کد خبر 269615
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۲ - ۱۳:۴۹

"12 سال از زمان حملات القاعده علیه آمریکا می‌گذرد؛ حملاتی که تقریبا می‌توان گفت 3000 کشته برجای گذاشت و باعث تغییراتی در تاریخ آمریکا شد و هم‌اکنون با وجود انجام تمهیدات مختلف برای مقابله با تروریسم به منظور از میان برداشتن این گروه شبه‌نظامی از جمله کشتن اسامه بن لادن، رهبر سابق این گروه، برخی مدعی هستند این شبکه تروریستی بیش از هر زمان دیگری قوی‌ شده است."

به گزارش مشرق، ایسنا به نقل از شبکه خبری سی.ان.ان در گزارشی نوشته است: «مایک راجرز، رئیس کمیته اطلاعات مجلس نمایندگان آمریکا که یک جمهوری خواه از ایالت میشیگان است، می‌گوید القاعده هم‌اکنون یک تهدید بسیار بزرگ در داخل آمریکاست و این تهدید در حال حاضر بیش از زمان حملات 11 سپتامبر 2001 میلادی است.

این ارزیابی یک روز پس از آن صورت گرفت که نشنال ژورنال گزارش داد: مرگ بن لادن مرحله‌ای را در زایش مجدد القاعده به عنوان تهدید به وجود آورده است.

بنابراین آیا زمان آن رسیده که بیش از گذشته نسبت به این مساله بپردازیم؟ دقیقا نه. کارشناسان مقابله با تروریسم به The Week گفتند که این سازمان تروریستی ضعیف شده و بعید به نظر می‌رسد بتواند حملات گسترده‌ای در داخل آمریکا انجام دهد و بنابراین بر اهداف دیگری خارج از ایالات متحده متمرکز است.

فواز جرجس، استاد کالج علوم اقتصادی و سیاست در لندن که تحقیقات میدانی زیادی در زمینه القاعده انجام داده، می‌گوید: مرکزیت القاعده به عنوان یک سازمان فعال آنچنان که باید دیگر وجود ندارد. اکثر رهبران باتجربه و سرداران آن یا کشته یا دستگیر شده‌اند. این گروه دیگر قادر نیست که عملیات گسترده همانند آنچه که در 11 سپتامبر 2001 در آمریکا صورت داد، انجام دهد.

در 10 سال گذشته، این گروه به مار چند سر زخمی (هیدرا در افسانه‌های یونان) تشبیه شده است که هر بار یکی از فرماندهانش کشته یا دستگیر می‌شود، یکی دیگر جای آن فرد را می‌گیرد.

استیون وبر، استاد علوم سیاسی در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی، می‌گوید: تمام افراد با این مساله موافقند که ایالات متحده برای از میان بردن روسای این سازمان تروریستی به نحو خوبی فعالیت کرده است.

آکی پرتیز، مشاور ارشد سیاسی و تحلیلگر سابق تروریسم سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) به نشنال ژورنال می‌گوید: به عنوان مثال، ابومصعب السوری، بن لادن بعدی است. او کسی است که به مدت چندین سال نامی از او برده نمی‌شد. اگر که او را بکشید یا به زندان بیندازید، نمی‌تواند رهبری یک سازمان ارشد تروریستی را برعهده بگیرد.

امروزه القاعده جدید کوچکتر شده و "سرهای" کمتری نسبت به قبل دارد و بنابراین، نسبت به گذشته کمتر می‌تواند در سراسر جهان فعالیت گسترده داشته باشد. هم‌اکنون دست‌کم پنج شاخه از این گروه تروریستی در سراسر جهان فعال هستند که به گروه‌ اصلی معتقدند و با آن بیعت کرده‌اند. این شاخه‌ها در یمن، عراق، سومالی، شمال آفریقا و سوریه هستند. همچنین سازمان‌های جهادی وجود دارند که با القاعده همکاری می‌کنند اما در واقع با این سازمان تروریستی بیعت نکرده‌اند و در نهایت طرفداران این سازمان تروریستی نظیر "تیرانداز فورت هود" وجود دارند اما هیچ ارتباط ملموسی با این گروه تروریستی ندارند.

اگر از لحاظ سطحی به این گروه‌ تروریستی نظر بیفکنیم، متوجه می‌شویم که گسترش و تکثیر این گروه‌های مختلف تحت تاثیر القاعده به طور حتم وحشتناک و دلهره‌آور است.

سناتور مایک راجرز به این مساله اشاره دارد که این گروه‌های جدید برای القاعده این توانایی و قابلیت را ایجاد می‌کنند که بیش از پیش برای آمریکا خطرناک‌ باشد.

اما این مساله‌ای است که کارشناسان مقابله با تروریسم با آن موافق نیستند؛ به طوری که سث جونز، دستیار مدیر انجمن RAND می‌گوید: از زمانی که القاعده مرکزیت و محوریت خود را از دست داده، اکثریت قریب به اتفاق حملات این گروه علیه آنچه که ما آن را "دشمن نزدیک" می‌نامیم، صورت می‌گیرد. به عنوان مثال، حملات از سوی الشباب تقریبا در داخل سومالی صورت می‌گیرد. اگر حملات این افراد به آنچه که ما همان دشمن داخلی می‌نامیم، محدود شود، چنین تروریست‌هایی برای ما خطرناک نیستند.

جیمز کلاپر، مدیر امنیت ملی آمریکا موافق این عقیده است. او در "ارزیابی تهدید مارس 2013 میلادی" نوشت: کشته شدن یا زندانی شدن پرسنل ارشد القاعده در سال 2012 میلادی، تلفات سنگین و عقب‌نشینی این گروه تروریستی از سال 2008 میلادی، باعث از دست دادن مرکزیت و محوریت این گروه شده و این افراد آنچنان که باید، نمی‌توانند به انجام حملات علیه مراکز دیپلماتیک ما دست بزنند و حملات گسترده در غرب انجام دهند.

بنا به گفته جونز و کلاپر تهدیدی که ملموس است، علیه اهداف دیپلماتیک آمریکا در خارج از ایالات متحده است؛ نظیر سفارت‌های این کشور در سایر مناطق دنیا. اما این حملات همچنان نسبت به 20 سال گذشته کمتر شده‌اند. بنابر داده‌های وزارت امور خارجه آمریکا که توسط Mother Jones جمع‌آوری شده، حملات انجام شده علیه اهداف دیپلماتیک آمریکا در دهه 1990 میلادی به ازای هر سال بیش از 30 مورد بود اما در سال 2010 میلادی این حملات به پنج مورد کاهش یافت.

آژانس امنیت ملی آمریکا با توجه به داده‌های جمع‌آوری شده، به انجام حملات از طریق پهپادها می‌پردازد.

کارشناسان با این توجیه متقاعد نشدند. بنابر نوشته‌های سایت‌ هافینگتون پست، اطلاعات آژانس مذکور در مورد تعداد حملات برای جلوگیری از اقدامات تروریستی و نقش برنامه‌های نظارتی فاقد انسجام کافی است. همچنین گزارش‌ خبرگزاری آسوشیتدپرس نیز براین اساس است که یکی از بزرگترین نمونه‌هایی که افشا‌ شده دستگیری نجیب‌الله زازی در سال 2009 میلادی است که به اتهام توطئه برای بمب‌گذاری در متروی نیویورک صورت گرفت. این دستگیری توسط اطلاعات انگلیس و نه آژانس امنیت ملی آمریکا انجام شد.

جونز می‌گوید: فکر می‌کنم که ضرورت جمع‌آوری اطلاعات خارج از آمریکا وجود دارد و این اطلاعات برای مقابله با توطئه‌های تروریستی علیه سفارت‌خانه‌های آمریکا مورد استفاده قرار می‌گیرند. اما کاهش حملات در آمریکا به این معناست که ما درباره آنچه که جمع‌آوری اطلاعات از شهروندان این کشور می‌دانیم، با دقت عمل کرده‌ایم.

وبر از دانشگاه برکلی می‌افزاید: هیچ چیز بدتر از آن نیست که مردم در مکالمات و مناظرات دموکراتیک بگویند اگر دولت آن چیزی را که من می‌دانم بداند با من موافق است. آیا به آن‌ها اعتماد می‌کنید؟ چه فکر می‌کنید؟»