عدم وجود اتحاد و انسجام بین مربیان و کارشناسان داخلی با فدراسیون و البته بعضا تصمیمات خودسرانه کارلوس کیروش در قبال تیم نیز از مواردی است که به زعم منتقدان چنین وضعیت نامطلوبی را پدیده آورده است.
خداداد عزیزی از جمله منتقدانی است که نسبت به عملکرد کیروش و وضعیت فوتبال ما حرفهای فراوانی دارد. بازیکن سابق تیم ملی فوتبال کشورمان گفتگویی با نسیم انجام داده که مشروح آن در ادامه میآید:
*آقای عزیزی، اخیرا تیم ملی کشورمان اردویی را با حضور جمعی از بازیکنان و بدون حضور لژیونرها در آفریقای جنوبی برگزار کرد و هدف از آن کسب آمادگی بیشتر نفرات تیم عنوان شد. به نظر شما برگزاری اردو با این وضع چه ضرورتی داشت و آیا تداوم چنین اردوهایی میتواند به سود فوتبال ما باشد؟
- در آستانه مسابقات جام جهانی تیم ملی قطعا نیازمند برگزاری اردو است و در این موضوع شکی نیست ولی باید اردوها دارای بار فنی باشد. ما دو ماه قبل از آغاز جام جهانی 98، به ایتالیا رفتیم و اردویی بلند مدت را در آن کشور برگزار کردیم. پس از آن نیز به کرواسی رفتیم تا مقابل تیم ملی آن کشور بازی تدارکاتی برگزار کنیم و سرانجام راهی فرانسه شدیم. آنزمان بازیکنان تیم ملی در مجموع حدود دو ماه در اردو بودند. براین اساس میخواهم بگویم نیاز تیم ملی به اردو محسوس است اما اردویی که بار فنی داشته باشد. به نظرم اردوی آفریقای جنوبی با توجه به نوع حضور ملیپوشان تحت آن شرایط که در ابتدا بازیکنان فولاد، استقلال و سپاهان نبودند و بعد بازیهای تدارکاتی سطح پایین برگزار شد، بار فنی خاصی برای ما نداشت. اگر میخواستند بازیکنان را به اردو بفرستند باید با بازیکنان اصلی این کار را میکردند اما در این اردو تنها هزینه اضافی پرداخت شد؛ لذا به نظر من برگزاری این اردو ضرورتی نداشت.
*در حاشیه این اردو مسائلی پیرامون عدم کیفیت البسه تیم ملی مطرح شد. این مسائل را چگونه ارزیابی میکنید.
- این حاشیهها همیشه در فوتبال ما وجود دارد، در مورد لباس و اسپانسر تیم ملی نیز اگر بخواهم صادقانه بگویم این لباس چه از نظر کیفیت و چه از نظر اسم و رسم در حد تیم ملی ما نیست. اگر میخواستیم لباس آلاشپورت را بپوشیم، بهتر بود از پوشاک علی دایی یا مجید استفاده میکردیم. اگر نایک یا آدیداس می پوشیدیم میگفتیم یک لباس متفاوت داریم اما آلاشپورت را در خود آلمان هم نمیپوشند. این موضوع در مورد توپهای آن ها نیز صدق میکند.
*علاوه بر این حاشیههای جزئی، در یکسال اخیر تنشهایی هم بین کیروش و مربیان داخلی وجود داشت. برخی معتقدند بسترهای لازم برای موفقیت کیروش در جام جهانی فراهم نیست و البته برخی دیگر نظر عکس این قضیه را دارند.
-ما در مورد کیروش از همان ابتدا بسیار غیرحرفهای عمل کردیم. همه چیز فوتبالمان را به او سپردیم؛ اینکه چه زمانی لیگ برگزار شود و چه زمانی برگزار نشود. جام حذفی نیز بههمین ترتیب بود. حتی تعداد تیمهای لیگ را نیز او مشخص میکرد. کیروش از مریخ که نیامده! اینکه تیم ملی ما با او راهی جام جهانی شده درست، دستش درد نکند اما وظیفهاش را انجام داده و برای این کار مبلغ زیادی پول گرفته است. کیروش مربی بزرگ با کارنامهای پربار است اما این موضوعات دلیل بر این نمیشود که ما تمام اختیارات فوتبالمان را به او بسپاریم.
*وضعیت دو رگههای تیم ملی را چگونه میبینید؟
در میان بازیکنان دو رگه و دو ملیتی ما تنها اشکان دژاگه و رضا قوچاننژاد خوب هستند و بقیه کارایی لازم را برای تیم ملی ندارند. امثال آنها را در لیگ خودمان زیاد داریم و این همه اصرار برای دعوت از بازیکنان نهچندان باکیفیت دورگه نظیر امید نظری جای سوال و ابهام دارد. حتی ما در کشور خودمان دروازهبانهای بهتر از دانیال داوری داریم. علیرضا جهانبخش یا علیرضا حقیقی وقتی در ایران بودند به تیم دعوت نمیشدند اما اکنون که از ایران رفتهاند سریعا دعوت میشوند. آوردن بازیکنان دورگه بیکیفیت به فوتبال ایران و اصرار کیروش به این کار و زیر بار رفتن فدراسیون، به فوتبال ایران ضربه خواهد زد.
*در شرایطی که طی سالهای اخیر همواره دروازه تیم ملی بهعنوان یکی از نقاط ضعف ما مطرح بوده، سیدمهدی رحمتی توانست تا حدودی این معضل را برطرف کند اما به یکباره و براساس اشتباهات غیرفنی توسط کیروش از تیم ملی کنار گذاشته شد و دیگر دعوت نشد. آیا ممکن است عدم حضور رحمتی در تیم اعزامی به جام جهانی به ضرر ما تمام شود؟ ضمن آنکه علی کریمی نیز در لیست آخر کیروش جایی نداشت.
-به نظر من دعوت نکردن مهدی رحمتی اشتباه بوده است. شاید دعوتنشدن علی کریمی قابل درک باشد، به دلیل اینکه علی الان نزدیک به 36 سالش است و شاید برای بازی در رقابتهای سنگین جام جهانی سنی از او گذشته باشد و شاید بشود توسط چند جوان جای او را پر کرد اما نیاز ایران به رحمتی بیشتر از هر بازیکنی است. با تمام احترام به تمام دروازهبانان کشورمان اما به نظرم در حال حاضر مهدی رحمتی بهترین دروازهبان ایران است و دعوتنشدنش سر لج و لجبازی و اشتباه بود. مهدی رحمتی مرتکب قتل عام نشده یا مشکلاتش جنگ جهانی اول نیست که نتوان بهراحتی حل کرد. همه ما اشتباه کردهایم؛ چه من، چه علی دایی، چه کارلوس کیروش و خود کفاشیان که در این مدت اشتباهاتی داشته است. با توجه به عذرخواهی رحمتی، فدراسیون و کادرفنی تیم ملی میتوانستند قضیه او را فیصله دهند. این حاشیهها همیشه در ایران وجود داشته است. بگذارید یک خاطره در این باره بگویم؛ پس از جام جهانی برای بازی به کویت رفته بودیم. من در آنجا مسئله پولی که فیفا به تیمهای شرکتکننده در جام جهانی میداد -که رقمش برای ایران به ازای هر بازی یک میلیون و در مجموع سه میلیون فرانک بود - را مطرح کردم و بحث بین بنده و آقای صفایی فراهانی بالا گرفت. بنده در جلسهای به ایشان گفتم که بر طبق عرف همه کشورها درصدی از این پول باید به بازیکنان تیم ملی پرداخت شود. ضمنا گفتم من از این پول چیزی نمیخواهم چون تمام پولی که بخواهم از فدراسیون بگیرم را ماهانه از باشگاهم در آلمان میگیرم. در آنجا به نظر، حرف ِ من مشکلی ایجاد نکرد اما وقتی از آن بازی تدارکاتی در کویت به سرمربیگری منصور پورحیدری برگشتیم بهمدت 20 ماه به تیم ملی دعوت نشدم. به بنده گفتند به دلیل اینکه با دمپایی در لابی هتل حضور داشتی این محرومیت در نظر گرفته شده، در حالیکه سایرین با شکلی بسیار بدتر و زنندهای در محل اسکان حضور مییافتند. لذا طرح این مطلب که بهخاطر دمپایی محروم شوم بیشتر به یک بهانه شبیه بود.
*پس از آن 20 ماه چطور دعوت شدید؟
-زمانیکه در تیم کلن مشغول تمرین بودم آقای جلال طالبی پیش من آمدند و گفتند اکنون سوءتفاهمات رفع شده و برای بازیهای تدارکاتی در آمریکا به تیم ملی دعوت خواهی شد. به ایشان گفتم من سوءتفاهمی با تیم ملی ندارم اگر دعوت بشوم بازی میکنم. البته بعدا مشخص شد که فدراسیون فوتبال آمریکا در زمان عقد قرارداد برای بازیهای دوستانه ایران سه بند تعیین کرده که یکی از آنها مربوط به لزوم حضور مهدی مهدویکیا، علی دایی و خداداد عزیزی در تیم ملی ایران بود. عدم برخورد صادقانه مسئولان فوتبال ما باعث میشود پس از مدتی، صدای بسیاری از اتفاقات و اشتباهات در بیاید. در مورد قضیه مهدی رحمتی نیز اوضاع به همین منوال است. رحمتی اشتباهش را پذیرفته است و کیروش و کفاشیان باید مانند یک معلم عمل کنند و از اشتباهات بگذرند. کیروش خیلی زود از فوتبال ما خواهد رفت اما رحمتی جایی نمیرود؛ نباید او را کنار گذاشت و باید حفظش کرد.
*بههر روی اکنون که رحمتی در تیم جایی ندارد، آیا داوری نمیتواند جایگزین خوبی برای رحمتی باشد؟
-در مورد دانیل داوری، به نظر من آنچنان تفاوت فاحشی با دروازهبانهای حال حاضر کشور ما مثل رحمان احمدی ندارد. درست است که در بوندس لیگا بازی میکند اما سقوط تیمشان نشان میدهد که درآنجا زیاد خوب عمل نکرده چون اگر خوب عمل کرده بود تیمشان به دسته پایینتر سقوط نمیکرد.
*از بحث دروازهبانی تیم ملی بگذریم و بازگردیم به همان بحث مرتبط با آقای کیروش. به نظر شما این حد انتقاد از کسی که تیم ملی ما را به جام جهانی برده غیرمنصفانه نیست؟
-کیروش بهدلیل پول زیادی که از ایران گرفته با بردن تیم ملی به جام جهانی تنها وظیفهاش را انجام داده است و فضایی که برای او درست کردهاند بهشت است، چون هر کاری که میخواهد و میگوید برایش انجام میدهند؛ پس حق نالیدن ندارد. مطمئنم دستمزد کیروش جزو پنج دستمزد بالا در بین سرمربیان تیمهای حاضر در جام جهانی است. با این وجود باید تأکید کنم که من منتقد کیروش نیستم و اتفاقا او را بسیار قبول دارم و از او حمایت میکنم؛ او نیز نسبت به من محبت داشته اما از وی یک سوال دارم؛ اینکه چرا شیوه فوتبال ایران عوض نشده است؟ یکی از چیزهایی که ما از کیروش می خواستیم این بود که شکل فوتبال ما را تغییر دهد اما او این کار را نکرده است. ما همچنان همان فوتبال "علیاصغری" را بازی میکنیم که قبلا میکردیم. به نظر من کیروش نباید از چیزی بنالد چون اگر یک مربی ایرانی 20 میلیارد تومان میگرفت و این وضعیت را داشت تا حالا هفتبار در آزادی اعدام شده بود.
*گویا شما هنوز هم تأکید دارید که تمامی شرایط و بسترها برای کیروش فراهم بوده؟
-بله. در این شرایط اگر کسی بگوید همه بسترها برای کیروش آماده نبوده اشتباه میکند. این که ما لیگ را به خاطر ایشان تعطیل کنیم کاری بسیار غیر حرفهای است. در دعوای میان باشگاهها و تیم ملی حق را باید به باشگاهها داد، همانگونه که اگر این شکایات به فیفا میرفت نیز فیفا هم این حق را به باشگاهها داده بود. همه باشگاهها به تیم ملی کمک میکنند اما این کل هزینههای آنها برای موفقیت تیمشان است. پس چرا وقتی که "فیفا دی" هم نیست باشگاهی مثل استقلال باید بازیکنانش را در اختیار تیم ملی قرار دهد؟ در تمام دنیا رسم است که 15 روز قبل از روزهای فیفا تیم ملی هر کشوری به باشگاهها نامه میفرستد تا بازیکنانشان را در اختیار تیم ملی قرار دهند اما در این قضیه چنین اتفاق نیفتاده و حق با باشگاهها است.
*اما عدم تدارک بازیهای دوستانه مناسب برای تیم ملی جزو مشکلات بوده است.
-وقتی تیمهای بزرگ با ایران بازی نمیکنند تقصیر ما چیست؟ کدام یک از مربیان تیم ملی مانند کیروش حمایت شده است؟ حتی از برانکو نیز در این حد حمایت نشده است. من عقیده دارم به 95 درصد خواستههای کیروش عمل شده است.
*برخی میگویند مربیانی که اخیرا با نظر کیروش به کادرفنی اضافه شدهاند آنچنان مطلوب نبودهاند و حتی شایعههایی در این رابطه مطرح است.
-این مسئلهای که میخواهم بگویم هیچ ربطی به آقای کیروش ندارد و قصد زیرسئوال بردن هیچ شخصی را ندارم. لذا باید به صورت کلی یک حقیقتی را مطرح کنم و باز هم تأکید میکنم این در مورد کیروش نیست. بسیاری از مربیان فوتبال دنیا اگر دستیاری را همراه خودشان میآورند درصدی از قرارداد آنها را دریافت میکنند و من این موضوع را در "سنخوزه" آمریکا و النصر امارات دیدهام. من نمیگویم کیروش این کار را میکند ولی ما در داخل مانند مربیانی که او آورده زیاد داریم.
*آینده تیم ملی با کیروش را چگونه میبینید؟
-به نظر من باید کیروش هر چه زودتر از تیم ملی برود چون تحولی در فوتبال ما به وجود نیاورده است. ما چه با کیروش و چه بدون او هر دو-سه دوره یکبار به جام جهانی میرویم. توقع داشتم مانند کرهایها و ژاپنیها که شکل فوتبال خود را تغییر دادهاند این کار توسط کیروش برای فوتبال ایران نیز انجام شود اما این اتفاق نیفتاده است.
*یک مسئلهای اخیرا مطرح شد پیرامون قلیانکشیدن بعضی از بازیکنان نظیر پیام صادقیان که گویا بههمین خاطر هم از تیم ملی خط خورد، به نظر شما اصولا پرداختن به این دست حاشیهها میتواند چه عواقبی برای فوتبال ما داشته باشد؟
-متأسفانه ما فقط زشتیهای فوتبال ایران را نشان میدهیم و به همین دلیل است که سکوی ورزشگاهها از تماشاگر خالی است. ما زیباییهای فوتبال را نشان نمیدهیم ولی فوتبال جنبههای زیبایی نیز دارد. مثلا اینکه باشگاه پدیده بازیکنانش را به همراه خانواده به کربلا فرستاده است، میتواند جزو زیباییهای فوتبال باشد. فوتبال ما آنقدر بدبخت است که مردم هنوز از آن بازی 17 سال قبل خاطره دارند، یعنی برخی مو به مو بازی استرالیا را برای ما تعریف میکنند، میگوییم از یک بازی دیگر تعریف کنید، میگویند دیگر فوتبال نگاه نمیکنیم؛ این ثمره نشاندادن زشتیهای فوتبال است. در خصوص قلیانکشیدن بازیکنان چه دلیلی دارد که آنقدر به این حاشیهها پرداخته شود. به نظرم قلیانکشیدن یک مسئله شخصی است. قطع به یقین میگویم که بالغ بر 60 درصد بازیکنان و مربیان فوتبال کشورمان قلیان میکشند اما یکی مانند پیام صادقیان را در بوق و کرنا کردند و از تیم ملی خط زدند.
*حذف بازیکنانی مثل پیام صادقیان از لیست تیم ملی و حضور بازیکنان مسن در این تیم را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا با این وضع میتوان به آینده فوتبال در سطح ملی امیدوار بود.
-بازیکنانی مانند پیام میتوانستند به تیم ملی کمک کنند و آینده خوبی هم دارند. ما که نمیتوانیم در جام جهانی به مراحل بالا صعود کنیم پس چرا نباید استفاده از جوانان را در دستور کار قرار دهیم. وقتی بازیکنان پا به سن گذاشته را به تیم ملی دعوت کردهایم، این تیم دیگر آیندهای ندارد چون به جوانان بها نمیدهیم. تیمی که بازیکنانش بالای 30 سال هستند چه آیندهای میتواند داشته باشد. ما که قرار نیست نه آرژانتین را ببریم نه نیجریه و بوسنی را، پس هیچ ایرادی نداشت که تیم امید و زیر 23 سالههای خود را به جام جهانی میفرستادیم و در کنار آنها پنج-شش بازیکن باتجربه نیز به برزیل میفرستادیم تا آینده فوتبال ایران را تأمین کنیم.
*قبل از جام جهانی 98، حین و بعد از آن، فوتبال ما ستارههای متعددی را تحویل فوتبال آسیا و دنیا داد اما متأسفانه اکنون آن شرایط وجود ندارد. علت این مسئله را باید در چه چیز جستجو کرد.
-مدتهاست فوتبال ما هیچ ستارهای تولید نکرده و تمام بازیکنان برتر ما در چند فصل اخیر لیگ برتر همان بازیکنان قدیمی مانند فرهاد مجیدی، علی کریمی، مهدی رحمتی و رضا عنایتی بودهاند. امسال نیز شاید حادثه بود که کریم انصاریفرد آقای گل شد. تنها او و پیام صادقیان خود را بازیکنان آیندهداری نشان دادهاند که امیدوارم این دو نیز دچار افت نشوند. فدراسیون در اقدامی قابل تقدیر البته باشگاهها را مجاب کرده تا تیم خود را با 9 بازیکن زیر 23 سال در کنار 18 بازیکن بزرگسال ببندند، این کار بسیار خوب است اما نظر من این است که باید پا را فراتر گذاشت و باشگاهها را مجبور کرد که در هر بازی حداقل از سه بازیکن زیر 23 سال استفاده کنند؛ آن موقع است که در هر هفته لیگ، 45 بازیکن زیر 23 سال در میدانهای مختلف بازی میکنند و این موضوع آینده فوتبال ما را تضمین خواهد کرد و دلالی را نیز از بین میبرد. فدراسیون که هرگونه قانونی میگذارد چرا چنین قانونهایی که به فوتبال ما کمک میکند را تصویب نمیکند.
*فدراسیون اخیرا نیز قانونی در خصوص حضور بازیکنان خارجی با تجربه ملی یا سطوح بالا در باشگاهها را ابلاغ کرده است و هر تیم میتواند چهار بازیکن خارجی بگیرد. این قانون شاید از هماندست قوانینی باشد که مطلوب شماست.
-این قانون را میپسندم. با چنین قوانینی بساط بسیاری از دلالبازیها جمع میشود و دیگر امثال دیکارموها در فوتبال ما ظاهر نمیشوند؛ یا حتی امثال آن مربی که مدتی قبل از ورودش به ایران در اسلواکی حداکثر 120 هزار یورو در سال میگرفت اما یک باشگاه ایرانی 1.4 میلیارد تومان به او پول پرداخت که حدود 500 میلیونش را خودش گرفت و بیشتر آن را دلالها به جیب زدند.
*این نکاتی که به آن اشاره کردید بیشتر در باشگاههای متصل به دولت دیده میشود؛ براین اساس به نظر شما عاقبت فوتبال دولتی به کجا ختم میشود و برای برونرفت از این وضع چه باید کرد؟
-تا وقتی فوتبال ما دولتی باشد به جایی نمیرسد. تا زمانیکه باشگاههای ما دولتی باشند مدیران باشگاههای ما هم دولتی خواهند بود و این مدیران چون میدانند مدت کوتاهی در منصب خودشان هستند فقط پول زیادی را از دولت برای باشگاهشان خرج میکنند و بدهی بر جای میگذارند؛ در حالی که دقیقا نمیدانند چه کار میکنند. خصوصیسازی یک اصل مهم است. باشگاهها اگر خصوصی باشند مدیران بر طبق آورده خود برای فوتبال خرج میکنند، نه با پول دولت و میدانند که کجا و بر روی چه مهرهای سرمایه خود را صرف کنند. چرا باید برای یک بازیکن بیش از دو میلیارد تومان هزینه کرد؟ هزینه این مبلغ تنها در یک صورت میتواند عقلانی باشد و آن در صورتیاست که آن بازیکن بتواند بهتنهایی در طول فصل 20 امتیاز برای تیمش کسب کند و ما در حال حاضر چنین بازیکنانی در فوتبال ایران نداریم. به هر صورت این دو میلیارد بالاخره یک جایی میرود. در مورد تمدید قرارداد کیروش نیز به اعتقاد من دلالها اصرار دارند تا با تمدید قرارداد به نان و نوایی برسند.
خداداد عزیزی از جمله منتقدانی است که نسبت به عملکرد کیروش و وضعیت فوتبال ما حرفهای فراوانی دارد. بازیکن سابق تیم ملی فوتبال کشورمان گفتگویی با نسیم انجام داده که مشروح آن در ادامه میآید:
*آقای عزیزی، اخیرا تیم ملی کشورمان اردویی را با حضور جمعی از بازیکنان و بدون حضور لژیونرها در آفریقای جنوبی برگزار کرد و هدف از آن کسب آمادگی بیشتر نفرات تیم عنوان شد. به نظر شما برگزاری اردو با این وضع چه ضرورتی داشت و آیا تداوم چنین اردوهایی میتواند به سود فوتبال ما باشد؟
- در آستانه مسابقات جام جهانی تیم ملی قطعا نیازمند برگزاری اردو است و در این موضوع شکی نیست ولی باید اردوها دارای بار فنی باشد. ما دو ماه قبل از آغاز جام جهانی 98، به ایتالیا رفتیم و اردویی بلند مدت را در آن کشور برگزار کردیم. پس از آن نیز به کرواسی رفتیم تا مقابل تیم ملی آن کشور بازی تدارکاتی برگزار کنیم و سرانجام راهی فرانسه شدیم. آنزمان بازیکنان تیم ملی در مجموع حدود دو ماه در اردو بودند. براین اساس میخواهم بگویم نیاز تیم ملی به اردو محسوس است اما اردویی که بار فنی داشته باشد. به نظرم اردوی آفریقای جنوبی با توجه به نوع حضور ملیپوشان تحت آن شرایط که در ابتدا بازیکنان فولاد، استقلال و سپاهان نبودند و بعد بازیهای تدارکاتی سطح پایین برگزار شد، بار فنی خاصی برای ما نداشت. اگر میخواستند بازیکنان را به اردو بفرستند باید با بازیکنان اصلی این کار را میکردند اما در این اردو تنها هزینه اضافی پرداخت شد؛ لذا به نظر من برگزاری این اردو ضرورتی نداشت.
*در حاشیه این اردو مسائلی پیرامون عدم کیفیت البسه تیم ملی مطرح شد. این مسائل را چگونه ارزیابی میکنید.
- این حاشیهها همیشه در فوتبال ما وجود دارد، در مورد لباس و اسپانسر تیم ملی نیز اگر بخواهم صادقانه بگویم این لباس چه از نظر کیفیت و چه از نظر اسم و رسم در حد تیم ملی ما نیست. اگر میخواستیم لباس آلاشپورت را بپوشیم، بهتر بود از پوشاک علی دایی یا مجید استفاده میکردیم. اگر نایک یا آدیداس می پوشیدیم میگفتیم یک لباس متفاوت داریم اما آلاشپورت را در خود آلمان هم نمیپوشند. این موضوع در مورد توپهای آن ها نیز صدق میکند.
*علاوه بر این حاشیههای جزئی، در یکسال اخیر تنشهایی هم بین کیروش و مربیان داخلی وجود داشت. برخی معتقدند بسترهای لازم برای موفقیت کیروش در جام جهانی فراهم نیست و البته برخی دیگر نظر عکس این قضیه را دارند.
-ما در مورد کیروش از همان ابتدا بسیار غیرحرفهای عمل کردیم. همه چیز فوتبالمان را به او سپردیم؛ اینکه چه زمانی لیگ برگزار شود و چه زمانی برگزار نشود. جام حذفی نیز بههمین ترتیب بود. حتی تعداد تیمهای لیگ را نیز او مشخص میکرد. کیروش از مریخ که نیامده! اینکه تیم ملی ما با او راهی جام جهانی شده درست، دستش درد نکند اما وظیفهاش را انجام داده و برای این کار مبلغ زیادی پول گرفته است. کیروش مربی بزرگ با کارنامهای پربار است اما این موضوعات دلیل بر این نمیشود که ما تمام اختیارات فوتبالمان را به او بسپاریم.
*وضعیت دو رگههای تیم ملی را چگونه میبینید؟
در میان بازیکنان دو رگه و دو ملیتی ما تنها اشکان دژاگه و رضا قوچاننژاد خوب هستند و بقیه کارایی لازم را برای تیم ملی ندارند. امثال آنها را در لیگ خودمان زیاد داریم و این همه اصرار برای دعوت از بازیکنان نهچندان باکیفیت دورگه نظیر امید نظری جای سوال و ابهام دارد. حتی ما در کشور خودمان دروازهبانهای بهتر از دانیال داوری داریم. علیرضا جهانبخش یا علیرضا حقیقی وقتی در ایران بودند به تیم دعوت نمیشدند اما اکنون که از ایران رفتهاند سریعا دعوت میشوند. آوردن بازیکنان دورگه بیکیفیت به فوتبال ایران و اصرار کیروش به این کار و زیر بار رفتن فدراسیون، به فوتبال ایران ضربه خواهد زد.
*در شرایطی که طی سالهای اخیر همواره دروازه تیم ملی بهعنوان یکی از نقاط ضعف ما مطرح بوده، سیدمهدی رحمتی توانست تا حدودی این معضل را برطرف کند اما به یکباره و براساس اشتباهات غیرفنی توسط کیروش از تیم ملی کنار گذاشته شد و دیگر دعوت نشد. آیا ممکن است عدم حضور رحمتی در تیم اعزامی به جام جهانی به ضرر ما تمام شود؟ ضمن آنکه علی کریمی نیز در لیست آخر کیروش جایی نداشت.
-به نظر من دعوت نکردن مهدی رحمتی اشتباه بوده است. شاید دعوتنشدن علی کریمی قابل درک باشد، به دلیل اینکه علی الان نزدیک به 36 سالش است و شاید برای بازی در رقابتهای سنگین جام جهانی سنی از او گذشته باشد و شاید بشود توسط چند جوان جای او را پر کرد اما نیاز ایران به رحمتی بیشتر از هر بازیکنی است. با تمام احترام به تمام دروازهبانان کشورمان اما به نظرم در حال حاضر مهدی رحمتی بهترین دروازهبان ایران است و دعوتنشدنش سر لج و لجبازی و اشتباه بود. مهدی رحمتی مرتکب قتل عام نشده یا مشکلاتش جنگ جهانی اول نیست که نتوان بهراحتی حل کرد. همه ما اشتباه کردهایم؛ چه من، چه علی دایی، چه کارلوس کیروش و خود کفاشیان که در این مدت اشتباهاتی داشته است. با توجه به عذرخواهی رحمتی، فدراسیون و کادرفنی تیم ملی میتوانستند قضیه او را فیصله دهند. این حاشیهها همیشه در ایران وجود داشته است. بگذارید یک خاطره در این باره بگویم؛ پس از جام جهانی برای بازی به کویت رفته بودیم. من در آنجا مسئله پولی که فیفا به تیمهای شرکتکننده در جام جهانی میداد -که رقمش برای ایران به ازای هر بازی یک میلیون و در مجموع سه میلیون فرانک بود - را مطرح کردم و بحث بین بنده و آقای صفایی فراهانی بالا گرفت. بنده در جلسهای به ایشان گفتم که بر طبق عرف همه کشورها درصدی از این پول باید به بازیکنان تیم ملی پرداخت شود. ضمنا گفتم من از این پول چیزی نمیخواهم چون تمام پولی که بخواهم از فدراسیون بگیرم را ماهانه از باشگاهم در آلمان میگیرم. در آنجا به نظر، حرف ِ من مشکلی ایجاد نکرد اما وقتی از آن بازی تدارکاتی در کویت به سرمربیگری منصور پورحیدری برگشتیم بهمدت 20 ماه به تیم ملی دعوت نشدم. به بنده گفتند به دلیل اینکه با دمپایی در لابی هتل حضور داشتی این محرومیت در نظر گرفته شده، در حالیکه سایرین با شکلی بسیار بدتر و زنندهای در محل اسکان حضور مییافتند. لذا طرح این مطلب که بهخاطر دمپایی محروم شوم بیشتر به یک بهانه شبیه بود.
*پس از آن 20 ماه چطور دعوت شدید؟
-زمانیکه در تیم کلن مشغول تمرین بودم آقای جلال طالبی پیش من آمدند و گفتند اکنون سوءتفاهمات رفع شده و برای بازیهای تدارکاتی در آمریکا به تیم ملی دعوت خواهی شد. به ایشان گفتم من سوءتفاهمی با تیم ملی ندارم اگر دعوت بشوم بازی میکنم. البته بعدا مشخص شد که فدراسیون فوتبال آمریکا در زمان عقد قرارداد برای بازیهای دوستانه ایران سه بند تعیین کرده که یکی از آنها مربوط به لزوم حضور مهدی مهدویکیا، علی دایی و خداداد عزیزی در تیم ملی ایران بود. عدم برخورد صادقانه مسئولان فوتبال ما باعث میشود پس از مدتی، صدای بسیاری از اتفاقات و اشتباهات در بیاید. در مورد قضیه مهدی رحمتی نیز اوضاع به همین منوال است. رحمتی اشتباهش را پذیرفته است و کیروش و کفاشیان باید مانند یک معلم عمل کنند و از اشتباهات بگذرند. کیروش خیلی زود از فوتبال ما خواهد رفت اما رحمتی جایی نمیرود؛ نباید او را کنار گذاشت و باید حفظش کرد.
*بههر روی اکنون که رحمتی در تیم جایی ندارد، آیا داوری نمیتواند جایگزین خوبی برای رحمتی باشد؟
-در مورد دانیل داوری، به نظر من آنچنان تفاوت فاحشی با دروازهبانهای حال حاضر کشور ما مثل رحمان احمدی ندارد. درست است که در بوندس لیگا بازی میکند اما سقوط تیمشان نشان میدهد که درآنجا زیاد خوب عمل نکرده چون اگر خوب عمل کرده بود تیمشان به دسته پایینتر سقوط نمیکرد.
*از بحث دروازهبانی تیم ملی بگذریم و بازگردیم به همان بحث مرتبط با آقای کیروش. به نظر شما این حد انتقاد از کسی که تیم ملی ما را به جام جهانی برده غیرمنصفانه نیست؟
-کیروش بهدلیل پول زیادی که از ایران گرفته با بردن تیم ملی به جام جهانی تنها وظیفهاش را انجام داده است و فضایی که برای او درست کردهاند بهشت است، چون هر کاری که میخواهد و میگوید برایش انجام میدهند؛ پس حق نالیدن ندارد. مطمئنم دستمزد کیروش جزو پنج دستمزد بالا در بین سرمربیان تیمهای حاضر در جام جهانی است. با این وجود باید تأکید کنم که من منتقد کیروش نیستم و اتفاقا او را بسیار قبول دارم و از او حمایت میکنم؛ او نیز نسبت به من محبت داشته اما از وی یک سوال دارم؛ اینکه چرا شیوه فوتبال ایران عوض نشده است؟ یکی از چیزهایی که ما از کیروش می خواستیم این بود که شکل فوتبال ما را تغییر دهد اما او این کار را نکرده است. ما همچنان همان فوتبال "علیاصغری" را بازی میکنیم که قبلا میکردیم. به نظر من کیروش نباید از چیزی بنالد چون اگر یک مربی ایرانی 20 میلیارد تومان میگرفت و این وضعیت را داشت تا حالا هفتبار در آزادی اعدام شده بود.
*گویا شما هنوز هم تأکید دارید که تمامی شرایط و بسترها برای کیروش فراهم بوده؟
-بله. در این شرایط اگر کسی بگوید همه بسترها برای کیروش آماده نبوده اشتباه میکند. این که ما لیگ را به خاطر ایشان تعطیل کنیم کاری بسیار غیر حرفهای است. در دعوای میان باشگاهها و تیم ملی حق را باید به باشگاهها داد، همانگونه که اگر این شکایات به فیفا میرفت نیز فیفا هم این حق را به باشگاهها داده بود. همه باشگاهها به تیم ملی کمک میکنند اما این کل هزینههای آنها برای موفقیت تیمشان است. پس چرا وقتی که "فیفا دی" هم نیست باشگاهی مثل استقلال باید بازیکنانش را در اختیار تیم ملی قرار دهد؟ در تمام دنیا رسم است که 15 روز قبل از روزهای فیفا تیم ملی هر کشوری به باشگاهها نامه میفرستد تا بازیکنانشان را در اختیار تیم ملی قرار دهند اما در این قضیه چنین اتفاق نیفتاده و حق با باشگاهها است.
*اما عدم تدارک بازیهای دوستانه مناسب برای تیم ملی جزو مشکلات بوده است.
-وقتی تیمهای بزرگ با ایران بازی نمیکنند تقصیر ما چیست؟ کدام یک از مربیان تیم ملی مانند کیروش حمایت شده است؟ حتی از برانکو نیز در این حد حمایت نشده است. من عقیده دارم به 95 درصد خواستههای کیروش عمل شده است.
*برخی میگویند مربیانی که اخیرا با نظر کیروش به کادرفنی اضافه شدهاند آنچنان مطلوب نبودهاند و حتی شایعههایی در این رابطه مطرح است.
-این مسئلهای که میخواهم بگویم هیچ ربطی به آقای کیروش ندارد و قصد زیرسئوال بردن هیچ شخصی را ندارم. لذا باید به صورت کلی یک حقیقتی را مطرح کنم و باز هم تأکید میکنم این در مورد کیروش نیست. بسیاری از مربیان فوتبال دنیا اگر دستیاری را همراه خودشان میآورند درصدی از قرارداد آنها را دریافت میکنند و من این موضوع را در "سنخوزه" آمریکا و النصر امارات دیدهام. من نمیگویم کیروش این کار را میکند ولی ما در داخل مانند مربیانی که او آورده زیاد داریم.
*آینده تیم ملی با کیروش را چگونه میبینید؟
-به نظر من باید کیروش هر چه زودتر از تیم ملی برود چون تحولی در فوتبال ما به وجود نیاورده است. ما چه با کیروش و چه بدون او هر دو-سه دوره یکبار به جام جهانی میرویم. توقع داشتم مانند کرهایها و ژاپنیها که شکل فوتبال خود را تغییر دادهاند این کار توسط کیروش برای فوتبال ایران نیز انجام شود اما این اتفاق نیفتاده است.
*یک مسئلهای اخیرا مطرح شد پیرامون قلیانکشیدن بعضی از بازیکنان نظیر پیام صادقیان که گویا بههمین خاطر هم از تیم ملی خط خورد، به نظر شما اصولا پرداختن به این دست حاشیهها میتواند چه عواقبی برای فوتبال ما داشته باشد؟
-متأسفانه ما فقط زشتیهای فوتبال ایران را نشان میدهیم و به همین دلیل است که سکوی ورزشگاهها از تماشاگر خالی است. ما زیباییهای فوتبال را نشان نمیدهیم ولی فوتبال جنبههای زیبایی نیز دارد. مثلا اینکه باشگاه پدیده بازیکنانش را به همراه خانواده به کربلا فرستاده است، میتواند جزو زیباییهای فوتبال باشد. فوتبال ما آنقدر بدبخت است که مردم هنوز از آن بازی 17 سال قبل خاطره دارند، یعنی برخی مو به مو بازی استرالیا را برای ما تعریف میکنند، میگوییم از یک بازی دیگر تعریف کنید، میگویند دیگر فوتبال نگاه نمیکنیم؛ این ثمره نشاندادن زشتیهای فوتبال است. در خصوص قلیانکشیدن بازیکنان چه دلیلی دارد که آنقدر به این حاشیهها پرداخته شود. به نظرم قلیانکشیدن یک مسئله شخصی است. قطع به یقین میگویم که بالغ بر 60 درصد بازیکنان و مربیان فوتبال کشورمان قلیان میکشند اما یکی مانند پیام صادقیان را در بوق و کرنا کردند و از تیم ملی خط زدند.
*حذف بازیکنانی مثل پیام صادقیان از لیست تیم ملی و حضور بازیکنان مسن در این تیم را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا با این وضع میتوان به آینده فوتبال در سطح ملی امیدوار بود.
-بازیکنانی مانند پیام میتوانستند به تیم ملی کمک کنند و آینده خوبی هم دارند. ما که نمیتوانیم در جام جهانی به مراحل بالا صعود کنیم پس چرا نباید استفاده از جوانان را در دستور کار قرار دهیم. وقتی بازیکنان پا به سن گذاشته را به تیم ملی دعوت کردهایم، این تیم دیگر آیندهای ندارد چون به جوانان بها نمیدهیم. تیمی که بازیکنانش بالای 30 سال هستند چه آیندهای میتواند داشته باشد. ما که قرار نیست نه آرژانتین را ببریم نه نیجریه و بوسنی را، پس هیچ ایرادی نداشت که تیم امید و زیر 23 سالههای خود را به جام جهانی میفرستادیم و در کنار آنها پنج-شش بازیکن باتجربه نیز به برزیل میفرستادیم تا آینده فوتبال ایران را تأمین کنیم.
*قبل از جام جهانی 98، حین و بعد از آن، فوتبال ما ستارههای متعددی را تحویل فوتبال آسیا و دنیا داد اما متأسفانه اکنون آن شرایط وجود ندارد. علت این مسئله را باید در چه چیز جستجو کرد.
-مدتهاست فوتبال ما هیچ ستارهای تولید نکرده و تمام بازیکنان برتر ما در چند فصل اخیر لیگ برتر همان بازیکنان قدیمی مانند فرهاد مجیدی، علی کریمی، مهدی رحمتی و رضا عنایتی بودهاند. امسال نیز شاید حادثه بود که کریم انصاریفرد آقای گل شد. تنها او و پیام صادقیان خود را بازیکنان آیندهداری نشان دادهاند که امیدوارم این دو نیز دچار افت نشوند. فدراسیون در اقدامی قابل تقدیر البته باشگاهها را مجاب کرده تا تیم خود را با 9 بازیکن زیر 23 سال در کنار 18 بازیکن بزرگسال ببندند، این کار بسیار خوب است اما نظر من این است که باید پا را فراتر گذاشت و باشگاهها را مجبور کرد که در هر بازی حداقل از سه بازیکن زیر 23 سال استفاده کنند؛ آن موقع است که در هر هفته لیگ، 45 بازیکن زیر 23 سال در میدانهای مختلف بازی میکنند و این موضوع آینده فوتبال ما را تضمین خواهد کرد و دلالی را نیز از بین میبرد. فدراسیون که هرگونه قانونی میگذارد چرا چنین قانونهایی که به فوتبال ما کمک میکند را تصویب نمیکند.
*فدراسیون اخیرا نیز قانونی در خصوص حضور بازیکنان خارجی با تجربه ملی یا سطوح بالا در باشگاهها را ابلاغ کرده است و هر تیم میتواند چهار بازیکن خارجی بگیرد. این قانون شاید از هماندست قوانینی باشد که مطلوب شماست.
-این قانون را میپسندم. با چنین قوانینی بساط بسیاری از دلالبازیها جمع میشود و دیگر امثال دیکارموها در فوتبال ما ظاهر نمیشوند؛ یا حتی امثال آن مربی که مدتی قبل از ورودش به ایران در اسلواکی حداکثر 120 هزار یورو در سال میگرفت اما یک باشگاه ایرانی 1.4 میلیارد تومان به او پول پرداخت که حدود 500 میلیونش را خودش گرفت و بیشتر آن را دلالها به جیب زدند.
*این نکاتی که به آن اشاره کردید بیشتر در باشگاههای متصل به دولت دیده میشود؛ براین اساس به نظر شما عاقبت فوتبال دولتی به کجا ختم میشود و برای برونرفت از این وضع چه باید کرد؟
-تا وقتی فوتبال ما دولتی باشد به جایی نمیرسد. تا زمانیکه باشگاههای ما دولتی باشند مدیران باشگاههای ما هم دولتی خواهند بود و این مدیران چون میدانند مدت کوتاهی در منصب خودشان هستند فقط پول زیادی را از دولت برای باشگاهشان خرج میکنند و بدهی بر جای میگذارند؛ در حالی که دقیقا نمیدانند چه کار میکنند. خصوصیسازی یک اصل مهم است. باشگاهها اگر خصوصی باشند مدیران بر طبق آورده خود برای فوتبال خرج میکنند، نه با پول دولت و میدانند که کجا و بر روی چه مهرهای سرمایه خود را صرف کنند. چرا باید برای یک بازیکن بیش از دو میلیارد تومان هزینه کرد؟ هزینه این مبلغ تنها در یک صورت میتواند عقلانی باشد و آن در صورتیاست که آن بازیکن بتواند بهتنهایی در طول فصل 20 امتیاز برای تیمش کسب کند و ما در حال حاضر چنین بازیکنانی در فوتبال ایران نداریم. به هر صورت این دو میلیارد بالاخره یک جایی میرود. در مورد تمدید قرارداد کیروش نیز به اعتقاد من دلالها اصرار دارند تا با تمدید قرارداد به نان و نوایی برسند.