کد خبر 340937
تاریخ انتشار: ۱۱ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۲:۵۰

مجموع این صحبت‌های رهبری و موضع‌گیری ایشان حاکی از این واقعیت است که دفاع مقدس هنوز ناگفته‌های زیادی دارد و جا دارد که نویسندگان و ناشران دفاع مقدس به دنبال سوژه‌های نابی باشند که کمتر به آن پرداخته شده است. سوژه‌هایی شبیه این کتاب که در مدت کوتاهی به چاپ سوم رسید و با اقبال فراوانی از سوی خوانندگان مواجه شد.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - «در دوران جنگ تحمیلی، یکی از مشکلات ما، از کار افتادن دستگاه‌های ما، بمباران شدن مراکز گوناگون ما، تهیدست ماندن نیروهای ما از وسایل لازم مثل وسایل حمل و نقل و این چیزها بود. یک عده افراد صنعتگر، ماهر و مجرّب راه افتادند از تهران و شهرستان‌ها ـ که بنده در اوایل جنگ خودم شاهد بودم، این‌ها را می‌دیدم، اخیراً هم بحمدالله توفیق پیدا کردیم، یک جماعتی از این‌ها آمدند، آن روز جوان بودند، حالا سنّی از آن‌ها گذشته، اما همان انگیزه و همان شور در آن‌ها هست ـ رفتند داخل میدان‌های جنگ، در صفوف مقدم، بعضی‌هایشان هم شهید شدند، تعمیرات کردند، ساخت ‌و ساز کردند، ساخت‌ و سازهای صنعتی، این پل‌های عجیب و غریبی که در جنگ به درد نیروهای مسلح ما خورد، امکانات فراوان، خودرو، جاده، امثال این‌ها، به‌وسیله‌ی همین نیروهای مجرب و ماهر به‌وجود آمد. امروز هم هستند، امروز هم در کشور ما الی ‌ماشاءالله، تحصیل‌کرده نیستند، اما تجربه‌ و مهارتی دارند که گاهی از تحصیل‌کرده‌ها هم بسیار بیشتر و بهتر و مفیدتر است.»



این عبارات قسمتی از فرمایشات مقام معظم رهبری در سخنرانی اولین روز سال 1393 در حرم رضوی است که طی آن به نشستی اشاره دارند که در بهمن ماه سال گذشته با تعدادی از رزمندگان فداکار و جهادگر تعمیرکار داشته‌اند. یکی از میهمانان آن دیدار «حاج عباس‌علی‌باقری» مشهور به «حاج عباس فابریک دست‌طلا» بود. تعمیرکاری خوش‌نام و متبحر در خیابان خاوران تهران که آوازه گاراژ و تعمیرگاهش درآن منطقه پیچیده بود و به لطف خدا از لحاظ مالی و رفاهی فردی متمکن به حساب می‌آمد. بعد از مدتی که از شروع جنگ می‌گذرد وجدان بیدار و روح آزاده او تاب ماندن در شهر و دیار را نمی‌آورد و داوطلبانه راهی جبهه می‌شود. این اعزام شروعی است برای اعزام‌های او در تمام طول جنگ که طی آن دوستان و همکاران و هم‌صنفی‌هایش را هم با خود همراه می‌کند. ماشین‌ها، آمبولانس‌ها، تویوتاهای جنگی بیماران بدحالی بودند که با یک بار مراجعه به عباس دست‌طلا مشکلشان حل می‌شد و آماده خدمت‌رسانی مجدد در جبهه‌ها می‌شدند.
کتاب «عباس دست طلا» در واقع مشروح خاطرات حاج عباس علی‌باقری است که یک سال پیش به همت بسیج اصناف و مدیریت نشر فاتحان نوشته شده است و در دیداری که جمعی از این رزمندگان با رهبر انقلاب داشتند این کتاب را مورد تایید و توجه ایشان قرارگرفت.

مجموع این صحبت‌های رهبری و موضع‌گیری ایشان حاکی از این واقعیت است که دفاع مقدس هنوز ناگفته‌های زیادی دارد و جا دارد که نویسندگان و ناشران دفاع مقدس به دنبال سوژه‌های نابی باشند که کمتر به آن پرداخته شده است. سوژه‌هایی شبیه این کتاب که در مدت کوتاهی به چاپ سوم رسید و با اقبال فراوانی از سوی خوانندگان مواجه شد.

اما آنچه در این میان باید به حتم مورد توجه ناشران محترم چنین آثاری قرار بگیرد همراه شدن سوژه‌های جذاب و خواندنی با «قلم و نوشتاری هنرمندانه» و به دور از عجله و سطحی‌کاری است. کتاب «عباس دست طلا» علیرغم موضوع خواندنی و جدیدی که دارد متاسفانه فاقد قلم و ویرایشی حرفه‌ای است. نویسنده سعی کرده است که کتاب حاضر را با ابتکار و همتی قابل قدردانی از حالت روایی و مستند صرف خارج کرده و به آن شکل داستانی و روان بدهد اما در بسیاری از قسمت‌ها و فصل‌های کتاب از عهده این مهم برنیامده است.

جا دارد که در چاپ‌های بعدی، نحوه نگارش و ویرایش کتاب اصلاح شود تا این سوژه کم نظیر و مورد توجه به دور از اشکال و ایرادات ساختاری این چنینی عرضه شود و مخاطب بتواند به طور کامل از این کتاب ارزشمند، لذت و بهره کافی را ببرد.