به گزارش مشرق به نقل از فارس، فرازهايي از فرمايشات حضرت امام خمينى(ره) به مناسبت سالروز همهپرسى تغيير رژيم شاهنشاهى به نظام جمهورى اسلامى ايران:
مسير انقلاب اسلامى؛ "جمهورى اسلامى "
آنچه ملت شريف ايران در سرتاسر کشور با فرياد از آن پشتيبانى نموده است، همين "جمهورى اسلامى " بوده است؛ نه يک کلمه زياد و نه يک کلمه کم که تنها اين، مسير انقلاب اسلامى است.(1)
آنکه ملت ما مىخواهد، جمهورى اسلامى است، نه جمهورى فقط، نه جمهورى دمکراتيک، نه جمهورى دمکراتيک اسلامى؛ "جمهورى اسلامى ". آنچه من از شما ملت عزيز مىخواهم، اين است که بيدار باشيد، خون عزيزان خودتان را هدر ندهيد.(2)
معناى جمهورى اسلامى
جمهورى اسلامى به اين معنى است که قانون کشور را قوانين اسلامى تشکيل مىدهد، ولى فرم حکومت اسلامى جمهورى است، به اين معنى که متکى بر آراى عمومى است.(3)
جمهورى: متکى بر آراى عمومى
رژيم اسلامى و جمهورى اسلامى، يک رژيمى است متکى بر آراى عمومى و رفراندم عمومى و قانون اساسىاش قانون اسلام و بايد منطبق بر قانون اسلام باشد و قانون اسلام مترقىترين قوانين است.(4)
جمهورى بر اساس قانون اسلام
جمهورى به همان معنايى است که همه جا جمهورى است، لکن اين جمهورى بر يک قانون اساسىاى متکى است که قانون اسلام است. اينکه ما جمهورى اسلامى مىگوييم، براى اين است که هم شرايط منتخب و هم احکامى که در ايران جارى مىشود، اينها بر اسلام متکى است، لکن انتخاب با ملت است و طرز جمهورى هم همان جمهورى است که همه جا هست.(5)
ماهيت و اساس کار جمهورى اسلامى
ماهيت جمهورى اسلامى اين است که با شرايطى که اسلام براى حکومت قرار داده است، با اتکا به آراى عمومى ملت، حکومت تشکيل شده و مجرى احکام اسلام مىباشد.(6) حکومت اسلامى، حکومتى است بر پايه قوانين اسلامى. در حکومت اسلامى استقلال کامل حفظ مىشود. جمهورى، فرم و شکل حکومت را تشکيل مىدهد و اسلامى يعنى محتواى آن فرم که قوانين الهى است.(7)
اساس کار يک جمهورى اسلامى، تأمين استقلال مملکت و آزادى ملتها و مبارزه با فساد و فحشا و تنظيم و تدوين قوانين است که در همه زمينههاى اقتصادى، سياسى، اجتماعى و فرهنگى با توجه به معيارهاى اسلامى، اصلاحات لازم را به عمل آورد که اين اصلاحات با مشارکت کامل همه مردم خواهد بود و هدفش قبل از هر چيز، از بينبردن فقر و اصلاح شرايط زندگى براى اکثريت قاطع مردم ما است.(8)
"جمهورى "ِ تنها؛ مخالفت با "اسلام "
(آنهايى که با) اسلام مخالفند، به حرفهاى آنها گوش ندهيد. آنها مىخواهند ملت را منحرف کنند از مسير خود. مسير شما مسير اسلام است، مسير شما جمهورى اسلامى (است).(9)
آنها که در نوشتجاتشان از "جمهورى " دم مىزنند - جمهورىِ فقط - يعنى اسلام نه. آنهايى که "جمهورى دمکراتيک " مىگويند، يعنى جمهورى غربى، جمهورى اسلامى نه، آنها مىخواهند باز همان مصايب را با فرم ديگر براى ما به بار بياورند.(10) آنهايى که مىگويند: جمهورى اسلامى نه، مقصودشان اين است که اسلام نه.(11)
ملت ما خون داده است تا جمهورى اسلامى وجود پيدا کند، نه جمهورى، نه جمهورى دمکراتيک، يعنى جمهورى غربى، يعنى بىبند و بارى غرب.(12)
او دشمن ماست
برنامه ملت ما - آن هم برنامه قليلالمدت - اين است که دشمن را شناختند و از ميدان رد کردند، حالا هم بشناسند دشمن را و از ميدان ردش کنند. دشمن ما فقط محمدرضاخان نبود، هرکس که مسيرش مسير اسلام نباشد، دشمن ما است؛ با هر اسم مىخواهد باشد. هرکس جمهورى را بخواهد، دشمن ما است، براى اينکه دشمن اسلام است. هر کس پهلوى "جمهورى اسلامى "، "دمکراتيک " بگذارد، اين دشمن ما است، هر کس "جمهورى دمکراتيک " بگويد، اين دشمن ما است، براى اينکه اين اسلام را نمىخواهد.(13)
بايد به آن چيزهايى که در جمهورى اسلامى است، پايدار و وفادار باشيم.(14) ما اسلام را مىخواهيم. ما اين همه فداکارى کرديم، جوانهاى ما اين همه در مبارزات وارد شدند و زحمت کشيدند و رنج کشيدند و خون دادند، براى اين بود که اسلام را مىخواستند. آنى که اين نهضت را پيش برد، آنى بود که مىگفت: من شهادت را فوز مىدانم، شهادت را براى "دمکراتيک " فوز مىداند؟ شهادت را براى مسير چپ يا راست فوز مىداند؟ بچههاى ما براى اينکه همان جمهورى که در شوروى هست، همان جمهورى که کمونيستها مىخواهند، (خون دادند؟) ما خون داديم براى آن جمهورى؟! ما خون داديم براى جمهورى غرب؟! ما براى اسلام خون داديم. جوانهاى ما براى اسلام خون دادند. بايد (دشمن را) بشناسيد، علامتش هم همين است.(15)
جمهورى اسلامى؛ دموکراسى واقعى
جمهورى اسلامى که بر مبانى فقه و احکام اسلامى استوار است، چيزى نيست جز بشردوستى و به نفع صلح و آرامش همه بشريت است.(16)
حکومت جمهورى اسلامى، حکومت دموکراسى واقعى است.(17) حکومت اسلامى يعنى يک حکومت مبتنى بر عدل و دمکراسى و متکى بر قواعد و قوانين اسلام.(18) ما مىبينيم که مدعيان دمکراتيک - دمکراسى - صحبت مىکنند، ادعا مىکنند، لکن مکتبهاى آنها در شرق يک نحو است و در غرب يک نحو؛ در شرق، مردم آنجا با ديکتاتورى عظيم مصادف هستند و در غرب هم همين طور.(19) دمکراسى، غربىاش فاسد است، شرقىاش هم فاسد است؛ "دمکراسى اسلامى " صحيح است.(20)
ديکتاتورى غربى زير پوشش دمکراسى غربى
آن دمکراسى که در اسلام است، در ساير جاها نيست، اسم در ساير جاها هست، يعنى هياهو و سر و صدا هست و تبليغات هست. همين معنى "دمکراسى " را که اسم مىبرند، از اين طرف و آن طرف صدا مىکنند، در آمريکا هم همين صداها است و در انگلستان هم همين صداها است، لکن وقتى که ملاحظه مىکنيم، مىبينيم که همان مسائل ديکتاتورى در همهشان هست! همه (آنها) ديکتاتورند، منتها مىخواهند تودهها را بازى بدهند، (از اينرو) اين الفاظ فريبنده (را) رويش مىگذارند، براى اينکه مردم را بازى بدهند.(21)
عنوان و شعار نهضت را حفظ کنيد
ملت عزيز! نهضت خود را حفظ کنيد. ملت بزرگ! اين قيام بزرگ خود را با همان عنوانى که دارد، حفظ کنيد، اين شعار خود را حفظ کنيد. نگذاريد دستهاى اجنبى و دستهاى اجنبىخواه در او تصرف کند. من متأسفم از اين اشخا(صى) که دعوى مليت مىکنند و با اغراض ملت مخالفت مىکنند. آنها که با اسم مليت و با اسم خلقدوستى خنجر به پشت ملت مىزنند، بيدار بشوند، بدانند که سران آنها سرسپرده اجانب هستند و مىخواهند مسائل را يا به حال اول برگردانند يا بکشند (به) طرف چپ يا بکشند (به) طرف راست. اينها بيدار بشوند. ما آنها را نصيحت مىکنيم و اگر به نصيحت گوش نکنند، کار ديگر مىشود. آنها که مىخواهند توطئه کنند، آنها که مىخواهند منحرف کنند ملت ما را، آنها که مىخواهند اختلاف بيندازند بين قشرهاى ملت، اينها توطئهگر هستند و ما ساکت نمىنشينيم. ما آنها را تأديب مىکنيم.(22)
1) صحيفه امام، ج 6، ص 265
2) صحيفه امام، ج 6، ص 276
3) صحيفه امام، ج 5، ص 240
4) صحيفه امام، ج 3، صص 514 - 515
5) صحيفه امام، ج 4، ص 479
6) صحيفه امام، ج 4، ص 444
7) صحيفه امام، ج 5، ص 398
8) صحيفه امام، ج 5، ص 155
9) صحيفه امام، ج 6، ص 353
10) صحيفه امام، ج 6، ص 353
11) صحيفه امام، ج 6، ص 426
12) صحيفه امامج 6، ص 362
13) صحيفه امام، ج 7، صص 458 - 457
14) صحيفه امام، ج 7، ص 16
15) صحيفه امام، ج 7، صص 458 - 457
16) صحيفه امام، ج 5، ص 537
17) صحيفه امام، ج 4، ص 503
18) صحيفه امام، ج 5، ص 133
19) صحيفه امام، ج 6، ص 458
20) صحيفه امام، ج 6، ص 463
21) صحيفه امام، ج 6، ص 494
22) صحيفه امام، ج 6، ص 363