعد از برکناری سید ابوالقاسم، میر محمد امامی جانشین او شد که نوه دختری ناصرالدین شاه بود. پس از فوت او سمت امام جمعه به سید حسن امامی رسید.
فعالیتهای سیاسی وی مربوط به عضویت او در لژهای فراماسونری است. در سال ۱۳۴۳ به همراه جعفر شریف امامی یک لژ فراماسونری به نام لژ نور را تشکیل داد. جریان این واقعه از این قرار بود که شریف امامی بعد از نخستوزیری هویدا به سمت فراماسونری روی آورد. شریف امامی پیش از آن نیز در زمان نخست وزیریاش در تشکیلات فراماسونری کریستوفر اسحق فری (یهودی الاصل)، استاد اعظم بهائیان در ایران، بود و با تسلط بر لژهای ماسونی، آنچه استاد اول میگفت عمل میکرد.
شریف امامی برای اعمال نفوذ خود ابتدا حزب جمعیت ایرانی طرفدار حکومت جهانی را ایجاد کرده بود تا در برابر حسنعلی منصور قرار گیرد که حزب ایران نوین را سرپرستی میکرد و سپس به تقویت فراماسونری در ایران پرداخت به همین دلیل با سید حسن امام جمعه قرار گذاشت تا لژ اعظم ایران را برای سرپرستی کلیه لژهای فراماسونری وابسته به کشورهای اسکاتلند، انگلستان، فرانسه و آلمان، به وجود آورند.
از هر سه لژ مادر (اسکاتلند، فرانسه و آلمان) به منظور سرپرستی لژ بزرگ ایرانیان یک نفر به محمدرضا شاه معرفی شد. از لژ اسکاتلند امام جمعه تهران، از لژ فرانسه لقمان ادهم و از لژ آلمان جعفر شریف امامی به شاه معرفی شدند.
در یکی از گزارشهای ساواک در این زمینه چنین آمده که: چون از لحاظ موقعیت مملکتی صلاح نبود شاه ریاست فراماسونری ایران را قبول کند و دکتر لقمان ادهم هم کهولت سن داشت و امام جمعه تهران هم معمم بود، قرار شد مهندس شریف امامی رئیس لژ ایران شود.
حسن امامی دو روز بعد از خروج شاه در دی ۱۳۵۷ ایران را به مقصد سوئیس ترک کرد. در آخرین سفر شاه، او برای انجام مراسم دعا در فرودگاه حاضر نشد. گویا او نیز میدانست این سفر بازگشتی ندارد و نیازی به انجام مراسم دعا نیست. او در مرداد ماه سال ۱۳۵۸ در سوئیس بر اثر سرطان و در حالی که ماههای آخر عمر قادر به تکلم نبود و در اغما به سر میبرد؛ فوت کرد.