کد خبر 375658
تاریخ انتشار: ۹ دی ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۵

جمعی از هنرمندان تئاتر در پی‌ آنچه ادامه روند بی‌برنامه و آزمون و خطای حاکم بر جریان هنرهای نمایشی کشور عنوان کردند در نامه‌ای خطاب به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، روشن شدن وضعیت آشفته حاکم بر این عرصه را خواستار شدند.

به گزارش مشرق، در متن بیانیه هنرمندان تئاتر خطاب به وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی آمده است:

وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی

جناب آقای دکتر علی جنتی
با سلام

احتراما به استحضار می‌رساند ما دست اندرکاران هنر تئا‌تر از تمام صنوف، پیرو نصب و عزل‌های پی درپی، و مبنی بر آزمون و خطا که طی سالیان سال جز خسران و ویرانی، هدر رفتن سرمایه‌های مادی و معنوی، به انزوا کشاندن هنرمندان، عدم رشد کمی و کیفی تولید تئا‌تر، ایجاد یاس و ناامیدی، و عدم امنیت شغلی حاصل دیگری نداشته، ‌مطالبات جمعی خویش را به شرح ذیل اعلام می‌کنیم:

الف‌ ـ جناب آقای وزیر چرا سرپرست؟ چند ماهی است که درگوشه و کنار، زمزمه‌های عزل و نصب مدیریت مرکز هنرهای نمایشی سر زبان‌ها ست. قطعا این امر، اتفاق غیرمترقبه نبوده که حضرت عالی و دیگر مدیران ارشد در شرایط ویژه قرار گرفته باشید، و اکنون برای جبران مافات سرپرست انتخاب بفرمایید. این حکایت از آن است که در تئا‌تر مقوله به نام مدیریت بحران و برنامه ریزی کلان مفهومی نداشته و زندگی و حرفه هنرمندان این وادی شوخی قلمداد می‌شود.

جناب آقای وزیر لطفا بفرمایید شاخصه‌های شما و معاونت محترم هنری برای انتخاب یک مدیر مطلوب چیست؟ آیا مدیرت مستعفی این ویژگی‌ها را دارا نبوده است آیا ایشان از سختی کار در این شاخه هنری اطلاعی نداشتند؟ آیا سخنان ایشان در باره وضعیت بحرانی مرکز هنرهای نمایشی، دخالت در امور مدیریتی و... صحت دارد؟ چه برنامه‌هایی از طرف ایشان به معاونت هنری و حضرت عالی بر‌ای برون رفت تئا‌تر از این محاق ارائه گردید که در انتخابشان حتی لحظه‌ای تردید نکردید؟ چرا هیچ‌گاه تعاملی صحیح و یک آسیب‌شناسی اصولی و مثمرثمر بین هنرمندان تئا‌تر تهران و غیر تهرانی با مدیران صورت نمی‌گیرد؟

ب ـ جناب آقای وزیر، لطفا بفرمایید در این دو سال برای تحقق وعده‌ای که رئیس جمهور محترم جناب آقای روحانی، مبنی بر سازمانی شدن مرکز هنرهای نمایشی دادند چه اقدامات اصولی صورت گرفته است؟ آیا همین امر، ‌جز دلایل استعفای مدیریت مرکز هنرهای نمایشی نیست که در بندهای ۱، ۲، ۴و ۵ متن استعفانامه خویش به آن اشاره کرده‌اند؟ یعنی: عدم شفافیت بودجه و تخصیص‌های اداره کل هنرهای نمایشی؛ عدم شفافیت مجاری و نحوه هزینه کردن مبالغی که به هنرهای نمایشی تعلق می‌گیرد؛ عدم تخصیص بودجه حمایتی گروههای نمایشی که منجر به تشکیل نشدن شورای حمایت شده؛ و عدم تخصیص بودجه مصوب گروههای نمایشی شهرستان‌ها؟

ج ـ واضح و مبرهن است که معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، می‌بایست مشاور یا مشاورانی داشته باشد. چرا در طول بیست سال گذشته این مشاوران به صورت پنهان عمل کرده و هیچ‌گاه معرفی نمی‌شوند؟ معاونت‌های محترم پیشین‌گاه اعلام می‌کردند که با یک جمع مشاوره می‌کنند که این دروغی بیش نبوده و نیست.

آیا وقت آن نرسیده که دولت تدبیر و امید در جهت شفاف سازی گام‌های موثری بردارد و این نقطه تاریک را از اذهان بی‌اعتماد هنرمندان تئا‌تر پاک کند؟ طرح استقرار گروههای نمایشی در شهرهایی غیر از تهران از کدام مشاوره و کار‌شناسی حساب شده برخاسته، و اکنون در سرنوشت حرفه‌ای هنرمندان غیر تهرانی چه نقشی دارد؟

بنیاد ادبیات نمایشی با صرف بودجه‌های کلان چه را می‌بایست فقط برای یک دوره طراحی و برنامه ریزی شود؟ اردیبهشت تئا‌تر کجاست؟ برنامه کارگروه آموزش جامع تئا‌تر در شهرستان و چندین پروژه بی‌سرانجام دیگر چه شد؟ برگزاری جشنواره ریز و درشت از آبشخور کدام مشاوران بر می‌خیزد؟ چرا می‌بایست یک مدیر نا‌آگاه به خود اجازه دهد بی‌کار‌شناسی بر بام تئا‌تر شهر سالن کاذب ساخته شود و در کمتر از یک ماه با اعتراض سازمان میراث فرهنگی و هنرمندان همه چیز برچیده شود؟ چرا می‌بایست مدیران بعدی تیشه بردارند و دیوار فرو بریزند و به فرموده عقل خویش سالن کارگاه نمایش را آباد کنند که در بازسازی میلیاردی بعدی آن مکان تبدیل سرویس بهداشتی شود؟ این همه اتلاف هزینه از کدام مدیریت، ‌مشاوره و برنامه صحیح ناشی می‌شود؟

بودجه کلانی که صرف ساخت سالن غیر استانداردی مانند تالار حافظ می‌گردد که نه از وضعیت سرمادهی، گرمادهی، آکوستیک و جایگاه مناسبی برای تماشاگران در آن نشانی دیده می‌شود نه از مدیریتی بهره ور که به وضعیت بحرانی معیشت هنرمندان توجهی داشته باشد؛ هنگامی که شنیده می‌شود از بابت فیلمبرداری نمایش‌ها مبالغی زیادی از گروه‌ها مطالبه می‌کنند و یا چک تضمینی جهت اجاره تالار دریافت می‌نمایند. جالب‌تر آنکه مسئولان می‌خواهند تالار حافظ را ویران کرده و سالن با کیفیت تری بجای آن بسازند این آزمون و خطا تا کی؟ تا کجا...؟

جناب آقای وزیر آیا صحت دارد که مجموعه تئا‌تر شهر، این نگین پایتخت قرار است زیر مجموعه بنیاد رودکی قرار بگیرد؟ آیا از عواقب چنین طرح و ایده‌ای آگاه هستید؟ سیاست های راهبردی مجموعه بنیاد رودکی در طی این سال‌ها، صرفا در آمد زایی، ‌بی کمترین توجه به ارزشهای هنری آثار بوده؛ آیا تئا‌تر قرار است در مارتن مرگ با هنر - صنعتی مثل سینما قرار بگیرد؟ یعنی: بفروش تا زنده بمانی! پس وظیفه دولت چیست؟ نگاه پایدار و چشم انداز فرهنگی کجاست؟

بماند مصیبتی همچون تجاری شدن تئا‌تر و مافاتی که با خود برای فرهنگ و فرهنگ‌سازی کشور به دنبال خواهد داشت؛ آن هم به نام تئا‌تر اقتصادی یا اقتصاد تئا‌تر. همچنین اضافه شدن سالن‌های نمایشی که تا امروز نشانی از آن دیده نشده و حتی برنامه‌ مشخصی برای سالن‌های موجود نیز وجود ندارد.

حکایت تئا‌تر امروز ما،‌‌ همان حکایت شیر بی‌یال و دم و اشکمی است که به هر چیزی شبیه است الا به شیر یا به تئا‌تر. و این ناشی از آن است که وظیفه مسئولان در قبال هنرمندان و وظیفه هنرمندان در قبال مسئولان و در قبال خویش و تئا‌تر گمشده؛ ما می‌دانیم که هیچ مدیری قادر به شق القمر نیست، مگر آنکه هنرمندان از مطالبات شخصی و عافیت طلبی دست برداشته و حقوق جمعی همکارانشان را حقوق خویش بدانند. دو مرکز هنرهای نمایشی و خانه تئا‌تر، پشتیبان و همراه هم باشند و نه مخالف وبرابر هم و...

جناب آقای وزیر، سخن آخر آنکه از اشتباهات گذشته پند گرفته و دست به خطای دانسته نزنید که اولی گناه است و دومی جنایت امید به توفیق شما و همکارانتان؛ و روزهای عادی برای تئا‌تر کشور.

فریندخت زاهدی ـ محمود رضا رحیمی ـ حمید رضا آذرنگ ـ کوروش نریمانی ـ نادر برهانی مرند ـ دکتر حسین فرخی ـ ایوب آقاخانی ـ منوچهر شجاع ـ رضا صابری ـ آزاده انصاری ـ رضا مهدی زاده ـ بهناز نازی ـ ماریا حاجیها ـ یعقوب صباحی ـ داریوش موفق ـ آرش پارساخو ـ دکتر حمیدرضا افشار ـ حمیدرضا نعیمی ـ ادنا زینلیان ـ سعید اسدی ـ منیژه محامدی ـ محمدرضا زندی ـ رحیم نوروزی ـ هدایت هاشمی ـ هادی عامل هاشمی ـ سارا اسکندری ـ محمد اسکندری ـ سیاوش چراغی پور ـ سیاوش لطفی ـ عبداله برجسته ـ علی حاتمی نژاد...(این فهرست در حال تکمیل است).
منبع: ایلنا