کد خبر 3108
تاریخ انتشار: ۲۰ مرداد ۱۳۸۹ - ۱۰:۰۶

خانواده سيمپسون ها انيميشن کمدي آمريکايي که سابقه آن تقريبا به بيست سال پيش باز مي گردد و تصويري تمام عيار از آمريکايي هاي دوست داشتني را به نمايش مي گذارد.

انيميش سيمپسون ها سريال دنباله دار آمريکايي است که از سال ???? توسط کمپاني فاکس توليد و پخش شده است هر چند سابقه توليد اين سريال و خلق شخصيت هاي آن به دو سال قبل از اين ماجرا مي رسد.سيمپسون ها ماجراهاي يک خانواده آمريکايي است که زمينه کمدي دارد و البته معرفي ظريفي از جامعه آمريکا براي مخاطب غير آمريکايي و پيامهاي تربيتي و گاه معنوي براي مخاطب آمريکايي در بر دارد.
اين سريال انيميشن که تا کنون در 19 فصل طراحي شده عنوان پربيننده ترين کمدي و کارتون امريکا به خود اختصاص داده است.سيمپسون ها از قشر متوسط جامعه آمريکا هستند، پدر خانواده "هومر" کارمند يک نيروگاه هسته اي است و مادر خانواده "مارچ" خانه دار است. هومر و مارچ سه فرزند دارند. بزرگ ترين فرزند، دختري به نامه "ليسا"، باهوش، منظم و با اعتماد به نفس، دومي "بارت"؛ پر از شيطنت، پر جنب و جوش، باهوش و به عبارت بهتر پسري که در هيچ قالبي نمي گنجد و آخرين فرزند مگي است که شيرخواره است و البته ويژگي هاي خاص خودش دارد در برخي موارد نقش تکميل کننده را دارد يا باعث يک اتفاق مي شود.
ترکيب خانواده سيمپسون ها در بسياري از موارد حتي در فيلم هاي سينمايي به عنوان يک خانواده عرف آمريکايي مورد استفاده قرار گرفته است حتي در مورد برخي انميشن ها اين ترکيب به صورت کامل کپي برداري شده است. انيميشن "شگفت انگيزها" يکي از اين نمونه ها است. يک پسر و دختر، پسر پر شر و شور و دختر باهوش و تا حدودي عاقل تر از برادر که هميشه با اختلاف دارند و ببچه کوچ شير خوار، اين ترکيب در برخي موارد مورد استفاده آثاري قرار مي گيرند که مي خواهند تا يک خانواده شاخص را به نمايش بگذارند.
سيمپسون ها اما يک خانواده معمولي هستند،ويژگي خاصي ندارند، ضريب هوشي پدر خانواده از متوسط پايين تر به نظر مي رسد، مادر خانواده نيز زني معمولي اما ساده و خوش قلب است و بچه ها هم با همه شيطنت ها مانند بچه هايي هستند که در کوچه و خيابان مي توان آنها را ديد و اين همان چيزي است که نويسنده و کارگردان اثر مي خواهند؛ سيمپسون ها بايد معمولي باشند تا براي عموم مردم باور پذير باشند و مورد قبول قرار گيرند. آنها کارهايي را انجام مي دهند که هر آمريکايي ممکن است انجام بدهد. آرزوهايي دارند که براي هر آدم عادي که در جامعه آمريکا زندگي مي کند ممکن است پيش بيايد. هومر سيمپسون طاس است، در قسمتي با ديدن آگهي فروش داروهاي ترميم مو به فکر مي افتد تا موهاي خود را بازيابد و همين آرزوي سيمپسون تبديل مي شود به يک ماجرا که داستان يک قسمت را به پيش مي برد.
شخصيت ها در سيمپسون ها نه آنقدر بد مي شوند که مخاطب او را مانند يک هيولا و شيطان تصور کند و نه آنقدر خوب که هر لحظه لب به نصحيت باز کند. هيچکس در سيمپسون ها فرشته نيست.هومر، ممکن است احمق به نظر برسد اما حماقت هايش باور پذير است، تفريح معمول او، خوردن "دونات" –نوعي شيريني مانند پيراشکي – در هنگام کار و به مشروب فروشي رفتن است هر چند که هومر الکلي نيست. دروغ زياد مي گويد اما نه دروغ هاي باور کردني با اين همه خانواده دوست است و سرنوشت و وضعيت فرزندانش برايش اهميت دارد.مارچ، زن عاقلي است و خانه دار،خانواده اش را دوست دارد و به آنها احساس تعهد مي کند، اگر چه نسبت به برخي کارهاي غير عاقلانه هومر موافق نيست ولي در بيشتر موارد تسليم مي شود.
 ساده است و زياد اتفاق مي افتد که همسرش او را با دروغ هاي باورنکردني اش، حتي ، اور فريب دهد.ليسا، درس خوان باهوش و منظم است و البته قصد ندارد در مقابل برادرش بارت که سرشار از شيطنت کودکانه است کوتاه بيايد و هرگاه به قلمروش بي احترامي شود در مقابل برادرش مي ايستد. بارت البته نماد يک پسر بچه پرجنب و جوش تا حدي شرور است.داستان هاي خانواده سيمپسون ها يا به مفاهيم اخلاقي بر مي گردد و يا قوانين اجتماعي را مورد بحث قرار مي دهد ولي داستان ها انقدر آمريکايي هستند که نمي شود اين انيميشن را ديد و تشخيص نداد که مربوط به توليدات کدام کشور است.
 از طرفي برخي از بخش هاي اين انيميشن در عين حال که بار اخلاقي براي مردم آمريکا دارند براي مخاطب غير آمريکايي مي تواند بسيار غير اخلاقي به نظر بيايد.خانواده سيمپسون ها را مي توان بهترين نمونه خانواده قشر متوسط آمريکا تعريف کرد، البته خانواده اي که در همه خصوصيات آن اغراق شده است، اين به آن معنا است که اگر خصوصيات و ماجراهايي که براي اين خانواده اتفاق مي افتد را تعديل کنيم مي تواني شرايط زندگي يک خانواده معمولي را در آمريکا ببينيم ؛ هر چند بهتر است بگوييم مي توانيم سبک زندگي يک خانواده معمولي آمريکايي را مشاهده کنيم.
اين مساله تا به انجا جدي مي شود که زماني که در فضاي اينترنت به دنبال تصويري براي اصطلاح "American life style" باشيد در جستجو ها حتما در همان صفحه اول مي شود يک عکس خانوادگي از سيمپسون ها را مشاهده کرد.شايد بشود جايگاه سمبليک سيمپسون ها را با جايگاه سوپرمن مقايسه کرد.البته نقش مرجعيت خانواده سيمپسون به عنوان سبک زندگي آمريکايي نقشي است که اين سريال براي مخاطبان خارجي اش بازي مي کند.
جالب اينکه اين سريال براي مخاطب خارجي اثري اخلاقي و پند آموز است. هيچ يک از قسمت هاي آن خالي از هدف اخلاقي نيست. هر چند برخي از اين نکات اخلاقي وقتي دايره فرهنگ آمريکايي بيرون مي افتد در دايره فرهنگ هاي ديگر مانند فرهنگ شرقي به ضد اخلاق تبديل مي شود اما در دايره فرهنگ آمريکايي مي توان در مجموع يک اثر آموزنده را ديد.به طور مثال رابطه هومر با پسرش بارت يکي از اين نمونه ها است.
نمايش اين رابطه در فرهنگ شرقي نوع ضد اخلاق است و بد آموزي با خود دارد، اما در فرهنگ آمريکايي نوع رابطه بارت با پدرش اگر چه تا حدودي اغراق با خود دارد و همين موجب ايجاد فضاي طنز در قصه مي شود، اما امري غير عادي نيست.مثال ديگر نوع اصطلاحاتي است که در ديالوگ ها ميان شخصيت ها تکرار مي شود.
 در زبان انگليس گويش آمريکايي، ناسزا امري عادي است و به عنوان بخشي از زبان محاوره مورد قبول قرار گرفته است. اگر چه استفاده از ناسزاهاي بي موقع در اين سريال مي تواند موجب خنده شود اما در فرهنگ شرقي و خصوصا در ايران اين نوع سخن گفتن به شکلي از بي بندوباري زباني تعبير مي شود.
اما هنر بزرگ خانواده سيمپسون براي مخاطب خارجي چيست؟ خانوادهخ سيمپسون به رغم کمدي بودن کاملا باورپذير است. کمدي بودن اثر خانواده سيمپسون ها باعث مي شود مخاطب خارجي با وجود تفاوت هاي فرهنگي آرام آرام با زندگي سيمپسون ها ارتباط برقرار کرده و انا را بپذيرد. همين پذيرايي در بلند مدت اگر تبديل به انس شود مي تواندذ زمينه هاي برخي همذات پنداري ها را در مخاطب ان هم در بخش هاي مشترک زندگي شرقي-غربي فراهم کند و از همين جا است که رسوخ سبک زندگي در مکخاطب بيگانه از راه ارزوها، غم ها و شادي ها باز مي شود.کمدي بودن و انيميشن بودن اثر سيمپسون ها کمک مي کند که مخاطب اين اثر و پيام آن را جدي نگيرد و از همين رو در مقابل سوالاتي که اين اثر در ذهن او ايجاد مي کند و يا احکامي که صادر مي کند موضع نگرفته اجازه ورود آنها را به حافظه بدهد در ضمن مختصات اخلاقي اثر مي تواند تا حدودي قابليت پذيرش را در مخاطب افزايش دهد.اينگونه است که يک انيميشن ساده و کمدي نه تنها در کودکان بلکه در بزرگسالان نيز مخاطب پيدا کند و به آمريکايي هاي دوست داشتني تبديل شود، عملي که دستگاه عريض و طويل ديپلماسي رسمي پس از امضاء صدها توافقنامه نخواهند توانست حتي درصدي از اين هدف را تامين کنند. کاري که خانواده کچک سيمپسون ها با نزديک کردن آمال،آرزوها و غم ها و شادي هاي خود به مخاطب آن را به خوبي انجام داده و انجام مي دهند.شايد بي وجه نباشد اگر کمپاني فاکس براي اين مجموعه پايگاه اينترنتي فارسي زبان راه اندازي کند و از زيرنويس فارسي شدن قسمت هاي مختلف آن حمايت نمايد. فاکس به دنبال اهداف مهمي است.