به گزارش مشرق، نامش محمدرضا محرابی است؛ معاون آموزگار است و در یکی از مدارس محروم استان خوزستان به همراه یک معلم دیگر به آموزش بچهها مشغول است.
روز اول که به مدرسه آمده است فرسودگی، قدمت و نامناسب بودن مدرسه برای حضور دانشآموزان، سخت او را آزار داده است.
میگوید: «یک روز این جمله رهبر انقلاب که فرمودهاند "هر مسئولیتی که در دست تک تک شما عزیزان می باشد، تنگهی احدی است که می بایست از آن پاسداری کنید از کمبودها ناله نکنید، سرخورده نشوید، اول مأموریت،آخر هم ماموریت. نه اول امکانات ... بعد ماموریت..." را خواندم و تصمیم گرفتم از این مسئولیت «معاون آموزگاری» پاسداری کنم.
به دنبال راههای مختلف برای بهتر شدن مدرسه ام رفتم. سرانجام با کمک گروه خیریه محبین اهل بیت(ع) تهران و همکاری دانشآموزان، از روزهای آغازین مهر تا اول آبان شروع به کار و تلاش و کوشش کردیم.
هر روز که تغییری در مدرسه می دیدم، رنج 80 کیلومتر رفت و آمد از شهر تا روستا را کمتر و کمتر احساس میکردم؛ بچه ها هم در کنار درس خواندن درگیر کار در مدرسه شده بودند. پسرها در جابهجایی مصالح ساختمانی و بسیاری از کارها به ما کمک میکردند. دخترها هم در رنگ آمیزی نردهها، جدولها، درخت کاری و تهیه غذا ما را تنها نگذاشتند.
حاصل این دقت در جمله رهبر انقلاب و تلاش دست جمعی باور به کار گروهی، نقش مشارکت ها و مدرسهای زیبا کوچک شد که من و بچه ها دوستش داریم».
حالا مدرسه حبیب ابن مظاهر روستای شن ریز منطقه عرب زبان شاوور خوزستان هر چند نیمی از حیاطش سیمانی و نیمی دیگر شنی باقی مانده است و هنوز برگه های امتحانی دانشآموزان توسط معلم با کاربن به تعدادشان تکثیر می شود، اما الگویی برای صرف فعل توانستن شده است.
روز اول که به مدرسه آمده است فرسودگی، قدمت و نامناسب بودن مدرسه برای حضور دانشآموزان، سخت او را آزار داده است.
میگوید: «یک روز این جمله رهبر انقلاب که فرمودهاند "هر مسئولیتی که در دست تک تک شما عزیزان می باشد، تنگهی احدی است که می بایست از آن پاسداری کنید از کمبودها ناله نکنید، سرخورده نشوید، اول مأموریت،آخر هم ماموریت. نه اول امکانات ... بعد ماموریت..." را خواندم و تصمیم گرفتم از این مسئولیت «معاون آموزگاری» پاسداری کنم.
به دنبال راههای مختلف برای بهتر شدن مدرسه ام رفتم. سرانجام با کمک گروه خیریه محبین اهل بیت(ع) تهران و همکاری دانشآموزان، از روزهای آغازین مهر تا اول آبان شروع به کار و تلاش و کوشش کردیم.
هر روز که تغییری در مدرسه می دیدم، رنج 80 کیلومتر رفت و آمد از شهر تا روستا را کمتر و کمتر احساس میکردم؛ بچه ها هم در کنار درس خواندن درگیر کار در مدرسه شده بودند. پسرها در جابهجایی مصالح ساختمانی و بسیاری از کارها به ما کمک میکردند. دخترها هم در رنگ آمیزی نردهها، جدولها، درخت کاری و تهیه غذا ما را تنها نگذاشتند.
حاصل این دقت در جمله رهبر انقلاب و تلاش دست جمعی باور به کار گروهی، نقش مشارکت ها و مدرسهای زیبا کوچک شد که من و بچه ها دوستش داریم».
حالا مدرسه حبیب ابن مظاهر روستای شن ریز منطقه عرب زبان شاوور خوزستان هر چند نیمی از حیاطش سیمانی و نیمی دیگر شنی باقی مانده است و هنوز برگه های امتحانی دانشآموزان توسط معلم با کاربن به تعدادشان تکثیر می شود، اما الگویی برای صرف فعل توانستن شده است.
{$sepehr_album_9507}