روزهای اخیر شکاف و گسستگی در میان اصلاح طلبان سرعت گرفته و هر فردی خود را محور اصلاح طلبان می‌داند. در این میان روزنامه‌های اصلاح‌طلب نیز در تلاشند سه ضلع خاتمی، ناظق نوری و هاشمی رفسنجانی را به عنوان مثلث طلایی برای انتخابات مجلس معرفی کنند.

گروه سیاسی مشرق - روزنامه‌های کشور، در لابه‌لای اخبار و مطالب تولیدی خود، به نکات، اخبار و مفاهیمی اشاره می‌کنند که انتخاب و بازنشر آنها می‌تواند مورد علاقه مخاطبان یک رسانه باشد. آنچه در ادامه می‌خوانید گزیده‌ای از مطالب امروز روزنامه‌های کشور به انتخاب خبرنگاران گروه سیاسی مشرق است.

***

دود حمایت از تروریسم سعودی سرانجام به چشم انگلیس خواهد رفت

کیهان نوشت: روزنامه تایمز چاپ لندن هشدار داد عواقب حمایت از بحران‌آفرینی‌های عربستان در عراق، دامن انگلیس را خواهد گرفت.

روزنامه «تایمز» در مطلبی تحت عنوان «اکنون زمان گفتن بعضی حقایق به عربستان است»، خاطرنشان کرد: با وجود آن که عربستان سعودی همچنان یکی از بهترین خریداران سلاح از انگلیس است، ولی باید توجه کرد که یک مشتری خوب حتما از بهترین هم‌پیمانان نیست.

وی با اشاره به این که امضای قرارداد فروش جنگنده‌های تایفون به عربستان، موجب حفظ 5 هزار شغل در انگلیس شد، تاکید کرد: این در حالی است که عربستان تقریبا از یک سال قبل در حال فعالیت ضد منافع انگلیس است.

به گزارش العالم این روزنامه انگلیسی افزود: تعداد تروریست‌های سعودی بسیار بیشتر از هر کشور دیگر است، شیوخ سلفی (سعودی) جوانان انگلیسی و کشورهای اروپایی را به حمل سلاح و جنگ ضدمسلمانان شیعه و غیرمسلمانان فرا می‌خوانند.

نویسنده در بخش دیگری از این مطلب نوشت: ما نگران عناصر افراطی در انگلیس هستیم، سعودی‌هایی که از کهنه جنگجویان در افغانستان، چچن و بوسنی هستند، این گروه‌های جنگ‌طلب خارجی را سازماندهی می‌کنند.

تایمز افزود: 1200 تا 2000 سعودی در میادین جنگ هستند و طی سال جاری (میلادی) حدود 300 سعودی در جریان مشارکت در جنگ در خارج از این کشور از پای درآمده‌اند، این سعودی‌ها عضو گروه‌های (تروریستی) مختلفی مانند «جبهه النصره» و «دولت اسلامی در عراق و شام» هستند.

این روزنامه تاکید کرد: عربستان نفت ما را تامین کرد و این کار باعث رشد اقتصاد ما شد، ولی اقدامات ریاض اکنون موجب متزلزل کردن ثبات عراق شده است، کشوری که دومین صادرکننده نفت جهان به شمار می‌آید.

صدور وثيقه 200 ميليوني براي شمس‌الواعظين

اعتماد نوشت: ماشاء‌الله شمس‌الواعظين از صدور قرار وثيقه 200 ميليوني براي خود از سوي شعبه دوم دادسراي امنيت (اوين) خبر داد. شمس‌الواعظين با بيان اينكه صبح ديروز در پي دريافت احضاريه‌يي مبني بر حضور در دادسراي اوين در اين دادسرا حضور يافتم، گفت: روز سه‌شنبه هفته گذشته براي بار نخست در دادسراي اوين حاضر شدم و پس از مطرح شدن برخي از موضوعات ادامه روند بررسي و تحقيقات به صبح امروز موكول شد. امروز براي بار دوم در اين دادسرا حاضر شده و تفهيم اتهام شدم.




اسناد خیانتی که تمامی ندارد

شرق نوشت: باز هم یک گزارش تازه درباره 28مرداد. پایگاه اینترنتی «آرشیو امنیت‌ملی آمریکا» که زیرمجموعه دانشگاه واشنگتن است، گزارشی از ماجرای 28مرداد منتشر کرده است. متن اصلی گزارش، کتابی 150صفحه‌ای به نام «نبرد با ایران» است که توسط بخش تاریخ «سیا» در سال 1981 نوشته و منتشر شده بود اما بخش‌های مهم آن از جمله بخش موسوم به «اقدام پنهان» که درواقع تشریح عملیات کودتاست تا سال گذشته که در مجله «فارین پالیسی» منتشر شد، در دسترس عموم قرار نگرفته بود. تا پیش از این مهم‌ترین سندی که از ماجرای کودتای 28مرداد رو شده ‌بود، سند معروف به «ویلبر» متعلق به «دونالد ویلبر» عضو سابق «سی‌آی‌ای» بود. گزارشی که البته گفته می‌شود ناقص است و همچنان بخش‌های ناگفته زیادی درباره کودتا دارد .

طبق تازه‌ترین اسناد منتشرشده درباره کودتای 28مرداد 1332، «لوی هندرسون»، سفیر آمریکا در ایران هشدار می‌دهد که نه‌تنها شاه از جانشین مورد نظر برای تصدی سمت نخست‌وزیری پس از سرنگونی مصدق حمایت نمی‌کند، بلکه ارتش نیز نقشی که باید ایفا کند را بدون همکاری فعال شاه انجام نخواهد داد.

این سند تاکید می‌کند اعضای پایگاه «سیا» در تهران و برخی مقامات در مقر مرکزی این سازمان، موافقت خود را با هندرسون در تقابل با برخی از فرضیه‌هایی که طراحان در آمریکا برای کودتا ارایه می‌کردند، اعلام کردند.

محققان؛ عموما از طریق مصاحبه با شرکت‌کنندگان در کودتا فهمیده بودند که برخی مخالفت‌ها در رابطه با کودتا وجود داشته است (و سرانجام هندرسون با سرنگونی مصدق موافقت کرد). این سند که به تازگی از حالت محرمانه خارج شده برخی جزییات دقیق‌تر را درباره ماهیت این تفاوت‌ها و کسانی که در ارتباط با آنها بوده‌اند فاش می‌کند. (روایت‌های قبلی «سیا» اختلاف نظر هندرسون را کم‌اهمیت جلوه داده بود و ترجیح داده بود بر این نکته تاکید کند که او «همیشه تمام و کمال همکاری داشته است» و «همیشه به دنبال قبول پیشنهادهای سازنده بوده است»).

این سند همچنین صریح‌ترین منابع غیرمحرمانه «سیا» تا به امروز درباره شرکت انگلیس در عملیات را ارایه می‌دهد. هیچ‌یک از مقامات آمریکایی و انگلیسی تا به‌حال به نقش لندن در کودتا اعتراف نکرده‌اند. این بدون شک بدترین راز مخفی‌مانده در رابطه بین ایران و انگلیس در طول 60سال گذشته است. اما در این آخرین سند حداقل دوبار ارجاعاتی وجود دارد که به منزله تایید رسمی این واقعیت است.

به‌علاوه، تحقیق «سیا» به این ختم می‌شود که انگلیسی‌ها از وجوه مختلفی «قضاوت نادرستی درباره دشمنان» داشته‌اند و بنابر نظر نویسنده، فعالیت‌های آنها به دولت مصدق فشار آورد تا سیاست‌های غیرقابل دفاعی را اتخاذ کند. همچنین رویکرد شتابزده لندن خطر جنگ با شوروی را ایجاد کرد.
«نبرد برای ایران» یکی از سه تاریخ دولتی (آمریکا) از کودتاست که تا به امروز شناخته شده است. هرچند بخش‌های زیادی از آن حذف شده است اما این سند همچنان شامل تعدادی جزییات جالب توجه درباره تفکر آمریکا در دهه 1950 و دو دهه بعدتر است. بر پایه مدارکی که در این سند ارایه شده است، اینچنین نتیجه می‌توان گرفت که هر دو سازمان‌های اطلاعات خارجی و نیروهای داخلی، در کودتا و نتیجه نهایی آن شرکت داشته‌اند.

نویسنده این سند کودتای 1953 در ایران را یک موفقیت عظیم نمی‌داند و اشاره می‌کند که این رویداد «آوارهای» زیادی بر جای گذاشت. (ص71)

این تاریخ تلویحا به این اشاره دارد که کودتاچیان آمریکایی با برخی روحانیون درباره زمان تظاهرات مهم 19آگوست (چهارشنبه 28مرداد) همکاری داشته‌اند. در سند آمده است که «... می‌خواستند (تظاهرات 19 آگوست) در جمعه، 21 آگوست [10 ذی‌الحجه 30 مرداد، عید قربان] که یک روز دینی است برگزار شود» اما این تاریخ برای خنثی‌کردن این شایعه که دولت قصد دارد تعدادی از افسران بازداشت‌شده را در 20 آگوست اعدام کند، بسیار دیر بود. (ص62) [در سند ] بخش‌های قبل و بعد [مرتبط با این موضع] حذف شده است، بنابراین ممکن نیست گفته شود که این همکاری چقدر واقعی و جدی بوده یا اینکه افراد مورد اشاره سند چه کسانی بوده‌اند.

این سند در مقایسه با دیگر روایت‌های غربی دهه 1950 تصویر منفی کمتری از نخست‌وزیر برکنارشده ارایه می‌دهد. در سند اشاره شده است که او [مصدق] «رفتارهای عجیب» داشته است و اینچنین نتیجه می‌گیرد که «بیشتر کارهای او، حتی احساسی‌ترین و ظاهرا غیرمنطقی‌ترین آنها، احتمالا کاملا حساب‌شده بود» (ص B-2)

این مدرک همچنین برخی از ویژگی‌های منفی شاه را که در بسیاری دیگر از تفسیرهای انگلیسی و آمریکایی به آن اشاره شده، تکرار می‌کند. نویسنده گزارش می‌نویسد: «ناتوانی در تصمیم‌گیری و تلقین‌پذیری او از نصایح بد شهره بود.» نویسنده در ادامه شاه را « فرمانروای بی‌اعتماد اما زودباور» توصیف می‌کند. (صص47-48)

بنابر نظر نویسنده فضل‌الله زاهدی که توسط آمریکا برای جانشینی مصدق انتخاب ‌شده بود «شخصیت متعادل» و «ویژگی‌های مثبت و منفی تقریبا برابری» داشت (ص 32) در گزارش به برخی از کشمکش‌های سیاسی و شخصی بین زاهدی و شاه اشاره شده است.

این سند این نقل‌های متناقض‌گونه را که در 19 آگوست مصدق در خانه‌اش حصر بوده و تحت فشار بوده تا از راه دیوار باغ فرار کند، تکذیب می‌کند و بدون آوردن منبع می‌گوید که در آن روز نخست‌وزیر «حتی در خانه نبوده» بلکه به خانه همسایه‌ای رفته و «موقتا در آنجا پناه گرفت». این امر در هیچ‌کدام از سندهای قبلی وجود نداشته است (ص 70). (در تاریخ ویلبر گمان برده شده که مصدق احتمالا بعدازظهر خانه را ترک کرده است).

نویسنده این سند معتقد است که روایت «نیویورک تایمز» و دیگر [رسانه‌ها] از تعداد قربانیان این ماجرا «به شدت اغراق‌آمیز بوده» است. همچنین توصیف «کنت لاوز» در تایمز و استفاده از عبارات «تکه‌پاره‌شدن» درباره سرنوشت «حسین فاطمی» وزیر خارجه مصدق و سرهنگ «عزت‌الله ممتاز» مسوول حفاظت خانه نخست‌وزیر در 19 آگوست را بی‌اعتبار می‌داند. (لاوز تعداد کشته‌ها را بیش از 300نفر ذکر کرده. گزارشی دیگر در انگلیس در اوایل سپتامبر 1953، بدون اینکه نامی به میان بیاورد تخمین می‌زند که کودتا بیش از 50 کشته و 300 زخمی داشته است).

«سیا» اولین بار این سند را در 1981 مورد بازنگری قرار داده که با حذف‌های بسیار زیادی همراه بوده است. اسناد در سال‌های 2011 و 2013 به درخواست آرشیو امنیت ملی دوباره مورد ارزیابی قرار گرفته است. (نسخه منتشرشده کنونی شامل هر سه نسخه است). حدود 40 صفحه از 150 صفحه این سند در بردارنده موارد تازه است. بخش اعظم این 40 صفحه حاوی اطلاعات تازه است و در برخی دیگر از صفحات تنها چند کلمه جدید وجود دارد. بیشترین مسایل مطرح‌شده جدید در بخش‌های 3، 4، 5 و دو نیم‌صفحه ضمیمه d است. ضمیمه e که تاریخ‌نگاری از رویدادهاست بدون دلیل قانع‌کننده تمامی وقایع را شامل نمی‌شود.

حذفیات اسناد منتشرشده کنونی، به حدی گسترده است که اجازه نمی‌دهد ارزیابی کاملی از سند انجام پذیرد اما برخی حاشیه‌نگاری‌ها اضافی و مقدماتی امکان‌پذیر است.

تلاش برای لاپوشانی نقش انگلیس در این کودتا، ناشیانه به نظر می‌رسد. زیرا حذف چندین بخش از متن مشخصا با هدف پنهان‌کردن نقش انگلیس انجام شده است و تنها دوبار به نقش انگلیس پرداخته شده است. اول پذیرش رسمی این نکته است که از نظر «هر دو کشور آمریکا و انگلیس روش‌های معمول و عقلانی روابط و رفت‌وآمد‌های دیپلماتیک شکست خورده است.» در جای دیگر اشاره می‌شود که چند هفته قبل از کودتا، وزارت امور خارجه اصرار می‌ورزد که درصورتی‌که کودتا انجام شود لندن باید «تعهد محکمی» ارایه کند که نسبت به هرگونه مساله نفتی در «دولت جدید» انعطاف‌پذیر باشد. خلاصه اینکه بعد از موفقیت کودتا، انگلیس شرایط را بپذیرد. (ص 39 -40).

همانگونه که در بالا آمد، نویسنده با فراغ بال رویکرد انگلیس را نقد می‌کند. قضاوت نادرست اصلی انگلیسی‌ها این بود که فرض می‌کردند کاهش درآمد حاصل از بحران نفت «ایران را به زانو در خواهد آورد... و به آنها فشار می‌آورد تا گام‌های خطرناکی بردارند که به شدت آینده کشورشان را به خطر بیندازد» (ص 27) به علاوه، اگر انگلیس «نیروی دریایی و ارتش خود را » اعزام می‌کرد، همانگونه که از قبل پیش‌بینی می‌شد، تقریبا اطمینان داشتند که اتحاد جماهیر شوروی در‌گیر ماجرا می‌شد و «خطر جنگ جهانی سوم بسیار واقعی» به نظر می‌آمد.


مهم‌ترین بازیگر خاورمیانه خود را سرباز رهبر ایران می‌داند

کیهان نوشت: «از بین تمام بازیگران صحنه خاورمیانه، احتمالا مهمترین آنها ژنرال قاسم سلیمانی است که خود را سربازی وفادار به اهداف رهبر انقلاب ایران می‌داند».

این تحلیل را روزنامه کانادایی نشنال‌پست منتشر کرد. به گزارش «فردا» نشنال‌پست خاطرنشان کرد: از بین تمام بازیگران صحنه خاورمیانه، رئیس‌جمهورها، نخست‌وزیرها و شاهزاده‌ها، احتمالا مهمترین آنها مردی آرام، لاغراندام با موهای جوگندمی است که در سایه‌ها از طرف ایران یعنی قدرت مسلط شیعی منطقه عمل می‌کند. ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس ممکن است راه‌حل بحران عراق در حالی که نیروهای داعش تهدیدی در پاره‌پاره کردن آن هستند، باشد.
در ادامه این تحلیل آمده است: این ژنرال، فرمانده بخشی از نیروهای ویژه سپاه پاسداران است که در خارج از مرزهای ایران فعالیت می‌کنند. این نقش به او نفوذ و قدرت در بین گروه‌های مختلف مانند حزب‌الله و حماس و گروه‌های مذهبی در سرتاسر دنیا داده است. گفته می‌شود که او در بیرون راندن آمریکا از عراق نقش داشته است و در همه حال با هدف پیشبرد دکترین انقلاب اسلامی حرکت می‌کند. یک کارشناس خاورمیانه در کالج سلطنتی ارتش در کنگستون آنتریو در کانادا می‌گوید که ظاهرا سلیمانی در فعالیت‌هایش بسیار موثر است و بسیاری از او واهمه دارند. او یک سرباز است، سربازی وفادار به اهداف و رهبرش.

نشنال‌پست با بیان اینکه «به گفته یک متخصص خاورمیانه او در روستایی در استان کرمان ایران که معروف به کشاورزی و فرش‌بافی‌اش است بزرگ شده است»، می‌نویسد: زمانی که شاه سرنگون شد و آیت‌الله خمینی جمهوری اسلامی را پایه‌گذاری کرد سلیمانی تنها 20 سال داشت. پس از آن قاسم سلیمانی به سپاه پاسداران پیوست، نیروی عظیم نظامی که توسط رهبر انقلاب بوجود آمد تا از ایران در مقابل تهدیدات خارجی و داخلی حفاظت کند. هرگز از وفاداری سلیمانی به رهبر  انقلاب کم نشد. او در سال 1998 فرمانده سپاه قدس شد. شواهد نفوذ ژنرال قاسم سلیمانی را می‌توان در سراسر خاورمیانه دید.

روزنامه کانادایی افزود: «به عنوان فرمانده سپاه قدس، او فرماندهی گروه ویژه کاملا تعلیم داده شده، ماهر و وفادار و متعهد 15 هزار نفره را به عهده دارد. او مردی آرام و بی‌ادعا است، ولی سابقه فرماندهی بسیار زیرک و عملگرایی را دارد. تعهد بسیارش در حفاظت از منافع ایران به این معنی است که او با بازیگران مختلف در پیشبرد هدفش همکاری می‌کند. جنگ سوریه چنین فرصتی را برای او بوجود آورد. جیمز دوین استاد روابط بین‌الملل و علوم سیاسی دانشگاه مانت ‌الیسون در سکویل، نیو برانزویک کانادا می‌گوید نظام تحت رهبری اسد در حال فروپاشی بود. سپس سپاه پاسداران و حزب‌الله پدیدار شدند. آنها شروع به برنامه‌ریزی و سازماندهی نیروهای نظامی سوریه کردند. اکنون دیگر به نظر نمی‌رسد که این نظام از بین خواهد رفت و این به خاطر توانایی سازماندهی شبه‌نظامیان توسط سپاه قدس است.»

نشنال‌پست با اشاره به گسیل تروریست‌های داخلی از سوریه به عراق و حمایت ایران از امنیت عراق می‌نویسد: ترجیح ایران، عراق آرام و پایدار است. موفقیت مشابه در عراق، سابقه اقتدار سلیمانی را تقویت می‌کند. این فرمانده بدون شک بازیگر کلیدی است که به خاطر نتیجه وقایع سوریه و عراق پیش‌بینی می‌شود که نفوذ او فقط رشد کند. متخصص خاورمیانه در کالج کینگستون می‌گوید ما در مورد یک منطقه بسیار بی‌ثبات صحبت می‌کنیم که از نظر امنیت بسیار، بسیار ناپایدار است. از این نظر واضح است که نیروهای نظامی نقش بسیار مهمی را بازی می‌کنند. او (قاسم سلیمانی) بسیار مهم است.



نهضت نواصولگرايي ضرورتي انکار ناپذير

رسالت به قلم امیر محبیان نوشت: تحولات سريع اجتماعي - سياسي شرايط را در کشور تغيير داده است و روابط نيز به تبع آن در حال تغيير است اما سازمان هاي سياسي بزرگ که تحت عنوان جناح شناخته مي شوند نتوانسته اند خود را با اين تحولات تطبيق دهند.ادامه اين روند منجر به حذف اين سازمانهاي بزرگ سياسي از معادلات مي شود. انتخابات رياست جمهوري اخير دال بر چرخش راي دهندگان از جناح ها به فردي بود که رنگ شفاف جناحي نداشت.آيا ادامه روند حذف جناح ها از معادلات مفيد است؟ 1.آري ؛ زيرا ساختارهاي کهنه و تحول نيافته جناح ها عملا موجب تفاوت رويکرد ميان آنها و جريانات اجتماعي شده و نتيجتا اين جناح ها به مثابه ترمز عمل کرده وميان مردم و نظام شکاف ايجاد مي کنند. 2.خير،زيرا حذف جناح ها از پيش بيني پذيري رفتارهاي سياسي گروهها کاسته وفرصت را براي رشد جريانات فرصت طلب و ماجراجو فراهم مي کند.
هر چند هر دو نگراني فوق اهميت داشته و نمي توان آن را ناديده انگاشت ولي راه سومي هم وجود دارد و آن ايجاد تحول در جناح هاي موجود به گونه اي است که هم ساختارها و رفتارها را متحول نمايند و هم پيش بيني پذيري را از رفتارهاي سياسي نستانند.آن راه سوم، تحول در جناح هاي موجود به گونه اي است که انعطاف پذيري،

مردم گرايي و نوگرايي به جاي تصلب رفتاري و عقيدتي،شخص گرايي و تکرار تجربيات شکست خورده بنشيند.

نواصولگرايي و نو اصلاح طلبي

به نظر مي رسد که ضرورت تحول در هر دو جناح از سوي صاحب نظران احساس شده است ولي به‌دلايلي خاص کندي تغييرات در حال از ميان بردن فرصت هاست.علائمي از تلاش صاحب نظران اصلاحات براي انديشيدن به اين دغدغه مشاهده شده است ؛چنانچه در جريان اصولگرايي نيز شواهدي از تلاش براي بازسازي به چشم مي خورد؛اما اکنون پرسش اين‌است که اصولگرايي نيازمند بازسازي است يا نوسازي؟آيا عدم توجه به ايجاد نهضت نواصولگرايي به پيدايش زمينه ظهورجريانات فرصت طلب و تند رو تحت عنوان ارزشمند اصولگرايي نخواهد انجاميد؟

نگارنده به خوبي از ظرفيت ساختارها و روابط اصولگرايان مطلع است ولي اين ساختارها در طي تحولات دو دهه اخير شديدا تغيير يافته است و بازسازي با توجه به شرايط متحول نمي تواند پاسخگوي نيازهاي زمانه باشد و تنها راه ممکن نوسازي اصولگرايان است و بس!

براي ايجاد تحول در جناح چند اصل بايد در نظر گرفته شود:

1- تغيير اختياري و نه اجباري:
 تحول و تغيير بايد هواداران جناح را درگير خود کند نه آنکه بر آنها تحميل شود.نياز به تغيير و تحول در جناح در ميان بخشي از نخبگان اصولگرا احساس شده است اما بايد اين احساس عموميت يافته تا به حرکت بينجامد.
2- مسئول تغييرات مشخص شود.
 مسئوليت ايجاد تغييرات در جناح با کيست؟نخبگان؛احزاب  يا جوامع روحاني اصولگرا؟
3- روش و مدل ايجاد تغييرات چيست؟
در ميان دو مدل سنتي ايجاد تغييرات و مدل جديد ناج
( nudge theory )روشن است که روش هاي نرم براي مديريت تحولات در اندازه اجتماعات بسيار بزرگ خردمندانه تر و موثرتر است.
4- طرح کلان براي ايجاد تغيير چيست؟
آيا تغييرات باورها را هم در برمي گيرد؟يا فقط تغييرات ساختاري است؟يا صرفا بعضي از چهره ها را جابه‌جا خواهد نمود؟يا مراجع فکري جناح تغيير خواهد کرد؟
***
روشن است که جناح اصولگرا همچون جناح اصلاح طلب محتاج دگرگوني است و نوگرايي و نوسازي به واقعيتي غيرقابل انکارتبديل شده است.تلاش نگارنده آن‌است که بر ضرورت اين دگرگوني تاکيد نمايد؛ضرورتي که اگر ناديده گرفته شود به تغيير موازنه نيروها انجاميده وتعادل سيستم را برهم خواهد زد.

پاسخ شهید بهشتی به شبهه «بهشت اجباری»

روزنامه وطن امروز نوشت:
همزمان با سالروز شهادت شهید بهشتی و جمعی از یاران این شهید بزرگوار در حادثه تروریستی هفتم تیر، اظهارنظرهای مختلفی در توضیح و تشریح این شهید مظلوم و دیدگاه‌های او مطرح می‌شود.

 به گزارش «وطن‌امروز»، حسن رحیم‌پور‌ازغدی در همین راستا در نشستی به تشریح دیدگاه‌های شهید بهشتی درباره برخی موضوعات از جمله شبهه اخیری که در قالب «بهشت اجباری» و پیرامون نقش حکومت در مسائل اجتماعی مطرح شده، پرداخت.

این استاد دانشگاه و عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی در نشست شورای عمومی اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل سراسر کشور با اشاره به این تفکر لیبرال‌ها که اعتقاد داشتند نظام به بهشت و جهنم کاری ندارد و دین مساله شخصی است، افزود: نظر آقای بهشتی این است که یک بخشی از دین مانند اخلاق شخصی نظر شخصی است. اما بخشی از دین قوانین است. حقوق اجتماعی و حق دیگران حق‌الناس است. اگر شخصی در حریم خصوصی بخواهد خود را جهنمی کند، دولت، نه اینکه وظیفه نداشته باشد، حق ندارد دخالت کند اما کسی در حریم عمومی قانون‌شکنی می‌کند و اخلاق اجتماعی را زیر پا می‌گذارد، دولت وظیفه دارد دخالت کند. اینجا مساله بهشت و جهنم این شخص مطرح نیست، مسأله حقوق اجتماعی و حق‌الناس مطرح می‌شود.

عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی افزود: سؤال این نیست که بهشت و جهنم مردم زورکی است یا نه، سؤال این است که حکومت در برابر اخلاق اجتماعی و حق‌الناس و حقوق عمومی و قوانین اجتماعی مسؤولیت دارد یا ندارد؟ آن سؤال را لیبرال‌ها مطرح می‌کردند، زیرا اعتقاد داشتند حکومت باید بی‌طرف باشد و طرفدار دین نباشد. اعتقاد داشتند حکومت یا بی‌طرف است یا دیکتاتور. جواب این است که حکوت نه بی‌طرف است نه دیکتاتور؛ دولت قانونی است. زمانی که قانون است قانونی عمل کند. زمان تربیت، تربیت را به عهده بگیرد. جایی که حریم خصوصی است دخالت نکند. چه کسی گفته است حکومت باید به زور مردم را به بهشت ببرد؟

به گزارش تسنیم، رحیم‌پور‌ازغدی به بررسی ویژگی‌های نظام سیاسی اسلامی از دیدگاه شهید بهشتی پرداخت و افزود: اولین ویژگی این است که نظام ما یک نظام مکتبی است، یعنی در برابر مکتب متعهد است. نسبت به احکام، اخلاق و عبادت بی‌طرف نیست. البته پذیرشش در حوزه شخصی اجباری نیست، هرکس این مکتب را پسندید و به آن دل بست بیاید. هرکس نپسندید در حریم خصوصی‌اش نیاید.

وی ادامه داد: « اعتقاد شخص اختیاری است. اما نظام مکتبی است. دولت، اسلامی باید باشد.» این پاسخ شهید بهشتی در مجلس خبرگان به افرادی بود که اعتقاد داشتند دولت نباید نسبت به مسائل اسلامی احساس مسؤولیت کند. عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی در ادامه افزود: انقلاب اسلامی مدیون شهید بهشتی است زیرا اگر او نبود، نظام جمهوری اسلامی در مقاطع بسیاری دچار مشکل می‌شد. بهشتی معنای واقعی اعتدال بود و اگر کسی به دنبال اعتدال حقیقی است باید آن را در وجود بهشتی جست‌و‌جو کند. علت این هم که حضرت امام پس از شهادت او فرمودند: بهشتی یک ملت بود؛ همین است.

همکاری داعش و موساد در حملات تروریستی لبنان

اطلاعات نوشت: منابع خبری لبنان تاکید کردند، بازداشت های اخیر و شیوه عمل تروریست های داعشی سعودی در لبنان جای هیچ شکی را باقی نمی گذارد که بین سازمان تروریستی رژیم صهیونیستی (موساد) و داعش سعودی ارتباطی تنگاتنگ در انفجارهای تروریستی در لبنان برقراراست.به اعتقاد کارشناسان و در پی انفجارهای انتحاری اخیر، داعش عملا برای نخستین بار به لبنان راه پیدا کرده است. در پی این تحولات، به احتمال زیاد دولت لبنان بزودی اخذ ویزا از عربستانی‌ها برای سفر به لبنان را اجباری خواهد کرد.منابع امنیتی عالیرتبه در لبنان همچنین از تداوم بازجویی بازداشت‌شدگان افراد متهم به عملیات تروریستی در لبنان خبر داده و افزودند: احتمال اعزام عوامل انتحاری دیگر به لبنان وجود دارد.درهمین حال،دستگاه‌های امنیتی لبنان اطلاعاتی درباره طرح حمله انتحاری با کامیون بمب گذاری شده به زندان «رومیه» این کشور دریافت کردند.این طرح به دنبال منفجر ساختن یک کامیون بمب گذاری شده در یکی از دروازه‌های منتهی زندان «رومیه» است تا نیروهای امنیتی به انفجار انتحاری مشغول شوند و در آن هنگام با هماهنگی‌های صورت گرفته زندانیان را فراری ‌دهند.دراین راستا، «میخاییل بوگدانف»، نماینده رئیس جمهوری روسیه در امور خاورمیانه در دیدار با سفیر لبنان در مسکو، بر حمایت مسکو از بیروت در مبارزه با تروریسم بین المللی تاکید کرد.

در تحولی دیگر، منابع خبری از تحرکات مقامات آمریکایی و فرانسوی و دیدار با مقامات ذینفع لبنانی در رابطه با انتخاب رئیس جمهور آتی این کشور خبر دادند .در دیدار«جان کری»، وزیر خارجه آمریکا با «سعد حریری»، رئیس حزب «المستقبل» دو طرف درباره لزوم انتخاب رئیس جمهوری جدید لبنان به گفتگو پرداختند که به گفته منابع دیپلماتیک این دیدار اثرات خود را در ماه جولای سال جاری (مرداد) نشان خواهد داد.

خبر دیگر اینکه، «رشید الصلح»، نخست وزیر اسبق لبنان در سن ۸۸ سالگی درگذشت.

ائتلاف آیت‌ا... هاشمی، ناطق نوری و سیدمحمد خاتمی
 
مثلث طلایی بزرگان در انتخابات مجلس؟
 

 روزهای اخیر که شکاف و گسستگی در میان اصلاح طلبان سرعت گرفته و هر فردی خود را محور اصلاح طلبان می داند. در این میان روزنامه های زنجیره ای در تلاشند سه ضلع خاتمی، ناظق نوری و هاشمی رفسنجانی را به یکدیگر بچسبانند. در همین حال روزنامه آرمان نوشت: سه ضلع، یکی از دیگری قدرتمندتر و تاثیرگذارتر؛ ویژگی مشترک آنها هم نه رسیدن به قدرت بلکه «نه» بلند به این مولفه است. می‌خواهند اگر تا دیروز به صورت فردی و تکی موفق بودند این بار با یکی شدن حماسه‌ای بیافرینند که نه تنها کم از حماسه 24خرداد نداشته باشد بلکه افزون بر آن سبب ساز شادی ایران شود. این روزها در مجامع سیاسی صحبت از 3ضلعی است که اگر با یکدیگر ائتلاف داشته باشند روزهای خوشی برای ملت رقم خواهد خورد؛ روزهای خوش اعتدال در بهارستان و تصمیماتی از جانب شاگردان میانه رو برای ساخت آینده‌ای بهتر از دیروز. آیت ا... هاشمی رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی و علی‌اکبر ناطق نوری از سه طیف که هر کدام حامیان و هواداران زیادی دارند قرار است با هم ائتلا فی داشته باشند که بدون شک نامی جز ائتلاف طلایی نمی‌توان برای آن انتخاب کرد.

آرمان در ادامه نوشت: به هر حال اضلاع مثلثی که هدف آن حفظ آرمان‌های انقلاب و پیشرفت کشور بود در سال 91 همراهی با یکدیگر را علنی کردند؛ دست دوستی دادن‌ها در مقابل چشمان بهت‌زده تندروها این پیام را داشت که بلوغ جامعه به حدی رسیده که دیگر نیازی به چاره اندیشی‌ها در پشت درهای بسته نباشد. مردان روزهای تلاش برای پیروزی انقلاب هیچگاه در مقابل هم قرار نمی‌گیرند و این نکته‌ای بود که تندروها از آن غافل بودند. تصور آنها در زمان انتخابات‌های گذشته یعنی ریاست جمهوری سال 84 این بود که جریان اصلاحات رغبتی برای عمل به توصیه‌های آیت‌ا... هاشمی ندارد که البته تا حدودی هم این دیدگاه درست بود چون برخی از اعضای جبهه اصلاحات که از رفاقت‌ها و اهداف مشترک بزرگان بی‌اطلاع بودند به اشتباه هاشمی را رقیب دیدند که مدتهاست خود به این اشتباه اعتراف و از آیت ا... هاشمی عذرخواهی می‌کنند. آن روزها بسیاری از نیروهای افراطی از آنچه رسیدن به هدف خود تصور می‌کردند خوشحال بودند اما زهی خیال باطل که نیروهای باسابقه در همان ایام به سادگی آنها می‌خندیدند و آرزوی علم بیشتر و شناخت را برای آنها داشتند.


و اما اکنون

اگر چه گمانه‌زنی در مورد انتخابات مجلس دهم از هم اکنون شاید خیلی زود به نظر برسد اما اصلاح‌طلبان و اصولگرایان میانه رو نمی‌توانند شاهد باشند که گروه‌های تندرو به قول رئیس‌جمهور هم اکنون با برگزاری کنگره و نشست در اندیشه فتح مجلس دهم باشند. اضلاع مثلث طلایی نمی‌خواهند تجربه مجالس قبلی با حضور چهره‌های تندرویی که روزی اعتدال را براندازی تعبیر می‌کنند و روز دیگر تصمیم به احضار وزرا به دنبال هم می‌گیرند، تکرار شود. پس آنها هم در اندیشه فراهم کردن زمینه برای حضور نیروهای میانه‌رو هستند اما بحثی که در اینجا وجود دارد این است که رویکرد سیاسی ائتلاف طلایی چه خواهد بود؟

آیت‌ا... هاشمی رفسنجانی همواره در چنین موقعیت‌هایی نقش بزرگتر و راهنما را ایفا می‌کند و منافع شخصی در تصمیمات و راهنمایی‌های او جایی ندارد. در مورد ضلع دوم هم باید دانست که شاید آنچه سیدمحمد خاتمی در چند روز پیش اعلام کرد به این برنامه‌ریزی مربوط باشد. رهبر سیاسی جریان اصلاحات گفت که دیگر وارد هیچ رقابت سیاسی نمی‌شود. پس تنها یک ضلع سیاسی به نام علی‌اکبر ناطق نوری باقی می‌ماند که این روزها اصولگرایان برای حضور دوباره او در اردوگاه اصولگرایی برنامه‌ریزی‌های زیادی کرده‌اند که به نظر می‌رسد از خلال آن راه به جایی نخواهند برد چون شیخ نور دیگر آن ماموریت سال‌های گذشته را ندارد که برای ایجاد وحدت میان اصولگرایان به تلاش بپردازد البته باید درنظر داشت در آن برهه‌ها هم او قصدی برای تشکیل مجلسی اصولگرا نداشت اما شاید چون به روحیات این طیف آشنایی بیشتری داشت، سعی می‌کرد با میدانداری برای آنها مانع اقداماتی شود که آرامش کشور را به هم می‌زند. پس این سه ضلع خود هیچ برنامه‌ای برای حضور خود در انتخابات مجلس دهم ندارند واین بار هم با یکدیگر «یا علی» می‌گویند تا حماسه‌ای دیگر بیافرینند.

دیروز یک نماینده اصلاح طلب مجلس در توضیح نقش مثلث شکل گرفته از آیت‌ا... هاشمی‌رفسنجانی، حجت‌الاسلام سیدمحمدخاتمی و حجت‌الاسلام ناطق‌نوری به پیام نو گفت: «در انتخابات ریاست جمهوری یک ائتلافی شکل گرفت که من نام آن را ائتلاف برای نجات و تعالی کشور می‌گذارم. این ائتلاف ثمرات و نتایج خودش را در حاکمیت افرادی با مشی معتدلانه و تدبیر عقلانی برای اداره امور کشور که یک ضرورت از دست رفته بود، نشان داد. همه هم امروز امیدوار هستند که این مدیریت بتواند کشور را از چالش بیرون ببرد.» محمدرضا تابش درباره اقدامات بعدی این ائتلاف نیز تاکید کرد: «این ائتلاف با توجه به مشکلاتی که وجود دارد و همچنین نیروهایی که می‌خواهند کشور را به دوران قبل از ۲۴خرداد برگردانند، لازم است که در معادلات آتی و از جمله انتخابات مجلس دهم نیز نقش‌آفرین باشد. این ائتلاف هر چقدر مستحکم‌تر شود طبیعتا به نفع کشور خواهد بود و می‌تواند تاثیر داخلی برای بازگرداندن عقلانیت به سطح مدیریت کشور و تاثیر خارجی برای دور زدن و برطرف کردن تحریم‌ها داشته باشد.»