به گزارش مشرق، بار دیگر پایان لیگ و بار دیگر حرف و حدیثهای همیشگی از جنس همانهایی که همیشه بوده؛ از جنس همان بداخلاقیها، تبانیها و پولهای کثیف. سال گذشته بود که همین حرکات منجر به سقوط شهرداری تبریز به لیگ پایینتر شد و حالا هم که لیگ دسته اول بار دیگر به روزهای پایانی خود رسیده، دوباره بحثهای گذشته راه افتاده است؛ از تبانی گرفته تا رشوه و دوپینگ و دست بردن در نتایج.
همه میدانند در لیگ دسته اول نه نظارت خوبی صورت میگیرد و نه رسانهها روی آن زوم میکنند. همین میشود که این مسابقات به حیاط خلوت دلالها تبدیل شده و آنها هر کاری که میخواهند انجام میدهند؛ نتایج را تغییر میدهند، به بازیکن پیشنهاد رشوه میدهند، مربی جابجا میکنند و ...
میدانیم و بهتر از گذشته هم میدانیم که تا این حرفها پیش میآید میگویند اگر مدرکی دارید بیاورید؛ مدرک که هست که اگر نبود سال گذشته این همه افراد درگیر در این پروندهها محروم نمیشدند و این حکمها هم صادر نمیشد. حتی اگر مدرک هم نباشد میتوان خیلی راحت مچ این افراد خلافکار را گرفت؛ خیلی راحتتر از آنچه تصور شود فقط کافی است ارادهای باشد؛ ارادهای قوی برای برخورد با فساد در فوتبال.
کمیته داوران فدراسیون فوتبال اعلام کرده در هفتههای پایانی لیگ یک از داوران لیگ برتری استفاده میشود و این خود میتواند عاملی بازدارنده باشد اما کمکهای آنها از داوران لیگ یکی خواهند بود. داورانی که شاید تجربه کمتری داشته باشند و همین موضوع میتواند بهانهای شود تا در صورت تکان دادن اشتباه پرچم از سوی آنها شائبههایی به وجود بیاید. سازمان لیگ هم اعلام کرده تمهیداتی در نظر خواهد گرفت اما آیا این کارها می تواند جلوی اقدامات ناشایست را بگیرد؟
هر چند اطمینان خاطر دادن مسئولان فدراسیون فوتبال به رسانههای ورزشی و افکار عمومی خوب است اما با توجه به پیش زمینه ذهنی که از شرایط مشابه وجود دارد و همچنین صحبتهایی که از گوشه و کنار شنیده میشود، باید این حق را داد که همچنان عدم اطمینان وجود داشته باشد. به خصوص که این روزها شنیده میشود برخی از افرادی که اطراف فوتبال ایران حضور دارند و از راههای غیر قانونی ارتزاق میکنند این بار کار سازماندهی شدهتری را آغاز کردهاند و حتی کمپینهایی تشکیل دادهاند تا بتوانند در نتیجه بازیها دخل و تصرف کنند. بنابراین با توجه به این موارد نگرانی از سرنوشت هفتههای پایانی سال فوتبال ایران بیجهت نیست.
از لیگ یک که بگذریم به لیگ برتر میرسیم. رصد اتفاقات هفتههای پایانی لیگ برتر هم حتی این اجازه را میدهد تا با همین عینک این لیگ را نیز رصد کنیم و در پی یافتن پاسخ برخی از سوالها باشیم. سوالهایی که شاید در ذهن خیلیها وجود داشته باشد از جمله اینکه چرا یک تیم که پس از تغییر چند باره سرمربیاش ره به جایی نبرده و همچنان با سرعت در جاده سقوط پیش میرود، در سه هفته پایانی باز هم تن به تغییر مربی میدهد؟ آیا این مربی میتواند برای تیمی با این شرایط در سه هفته معجزه کند؟ با چه استدلال و امیدی از فردی که سالها است در کارنامهاش خبری از موفقیت نیست استفاده میشود؟ فردی که نه تنها از نظر فنی بلکه از نظر انضباطی هم خودش را ثابت کرده و با رفتارش در کمتر از یک سال پیش کاری کرد که انگ نژادپرست هم به ایرانیها زده شد.
اینکه انتظار رود مسئولان فدراسیون فوتبال نظارتی به مراتب جدیتر داشته باشند خواستهای بیجا نیست و به نظر میرسد آنها باید به این موضوع توجه کنند که با توجه به اتفاقات گذشته نگاه افکار عمومی و رسانهها سنگینی بیشتری روی آنها دارد.
همه میدانند در لیگ دسته اول نه نظارت خوبی صورت میگیرد و نه رسانهها روی آن زوم میکنند. همین میشود که این مسابقات به حیاط خلوت دلالها تبدیل شده و آنها هر کاری که میخواهند انجام میدهند؛ نتایج را تغییر میدهند، به بازیکن پیشنهاد رشوه میدهند، مربی جابجا میکنند و ...
میدانیم و بهتر از گذشته هم میدانیم که تا این حرفها پیش میآید میگویند اگر مدرکی دارید بیاورید؛ مدرک که هست که اگر نبود سال گذشته این همه افراد درگیر در این پروندهها محروم نمیشدند و این حکمها هم صادر نمیشد. حتی اگر مدرک هم نباشد میتوان خیلی راحت مچ این افراد خلافکار را گرفت؛ خیلی راحتتر از آنچه تصور شود فقط کافی است ارادهای باشد؛ ارادهای قوی برای برخورد با فساد در فوتبال.
کمیته داوران فدراسیون فوتبال اعلام کرده در هفتههای پایانی لیگ یک از داوران لیگ برتری استفاده میشود و این خود میتواند عاملی بازدارنده باشد اما کمکهای آنها از داوران لیگ یکی خواهند بود. داورانی که شاید تجربه کمتری داشته باشند و همین موضوع میتواند بهانهای شود تا در صورت تکان دادن اشتباه پرچم از سوی آنها شائبههایی به وجود بیاید. سازمان لیگ هم اعلام کرده تمهیداتی در نظر خواهد گرفت اما آیا این کارها می تواند جلوی اقدامات ناشایست را بگیرد؟
هر چند اطمینان خاطر دادن مسئولان فدراسیون فوتبال به رسانههای ورزشی و افکار عمومی خوب است اما با توجه به پیش زمینه ذهنی که از شرایط مشابه وجود دارد و همچنین صحبتهایی که از گوشه و کنار شنیده میشود، باید این حق را داد که همچنان عدم اطمینان وجود داشته باشد. به خصوص که این روزها شنیده میشود برخی از افرادی که اطراف فوتبال ایران حضور دارند و از راههای غیر قانونی ارتزاق میکنند این بار کار سازماندهی شدهتری را آغاز کردهاند و حتی کمپینهایی تشکیل دادهاند تا بتوانند در نتیجه بازیها دخل و تصرف کنند. بنابراین با توجه به این موارد نگرانی از سرنوشت هفتههای پایانی سال فوتبال ایران بیجهت نیست.
از لیگ یک که بگذریم به لیگ برتر میرسیم. رصد اتفاقات هفتههای پایانی لیگ برتر هم حتی این اجازه را میدهد تا با همین عینک این لیگ را نیز رصد کنیم و در پی یافتن پاسخ برخی از سوالها باشیم. سوالهایی که شاید در ذهن خیلیها وجود داشته باشد از جمله اینکه چرا یک تیم که پس از تغییر چند باره سرمربیاش ره به جایی نبرده و همچنان با سرعت در جاده سقوط پیش میرود، در سه هفته پایانی باز هم تن به تغییر مربی میدهد؟ آیا این مربی میتواند برای تیمی با این شرایط در سه هفته معجزه کند؟ با چه استدلال و امیدی از فردی که سالها است در کارنامهاش خبری از موفقیت نیست استفاده میشود؟ فردی که نه تنها از نظر فنی بلکه از نظر انضباطی هم خودش را ثابت کرده و با رفتارش در کمتر از یک سال پیش کاری کرد که انگ نژادپرست هم به ایرانیها زده شد.
اینکه انتظار رود مسئولان فدراسیون فوتبال نظارتی به مراتب جدیتر داشته باشند خواستهای بیجا نیست و به نظر میرسد آنها باید به این موضوع توجه کنند که با توجه به اتفاقات گذشته نگاه افکار عمومی و رسانهها سنگینی بیشتری روی آنها دارد.