کد خبر 361151
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۹۳ - ۱۴:۱۲

گروه‌های تکفیری که چند دهه است با حمایت‌های برخی کشورهای عرب و آمریکا اقدام به برهم زدن نظم در گوشه و کنار جهان کرده‌اند، اکنون در پی ربودن واژه خلیفه مسلمین از یکدیگر هستند.

به گزارش مشرق، جهان اسلام در چند دهه اخیر همواره شاهد سربرآوردن گروهک‌های تروریستی یا همان گروه‌های تکفیری سلفی بوده‌اند که به کشتن مردم بی‌گناه روی‌ آورده و سعی در در تخریب نام و چهره اسلام در جهان غرب داشته‌اند. این گروه‌ها که معمولا در بادی امر توسط آمریکا و کشورهای غربی پایه گذاری و حمایت مالی و تسلیحاتی شده‌اند بعد از مدتی حداقل در ظاهر به مخالفت با آمریکا و کشورهای غربی برخاسته‌اند.

اما این گروه‌ها در میان خود نیز دچار تعارضاتی هستند که شاید بتوان یکی از این تعارضات را ادعای خلافت سران آنان دانست.

مهمترین گروه تروریستی که در حال حاضر سرکرده آن ادعای خلافت بر تمام سرزمین‌های اسلامی را دارد، داعش است. ابوبکر البغدادی سرکرده گروه تروریستی داعش با اعلام خلافت و ادعای حکومت بر تمام سرزمین‌های اسلامی، خود را امیرالمؤمنین دانسته و خواستار بیعت تمام گروه‌ها با وی شده است که البته با مخالفت شدید گروه‌های رقیب و مضحک خواندن آن توسط سایر مسلمانان و مردم سایر کشورها مواجه شده است.

فارغ از اینکه گروهک داعش و رهبر آن تا چندی پیش یکی از شاخه‌های منتسب به القاعده محسوب می‌شدند و ایمن الظواهری خود را رهبر بغدادی و داعش می‌داند، ذکر این نکته لازم است که بغدادی بر خلاف گفته رهبر خود یعنی ایمن الظواهری ادعای خلافت کرده و خود را دیگر سرباز ایمن الظواهری نمی‌داند که شاید بارزترین نشانه این موضوع نزاع و درگیری  با جبهه النصره از شاخه‌های القاعده در دمشق و خارج نشدن داعش از سوریه برخلاف دستور الظواهری به داعش است.

نکته جالبی که وجود دارد این است که سرکردگان سه گروه در بین گروه‌های سلفی و تروریستی توسط پیروانشان بعنوان امیرالمؤمنین شناخته می‌شوند که دو تن از آنها رسما ادعای خلافت کرده و یکی دیگر از آنها خود بصورت رسمی ادعای خلافت نکرده بلکه حامیان و اطرافیانش وی را امیرالمؤمنین خطاب می‌کنند.

از یک سو سرکرده گروهک «بوکوحرام» در آفریقا، از سوی دیگر سرکرده طالبان و از طرفی البغدادی همه سودای خلافت در سر می‌پرورانند.

«ابوبکر شیکاو» سرکرده گروه تروریستی در نیجریه چندی پیش ادعای خلافت در سرزمین‌های تحت سیطره خود کرده است و این درحالی است که دولت نیجریه ادعای وی را رد و اعلام کرده است که وی بر مناطق اشغالی نیجریه حاکمیتی ندارد. همچنین در سال 1996 در اجلاس بزرگی که در قندهار برگزار و شورا خوانده شد لقب امیرالمؤمنین از سوی طالبان به «ملا عمر» اعطا شد. البغدادی نیز که چندی پیش در عراق ادعای خلافت کرده و در مسجد جامع موصل نیز خطبه خواند.

اما شیوه خلافت این افراد با یکدیگر متفاوت است. درحالی شیکاو و ملا عمر خلیفه مناطق تحت سیطره خود در نیجریه و افغانستان طی سال‌های 1996 تا 2001 خوانده می‌شوند که البغدادی خود را خلیفه تمام مسلمین جهان اعلام کرده است.

ملا عمر در سال‌های 1996 تا 2001 بعنوان خلیفه افغانستان توسط یارانش شناخته می‌شد اما هیچ گاه خود بصورت رسمی اعلام خلافت نکرد اما شیکاو چندی پیش بصورت رسمی در منطقه تحت اشغال خود اعلام خلافت کرده و همچنین از بغدادی نیز حمایت می‌کند.

نزاع خلیفه مسلمین بودن بین طرفداران ملا عمر و البغدادی شدت گرفته است تا جایی که این درگیری به شبکه‌های اجتماعی مانند فیس‌بوک و توییتر نیز کشیده شده و طرفداران ملا عمر با انتقاد شدید از اعلام خلافت البغدادی وی را فاقد خصوصیات خلیفه‌گی دانسته‌اند. از آنجایی که البغدادی خود را خلیفه تمام مسلمین جهان اعلام کرده و خواهان بیعت تمام گروه‌ها با خود شده است سؤال اینجاست که رهبر گروهک تروریست بوکوحرام نیز که اعلام خلافت کرده است چه واکنشی از خود نشان خواهد داد؟ آیا با وی بیعت می‌کند یا اینکه مانند ملا عمر و الظواهری به مخالفت با این خواسته البغدادی برمی‌خیزد؟

شکی نیست که خواستگاه اولیه هر سه گروه تفکرات طالبانی است تا جایی که بوکوحرام را طالبان آفریقا یا نیجریه می‌دانند. در خصوص شیوه کارکرد این گروه‌ها نیز تفاوت‌هایی وجود داد. طالبان و بوکوحرام استفاده از رسانه‌های جمعی و شبکه‌های اجتماعی را حرام اعلام کرده‌اند و در وضع قوانین شباهت‌های زیادی با یکدیگر دارند اما داعش نه تنها استفاده از این شبکه‌ها را حرام ندانست بلکه با فراخوان از طریق شبکه‌های اجتماعی اقدام به عضوگیری کرد. البته ذکر این نکته ضروری است که به نظر می‌رسد که طالبان تجدید نظرهایی در برخی از آرا و نظریات خود انجام داده است تا جایی که قبلا شرکت در انتخابات را حرام می‌دانست ولی در پیام ملا عمر به مناسبت عید فطر شرکت در انتخابات حرام اعلام نشده بود و همچنینی وی تذکراتی به اعضای طالبان در خصوص حفظ جان غیر نظامیان داده است.

تعدادی از اعضای القاعده که هم اکنون به داعش پیوسته‌اند در واکنش به بیعت شکنی خود و البغدادی با ایمن الظواهری این گونه بیان می‌کنند که الظواهری از نظر آنان شایسته حکومت نیست و دیگر توان رهبری را ندارد و البغدادی از نظر آنان شایسته‌تر از الظواهری می‌باشد که شاید نظر آنان این است که البغدادی عنصری بهتر برای خشن نشان دادن اسلام است. البته آنان این سؤال را بدون پاسخ گذاشته‌اند که چرا البغدادی بیعت خود با الظواهری را شکسته است.

طبق رأی بیشتر متفکران اهل سنت وجود دو خلیفه در یک سرزمین مورد قبول نیست. حال این سوال پیش می‌آید چگونه در حالی که البغدادی خود را خلیفه تمام مسلمین می‌داند، ملا عمر و شیکاو نیز خود را خلیفه می‌دانند؟ البغدادی علیه این دو خروج کرده و یا این دو علیه البغدادی؟ با توجه به قدیمی‌تر بودن ملا عمر نسبت به البغدادی و همچنین گروهک‌هایی با سابقه بیشتر از داعش از یک سو و شکستن بیعت توسط البغدادی با الظواهری چنین استنباط می‌شود که داعش در واقع علیه دیگر گروه‌های همفکر خود خروج کرده و این موضوع زمانی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که گفته می‌شود که البغدادی در گذشته با ملا عمر نیز بیعت کرده است و هم اکنون از این بیعت نیز خارج شده و بیعت خود را شکسته است. با توجه به تفکرات تکفیری اعضای داعش، این گروه بنا بر نظر سایر متفکران سنی و سلفی در واقع خوارج هستند.

البته ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که خلافت این گروه‌ها را فقط اعضای همان گروه قبول دارند و سایر گروه‌های تروریستی نیز خلافت‌ آنها را قبول ندارند تا چه رسد به سایر مسلمانان.

منبع: فارس