به گزارش مشرق و به نقل از فارس، برنامه 90 شب گذشته یک بار دیگر پرده از مشکلات موجود در فوتبال ما برداشت؛ مشکلی که شاید سالهاست گریبان فوتبال و فوتبالیستهای ایرانی را گرفته اما کمتر کسی به آن توجه میکند. قلیان کشیدن شاید تنها بخشی از دمل چرکین معضلات اخلاقی جامعه فوتبالیست باشد که حالا سر باز کرده و خودش را عیان کرده است.
بازیکنانی که پولهای میلیاردی میگیرند اما کمترین توجهی بر روی اعمال و کارهای آنها صورت نمیگیرد باید هم به دنبال قلیان بروند و یا درگیر معضلات اخلاقی متعدد شوند. شاید باید نباید به این بازیکنان ایرادی گرفت؛ ایراد را باید از آن مدیران و مربیانی دانست که کمترین توجهی به وقعیت بازیکنان خودشان ندارند و آنها را به حال خود رها کردهاند.
البته شاید عده ای هم پیدا شوند و بگویند که این مسائل در زندگی شخصی بازیکنان است و نباید حریم افراد را مورد تجاوز قرار داد اما وقتی بازیکنی از تیم باشگاهیاش که عموما هم دولتی هستند پولهای آنچنانی میگیرد و خودش را تا حد یک الگو در جامعه بالا میبرد باید اصولی را مورد توجه قرار دهد و از به وجود آمدن حاشیههایی در زندگی شخصیاش جلوگیری کند.
البته وقتی مدیران و مربیان فوتبالی ما خودشان درگیر و غرق در موضوعات دیگر هستند باید منتظر وقوع چنین اتفاقی هم میبودیم؛ اینکه بازیکنانی جوان در قامت و پوشش تیم ملی راهی اردویی شوند اما ساعت 11 شب به بعد که در تمام دنیا ساعت خواب بازیکنان حرفه ای است تازه شب نشینیهایی شان را شروع کنند و دور همی قلیان میکشند باید موضوعی باشد تا سردمداران اخلاق گرایی در فوتبال درباره آن به افکار عمومی پاسخ دهند و بگویند چرا بر روی این تیم و این بازیکنان هیچگونه نظارتی نبوده است. اینکه چرا مدیر و سرپرست تیم که باید از حضور بازیکنان در اتاقهای شان مطلع باشد از چنین موضوعی بیخبر بوده نشان از بی خبری ایشان از وضعیت تیمی است که او باید مراقبش میبوده است. این موضوع نشان میدهد مقوله فرهنگ و اخلاق جایش در ورزش حرفهای ما خیلی خالی است و مدیران فوتبالی به جای مصاحبههای آنچنانی درباره ترکاندن بمب به فکر وارد کردن تفکر حرفهای به ذهن بازیکنانشان باشند.
البته این موضوع را نباید فقط مختص به تیم ملی زیر 22 سال دانست و آنها را فقط سیبل قرار داد. این اتفاق عادی برای بعضی از تیمهای باشگاهی است که البته از خوششانسی آنها فعلا کارهایشان رسانه ای نشده است. شاید باید نگاه به زندگی خصوصی فوتبالیستهایی که ادعای حرفهای گری دارند تغییر کند. باید این بازیکنان بدانند که چرا فرهاد مجیدی و مهدی مهدویکیا تا 36 سالگی میتوانند به خوبی فوتبال بازی کنند اما بعضی از بازیکنان به دلیل زندگی ناسالمی که داشتهاند در 30 سالگی از فوتبال محو میشوند.
درباره تیم ملی زیر 22 سال اما نکته تاسفآور این است که پزشک تیم هم در جمع بازیکنان شب نشین حضور داشته و او که باید بازیکنان را از چنین اعمالی منع کند خودش هم دل به دل این بازیکنان داده و در جمع آنها حاضر شده است!
شبنشینیهای حاشیهای بازیکنان تیم ملی زیر 22 سال که انجام شد و گذشت؛ باید از این به بعد مراقب بود این تیم یا تیمهای مشابه با چنین معضلی روبرو نشوند. باید بازیکنان هم به این فکر باشند که حرفهای گری در فوتبال فقط شماره پیراهن لاتین و دستمزدهای آنچنانی نیست. این بازیکنان باید تفکراتشان را حرفهای کنند. خواندن خاطرات تیری هانری برای این گونه بازیکنان نمیتواند خالی از فایده باشد؛ آنجا که او نوشته:«در دوران فوتبالم هیچگاه ساعت 11 شب را ندیدم و نمیدانستم آسمان در 11 شب به چه شکلی است!»
بازیکنانی که پولهای میلیاردی میگیرند اما کمترین توجهی بر روی اعمال و کارهای آنها صورت نمیگیرد باید هم به دنبال قلیان بروند و یا درگیر معضلات اخلاقی متعدد شوند. شاید باید نباید به این بازیکنان ایرادی گرفت؛ ایراد را باید از آن مدیران و مربیانی دانست که کمترین توجهی به وقعیت بازیکنان خودشان ندارند و آنها را به حال خود رها کردهاند.
البته شاید عده ای هم پیدا شوند و بگویند که این مسائل در زندگی شخصی بازیکنان است و نباید حریم افراد را مورد تجاوز قرار داد اما وقتی بازیکنی از تیم باشگاهیاش که عموما هم دولتی هستند پولهای آنچنانی میگیرد و خودش را تا حد یک الگو در جامعه بالا میبرد باید اصولی را مورد توجه قرار دهد و از به وجود آمدن حاشیههایی در زندگی شخصیاش جلوگیری کند.
البته وقتی مدیران و مربیان فوتبالی ما خودشان درگیر و غرق در موضوعات دیگر هستند باید منتظر وقوع چنین اتفاقی هم میبودیم؛ اینکه بازیکنانی جوان در قامت و پوشش تیم ملی راهی اردویی شوند اما ساعت 11 شب به بعد که در تمام دنیا ساعت خواب بازیکنان حرفه ای است تازه شب نشینیهایی شان را شروع کنند و دور همی قلیان میکشند باید موضوعی باشد تا سردمداران اخلاق گرایی در فوتبال درباره آن به افکار عمومی پاسخ دهند و بگویند چرا بر روی این تیم و این بازیکنان هیچگونه نظارتی نبوده است. اینکه چرا مدیر و سرپرست تیم که باید از حضور بازیکنان در اتاقهای شان مطلع باشد از چنین موضوعی بیخبر بوده نشان از بی خبری ایشان از وضعیت تیمی است که او باید مراقبش میبوده است. این موضوع نشان میدهد مقوله فرهنگ و اخلاق جایش در ورزش حرفهای ما خیلی خالی است و مدیران فوتبالی به جای مصاحبههای آنچنانی درباره ترکاندن بمب به فکر وارد کردن تفکر حرفهای به ذهن بازیکنانشان باشند.
البته این موضوع را نباید فقط مختص به تیم ملی زیر 22 سال دانست و آنها را فقط سیبل قرار داد. این اتفاق عادی برای بعضی از تیمهای باشگاهی است که البته از خوششانسی آنها فعلا کارهایشان رسانه ای نشده است. شاید باید نگاه به زندگی خصوصی فوتبالیستهایی که ادعای حرفهای گری دارند تغییر کند. باید این بازیکنان بدانند که چرا فرهاد مجیدی و مهدی مهدویکیا تا 36 سالگی میتوانند به خوبی فوتبال بازی کنند اما بعضی از بازیکنان به دلیل زندگی ناسالمی که داشتهاند در 30 سالگی از فوتبال محو میشوند.
درباره تیم ملی زیر 22 سال اما نکته تاسفآور این است که پزشک تیم هم در جمع بازیکنان شب نشین حضور داشته و او که باید بازیکنان را از چنین اعمالی منع کند خودش هم دل به دل این بازیکنان داده و در جمع آنها حاضر شده است!
شبنشینیهای حاشیهای بازیکنان تیم ملی زیر 22 سال که انجام شد و گذشت؛ باید از این به بعد مراقب بود این تیم یا تیمهای مشابه با چنین معضلی روبرو نشوند. باید بازیکنان هم به این فکر باشند که حرفهای گری در فوتبال فقط شماره پیراهن لاتین و دستمزدهای آنچنانی نیست. این بازیکنان باید تفکراتشان را حرفهای کنند. خواندن خاطرات تیری هانری برای این گونه بازیکنان نمیتواند خالی از فایده باشد؛ آنجا که او نوشته:«در دوران فوتبالم هیچگاه ساعت 11 شب را ندیدم و نمیدانستم آسمان در 11 شب به چه شکلی است!»