به گزارش مشرق به نقل از تسنیم، به ساختمان مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخصیص مصلحت نظام رفتیم تا با علیمحمد بشارتی وزیر کشور دولت هاشمی رفسنجانی به گفتوگو بپردازیم.
این گفتوگو بیش از یک ساعت و نیم طول کشید و بارها در طی مصاحبه به درخواست آقای بشارتی ضبط را قطع میکردیم تا حرفهای خصوصیاش را برای ما بگوید و البته بعد از آنکه متن گفتوگو را هم برای تأیید به آقای بشارتی دادیم، بخشهای زیادی از گفتوگو توسط وی حذف شده بود.
در طول مدت گفتوگوی ما با بشارتی نمیتوان از گریههایش از بحرانهای جریان فتنه گذشت؛ وقتی وی در بخشی از مصاحبه به بحرانهای جریان فتنه اشاره کرد و گفت: اینها به گونهای عمل کردند که خانم مرکل نیمه ساکت هم امیدوار شد که انقلاب به پایان رسیده است. مرکل که همیشه ملاحظه میکند و هم خیلی متحد آمریکا نیست، زبان او هم باز شد و تمام کسانی که لال شده بودند بر اثر پیشرفتها و پایداری انقلاب و دفاع از ارزشها و خفه خون گرفته بودند، فعال و امیدوار شدند. کاری کردیم که دشمنان خوشحال شدند، یک خانواده از جهرم مهمان ما بودند که سه تا از پسرانشان شهید شدهاند؛ در زمان امام (ره) به پدرش گفتم میخواهید یک وقت از امام (ره) بگیریم که به خدمتشان بروید؛ گفت: نه وقت امام (ره) کم است، من امام (ره) را از تلویزیون میبینم کافی است. رفتم به امام (ره) گفتم، امام فرمودند: بروید این شخص را بیاورید تا من او را ببینم، یک خودکار از این مملکت نگرفتند.
بشارتی در بخش دیگری از گفتوگو که پای حفاظت از آرمانهای انقلاب و حفظ کردن آبروی انقلاب بود نیز به گریه افتاد. بشارتی در این بخش به بازجویی خود از تهرانی رئیس ساواک تهران اشاره کرد و گفت: من روزی در اتاقم نشسته بودم که دکتر تهرانی را آوردند. دکتر تهرانی از بازجوهای خونخواه بود که واقعا سر میبرید، خدا شاهد است. وارد اطاق شدم دو تا انگشت گذاشتم زیر چانهاش، سرش را انداخت. گفتم: آقای دکتر ما را میشناسید؟ به خدا هزار شلاق بیشتر بود. یادم رفته که بر عکس ناخن ما را کشیده بودند، پانسمان نکرده بودند، چرک زده بود بالا و ضربان قلب من به ۲۰۰ رسیده بود و من را به بیمارستان بردند. (همراه با گریه) من از حق خودم میگذرم ولی این مردم حق دارند. به امام (ره) عرض کردم که اوایل انقلاب دوغ هم به عنوان ناهار گیر ما نمیآمد ولی فرستادم از بیرون چلو کباب برگ برایش آوردند؛ « چو اسیر توست به اسیر کن مدارا». اینطوری آبروی انقلاب را حفظ کردیم بعد آقایان موسوی و کروبی آبرو میبرند.
وزیر کشور دولت سازندگی در این گفتوگو به سابقه طرح ادعای تقلب در انتخابات اشاره کرد و گفت: طرح موضوع تقلب تقریبا از دوره اول مجلس شروع شد. من یک خاطرهای جالب بگویم؛ مرحوم آیتالله پسندیده برادر بزرگ امام (ره) در خمین بودند و پسری به نام مهندس پسندیده داشت که در انتخابات رأی نیاورد. به امام (ره) نامه نوشتند که در انتخابات در خمین تقلب شده است. نزدیکان امام (ره) گفتند وقتی امام (ره) نامه برادرش را که ۱۰ سال از او بزرگتر بودند را مشاهده کردند با تبسم فرمودند: اتفاقا این نامه نشان میدهد در انتخابات خمین تقلب نشده است، زیرا اگر تقلب میکردند باید به نفع برادرزاده امام (ره) میشد و رأی میآورد. ببینید ولی امام چقدر سعه صدر و قانونگرایی داشتند و ما کجای کاریم.
بشارتی با بیان اینکه من وزیر کشور بودم و مجری برگزاری انتخابات انتخابات ریاست جمهوری در سال ۷۶ بودم، تصریح کرد:امکان تقلب در ساختار انتخابات کشور وجود ندارد، انتخابات را که وزیر کشور برگزار نمیکند که بگوییم برگزاری انتخابات توسط وزارت کشور شخصی یا سیاسی است. ضمن اینکه من تمام وزرای کشور که بعد از انقلاب مسئولیت مهم وزارت کشور و تبعاً انتخابات را برگزار کردند میشناسم، در شأن و شخصیت اینها نبود که بخواهند تقلب کنند.
وی ادامه داد: به دیدار معترضین به نتایج انتخابات رفتم و گفتم فرض کنید ما بیاییم به آیت الله جنتی دبیر محترم شورای نگهبان بگوییم، به خاطر گل روی آن کاندیدای رأی نیاورده، انتخابات را باطل کنید. اگر انتخابات باطل شد و باز کاندیدای شما رأی نیاورد نتیجه انتخابات را قبول دارید؟! همه کسانی که در جمع حضور داشتند ساکت شدند، یعنی قبول میکنیم یا اگر کاندیدای شما رأی آورده و آنکه در دور قبل رای آورده بود، نیاورد اجازه میدهید که اعتراض کند، زیرا نتیجه انتخابات را قبول ندارند و خواستار ابطال انتخابات شود؟ یا اگر درخواست ابطال انتخابات کرد حاضرید به آقای جنتی بگویید به خاطر گل روی او که دفعه قبل رأی آورده بود انتخابات باطل شود؟!
وزیر کشور دولت هاشمی با بیان اینکه واقعاً در آن ۱۰ روزی که این تشنجات بود، شبها خوابم نمیبرد، تصریح کرد: نه اینکه من در رختخواب بودم و این دنده و آن دنده شوم، خیر! من به شما بگویم از خانواده من بپرسید، میگویند وقتی ما داریم با حاجآقا حرف میزنیم خوابش میبرد. نه قرصی و نه چیزی. من بلند میشدم و در سالن قدم میزدم. خدایا چه میشود؟چه اتفاقی میافتد؟ ما به کجا میرسیم؟ این انقلابی که آبروی همه به آن بسته است.
بشارتی همچنین در مورد اظهارات خود در برنامه شناسنامه مبنی بر اینکه محمدرضا خاتمی گفته است منشور سازمان ملل را به عنوان قانون اساسی کشور در نظر بگیریم گفت: از اینکه آقای خاتمی برنامه ما را دیدند تشکر میکنم و من تلفنی با وی صحبت کردم و پاسخ نامهشان را دادم. سند من اظهارات آقای خاتمی در مجلس پنجم است.
مشروح گفتوگوی علیمحمد بشارتی به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم. آقای بشارتی همواره اسم شما در کنار آقای هاشمی رفسنجانی است، مثلاً نمایندگی مجلس در دوران ریاست آقای هاشمی در مجلس بود. در کارنامه شما میبینیم که یکی از شخصیتهای نزدیک آقای هاشمی بودید تا اینکه مشاور سیاسی آقای هاشمی شدید. شما سابقه تصدی بر وزارت کشور را هم دارید. جالب است در دوران وزارت شما نیز گفتند در انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ تقلب میشود. من میخواهم در ابتدا درباره ساختار وزارت کشور بپرسم؛ آیا ساختار برگزاری انتخابات در ایران به گونهای است که در فرآیند انتخابات تقلب صورت بگیرد؟
بسم الله الرحمن الرحیم. اول تشکر میکنم از حضور شما و خط روشن ولایتمداری «تسنیم» که در این زمان کوتاه خوب درخشید. به سهم خودم از این موضعگیریهای صریح شما تشکر میکنم.
اتفاقاً اگر مرا همواره در کنار مقام معظم رهبری دیده باشید، تعجب دارد. قبل از انقلاب از طریق کتاب صلح امام حسن (ع) پرشکوهترین نرمش قهرمانانه تاریخ با قلم، فکر و شخصیت رهبر معظم انقلاب آشنا شدم. در مشهد چند بار خدمت ایشان رسیدم و در سال ۵۷ نیز به همراه دوستان در تبعیدگاه ایرانشهر به زیارت مقام معظم رهبری رفتیم. در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز خدمت ایشان بودم. در دوره اول مجلس شورای اسلامی مقام معظم رهبری رئیس کمیسیون دفاع بودند که من نیز منشی کمیسیون بودم.
بعد از آنکه مقام معظم رهبری رئیس جمهور شدند، من قائم مقام وزیر امور خارجه بودم و بیشتر از دیگران خدمت مقام معظم رهبری میرفتیم. در دورههای اخیر هم به نظر بسیاری از علما و سیاسیون کمترین فاصله فکری و فیزیکی با ایشان دارم. در سال ۷۲ نیز مقام معظم رهبری و آیتالله هاشمی رفسنجانی با مشورت یکدیگر من را برای تصدی وزارت کشور در سال ۷۲ معرفی کردند.
عمر سیاسی ما بعد از انقلاب، اول تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. در دوم اردیبهشتماه سال ۵۸ سپاه از ائتلاف چند نیروی مسلح انقلابی تشکیل شد و حکم ما به امضای شهید بزرگوار آیتالله دکتر بهشتی صادر شد و وقتی خدمت امام خمینی (ره) میرفتیم عمدتاً من حرف میزدیم. یکی از خاطرات شیرین شأن نزول آن جمله معروفی از امام (ره) است و بسیاری از مردم شأن نزولش را کمتر میدانند که این جمله معروف حضرت امام (ره) بر مبنای گزارش ما بود. یک گزارش از عملکرد سپاه پاسداران خدمت حضرت امام رضوان الله تعالی علیه گفتیم و امام (ره) در پایان فرمودند: «اگر سپاه نبود کشور هم نبود» این را به ما گفتند و اگر میخواهید در سایتش ببینید.
مسئولیت دوم من نمایندگی مجلس و عضو کمیسیون دفاع بودم و در آن دوره مقام معظم رهبری رئیس کمیسیون بودند و اتفاقاً آقای دکتر روحانی نیز نائب رئیس آن بود و من نیز منشی کمیسیون بودم. در سال ۶۳ تا ۷۲ قائم مقام وزیر امور خارجه شدم، یعنی قائم مقام آقای دکتر ولایتی شدم که الان رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک است. همچنین از سال ۷۲ تا۷۶ به وزارت کشور رفتم و الان نیز به عنوان مشاور سیاسی آقای هاشمی رفسنجانی در خدمت نظام و مردم عزیزمان هستم.
در مقطعی نیز مشاور امنیتی آقای هاشمی رفسنجانی بودید...
بله.
چه سالی مشاور امنیتی بودید؟
بعد از اینکه من از وزارت کشور رفتم، به دلیل اینکه از ابتدای انقلاب با کارهای امنیتی آشنایی زیادی داشتم و در وزارت کشور هم جانشین فرمانده کل قوا بودم و به صوت نزدیکتر با امنیت کشور و مسائل امنیتی آشنایی فراوانی داشتم، به همین دلیل مشاور امنیتی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام شدم.
یعنی سال ۷۶ تا چه سالی؟
تا سال ۸۰. آن موقع هم تا امروز که ۱۲ سال میشود ما مشاور سیاسی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام هستیم.
خب! آقای دکتر در مورد ساختار برگزاری انتخابات در وزارت کشور بگویید...
اما درباره پاسخ به سؤال شما راجع به ساختار انتخابات در کشور که مجری آن وزارت کشور هست، انتخابات یک موضوع وارداتی است. در اسلام چیزی به عنوان انتخابات نداریم. شایسته سالاری مطرح است و آن دیگر انتخاب نیست. به دلیل اینکه در انتخابات هر کسی میتواند رأی دهد و عوامل متعددی دست به دست هم میدهد تا کسی مطرح شود. حافظ میگوید: « بس نکته حسن بباید که تا کسی مطلوب طبع مردم صاحب هنر شود»؛ ثروت، شهرت، قدرت، پول، تبلیغات، سئایق انقلابی و مدیریتی است.
پول با ثروت فرق میکند، یعنی یکی نفساً سرمایهدار است و یکی دیگر پول میریزد که رأی بیاورد، این را در اسلام نداریم. تقوا ملاک است. وقتی تقوا ملاک شد آدم باتقوا، متقی، شایسته و برجسته است. قرآن می گوید: «انَّ اکرمکم عندالله اتقکم»، بنابراین این انتخابات یک چیز وارداتی است و هر چیز وارداتی تا بخواهد در هر کشوری جا بیفتد، زمان میبرد. ما که عادت نکردیم به اینکه همه حرف بزرگها را قبول کنیم. به قول مرحوم گل آقا میگوید: « رانندهای از چراغ قرمز عبور کرد، ۵۰متر بعد پلیس او را گرفت. گفت:آقا چراغ قرمز به این بزرگی را ندیدی.گفت: چرا دیدم تو را ندیدم» ما از پلیس میترسیم نه از قانون و این عیب بزرگ ماست.
سرعت رفتن به زیان راننده است و این را عالم و عامل میگوید. وقتی در اتوبانها پلیس را میبینم رعایت میکنند اما تا چشم پلیس را دور می بینم... روزنامهها نوشته بودند یک BMW در مسیر اتوبان قم-کاشان ۱۸۵ میرفت که پلیس این شخص را متوقف کرد یا در مسیر قم-اراک یک خودرو با سرعت ۲۴۰کیلومتر میرفت. اینها نشان میدهند که ما اعتباری برای این چیزها قائل نیستند.
خب! انتخابات وارداتی است. اولاً ما باید برویم در کشورهایی که در این زمینه سابقه بیشتری دارند سؤال کنیم که چگونه انتخابات در آن کشورها برگزار میشود. مثلاً آمریکا از هر جهت کشوری بزرگ است، زیرا ثروت، قدرت، ارتش علم و ...وقتی که انتخابات برگزار میشود کارهایشان ضابطهمند است. افراد معمولی نمی توانند کاندیدا شوند. دو حزبی که به نوبت در آمریکا حکومت میکنند حزب جمهوریخواه و دموکرات است. اینها میروند در خودشان با آن ملاکهایی که دارند بهترینها را انتخاب میکنند. البته با ملاکهای آمریکا بهترینها را انتخاب میکنند، یعنی بتواند به بهترین شکل و هزینه کم از منافع نامشروع آمریکا در دنیا پاسداری کند.
جمهوری خواه و دموکرات در یک نظرخواهی ابتدایی در کنگرههای مختلف هر حزب نظرها را میگیرند و بعد به عنوان کاندیدای حزب دموکرات یا جمهوریخواه معرفی میشوند و بعد هم هر نتیجهای که گرفته میشود همه قبول میکنند. یک مورد در زمان جورج بوش پسر بود که حزب دموکرات نتیجه انتخابات را قبول کرد، به دلیل اینکه یک ایالت مانده بود و فرماندار آن ایالت نیز بردار بوش بود ولی وقتی که موضوع را به دیوان عالی کشور دادند، موضوع تمام شد زیرا دیوان عالی کشور فصل الخطاب بود.
اما در کشور ما، ما هنوز فرهیخته و قانونمند نشدهایم. هر وقت در کشور انتخاباتی میخواهد برگزار شود عدهای تردید میکنند و میگویند: میخواهند تقلب کنند. همین گل آقا نوشته بود:بنویسید خاتمی بخوانید ناطق نوری. من زنگ زدم گفتم چرا در مردم تردید ایجاد میکنید، گفت حالا ما یک شوخیای با علیمحمد (یعنی با من) کردیم.گفتم: شوخی!!! شما در مملکت سوءتفاهم به وجود میآورید. سوء تفاهم هم فتنه میشود. گلآقا گفت: حالا ما چه کار کنیم که جبران شود.گفتم: شما یک جمله میگویید و میخواهید مردم را بخندانید اما این حرف آثار و تبعات دارد. شما دارید مجله ظنز بیرون میآورید یعنی دارید با افکار مردم بازی میکنید. هر وقت میخواهد انتخابات برگزار شود میگویند که میخواد تقلب شود.
طرح موضوع تقلب تقریبا از دوره اول مجلس شروع شد. من یک خاطرهای جالب بگویم؛ مرحوم آیتالله پسندیده برادر بزرگ امام (ره) در خمین بودند و پسری به نام مهندس پسندیده داشت که در انتخابات رأی نیاورد. به امام (ره) نامه نوشتند که در انتخابات در خمین تقلب شده است. نزدیکان امام (ره) گفتند وقتی امام (ره) نامه برادرش را که ۱۰ سال از او بزرگتر بودند را مشاهده کردند با تبسم فرمودند: اتفاقا این نامه نشان میدهد در انتخابات خمین تقلب نشده است، زیرا اگر تقلب میکردند باید به نفع برادرزاده امام (ره) میشد و رأی میآورد. ببینید ولی امام چقدر سعه صدر و قانونگرایی داشتند و ما کجای کاریم.
با این تفاسیر امکان تقلب در انتخاباتهای کشور وجود ندارد...
- بشارتی: اصلاً در انتخاباتهای کشور تقلبی رخ نمیدهد. انتخابات را که وزیر کشور برگزار نمیکند که بگوییم برگزاری انتخابات توسط وزارت کشور شخصی یا سیاسی است. ضمن اینکه من تمام وزرای کشور که بعد از انقلاب مسئولیت مهم وزارت کشور و تبعاً انتخابات را برگزار کردند میشناسم، در شأن و شخصیت اینها نبود که بخواهند تقلب کنند. وزیر کشور مدیر است و مجریان گروهی از امنای مردم هستند که در حوزههای رأی گیری رأی مردم را میگیرند، شورای نگهبان هم نظارت میکند، نیروی انتظامی هم کنترل آنجا را به عهده دارد. خب! چطور تقلب میشود؟!
منِ بشارتی به آقای زید رأی میدهم، بعد از اینکه ساعت رأیگیری تمام میشود، درها را میبندند و صندوق آراء را خالی میکنند و تکتک رأیها را میخوانند. مثلاً ۴ کاندیدا هستند و اسامی آنها را در میآورند. اینجا کجا تقلب میشود؟! بعد هم تجمیع میکنند. صندوقهای این حوزه و آن حوزه را جمع میکنند و مجموع کسانی که رأی آوردهاند و نفر اول این حوزه با آن حوزهها تا معلوم میشود که نفر اول کیست.
شورای نگهبان هنوز اعلام نظر نمیکند و میگذارد فرصتی باشد، بعد از اینکه وزارت کشور نظر اولیه را میدهد، فرصتی میدهد اگر کسی اعتراض دارد، اعتراض کند. در همان حوزه رأیگیری هر ۴ کاندیدای ریاست جمهوری نماینده دارند و هم در رایگیری که مردم میآیند و رای میدهند میبینند - البته در حوزه اخذ رأی حق ندارد بنا بر قانون و مقررات تبلیغ کند- بعد هم در زمانی که رأی را میشمارند هم نظارت میکنند، بعد که تجمیع میکنند هم نظارت میکنند و بعد که اینها را میفرستند، از برگه آن ۴ برگ کپی تهیه میشود، یکی از آنها را در خود صندوق رأی میگذارند و در آن را میبندند. یکی به شورای نگهبان میرود و .... بعد مجموع اینها را که به وزارت کشور میآورند، وزارت کشور فرد پیروز را اعلام میکند. شورای نگهبان مرجعی است که به اعتراضات رسیدگی میکند. اگر یکی آمد و گفت که آقای شورای نگهبان در فلان حوزه تقلب شده میگویند کدام صندوق؟ می روند و آن صندوق را مجدداً شمارش میکنند.
در انتخابات اخیز بازشماری آراء نیز صورت گرفت...
چرا! در قانون اشتباهات را نیز میبینند، به خصوص اشتباهات در انتخابات مجلس پیش میآید، نه در ریاست جمهوری. به دلیل اینکه در ریاست جمهوری کاندیداها محدودند. در ریاست جمهوری کاندیدا محدود هستند اما در مجلس ۳۰ کاندیدا و یا بیشتر وجود دارد که ممکن است شخصی که در حال شمارش رأی است به جای ۱۱ ،۱۲ را بزنند اما قانون آمده و توضیح داد و میگوید که خستگی و یا اشتباه دید آن رأیخوان ممکن است ۱۱ را ۱۲ بزند و این هم نباید تاثیر تعیین کننده باشد و تا ۲% قابل قبول است، حتی اگر خطای باصره (چشم) باشد ۵% هم قابل قبول است اما نه اینکه در ۱۰ تا صندوق همش ۱۱ را ۱۲ بزنند یا ۲۵ را به جای ۲۶. اگر در ۱۰ تا صندوق دیدند که همش ۱۱ به جای ۱۲ زده شد اینجا اشکال وجود دارد، در این صورت ممکن است همان صندوقها را ابطال کنند. وقتی که این شاکی گفت تقلب شده و باز کردند و دیدند تقلب نیست میگویند این شکایت وارد نیست و نتیجه را به وزارت کشور اعلام میکنند.
این گفتوگو بیش از یک ساعت و نیم طول کشید و بارها در طی مصاحبه به درخواست آقای بشارتی ضبط را قطع میکردیم تا حرفهای خصوصیاش را برای ما بگوید و البته بعد از آنکه متن گفتوگو را هم برای تأیید به آقای بشارتی دادیم، بخشهای زیادی از گفتوگو توسط وی حذف شده بود.
در طول مدت گفتوگوی ما با بشارتی نمیتوان از گریههایش از بحرانهای جریان فتنه گذشت؛ وقتی وی در بخشی از مصاحبه به بحرانهای جریان فتنه اشاره کرد و گفت: اینها به گونهای عمل کردند که خانم مرکل نیمه ساکت هم امیدوار شد که انقلاب به پایان رسیده است. مرکل که همیشه ملاحظه میکند و هم خیلی متحد آمریکا نیست، زبان او هم باز شد و تمام کسانی که لال شده بودند بر اثر پیشرفتها و پایداری انقلاب و دفاع از ارزشها و خفه خون گرفته بودند، فعال و امیدوار شدند. کاری کردیم که دشمنان خوشحال شدند، یک خانواده از جهرم مهمان ما بودند که سه تا از پسرانشان شهید شدهاند؛ در زمان امام (ره) به پدرش گفتم میخواهید یک وقت از امام (ره) بگیریم که به خدمتشان بروید؛ گفت: نه وقت امام (ره) کم است، من امام (ره) را از تلویزیون میبینم کافی است. رفتم به امام (ره) گفتم، امام فرمودند: بروید این شخص را بیاورید تا من او را ببینم، یک خودکار از این مملکت نگرفتند.
بشارتی در بخش دیگری از گفتوگو که پای حفاظت از آرمانهای انقلاب و حفظ کردن آبروی انقلاب بود نیز به گریه افتاد. بشارتی در این بخش به بازجویی خود از تهرانی رئیس ساواک تهران اشاره کرد و گفت: من روزی در اتاقم نشسته بودم که دکتر تهرانی را آوردند. دکتر تهرانی از بازجوهای خونخواه بود که واقعا سر میبرید، خدا شاهد است. وارد اطاق شدم دو تا انگشت گذاشتم زیر چانهاش، سرش را انداخت. گفتم: آقای دکتر ما را میشناسید؟ به خدا هزار شلاق بیشتر بود. یادم رفته که بر عکس ناخن ما را کشیده بودند، پانسمان نکرده بودند، چرک زده بود بالا و ضربان قلب من به ۲۰۰ رسیده بود و من را به بیمارستان بردند. (همراه با گریه) من از حق خودم میگذرم ولی این مردم حق دارند. به امام (ره) عرض کردم که اوایل انقلاب دوغ هم به عنوان ناهار گیر ما نمیآمد ولی فرستادم از بیرون چلو کباب برگ برایش آوردند؛ « چو اسیر توست به اسیر کن مدارا». اینطوری آبروی انقلاب را حفظ کردیم بعد آقایان موسوی و کروبی آبرو میبرند.
وزیر کشور دولت سازندگی در این گفتوگو به سابقه طرح ادعای تقلب در انتخابات اشاره کرد و گفت: طرح موضوع تقلب تقریبا از دوره اول مجلس شروع شد. من یک خاطرهای جالب بگویم؛ مرحوم آیتالله پسندیده برادر بزرگ امام (ره) در خمین بودند و پسری به نام مهندس پسندیده داشت که در انتخابات رأی نیاورد. به امام (ره) نامه نوشتند که در انتخابات در خمین تقلب شده است. نزدیکان امام (ره) گفتند وقتی امام (ره) نامه برادرش را که ۱۰ سال از او بزرگتر بودند را مشاهده کردند با تبسم فرمودند: اتفاقا این نامه نشان میدهد در انتخابات خمین تقلب نشده است، زیرا اگر تقلب میکردند باید به نفع برادرزاده امام (ره) میشد و رأی میآورد. ببینید ولی امام چقدر سعه صدر و قانونگرایی داشتند و ما کجای کاریم.
بشارتی با بیان اینکه من وزیر کشور بودم و مجری برگزاری انتخابات انتخابات ریاست جمهوری در سال ۷۶ بودم، تصریح کرد:امکان تقلب در ساختار انتخابات کشور وجود ندارد، انتخابات را که وزیر کشور برگزار نمیکند که بگوییم برگزاری انتخابات توسط وزارت کشور شخصی یا سیاسی است. ضمن اینکه من تمام وزرای کشور که بعد از انقلاب مسئولیت مهم وزارت کشور و تبعاً انتخابات را برگزار کردند میشناسم، در شأن و شخصیت اینها نبود که بخواهند تقلب کنند.
وی ادامه داد: به دیدار معترضین به نتایج انتخابات رفتم و گفتم فرض کنید ما بیاییم به آیت الله جنتی دبیر محترم شورای نگهبان بگوییم، به خاطر گل روی آن کاندیدای رأی نیاورده، انتخابات را باطل کنید. اگر انتخابات باطل شد و باز کاندیدای شما رأی نیاورد نتیجه انتخابات را قبول دارید؟! همه کسانی که در جمع حضور داشتند ساکت شدند، یعنی قبول میکنیم یا اگر کاندیدای شما رأی آورده و آنکه در دور قبل رای آورده بود، نیاورد اجازه میدهید که اعتراض کند، زیرا نتیجه انتخابات را قبول ندارند و خواستار ابطال انتخابات شود؟ یا اگر درخواست ابطال انتخابات کرد حاضرید به آقای جنتی بگویید به خاطر گل روی او که دفعه قبل رأی آورده بود انتخابات باطل شود؟!
وزیر کشور دولت هاشمی با بیان اینکه واقعاً در آن ۱۰ روزی که این تشنجات بود، شبها خوابم نمیبرد، تصریح کرد: نه اینکه من در رختخواب بودم و این دنده و آن دنده شوم، خیر! من به شما بگویم از خانواده من بپرسید، میگویند وقتی ما داریم با حاجآقا حرف میزنیم خوابش میبرد. نه قرصی و نه چیزی. من بلند میشدم و در سالن قدم میزدم. خدایا چه میشود؟چه اتفاقی میافتد؟ ما به کجا میرسیم؟ این انقلابی که آبروی همه به آن بسته است.
بشارتی همچنین در مورد اظهارات خود در برنامه شناسنامه مبنی بر اینکه محمدرضا خاتمی گفته است منشور سازمان ملل را به عنوان قانون اساسی کشور در نظر بگیریم گفت: از اینکه آقای خاتمی برنامه ما را دیدند تشکر میکنم و من تلفنی با وی صحبت کردم و پاسخ نامهشان را دادم. سند من اظهارات آقای خاتمی در مجلس پنجم است.
مشروح گفتوگوی علیمحمد بشارتی به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم. آقای بشارتی همواره اسم شما در کنار آقای هاشمی رفسنجانی است، مثلاً نمایندگی مجلس در دوران ریاست آقای هاشمی در مجلس بود. در کارنامه شما میبینیم که یکی از شخصیتهای نزدیک آقای هاشمی بودید تا اینکه مشاور سیاسی آقای هاشمی شدید. شما سابقه تصدی بر وزارت کشور را هم دارید. جالب است در دوران وزارت شما نیز گفتند در انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ تقلب میشود. من میخواهم در ابتدا درباره ساختار وزارت کشور بپرسم؛ آیا ساختار برگزاری انتخابات در ایران به گونهای است که در فرآیند انتخابات تقلب صورت بگیرد؟
بسم الله الرحمن الرحیم. اول تشکر میکنم از حضور شما و خط روشن ولایتمداری «تسنیم» که در این زمان کوتاه خوب درخشید. به سهم خودم از این موضعگیریهای صریح شما تشکر میکنم.
اتفاقاً اگر مرا همواره در کنار مقام معظم رهبری دیده باشید، تعجب دارد. قبل از انقلاب از طریق کتاب صلح امام حسن (ع) پرشکوهترین نرمش قهرمانانه تاریخ با قلم، فکر و شخصیت رهبر معظم انقلاب آشنا شدم. در مشهد چند بار خدمت ایشان رسیدم و در سال ۵۷ نیز به همراه دوستان در تبعیدگاه ایرانشهر به زیارت مقام معظم رهبری رفتیم. در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز خدمت ایشان بودم. در دوره اول مجلس شورای اسلامی مقام معظم رهبری رئیس کمیسیون دفاع بودند که من نیز منشی کمیسیون بودم.
بعد از آنکه مقام معظم رهبری رئیس جمهور شدند، من قائم مقام وزیر امور خارجه بودم و بیشتر از دیگران خدمت مقام معظم رهبری میرفتیم. در دورههای اخیر هم به نظر بسیاری از علما و سیاسیون کمترین فاصله فکری و فیزیکی با ایشان دارم. در سال ۷۲ نیز مقام معظم رهبری و آیتالله هاشمی رفسنجانی با مشورت یکدیگر من را برای تصدی وزارت کشور در سال ۷۲ معرفی کردند.
عمر سیاسی ما بعد از انقلاب، اول تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. در دوم اردیبهشتماه سال ۵۸ سپاه از ائتلاف چند نیروی مسلح انقلابی تشکیل شد و حکم ما به امضای شهید بزرگوار آیتالله دکتر بهشتی صادر شد و وقتی خدمت امام خمینی (ره) میرفتیم عمدتاً من حرف میزدیم. یکی از خاطرات شیرین شأن نزول آن جمله معروفی از امام (ره) است و بسیاری از مردم شأن نزولش را کمتر میدانند که این جمله معروف حضرت امام (ره) بر مبنای گزارش ما بود. یک گزارش از عملکرد سپاه پاسداران خدمت حضرت امام رضوان الله تعالی علیه گفتیم و امام (ره) در پایان فرمودند: «اگر سپاه نبود کشور هم نبود» این را به ما گفتند و اگر میخواهید در سایتش ببینید.
مسئولیت دوم من نمایندگی مجلس و عضو کمیسیون دفاع بودم و در آن دوره مقام معظم رهبری رئیس کمیسیون بودند و اتفاقاً آقای دکتر روحانی نیز نائب رئیس آن بود و من نیز منشی کمیسیون بودم. در سال ۶۳ تا ۷۲ قائم مقام وزیر امور خارجه شدم، یعنی قائم مقام آقای دکتر ولایتی شدم که الان رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک است. همچنین از سال ۷۲ تا۷۶ به وزارت کشور رفتم و الان نیز به عنوان مشاور سیاسی آقای هاشمی رفسنجانی در خدمت نظام و مردم عزیزمان هستم.
در مقطعی نیز مشاور امنیتی آقای هاشمی رفسنجانی بودید...
بله.
چه سالی مشاور امنیتی بودید؟
بعد از اینکه من از وزارت کشور رفتم، به دلیل اینکه از ابتدای انقلاب با کارهای امنیتی آشنایی زیادی داشتم و در وزارت کشور هم جانشین فرمانده کل قوا بودم و به صوت نزدیکتر با امنیت کشور و مسائل امنیتی آشنایی فراوانی داشتم، به همین دلیل مشاور امنیتی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام شدم.
یعنی سال ۷۶ تا چه سالی؟
تا سال ۸۰. آن موقع هم تا امروز که ۱۲ سال میشود ما مشاور سیاسی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام هستیم.
خب! آقای دکتر در مورد ساختار برگزاری انتخابات در وزارت کشور بگویید...
اما درباره پاسخ به سؤال شما راجع به ساختار انتخابات در کشور که مجری آن وزارت کشور هست، انتخابات یک موضوع وارداتی است. در اسلام چیزی به عنوان انتخابات نداریم. شایسته سالاری مطرح است و آن دیگر انتخاب نیست. به دلیل اینکه در انتخابات هر کسی میتواند رأی دهد و عوامل متعددی دست به دست هم میدهد تا کسی مطرح شود. حافظ میگوید: « بس نکته حسن بباید که تا کسی مطلوب طبع مردم صاحب هنر شود»؛ ثروت، شهرت، قدرت، پول، تبلیغات، سئایق انقلابی و مدیریتی است.
پول با ثروت فرق میکند، یعنی یکی نفساً سرمایهدار است و یکی دیگر پول میریزد که رأی بیاورد، این را در اسلام نداریم. تقوا ملاک است. وقتی تقوا ملاک شد آدم باتقوا، متقی، شایسته و برجسته است. قرآن می گوید: «انَّ اکرمکم عندالله اتقکم»، بنابراین این انتخابات یک چیز وارداتی است و هر چیز وارداتی تا بخواهد در هر کشوری جا بیفتد، زمان میبرد. ما که عادت نکردیم به اینکه همه حرف بزرگها را قبول کنیم. به قول مرحوم گل آقا میگوید: « رانندهای از چراغ قرمز عبور کرد، ۵۰متر بعد پلیس او را گرفت. گفت:آقا چراغ قرمز به این بزرگی را ندیدی.گفت: چرا دیدم تو را ندیدم» ما از پلیس میترسیم نه از قانون و این عیب بزرگ ماست.
سرعت رفتن به زیان راننده است و این را عالم و عامل میگوید. وقتی در اتوبانها پلیس را میبینم رعایت میکنند اما تا چشم پلیس را دور می بینم... روزنامهها نوشته بودند یک BMW در مسیر اتوبان قم-کاشان ۱۸۵ میرفت که پلیس این شخص را متوقف کرد یا در مسیر قم-اراک یک خودرو با سرعت ۲۴۰کیلومتر میرفت. اینها نشان میدهند که ما اعتباری برای این چیزها قائل نیستند.
خب! انتخابات وارداتی است. اولاً ما باید برویم در کشورهایی که در این زمینه سابقه بیشتری دارند سؤال کنیم که چگونه انتخابات در آن کشورها برگزار میشود. مثلاً آمریکا از هر جهت کشوری بزرگ است، زیرا ثروت، قدرت، ارتش علم و ...وقتی که انتخابات برگزار میشود کارهایشان ضابطهمند است. افراد معمولی نمی توانند کاندیدا شوند. دو حزبی که به نوبت در آمریکا حکومت میکنند حزب جمهوریخواه و دموکرات است. اینها میروند در خودشان با آن ملاکهایی که دارند بهترینها را انتخاب میکنند. البته با ملاکهای آمریکا بهترینها را انتخاب میکنند، یعنی بتواند به بهترین شکل و هزینه کم از منافع نامشروع آمریکا در دنیا پاسداری کند.
جمهوری خواه و دموکرات در یک نظرخواهی ابتدایی در کنگرههای مختلف هر حزب نظرها را میگیرند و بعد به عنوان کاندیدای حزب دموکرات یا جمهوریخواه معرفی میشوند و بعد هم هر نتیجهای که گرفته میشود همه قبول میکنند. یک مورد در زمان جورج بوش پسر بود که حزب دموکرات نتیجه انتخابات را قبول کرد، به دلیل اینکه یک ایالت مانده بود و فرماندار آن ایالت نیز بردار بوش بود ولی وقتی که موضوع را به دیوان عالی کشور دادند، موضوع تمام شد زیرا دیوان عالی کشور فصل الخطاب بود.
اما در کشور ما، ما هنوز فرهیخته و قانونمند نشدهایم. هر وقت در کشور انتخاباتی میخواهد برگزار شود عدهای تردید میکنند و میگویند: میخواهند تقلب کنند. همین گل آقا نوشته بود:بنویسید خاتمی بخوانید ناطق نوری. من زنگ زدم گفتم چرا در مردم تردید ایجاد میکنید، گفت حالا ما یک شوخیای با علیمحمد (یعنی با من) کردیم.گفتم: شوخی!!! شما در مملکت سوءتفاهم به وجود میآورید. سوء تفاهم هم فتنه میشود. گلآقا گفت: حالا ما چه کار کنیم که جبران شود.گفتم: شما یک جمله میگویید و میخواهید مردم را بخندانید اما این حرف آثار و تبعات دارد. شما دارید مجله ظنز بیرون میآورید یعنی دارید با افکار مردم بازی میکنید. هر وقت میخواهد انتخابات برگزار شود میگویند که میخواد تقلب شود.
طرح موضوع تقلب تقریبا از دوره اول مجلس شروع شد. من یک خاطرهای جالب بگویم؛ مرحوم آیتالله پسندیده برادر بزرگ امام (ره) در خمین بودند و پسری به نام مهندس پسندیده داشت که در انتخابات رأی نیاورد. به امام (ره) نامه نوشتند که در انتخابات در خمین تقلب شده است. نزدیکان امام (ره) گفتند وقتی امام (ره) نامه برادرش را که ۱۰ سال از او بزرگتر بودند را مشاهده کردند با تبسم فرمودند: اتفاقا این نامه نشان میدهد در انتخابات خمین تقلب نشده است، زیرا اگر تقلب میکردند باید به نفع برادرزاده امام (ره) میشد و رأی میآورد. ببینید ولی امام چقدر سعه صدر و قانونگرایی داشتند و ما کجای کاریم.
با این تفاسیر امکان تقلب در انتخاباتهای کشور وجود ندارد...
- بشارتی: اصلاً در انتخاباتهای کشور تقلبی رخ نمیدهد. انتخابات را که وزیر کشور برگزار نمیکند که بگوییم برگزاری انتخابات توسط وزارت کشور شخصی یا سیاسی است. ضمن اینکه من تمام وزرای کشور که بعد از انقلاب مسئولیت مهم وزارت کشور و تبعاً انتخابات را برگزار کردند میشناسم، در شأن و شخصیت اینها نبود که بخواهند تقلب کنند. وزیر کشور مدیر است و مجریان گروهی از امنای مردم هستند که در حوزههای رأی گیری رأی مردم را میگیرند، شورای نگهبان هم نظارت میکند، نیروی انتظامی هم کنترل آنجا را به عهده دارد. خب! چطور تقلب میشود؟!
منِ بشارتی به آقای زید رأی میدهم، بعد از اینکه ساعت رأیگیری تمام میشود، درها را میبندند و صندوق آراء را خالی میکنند و تکتک رأیها را میخوانند. مثلاً ۴ کاندیدا هستند و اسامی آنها را در میآورند. اینجا کجا تقلب میشود؟! بعد هم تجمیع میکنند. صندوقهای این حوزه و آن حوزه را جمع میکنند و مجموع کسانی که رأی آوردهاند و نفر اول این حوزه با آن حوزهها تا معلوم میشود که نفر اول کیست.
شورای نگهبان هنوز اعلام نظر نمیکند و میگذارد فرصتی باشد، بعد از اینکه وزارت کشور نظر اولیه را میدهد، فرصتی میدهد اگر کسی اعتراض دارد، اعتراض کند. در همان حوزه رأیگیری هر ۴ کاندیدای ریاست جمهوری نماینده دارند و هم در رایگیری که مردم میآیند و رای میدهند میبینند - البته در حوزه اخذ رأی حق ندارد بنا بر قانون و مقررات تبلیغ کند- بعد هم در زمانی که رأی را میشمارند هم نظارت میکنند، بعد که تجمیع میکنند هم نظارت میکنند و بعد که اینها را میفرستند، از برگه آن ۴ برگ کپی تهیه میشود، یکی از آنها را در خود صندوق رأی میگذارند و در آن را میبندند. یکی به شورای نگهبان میرود و .... بعد مجموع اینها را که به وزارت کشور میآورند، وزارت کشور فرد پیروز را اعلام میکند. شورای نگهبان مرجعی است که به اعتراضات رسیدگی میکند. اگر یکی آمد و گفت که آقای شورای نگهبان در فلان حوزه تقلب شده میگویند کدام صندوق؟ می روند و آن صندوق را مجدداً شمارش میکنند.
در انتخابات اخیز بازشماری آراء نیز صورت گرفت...
چرا! در قانون اشتباهات را نیز میبینند، به خصوص اشتباهات در انتخابات مجلس پیش میآید، نه در ریاست جمهوری. به دلیل اینکه در ریاست جمهوری کاندیداها محدودند. در ریاست جمهوری کاندیدا محدود هستند اما در مجلس ۳۰ کاندیدا و یا بیشتر وجود دارد که ممکن است شخصی که در حال شمارش رأی است به جای ۱۱ ،۱۲ را بزنند اما قانون آمده و توضیح داد و میگوید که خستگی و یا اشتباه دید آن رأیخوان ممکن است ۱۱ را ۱۲ بزند و این هم نباید تاثیر تعیین کننده باشد و تا ۲% قابل قبول است، حتی اگر خطای باصره (چشم) باشد ۵% هم قابل قبول است اما نه اینکه در ۱۰ تا صندوق همش ۱۱ را ۱۲ بزنند یا ۲۵ را به جای ۲۶. اگر در ۱۰ تا صندوق دیدند که همش ۱۱ به جای ۱۲ زده شد اینجا اشکال وجود دارد، در این صورت ممکن است همان صندوقها را ابطال کنند. وقتی که این شاکی گفت تقلب شده و باز کردند و دیدند تقلب نیست میگویند این شکایت وارد نیست و نتیجه را به وزارت کشور اعلام میکنند.
*** امکان تقلب در ساختار انتخابات کشور وجود ندارد
با توجه به کمبود وقت من میخواهم به سؤالات دیگر بپردازیم و بنا بر توضیحاتی که دادید نشان میدهد که امکان تقلب در ساختار انتخابات کشور وجود ندارد...
همینطور است. میخواهم ببینید که در مملکت ما چقدر انقلاب مظلوم است. چقدر امام خمینی (ره) باید تا روز قیامت از دست ما حرص و جوش بخورد. حالا انتخاباتی برگزار شد، شکایتی به شورای نگهبان کردند و آن رسیدگی کرد، رأی همانی که بود را وزارت کشور اعلام کرد و شورای نگهبان نیز تایید کرد، باز شاکی نمیپذیرد و میگوید: شما گفتید صندوق ۵۹۶، بعد رفتید و نگاه کردید و دیدید که تخلف و یا تقلبی صورت نگرفته است، باز میگویید انتخابات را باطل کنید! آخر با چه مجوز قانونی انتخابات را باطل کنند؟!
*** آقایان در انتخابات رأی نیاوردند چه بحرانی در کشور ایجاد کردند
آقای بشارتی شما قبلاً با همشهریماه مصاحبهای داشتید و گفته بودید: آقایان رأی نیاوردند چه «مسخرهبازی» در مملکت درست کردند. به نظر شما این موضوع مسخرهبازی بود یا فتنهای طراحی شده بود؟
چه «مسخرهبازی»؛ خیر! چه بحرانی ایجاد کردند، شاید بد پیاده کردهاند. همان عملشان هم مسخره بود. من خودم بعد ار انتخابات با جمعی رفتم و با آنها صحبت کردم، خیلی اذیت شدم.گفتم من وزیر کشور بودم و قانون انتخابات در مشت من است و بزنگاههای تقلب را میدانم اما تعیین کننده نیست. همان وقتی که آقایان شاکی به شورای نگهبان رفتند و شکایت کردند و به شکایتشان رسیدگی کردند ولی میگویند الا و لابد باید انتخابات باطل شود. میگویم: عزیز من ما در قانون انتخابات چیزی به نام ابطال انتخابات نداریم. اگر شورای نگهبان و یا کس دیگری بیاید انتخابات را باطل کند، خلاف قانون عمل کرده است.
گفتم فرض کنید ما بیاییم به آیت الله جنتی دبیر محترم شورای نگهبان بگوییم، به خاطر گل روی آن کاندیدای رأی نیاورده باطل کنید. اگر انتخابات باطل شد و باز کاندیدای شما رأی نیاورد نتیجه انتخابات را قبول دارید؟! همه کسانی که در جمع حضور داشتند ساکت شدند، یعنی قبول میکنیم یا اگر کاندیدای شما رأی آورده و آنکه در دور قبل رای آورده بود، نیاورد اجازه میدهید که اعتراض کند، زیرا نتیجه انتخابات را قبول ندارند و خواستار ابطال انتخابات شود یا اگر درخواست ابطال انتخابات کرد حاضرید به آقای جنتی بگویید به خاطر گل روی او که دفعه قبل رأی آورده بود انتخابات باطل شود؟! اگر بگویند چشم این انتخابت را ابطال می کنیم که میشود دور باطل. به قول شاعر: « برده دل و جان من، دلبر و جانان من».کی این انتخابات برگزار شود؟! اگر نه، به آن چیزی که قانون میگوید عمل کنیم باید در جایی و کسی در جامعه ما فصل الخطاب باشد. آن فصل الخطاب هم شورای نگهبان است.
من کشتی مثال می زنم. در کشتی داور یک رأی می دهد، مثلا بارانداز کرده یک ۳ امتیازی بهش میدهد. سرمربی آن کسی که باخته اعتراض میکند، می آیند فیلمش را بازبینی میکنند و چند داور بین المللی متخصص در کشتی فیلم را بازدید میکنند یا کار داور را تایید میکنند، دیگر نباید مربی کشتیگیر شکست خورده اعتراض کند و بگوید که ما قبول نداریم و قهر کند و بیرون رود. در قانون ما همچنین چیزی نداریم، زیرا بالاخره رأی هیئت داوری را باید بپذیرد که فصلالخطاب است.
حالا قانون جدید کشتی - فیلا- آمده کار خوبی کرده که شاید برای ما درسی باشد تا قبل از این اگر کسی اعتراض میکرد به اعتراضش رسیدگی کرده و فیلم را بازبینی میکردند حالا میگویند اگر اعتراضت وارد نباشد یک پوئن از تو کم میکنیم، مردم مسخره تو نیستند و این همه زحمت بکشند و داور و ناظر تشک و آنهایی که نظارت میکنند و داوران کنار دارند تایید میکنند، نشستهاند که به اعتراضات تو رسیدگی کنند. میگویند: خیلی خوب. آن هم باید کمی بترسد تا یک ذره همان چیزی که دارد را از دست ندهد، به خاطر اینکه وقت مردم و تماشاچیها گرفته نشود و برنامه مسابقه خوب پیش برود.
در این مملکت شورای نگهبان و قانون اساسی که خون بهای شهداست و در انتخابات فصل الخطاباند، میگویند قبول نداریم. اگر قبول ندارید پس چرا اصلاً در انتخابات شرکت کردید؟! هر یک از اصول قانون اساسی... مثلا کسی بگوید من رکوع به جا نمیآورم، خوش به حالت. این نماز برای خودت خوب است. اگر بنا شد ما نماز را قبول کنیم، باید مسائل مربوط به نماز را از کسانی که میدانند مانند فقها بپرسیم. در این مملکت هر کس میخواهد در انتخابات شرکت کند، باید تمامیت انقلاب مثل قانون اساسی، به خصوص اصل۱۱۰ یعنی ولایت مطلقه فقیه را بپذیرد.
آیتالله هاشمی هم در دوره وزارت من در وزارت کشور موقعی که انتخابات بود من منزلم بودم. به ما اطلاع دادند که آیتالله به ستاد انتخابات رفتند. ما سریع به ستاد رفتیم ولی آیتالله هاشمی رفته بود. به آیتالله هاشمی زنگ زدم که وی گفت: من اخباری شنیده بودم که میخواهد تقلب شود، خودم چراغ خاموش به آنجا رفتم. با همه صحبت کردم، این خیلی مهم است و همه جا سر زدم. خیلی به نفع وزارت کشور شد. هیچ علائم و قرائنی برای اینکه بخواهد تقلب شود وجود نداشت این به نفع شما هم بود.
من و آقای ناطقنوری از قبل از انقلاب صمیمی و دوست و رفیقیم، با آقای خاتمی هم در مجلس اول آشنا شدیم. من به آقای خاتمی هم احترام میگذارم که در دوره بشارتی راستگرا و ولایتمدار، هم آقای ناطق و هم آقای خاتمی کاندیدا هستند و گل آقا هم کمین کرده که بنویسد: « بنویسید خاتمی و بخوانید ناطق» قاعدتاً باید ناطق رأی بیاورد.
در آخرین سمیناری که با استانداران خدمت مقام معظم رهبری داشتیم من سه موضوع را عرض کردم. که سومی این بود که من حاضر نیستم به خاطر دنیای دیگران آخرت خودم را از دست بدهم. من اسم هر کس را که از صندوق بیرون آمد را اعلام میکنم. مقام معظم رهبری گفتند این درست است و من این را میخواهم باید امانتدار باشید، ما از آقای بشارتی هم همین انتظار را داریم.
ما هم همین کار را کردیم و اسم آقای خاتمی از صندوق بیرون آمد و ما هم اعلام کردیم، آقای ناطق ساعت ۱۱ شب، دوم خرداد بود که به من زنگ زد و گفت چه خبر؟گفتم رأی نیاوردی! گفت: پس من چه خاکی بر سر بریزم. عین جمله آقای ناطق بود.گفتم که طی اعلامیهای رسماً پیروزی خاتمی را تبریک بگویید و آقای ناطق نیز همینگونه عمل کرد.
انقلاب مال ماست، مگر ما انقلاب کردیم که بیایند ما را رئیس جمهور و وزیر و وکیل کنند؟ هر اتفاقی افتاد، افتاد. باید ما قانونمدار باشیم، حتی اگر به زیانمان بود. قرآن میفرمایند: "عسی ان تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم" خیلی چیزهاست که شما از آن بدتان میآید اما به نفع شماست. قانونمداری برای کسی که شکست خورده چیز مهمی است؟ قرآن میگوید این به نفع شماست.
ما الان در دنیا صاحب اعتبار و آبروییم. قدرت و شهرت و حرف و موضعگیری ما برای مردم عالم عموماً و به خصوص مسلمانها بسیار مهم است. ما یک راهپیمایی علیه انتخابات راه میاندازیم که تقلب شده؟! خیلی خب! به ما جایزه می دهند؟ این خانوادههای شهدا و رزمندگان و سیاسیون عالم که چشم به دهان مقام معظم رهبری دارند و نگاهشان به ایران اسلامی است، به ما جایزه میدهند؟! ما را تشویق میکنند؟! تردید شما در نتیجه انتخابات موجب نگرانی هواداران ما در دنیا میشود و دشمنان قسم خورده ما هم عمیقا خوشحال میشوند.
خودمان زبان ضد انقلابها و امپریالستها را بر علیه خود باز کنیم؟ خدا را خوش میآید؟ به قول قدیمیها تن شهدا و امام شهدا (ره) در قبر نمیلرزد؟ چه کسی حاضر است این وضعیت را بپذیرد که عدهای خون و جان بدهند و ما روی استخوانهای شکسته و بدنهای سوخته و سوراخسوراخ شده شهدا نشستهایم و داریم حکمرانی میکنیم؟ بگوییم که تقلب شده؟چه کسی از این کار سود میبرد؟ چه کسی حاضر است این راهپیماییها و تبعات آن را بپذیرد؟ کی حاضر است این صف کشتهها از بسیج، پاسداران و مردم عادی را به عهده بگیرد؟ چه کسی حاضر است آبروریزیها را جبران کند؟
*** عاملان فتنه باید در دادگاه محاکمه شوند
برخی از حقوقدانان اقدامات آقایان موسوی و کروبی در همه زمینهها به عنوان «جرم» مطرح کردند که باید در دادگاه بررسی شود...
بی شک! شک نکنید که عاملان فتنهها مجرماند و باید در دادگاه محاکمه شوند.
رهبر معظم انقلاب در حرم مطهر امام رضا (ع) در مورد کاهش وابستگی به نفت فرمودند و در این زمینه گفتند یه زمانی در دوره موسوم به تکنوکراتها بحث کاهش وابستگی به نفت را مطرح کردیم ولی آقایان لبخندی زدند و گفتند مگر میشود؟! مقام معظم رهبری فرمودند بله، میشود. یکی از اعضای هیئت دولت در آن مقطع میگوید که در آن زمانی که موضوع در هیئت دولت مطرح شد خیلیها با این مسئله مخالفت کردند. از جمله آقای زنگنه که وزیر نفت بودند. هیئت دولت در آن مقطع چطور بود؟ آقای هاشمی موافق بودند؟
این سؤال در تخصص من نیست. چون نه مسئول من بودم و نه کارشناس مربوطه که وزارت نفت هست. ما سیاسی هستیم.
من در مورد اتفاقات هیئت دولت پرسیدم و به دنبال بحث تخصصی نیستم....
راجع به بحث رهبری بگویم. خدایا تو شاهد باش این حرفی که میخواهم بزنم برای منافع سیاسی نیست و سن من هم طوری نیست که بخواهم این کارها را انجام دهم. در آن زمان من قائم مقام وزارت خارجه بودیم و آنجا بیشترین ارتباط را با آیتالله خامنهای به عنوان رئیس جمهور داشتم. ایشان آن مواضع سیاسی که آن سالها میگرفتند برای مقامات سیاسی که به کشور میآمدند خیلی تعجبآور بود. حتی دبیر کل سازمان ملل بعد از اینکه با مقام معظم رهبری حرف زده بودند گفته بودند ایشان در کجا درس خواندهاند؟ آنقدر ذهن دقیقی نسبت به مسائل سیاست جهانی داشتند و دارند.
مقام معظم رهبری به مسائل اقتصادی هم اینطور فکر میکردند، حتی به مسائل اجتماعی و فرهنگی و اصلاً مسئل نظامی که مخفی بود و در آن فوق تخصص دارند و مسائل بین المللی، امور بانوان و مسائل دانشگاهی، سلولهای بنیادی و نانو رویان. اصلاً یک فوق العادگیای در این مرد وجود دارد که آدم تعجب میکند. ما همیشه در وزارت خارجه که سمینار داشتیم، عکسهای آن هست، آخرین مطالب و نکاتی که راجع به مسائل سیاسی میگفتند برای ما که تخصص داشتیم هم جدید بود.
رهبر معظم انقلاب علاوه بر مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، ادبی، قضایی و نفتی در مسائل نظامی هم فوقالعادهاند و در موضوعات امنیتی نیز صاحبنظر هستند. به راستی وجود ایشان برای ما و برای انقلاب اسلامی یک نعمت بزرگ است.
در سیاست هم که رهبر معظم انقلاب صحبت میکردند جدیدترین نکات و نظرات را میدادند. در موضوع خودکفایی و در این مقوله هم مسائل قابل دقت است و ما کمتر به این مسائل توجه کرده ایم. ماها که ولایتمداریم ملاحظات سیاسی داریم. والا این مرد بزرگوار میتواند در صحبتهایشان بزرگی و فوق العادگی شخصیت را ببیند. مع الاسف قلم به دست نامحرم است.
آقای دکتر! هیئت دولت...
الان به درستی این مطلب یادم نیست. اگر گفته بودید به اسناد نگاه میکردم و چیزی را پیدا میکردم.
*** جواب نامه آقای خاتمی را دادم
آقای بشارتی در یک برنامه تلویزیونی گفته بودید آقای محمدرضا خاتمی گفته بودند باید منشور سازمان ملل به عنوان قانون اساسی ما باشد. آقای خاتمی در واکنش به اظهارات شما نامهای سرگشاده به شما دادند و گفتند که برای آخرین بار شما را در صف رأِی دهندگان به آقای موسوی دیدند و پس از آن ملاقاتی با شما نداشتند و گفتند باید سند و یا مدرکی برای تأیید حرف خود ارائه دهید...
من به آقای خاتمی جواب دادم و دوباره تکرار نکنم، بهتر است.
*** از اینکه آقای خاتمی برنامه ما را دیدند، تشکر میکنم
این موضوع در اذهان مردم است و افکار عمومی هم از شما پاسخ میخواهند؛ همچنین آقای خاتمی نامه را سرگشاده به شما نوشتند و افکار عمومی هم انتظار داشت که شما هم در فضای رسمی و آشکار به خاتمی پاسخ بدهید.
نه! اوایل چرا. چند نفر به این برنامه اعتراض داشتند. حق هم دارند به هر حال وقتی انسان یک صحبتی میکند کلیت مخاطبین مطرحاند و عدهای هم مخالفند و ما هم از آقای دکتر رضا خاتمی به خاطر این که برنامه ما را دیدند تشکر میکنیم!
در تماسی که با آقای خاتمی داشتید، آیا سند و مدرکی برای تأیید حرف خود به آقای خاتمی ارائه دادید؟ اگر سند و مدرکی نداشتید خدای نکرده در مقام تهمت قرار میگیرید که باز اذهان عمومی از شما توقع دارند در مورد این موضوع صحبت کنید.
شما بروید مجلس پنجم را بینید. ۷ نفر در آن مجلس به خاطر صحبتهایی که داشتند، شاخصاند؛ شما بروید آنها را ببینید.
*** سند من حرفهای آقای خاتمی در مجلس پنجم است
اظهاراتی که در مجلس پنجم داشتند از اسناد شماست؟
بله! مصاحبه و حرف داشتند. تلخترین آن حرفها را نماینده همدان زده بود ولی به هر حال فرصتی گیر عدهای آمده بود که بخواهند اظهارنظر کنند و درباره مسائلی که برای مردم ما...(کاری به آقای رضا خاتمی ندارم) الان هم دیگر گذشته درباره آن برنامه شناسنامه عدهای اظهار نظر کردند و به خود من زنگ زدند. اگر من به شما بگویم بیش از هزار نفر به من زنگ زدند تعجب میکنید.حتی آقای علی انسانی. میشناسید؟
مداح اهل بیت را میگویید...
بله! مداح معروف.نمیدانم تلفن مرا از کجا آورده بود. میخواهم بگویم اقشار مختلف از اساتید و بزرگان و علمای قم با من تماس گرفتند.
کدام یک از علما تماس گرفتند؟
حالا دیگر وارد اندرونی نشوید (با خنده) بسیاری از بسیجیها و سپاهیها و انقلابیها هم تماس گرفتند و گفتند ما با خانواده نشسته بودیم و برخی هم گفتند ما اشک میریختیم، زیرا برای نخستین بار این مطالب دارد آرام از زبان آدمی بیرون میآید...کمتر است که بیشتر مردم حرف صریح و تلخ را قبول کنند و بپذیرند. کرباسچی که رفیق ماست آن حرف را می زند (خنده) اصلاً ما دیگر دموکراسی را پذیرفتیم. اگر حرفی زدیم و دیگران بهشان برخورد جزئی از حکومتداری است. اینطور نباشد که من هر حرفی میزنم همه باید به من بگویند «چشم».
آقای بشارتی در حال حاضر از سوی اصلاح طلبان بحث رفع حصر آقایان موسوی و کروبی مطرح میشود و حتی برخی جریانات و گروههای سیاسی موضوع رفع حصر را مطرح میکنند. نظرتان در مورد رفع حصر آقای موسوی و کروبی چیست؟
«رفع حصر» مطرح است؟ چه کسی مطرح میکند؟
عرض کردم حتی برخی گروهها و شخصیتهای سیاسی مطرح میکنند؛ مثلاً اینکه آقای محمدرضا خاتمی اخیرا میگوید ما از طلب خودمان گذشتیم...
من یک بار این را گفتهام و برای ثبت در تاریخ یک بار دیگر هم میگویم: وقتی کاندیدایی روز رأی گیری ساعت ۴ بعدازظهر اعلام میکند که ما بردیم، اسم این را چه میگذارید؟ من وزیر کشور بودهام، من بارها گفتهام و در دولت هم گفتم که آقای هاشمی وزیر کشور حکم خلبان را دارد و اولین اشتباه او آخرین اشتباه است؛ نمیشود آنجا چُرت بزنیم و روزنامه بخوانیم و باید مواظب باشید و همه دقتها را بالا ببریم. به همین دلیل از خلبان امتحانهای سختی میگیرند؛ مثلاً سه تا دوربین از سه طرف نظارت میکند که این حواسش پرت نشود. میزان پلک زدنش را میبینند .اندازه آمپرها را بالا و پایین نبیند یا مثلاً میگویند این برگه را به طبقه سوم ببر و آسانسور عمداً طبقه دوم میایستد تا ببینند میرود داخل یا خیر.
بزرگواری به من زنگ زد و من گفتم ناهار به اینجا بیاید. وقت نماز بود جانماز انداخته بودم، همین طوری با کفش روی سجاده آمد و آن را ندید.دقت کردن مهم است، رأیگیری حوزه حسینیه ارشاد ۱۱ شب تمام شد. من این را گفتهام که جز خدا و امام زمان (عج) کسی نمیداند در صندوقها چیست. وقتی شما ساعت یک فراخوان میدهید که تلویزیون و رسانهها بیایند، زیرا تا رسانهها بیایند ۴ طول میکشد. پس شما فکر میکردید همان ساعت یک یا شاید زودتر برنده انتخابات شدید.
همچنین جمعه هم بوده که بسیاری از مردم به تفریح میروند. یکی در مملکت نباید باشد تا بپرسداز کجا میگویید؟ چطور وقتی یک حدیث خوانده میشود، میگویند که سندش کجاست؟! شما در برابر چشمانی که هنوز بیش از نیمی از مردم هنوز شرکت نکردهاندمیگویید من بردم؟! اسم این را چه میگذار؟! آیا به جز تشنجآفرینی نام دیگری دارد؟ پس معلوم میشود این پیشبینی نبوده که بگویند در انتخابات تقلب شد، پس از زمان آدم ابوالبشر تقلب شده است و به این کارها باید رسیدگی کنید. شاید هم به آنها چسباندهاند و اتهام است، بنابراین باید رسیدگی شود.
اصولاً بنده اعتقاد دارم حوصله مردم از این حرفهای تکراری مثل تقلب در انتخابات سر رفته است و باید قانون انتخابات را اصلاح کنیم؛ کاندیدایی که داعیه تقلب در انتخابات را دارند اگر نتوانند ادعای خود را به اثبات برسانند به عنوان اتهام به تمامیت انقلاب از دور انتخابات خارج شود و پرونده او را به قوه قضائیه ارجاع دهند.
*** خواست مردم تشکیل دادگاه و محاکمه سران داخلی فتنه است
با این حال باید بعد از رفع حصر دادگاهی تشکیل شود تا جرمها مورد بررسی قرار گیرد؟
خواست مردم این است. من واقعاً در آن ۱۰ روزی که این تشنجات بود شبها خوابم نمیبرد.از بچهها بپرسید. نه اینکه من در رختخواب بودم و این دنده و آن دنده شوم، خیر! من به شما بگویم از خانواده من بپرسید، میگویند وقتی ما داریم با حاجآقا حرف میزنیم خوابش میبرد. نه قرصی و نه چیزی. من بلند میشدم و در سالن قدم میزدم. خدایا چه میشود؟چه اتفاقی میافتد؟ ما به کجا میرسیم؟ این انقلابی که آبروی همه به آن بسته است.
*** مدیون انقلاب هستیم و اینقدر طلبکار از انقلاب نباشیم
آقای مهندس سید احمد نصری نماینده قزوین در مجلس موقعی که میخواستند برای ما رأیگیری کنند، آمدند و رفتند و گفت ما دستگیر شده بودیم، مقداری ما را شلاق زدند و بعد باز کردند و بردند کنار جنازهای که در برفها افتاده بود رفتیم و دیدم بشارتی است. واقعا ما مرده بودیم. آمبولانس خواسته بودیم ما را ببرند. ما دوباره زنده شدیم. حالا باید بگوییم ما طلبکاریم و این چکی که به ما دادهاید وصول نشده است؟ همه ما مدیون انقلابیم تا روز قیامت. مدیون امام و رهبری و شهدا و خانوادههای آنها هستیم؛ آقا اینقدر طلبکار از انقلاب نباشیم.
بابا جان آبروی اینها رفت.حرمت شکستیم و کاری کردیم که خارجیها کف زدند و دوستان ما غصه خوردند.خون اینهایی که با اینها درگیر شدند و کشته شدند را چه کسی جواب میدهد.مگر کار شرع ساده است. قرآن می گوید: «الْفِتْنَةُ اَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ؛ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْل»؛ دو تا آیه است. یعنی همه مردم کشته شدند، در این مدتی که این اتفاقات در تهران افتاد اتوبوس و بانک آتش زدند و به بسیج حمله نظامی کردند و جمعی کشته شدند و آبروی انقلاب رفت. یعنی به همه مردم اسائه ادب شد و جان همه به لب آمد.
*** جرم موسوی و کروبی در حکم فتنه است/جرم فتنه در قرآن از قتل بالاتر است
جرم آقایان موسوی و کروبی از مصادیق آیایتی هستند که خواندید؟ یعنی در حکم آنها باید «فتنه» را در نظر گرفت؟
شک نکنید. اصلاً فتنه که در آسمانها نیست و ملموس است و قرآن بارها میگوید. قرآن که ایدهآلیست و در توهم نیست. این کاری که شما اعصاب مردم را خراب میکنید، فتنه است. اینکه اصولی را که همه پذیرفتهاند را زیر سوال میبرید فتنه است. این که بسیج را نیروهای مهیب برای ترساندن مردم میخوانید فتنه است.
اینها به گونهای عمل کردند که خانم مرکل نیمه ساکت امیدوار شد که انقلاب به پایان رسیده است. مرکل که همیشه ملاحظه میکند و هم خیلی متحد آمریکا نیست، زبان او هم باز شد و تمام کسانی که لال شده بودند بر اثر پیشرفتها و پایداری انقلاب و دفاع از ارزشها و خفه خون گرفته بودند، فعال و امیدوار شدند. کاری کردیم که دشمنان خوشحال شدند، یک خانواده از جهرم مهمان ما بودند که سه تا از پسرانشان شهید شدهاند؛ در زمان امام (ره) به پدرش گفتم میخواهید یک وقت از امام (ره) بگیریم که به خدمتشان بروید؛ گفت: نه وقت امام (ره) کم است، من امام (ره) را از تلویزیون میبینم کافی است. رفتم به امام (ره) گفتم، امام فرمودند: بروید این شخص را بیاورید تا من او را ببینم، یک خودکار از این مملکت نگرفتند.( همراه با گریه)
من روزی در اتاقم نشسته بودم که دکتر تهرانی را آوردند. دکتر تهرانی از بازجوهای خونخواه بود که واقعا سر میبرید، خدا شاهد است. وارد اطاق شدم دو تا انگشت گذاشتم زیر چانهاش، سرش را انداخت. گفتم: آقای دکتر ما را میشناسید؟ به خدا هزار شلاق بیشتر بود. یادم رفته که بر عکس ناخن ما را کشیده بودند، پانسمان نکرده بودند، چرک زده بود بالا و ضربان قلب من به ۲۰۰ رسیده بود و من را به بیمارستان بردند. (همراه با گریه) من از حق خودم میگذرم ولی این مردم حق دارند. به امام (ره) عرض کردم که اوایل انقلاب دوغ هم به عنوان ناهار گیر ما نمیآمد ولی فرستادم از بیرون چلو کباب برگ برایش آوردند؛ « چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا». اینطوری آبروی انقلاب را حفظ کردیم بعد آقایان موسوی و کروبی آبرو میبرند. (همراه با گریه)
گفتید وقت ما تمام شده است ولی اگر لطف کنید در مورد حضور مردم در ۹ دی هم بفرمایید...
مردم ما باهوشترین و سیاسیترین مردم عالماند؛ این را از قول دانشمند خارجی گفتم. هوشمندترین ملت دنیا مردم ما هستند. تازه این همه جنگ و محاصره و مشکلات داشتیم و اگر این موانع برداشته شود ما به سرعت جزو 10 کشور میشویم. مردم ما سیاسیاند، بسیاری از مردم خارجی اصلاً عذر میخواهم به اندزه گاو هم نمیفهمند. نمیدانند که چه کسی حاکم است و چه میکند اما مردم ما، یک ملت خودجوش است و وقتی احساس خطر کردند به میدان آمدند. مگر ما به جوانها گفتیم به جبهه بروید، خودشان احساس کردند.
مگر ما فراخوان دادیم که بیایید در تظاهرات قبل از انقلاب شرکت کنید؟ مردم هر کجا احساس کنند که به حضورشان نیاز است، بدون فراخوان میآیند. به دلیل اینکه انقلاب را متعلق به خود میدانند. بسیاری هستند که نقونوق میکنند و اعتراض دارند ولی کلیات قضیه را قبول دارند. رهبر معظم انقلاب را دوست داشته و قبول دارند، قانون اساسی را قبول دارند، برای انقلاب میمیرند، بنابراین وقتی احساس کردند که این اعتراض مربوط به انتخابات نیست و به اصل موضوع کار دارند، آمدند. پس روز9 دی یک روز تاریخی است و در تاریخ به زیبایی و بزرگی ثبت خواهد شد.
9 دی حضور یکپارچه مردم در صحنه برای مخالفت با غیرخودیهای طلبکار انقلاب بود. از این مردم باید همیشه تقدیر کنیم و مشکلات آنها را به ندریج حل کنیم و عملاً از مردم قدردان، سیاسی و وظیفهشناس سپاسگزار باشیم. والسلام علیکم و رحمة الله.