اعضای جامعه قرآنی در هفته جاری به دیدار خانواده شهید رضا کارآمد که در شب عید قربان سال ۶۶ و مصادف با شهادت حجاج در مکه مکرمه به دیدار خالق شتافت.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق به نقل از ایکنا، دیدار با خانواده رضا کارآمد، برنامه جامعه قرآنی کشورمان در هفته جاری بود. در این دیدار رحیم قربانی، رئیس سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ، منصور قصری‌زاده، قاری بین‌المللی قرآن و مجید حمیدی‌زاده، همرزم و هم‌دانشگاهی شهید حضور داشتند.

قربانی در این دیدار عنوان کرد: معرفی و شناسایی شهدای قرآنی از سال گذشته آغاز شد و با تشکیل ستاد شهدای قرآنی به شناسایی معلمان، قاریان، حافظان و فعالان قرآنی که به شهادت رسیدند، پرداختیم. تاکنون بیش از 220 شهید قرآنی از شهر تهران شناسایی شده‌اند.
وی همچنین به برگزاری اولین یادواره شهدای قرآنی اشاره کرد و افزود: دومین یادواره همزمان با روز بصیرت در 9 دی برگزار می‌شود. در این راستا امیدواریم با برگزاری این یادواره بتوانیم بصیرت را در جوانان افزایش دهیم.

قصری‌زاده نیز اظهار کرد: فرزند شهید، مدال افتخاری است که بر سینه شما قرار دارد که امیدواریم ما نیز به آن افتخار دست پیدا کنیم و با عمل به قرآن به آن درجه برسیم.

مادر شهید در ادامه این دیدار با بیان اینکه فرزندش 27 سال قبل به شهادت رسیده است، بیان کرد: رضا 13 ساله بود که به منطقه رفت. هر چه به او می‌گفتم درس بخوان و جبهه نرو، گوش نمی‌کرد. ایامی که به مرخصی برمی‌گشت، درس می‌خواند و دوباره عازم جبهه می‌شد.
وی گفت: رضا همیشه به من توصیه می‌کرد که هنگام رفتنش، آب پشت سرش نریزم تا کسی متوجه نشود که او در حال رفتن به جبهه است. وقتی به او می‌گفتم طاقت شهادت شما را ندارم، می‌گفت شما چهار پسر داری، یکی را دست‌کم باید در راه اسلام بدهی.

نظرخواهی از مادر برای شهادت

مادر شهید کارآمد با اشاره به اینکه دیگر پسرانش نیز در جبهه حضور داشته‌اند، ادامه داد: یک روز همگی نشستند و از من نظرخواهی کردند که کدام یک از آنها شهید شود؛ من فکر کردم سه تا از پسرانم تشکیل خانواده داده‌اند، پس اگر قرار است از میان آنها کسی شهید شود، رضا مناسب‌تر است.

وی افزود: به رضا گفتم اگر دوست داری شهید شوی، من مانع نمی‌شوم، ولی فقط شهید شوی، نه جانباز و اسیر. رضا در شب عید قربان به شهادت رسید و در شب عید غدیر به خاک سپرده شد.

مادر شهید کارآمد گفت: آخرین باری که به دیدارمان آمد، گفت سه روز مهمان شما هستم. می‌خواستیم به مشهد سفر کنیم، گفت شما بروید، من مانع سفر شما نمی‌شوم. از همه همسایه‌ها و دوستان خداحافظی کرد. موتور سپاه را به برادرش داد تا تحویل سپاه دهد و می‌گفت، خواب دیده‌ام که به شهادت می‌رسم.

وی افزود: برخلاف دفعه‌های گذشته، این بار خیلی ناراحت بودم، به خصوص که در مشهد بودم. یک شب خواب دیدم که سجاده‌ای را در دست گرفته و لباس سبز بسیج را به تن دارد. سجاده را به من داد. از خواب برخاستم. آن روزها نزدیک شهادتش بود. بار دیگر خواب دیدم که جاده‌ای از بهشت زهرا(س) است که مرا با خود می‌برد و همه  جا بوی گلاب می‌دهد و جاده بسیار سبز و خرم است. مرتب می‌پرسیدم مرا کجا می‌بری؟ می‌گفت می‌گویم. گفتم از اینجا بوی بهشت می‌آید. ناگهان دیدم رضا نیست، در خواب گریه می‌کردم که ناگهان از خواب بلند شدم. لحظه اذان بود. بعدها دوستانش گفتند که روز سوم فروردین سال 66 در لحظه اذان به شهادت رسیده است.

وی گفت: رضا قرآن را بسیار تلاوت می‌کرد و شب‌ها دیر به خانه می‌آمد. وقتی از او سؤال می‌کردم که کجا بوده است، می‌گفت چند مسجد هست که در آنها به کودکان قرآن می‌آموزد.

آخرین اعزام؛ سردشت کردستان

برادر شهید نیز عنوان کرد: شهدا مسیر پرتلاطمی را انتخاب کردند و در آن سرافراز شدند. در دوران سربازی، اعزام‌های مختلفی به جبهه داشت. در آخرین اعزامی که به جبهه رفت، خدمت سربازی را تمام کرده بود. خیلی دوست داشت که به عنوان نیروی نظامی در گردان عمار فعالیت کند. از من خواست که با دوستم در این باره صحبت کنم تا او را در گردان بپذیرند.

وی افزود: سرانجام موفق شد و در گردان عمار به عنوان نیروی رزمی عازم جبهه شد. آخرین اعزام رضا به سردشت کردستان بود. وی در شب عید قربان و مصادف با کشتار حجاج طی سال 66 در مکه، به شهادت رسید.

برادر شهید کارآمد از فعالیت‌های رضا به منظور آموزش قرآن نوجوانان در سه مسجد امام رضا(ع)، حضرت علی(ع) و فاطمیه یاد کرد و گفت: وی تلاش کرد تا در هیئت این مساجد، گروه سرود دانش‌آموزی تشکیل دهد، قرآن بیاموزاند و قرآن تلاوت کند. برگزاری اردوی تفریحی و ورزشی نیز بخشی از کارهایی بود که او انجام می‌داد.

کارآمد اظهار کرد: رضا بسیار آرام بود و مصداق آیه «الا به ذکرالله تطمئن القلوب» بود. وی هر کاری که از دستش برمی‌آمد، برای دیگران انجام می‌داد. برای مثال یک بار به جای فراش مدرسه نگهبان شد تا وی به مدت سه روز به سفر برود.

وی افزود: ما با این منظر که شهید همچنان در منزل حضور دارد زندگی می‌کنیم و معتقد هستیم که روح وی در این  مکان حاضر است.

به تلاوت قرآن علاقه خاص داشت

خواهر شهید کارآمد نیز در این جلسه عنوان کرد: من 10 سال از برادرم کوچکتر بودم. از آنجا که دیگر برادرانم ازدواج کرده بودند و تنها رضا در خانه بود، ارتباط بیشتری با وی داشتم و علاقه خاصی بین ما حاکم بود.

وی با بیان اینکه رضا به تلاوت قرآن علاقه خاصی داشت، گفت: وقتی یکی از هم محلی‌ها به شهادت می‌رسیدند، رضا در مراسم ختم آنها مداحی می‌کرد. خیلی دوست داشت به شهادت برسد. روز آخری که رضا را دیدم، به مشهد می‌رفتیم که پاکت نامه‌ای را که بعدها فهمیدم وصیت‌نامه است، به دستم داد و گفت وقتی شهید شدم این نامه را باز کنید.

کارآمد اظهار کرد: روزهای آخر احساس می‌کردم بار آخری است که او را می‌بینم. یقین داشتم رضا شهید می‌شود. همان طور که از او دور می‌شدیم، به پشت سر برمی‌گشتم و او را نگاه می‌کردم.

وی در پایان به قرائت بخشی از وصیت‌نامه شهید پرداخت. «امیدوارم وقتی این نامه به دستتان می‌رسد، همه به رضای خدا راضی باشید. مدتی است که احساس کرده‌ام بار گناهانم کم شده‌اند و دل هوای دیار دیگر کرده است و امام حسین(ع) مرا می‌خواند.»

انس با قرآن، ویژگی همه شهدا بود

حمیدی‌زاده نیز در پایان این جلسه با بیان اینکه یکی از ویژگی‌های مشترک شهدا، انس با قرآن بود و در حسینیه جبهه‌ها قرآن تلاوت می‌کردند، گفت: همه ما به نوعی با قرآن انس داریم و ممکن است برخی در تلاوت و روخوانی قرآن تسلط بیشتری داشته باشند یا برخی قرآن را حفظ کنند و هر کس به نوعی با این کتاب آسمانی انس بگیرد، ولی این موارد، راه نخست ارتباط با قرآن است.

وی افزود: قرآن کتاب عمل است و همان طور که در کلام معصوم(ع) آمده است، «یک ساعت تفکر عمیق در قرآن، از هفتاد سال عبادت برتر است». هر فردی به میزان درک، دانایی و دانش خود از قرآن برداشت می‌کند و هر کس به قرآن عمل کند، راه‌های بعدی به رویش گشوده می‌شود.

حمیدی‌زاده با بیان اینکه شهید کارآمد جاذبه فراوان داشت و همیشه عده‌ای به گردش جمع بودند، اظهار کرد: احساس عشق به امام راحل(ره) ویژگی مشترک همه شهدا بود. شیرازه وجود رضا کارآمد با عشق به جبهه و قرآن و پیاده‌سازی و تبلیغ احکام این کتاب آسمانی گره خورده بود.
وی از حسن خلق به عنوان دیگر ویژگی بارز این شهید یاد کرد و گفت: وی در همه جا منبع و منشأ خیر کثیر بود. می‌گفت اگر خیر ادامه داشته باشد، برایت باقیات و صالحات به شمار می‌آید. در این راستا می‌توان جوانان را تربیت کرد و احیای نفس انجام داد و کسی را مسلمان و نمازخوان کرد. این موارد صدقات جاریه است.