گروه بینالملل مشرق - ناصر قندیل تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه در مقالهای در روزنامه لبنانی البناء نوشت: ماه فوریه مملو از مناسبتها و روزهای بزرگ است، اما همچنان مهمترین اتفاق این ماه پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری تاریخی و استثنایی امام راحل روحالله الموسوی الخمینی بود که در 11 فوریه سال 1979 روز بازگشت امام از فرانسه آغاز شد و حوادث 10 روزه انقلاب تا پیروزی نهایی آن را رقم زد تا در تاریخ، اولین پیروزی یک انقلاب مسالمتآمیز و بدون خشونت بر دیکتاتور ترین حاکمیت مورد حمایت استکبار و طاغوت در جهان ثبت شده و روندی جدید در تاریخ منطقه و جهان ایجاد گردد.
وی در ادامه این مقاله به ذکر چند نکته در این زمینه پرداخت و نوشت:
- در همان سال رژیم اسرائیل که رژیم شاهنشاهی را کاملا در نقش دوقلو و پشتیبان خود میدانست، با امضای توافق کمپ دیوید تصور کرد که وارد مهمترین مرحله از تثبیت سلطه خود در منطقه شده و دوره سازش را با تسلیم طرف مقابل و اعتراف به مشروعیت اشغالگری و تجاوز در فلسطین آغاز کرده است، اما ناگهان در تهران پرچم فلسطین در مقری که قلعه مستحکم موساد به شمار میرفت، برافراشته شد و سفارت اسرائیل به سفارت فلسطین تبدیل گشت. امام خمینی شعار مشهور خود را ایراد کرده و گفت امروز در ایران انقلاب شد و فردا در فلسطین.
به این ترتیب این 2 رویکرد در منطقه و جهان در تقابل با یکدیگر قرار گرفتند: رویکرد کمپ دیوید که به دنبال تقویت مشروعیت اسرائیل و برتری طلبی آن بود و روند انقلاب اسلامی ایران که نشان دهنده قدرت ملتها در ایجاد معجزات سیاسی بود. رژیم اسرائیل خیلی زود از قدرت به دست آمده خود در کمپ دیوید برای اشغال لبنان استفاده کرد و واشنگتن و متحدان منطقهای آن نیز پاتکی را بر ضد روند جدیدی که تهران آغاز کرده بود انجام داده و عراق را در جنگی هشت ساله با تهران وارد کردند که بسیاری از سرنوشت این دو کشور را ویران کرد، آرزوی آمریکا این بود که اسرائیل در 10 ساله اول [پس از انقلاب ] بتواند آنچه برنامهریزی کرده بود را محقق نماید.
- جنگ و تحریمهای اقتصادی مانع از این نشد که ایران دست دوستی و همکاری و گسترش روابط به سوی سوریه دراز کند. سوریه تنها کشوری بود که خارج از سیطره آمریکا بود و همچنان با قدرت در برابر پروژههای تسلیم ایستادگی میکرد. نتیجه حاصل از این همکاری ایجاد معادلهای بود که به شکستن پروژه های مورد نظر اسرائیل منجر شد. به این ترتیب که مقاومتی شکل گرفت که پرچم آن در دست مبارزان احزاب ملیگرای لبنانی بود و به صورت ویژه جوانان جنبش امل و حزب سوری قومی اجتماعی و کمونیست ها وارد آن شدند.
در مرحله دوم جوانان حزب الله که از لحاظ اعتقادی و جهادی همراه با انقلاب ایران بودند، وارد میدان شدند. با پایان 10 ساله اول و جنگ بر ضد ایران نتایج دهه اول رقابت بین 2 طرف نمایان شد. جنگ بر ضد ایران برای تسلیم کردن آن شکست خورد و تجاوز به لبنان نیز در تحقق اهدافش ناکام ماند. امام خمینی بنیانگذار انقلاب اسلامی در حالی که ایران را در مسیر تعهد به ارزشها از جمله مقاومت در برابر اسرائیل وارد کرده بود از دنیا رفت و این امانت را به امام سید علی خامنهای نگهبان ارزشها و حافظ جمهوریت و انقلاب اسلامی داد.
-مهمترین حوادث این 10 سال انتفاضه ششم فوریه سال 1984 بود که با کفایت کمنظیر نبیه بری در تمامی سطوح مدیریت و رهبری شد تا این که دستاوردهای آن مبتنی بر ائتلاف راهبردی بین سوریه و ایران خود را نشان داد. این تلاش ها هچنین توافق 17 می که کپی برابر اصل توافق کمپ دیوید بود را کنار گذاشت و نیروهای ویژه و کماندوهای آمریکا و نیروهای چندملیتی از بیروت خارج شدند تا توافق فیلیپ حبیب که لبنان را تحت قیمومت آمریکا قرار داد بود، نیز از بین برود.
این مرحله با باز شدن جنوب لبنان به روی مقاومت و ایجاد خط امدادی از بیروت به دمشق ادامه پیدا کرد و در مرحله بعد بار دیگر سوریه وارد بیروت شد. در همین مرحله توافق طایف به امضا رسید و روند ایجاد دولت لبنان در خط سیاسی با عنوان حمایت از مقاومت و تعهد به روابط ممتاز با سوریه به عنوان نماد عربیت لبنان شکل گرفت.
- در زمانی که 10 ساله اول پس از انقلاب اسلامی با پیروزی ملموس منطقهای روند انقلاب ایران بر طرف مقابل به پایان رسیده بود، واشنگتن پیروزی خود را بر اتحاد جماهیر شوروی تحمیل کرد. با آغاز فروپاشی قدرتی که پشتیبان جنبشهای آزادیبخش در دنیا بود، دوران حاکمیت تک قطبی آمریکا آغاز شد، واشنگتن اساساً به دنبال قرار دادن اسرائیل به عنوان دست برتر خاورمیانه بود. با این وجود دهه دوم پس از انقلاب اسلامی سالهای توازن بین متغیرات منطقهای بود، چرا که گزینه مقاومت نیز با بزرگترین دستاورد خود که آزاد سازی جنوب لبنان در سال 2000 بود موقعیت خود را تقویت کرد، در طرف مقابل اسرائیل یکی از مهمترین ارکان قدرت خود که همان قدرت اشغالگری اراضی دیگران و حفظ آنها بود را از دست داد.
این رژیم به این ترتیب با حالت شکست خورده و بدون مذاکره یا پیش شرط یا هزینه متقابل از جنوب لبنان خارج شد. با روی کار آمدن نو محافظهکاران در آمریکا روند جدیدی از مسابقه بین 2 اردوگاه آغاز شد. نشانه های این روند از بین بردن بقایای نفوذ روسیه در اروپا با جنگی بود که به تجزیه یوگسلاوی منجر شد. آغاز انقلابهای دینی در کشورهای همسایه روسیه از اوکراین گرفته تا گرجستان تا تدوین برنامه کامل اشغال خاورمیانه به عنوان یک اولویت اعتقادی و دینی و سیاسی و اقتصادی و استراتژیک در برنامه کاری قدرتمندترین دولت جهان از مهمترین ویژگیهای آغاز روند جدید بود.
- دهه دوم تحت عنوان موازنه دستاوردها بین 2 سطح مسابقه شامل عرصه بینالمللی و منطقهای به پایان رسید تا در سال 2000 رقابت جدیدی بین 2 اردوگاه انقلاب اسلامی و حامیان کمپ دیوید شکل گیرد، مرحله ای که عنوان اصلی آن " دوران مقاومت" بود. نقطه تقابل محور مقاومت در این مرحله سبک جدید بینالمللی با عنوان جهانیسازی تحت شعار عمومیت بخشی دموکراسی با قدرت سرنیزه و آتش بود. مبانی اعتقادی این مرحله نظریه پردازیهای فوکویاما در زمینه پایان تاریخ و چرندیات ریچارد پرل در زمینه آرماگدون بود.
در پایان دهه دوم حافظ اسد رئیسجمهور سابق سوریه از دنیا رفت و ریاست جمهوری این کشور را به بشار اسد سپرد که وی نیز نگهبان محور مقاومت منطقه بود. دهه سوم با رهبری سید حسن نصرالله در حزب الله لبنان آغاز شد، کسی که پیروزیهای متعددی را در حزبالله رقم زد. عنوان اصلی دهه جدید از دیدگاه آمریکا مهار و تسلیم کردن ارکان مقاومت منطقه بود و قرار بود از طریق جنگ در عراق و افغانستان، ایران و سوریه مهار شوند تا در مرحله بعد جنگ بر ضد لبنان در ژولای 2006 و غزه در سال 2008 تسلیم نهایی محور مقاومت را رقم بزند.
نتیجه اصلی این مرحله شکست پروژههای جنگطلبان و پایداری و پیروزیهای محور مقاومت بود. مهمترین حادثه در این برهه زمانی، اتفاقی بود که در روز 6 فوریه سال 2006 در ائتلاف بین بزرگترین حزب مسیحی لبنان [جریان آزاد ملی] با قوی ترین قدرت مقاومت لبنان [حزبالله] به دست آمد، این یکی از اسرار پیروزی مقاومت در جنگ 33 روز بود. به این ترتیب مهمترین ائتلاف سیاسی و مردمی حامی مقاومت شکل گرفت و پشتیبان و همراه مقاومت در برابر فتنهها بود، ائتلافی مقدس که بین سیدحسن نصرالله و میشل عون دو محور اصلی این جریان صورت گرفت و تفاهمی در این مرحله نگاشته شد که آینده نقش محوری این توافق برای مسیحیان مشرق زمین جهت ترسیم عرصه اخلاقی نیروهای بینالمللی و منطقهای را رقم زد تا سندی دیگر در مورد هویت مقاومت و پروژه آن باشد.
- 10 ساله سوم با شکست جنگ جهانی در خاورمیانه به پایان رسید و مقاومت لبنان و فلسطین قویتر از قبل شده و دومین رکن موجودیت رژیم اسرائیل یعنی قدرت بازدارندگی و قدرت اتخاذ تصمیم به آغاز جنگ را از بین برد. در این مرحله سوریه به عنوان یک قدرت منطقهای که نمیتوان آن را نادیده گرفت، مطرح شد. این کشور ارتشی را ایجاد کرده بود که می رفت تا قویترین ارتش خاورمیانه شود. به نظر میرسید افقهای سازش در منطقه در آستانه جنگی که این بار میتوانست موجودیت رژیم اسرائیل را تحت تأثیر قرار دهد، بسته شده بود.
اسد همپیمانانی داشت که از مقاومت لبنان گرفته تا فلسطین و ایران به عنوان یک دولت بزرگ منطقهای، قدرت بازدارندگی جدی برای این کشور ایجاد کرده بود. در سوی دیگر ایران چالش محاصره و تحریم ها را به فرصت تبدیل کرده بود و نظیر آلمان و ژاپن به سمت اقتدار اقتصادی و صنعتی پیش میرفت و قدرت نظامی برای خود ایجاد کرده بود که از قدرت 2 کشور مذکور در آستانه جنگ دوم جهانی بیشتر بود.
به این ترتیب بود که مراکز مطالعاتی آمریکا صحبت از خطر فاشیسم اسلامی را برای مقدمه سازی جهت جنگ جهانی سوم آغاز کردند، البته آمریکا فکر نمیکرد که قدرت نظامی این کشور رو به پیری گذاشته است. در سوی دیگر بروز پدیده بشار اسد به عنوان یک قدرت استثنایی رهبری تاریخ، تنها اتفاق خوش سال 2000 نبود، بلکه ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه نیز روی کار آمد و در جریان 10 ساله سوم رقابتها این کشور را به سطح کشورهای برتر بازگرداند.
در طرف مقابل آمریکا تصمیم گرفت جنگهایی که دیگر توان مدیریت آنها را ندارد متوقف کند و جنگ جدیدی با عنوان جنگ نرم و هوشمند آغاز نماید. محور اصلی سومین دور رقابتها بین جنبههای واقعی و جنگهای مجازی بود. " هرج و مرج خلاق" محور اصلی دهه چهارم رقابتها بود. استفاده معکوس از قدرت بالای روانی اسلام برای ایجاد موازنه انرژی باعث شد غرب و اسرائیل به دنبال حمایت از گروههای اسلام سیاسی در شاخههای متعدد خود از اخوانالمسلمین گرفته تا القاعده برآیند.
- ائتلاف روسیه، ایران و سوریه با مقاومت در برابر ائتلاف ترکیه و عربستان سعودی و اسرائیل به رهبری واشنگتن صف بستند. سوریه عرصه مبارزه بود. در درگیری بزرگی که بهار عربی خوانده شد، خط قرمزها از بین رفت. آمریکا تعدادی از همپیمانان خود نظیر زینالعابدین بن علی و حسنی مبارک ایران را برای آغاز جنگ هوشمند قربانی کرد. آرمانگرایی سلطنت عثمانی قدرت ناگفته ترکیه را آشکار کرد.
عربستان سعودی با عبور از مرزهای سایکس پیکو از طریق فعال سازی بندر بن سلطان برای جمع آوری بقایای القاعده بدترین تولیدات خود را به عرصه آورد و نظارت و حمایت از ولادت امارت داعش را بر عهده گرفت. البته تحولات این سالها اخبار ناخوشایندی را برای این اردوگاه به دنبال آورد. پایداری اسطورهای مردم و رئیس جمهور و ارتش سوریه معجزهای غیرقابل پیشبینی را رقم زد و عناد تاریخی رئیس جمهور روسیه با محور آمریکایی از حد پیشبینیها فراتر رفت و ثابت قدم بودن ایران در حمایت از گزینه مقاومت و رد فریبهای امپراتوری جهانی نتایج غیر حسابشدهای را رقم زد.
سقوط سایکس پیکو همانطور که باعث بروز امارت داعش شد، عناصر حزبالله لبنان را در سوریه و جبهه جولان برجسته کرد. 5 سال اول دهه چهارم رقابت بین 2 اردوگاه در حالی سپری شده که رویاهای آمریکا فروکش کرده و متحدان این کشور پشت سر هم شکستها را متحمل میشوند و رقبای آمریکا به عنوان نیروهای رو به رشد، روز به روز در عرصه میدانی پیشروی میکنند.
به این ترتیب اوضاعی رقم خورد که میتوان گفت معادله سید حسن نصرالله به اختصار آن را توضیح داده است. " بازی تمام شد". انکار این معادله از سوی اسرائیل تنها تلاشی برای توقف عقربههای ساعت بود. آنها در آزمودن عملیات مزارع شبعا شکست خوردند، عملیاتی که بیش از یک جنگ کامل حرف برای گفتن دارد. اما در این عرصه ناگهان مهمترین حادثه در مهمترین میدان به وقوع پیوست.
در روز ششم فوریه 2015 کمیتههای انقلابی در یمن به رهبری سید عبدالمالک الحوثی بیانیه شماره 1 خود را با عنوان اعلامیه قانون اساسی صادر کردند، اعلامیهای که تأکید کرد دوره عربستان سعودی در منطقه به سر آمده و به همراه آن نیروهای ذخیره ای که آمریکا و اسرائیل در منطقه برای خود ایجاد کرده، از بین رفت است. چرا که آمریکا و اسرائیل روی عربستان به عنوان نیروی ذخیره نفتی و نیروی ذخیره جریانهای اسلامی حساب کرده اند.
- ماه فوریه ماه خیر و برکت و انقلابها است، البته توطئههایی نیز در این ماه رقم خورده است، در نیمه دوم همین ماه رفیق حریری نخستوزیر اسبق لبنان ترور شد تا فتنهای در این کشور ایجاد شود. ترور حاج عماد مغنیه فرمانده نظامی حزبالله که برای تغییر روند زمان انجام شد، نیز در همین ماه صورت گرفت.
در 5 سال باقی مانده از دهه چهارم درگیریها ایران وارد گود قدرتهای بزرگ در جهان می شود، آنهم به عنوان دولتی که گویا به صورت اعلام نشده برای آن حق وتو در نظر گرفته میشود، در این مرحله سوریه عافیت خود را باز مییابد و داعش و دیگر گروه های تروریستی سقوط میکنند و اسرائیل و ترکیه و عربستان سعودی به سمت فرسایش و ظرف بیشتر حرکت میکنند.
- سیدحسن نصرالله محور اصلی 5 سال آینده و دنبال کننده امانت امام خمینی و امام خامنهای در کشورهای عربی است و افرادی نظیر نبیه بری و میشل عون و الحوثی نیز در روحیه فوریه پروری در زمره تاریخ سازان وارد خواهند شد.
وی در ادامه این مقاله به ذکر چند نکته در این زمینه پرداخت و نوشت:
- در همان سال رژیم اسرائیل که رژیم شاهنشاهی را کاملا در نقش دوقلو و پشتیبان خود میدانست، با امضای توافق کمپ دیوید تصور کرد که وارد مهمترین مرحله از تثبیت سلطه خود در منطقه شده و دوره سازش را با تسلیم طرف مقابل و اعتراف به مشروعیت اشغالگری و تجاوز در فلسطین آغاز کرده است، اما ناگهان در تهران پرچم فلسطین در مقری که قلعه مستحکم موساد به شمار میرفت، برافراشته شد و سفارت اسرائیل به سفارت فلسطین تبدیل گشت. امام خمینی شعار مشهور خود را ایراد کرده و گفت امروز در ایران انقلاب شد و فردا در فلسطین.
- جنگ و تحریمهای اقتصادی مانع از این نشد که ایران دست دوستی و همکاری و گسترش روابط به سوی سوریه دراز کند. سوریه تنها کشوری بود که خارج از سیطره آمریکا بود و همچنان با قدرت در برابر پروژههای تسلیم ایستادگی میکرد. نتیجه حاصل از این همکاری ایجاد معادلهای بود که به شکستن پروژه های مورد نظر اسرائیل منجر شد. به این ترتیب که مقاومتی شکل گرفت که پرچم آن در دست مبارزان احزاب ملیگرای لبنانی بود و به صورت ویژه جوانان جنبش امل و حزب سوری قومی اجتماعی و کمونیست ها وارد آن شدند.
-مهمترین حوادث این 10 سال انتفاضه ششم فوریه سال 1984 بود که با کفایت کمنظیر نبیه بری در تمامی سطوح مدیریت و رهبری شد تا این که دستاوردهای آن مبتنی بر ائتلاف راهبردی بین سوریه و ایران خود را نشان داد. این تلاش ها هچنین توافق 17 می که کپی برابر اصل توافق کمپ دیوید بود را کنار گذاشت و نیروهای ویژه و کماندوهای آمریکا و نیروهای چندملیتی از بیروت خارج شدند تا توافق فیلیپ حبیب که لبنان را تحت قیمومت آمریکا قرار داد بود، نیز از بین برود.
این مرحله با باز شدن جنوب لبنان به روی مقاومت و ایجاد خط امدادی از بیروت به دمشق ادامه پیدا کرد و در مرحله بعد بار دیگر سوریه وارد بیروت شد. در همین مرحله توافق طایف به امضا رسید و روند ایجاد دولت لبنان در خط سیاسی با عنوان حمایت از مقاومت و تعهد به روابط ممتاز با سوریه به عنوان نماد عربیت لبنان شکل گرفت.
- در زمانی که 10 ساله اول پس از انقلاب اسلامی با پیروزی ملموس منطقهای روند انقلاب ایران بر طرف مقابل به پایان رسیده بود، واشنگتن پیروزی خود را بر اتحاد جماهیر شوروی تحمیل کرد. با آغاز فروپاشی قدرتی که پشتیبان جنبشهای آزادیبخش در دنیا بود، دوران حاکمیت تک قطبی آمریکا آغاز شد، واشنگتن اساساً به دنبال قرار دادن اسرائیل به عنوان دست برتر خاورمیانه بود. با این وجود دهه دوم پس از انقلاب اسلامی سالهای توازن بین متغیرات منطقهای بود، چرا که گزینه مقاومت نیز با بزرگترین دستاورد خود که آزاد سازی جنوب لبنان در سال 2000 بود موقعیت خود را تقویت کرد، در طرف مقابل اسرائیل یکی از مهمترین ارکان قدرت خود که همان قدرت اشغالگری اراضی دیگران و حفظ آنها بود را از دست داد.
- دهه دوم تحت عنوان موازنه دستاوردها بین 2 سطح مسابقه شامل عرصه بینالمللی و منطقهای به پایان رسید تا در سال 2000 رقابت جدیدی بین 2 اردوگاه انقلاب اسلامی و حامیان کمپ دیوید شکل گیرد، مرحله ای که عنوان اصلی آن " دوران مقاومت" بود. نقطه تقابل محور مقاومت در این مرحله سبک جدید بینالمللی با عنوان جهانیسازی تحت شعار عمومیت بخشی دموکراسی با قدرت سرنیزه و آتش بود. مبانی اعتقادی این مرحله نظریه پردازیهای فوکویاما در زمینه پایان تاریخ و چرندیات ریچارد پرل در زمینه آرماگدون بود.
در پایان دهه دوم حافظ اسد رئیسجمهور سابق سوریه از دنیا رفت و ریاست جمهوری این کشور را به بشار اسد سپرد که وی نیز نگهبان محور مقاومت منطقه بود. دهه سوم با رهبری سید حسن نصرالله در حزب الله لبنان آغاز شد، کسی که پیروزیهای متعددی را در حزبالله رقم زد. عنوان اصلی دهه جدید از دیدگاه آمریکا مهار و تسلیم کردن ارکان مقاومت منطقه بود و قرار بود از طریق جنگ در عراق و افغانستان، ایران و سوریه مهار شوند تا در مرحله بعد جنگ بر ضد لبنان در ژولای 2006 و غزه در سال 2008 تسلیم نهایی محور مقاومت را رقم بزند.
- 10 ساله سوم با شکست جنگ جهانی در خاورمیانه به پایان رسید و مقاومت لبنان و فلسطین قویتر از قبل شده و دومین رکن موجودیت رژیم اسرائیل یعنی قدرت بازدارندگی و قدرت اتخاذ تصمیم به آغاز جنگ را از بین برد. در این مرحله سوریه به عنوان یک قدرت منطقهای که نمیتوان آن را نادیده گرفت، مطرح شد. این کشور ارتشی را ایجاد کرده بود که می رفت تا قویترین ارتش خاورمیانه شود. به نظر میرسید افقهای سازش در منطقه در آستانه جنگی که این بار میتوانست موجودیت رژیم اسرائیل را تحت تأثیر قرار دهد، بسته شده بود.
اسد همپیمانانی داشت که از مقاومت لبنان گرفته تا فلسطین و ایران به عنوان یک دولت بزرگ منطقهای، قدرت بازدارندگی جدی برای این کشور ایجاد کرده بود. در سوی دیگر ایران چالش محاصره و تحریم ها را به فرصت تبدیل کرده بود و نظیر آلمان و ژاپن به سمت اقتدار اقتصادی و صنعتی پیش میرفت و قدرت نظامی برای خود ایجاد کرده بود که از قدرت 2 کشور مذکور در آستانه جنگ دوم جهانی بیشتر بود.
در طرف مقابل آمریکا تصمیم گرفت جنگهایی که دیگر توان مدیریت آنها را ندارد متوقف کند و جنگ جدیدی با عنوان جنگ نرم و هوشمند آغاز نماید. محور اصلی سومین دور رقابتها بین جنبههای واقعی و جنگهای مجازی بود. " هرج و مرج خلاق" محور اصلی دهه چهارم رقابتها بود. استفاده معکوس از قدرت بالای روانی اسلام برای ایجاد موازنه انرژی باعث شد غرب و اسرائیل به دنبال حمایت از گروههای اسلام سیاسی در شاخههای متعدد خود از اخوانالمسلمین گرفته تا القاعده برآیند.
- ائتلاف روسیه، ایران و سوریه با مقاومت در برابر ائتلاف ترکیه و عربستان سعودی و اسرائیل به رهبری واشنگتن صف بستند. سوریه عرصه مبارزه بود. در درگیری بزرگی که بهار عربی خوانده شد، خط قرمزها از بین رفت. آمریکا تعدادی از همپیمانان خود نظیر زینالعابدین بن علی و حسنی مبارک ایران را برای آغاز جنگ هوشمند قربانی کرد. آرمانگرایی سلطنت عثمانی قدرت ناگفته ترکیه را آشکار کرد.
عربستان سعودی با عبور از مرزهای سایکس پیکو از طریق فعال سازی بندر بن سلطان برای جمع آوری بقایای القاعده بدترین تولیدات خود را به عرصه آورد و نظارت و حمایت از ولادت امارت داعش را بر عهده گرفت. البته تحولات این سالها اخبار ناخوشایندی را برای این اردوگاه به دنبال آورد. پایداری اسطورهای مردم و رئیس جمهور و ارتش سوریه معجزهای غیرقابل پیشبینی را رقم زد و عناد تاریخی رئیس جمهور روسیه با محور آمریکایی از حد پیشبینیها فراتر رفت و ثابت قدم بودن ایران در حمایت از گزینه مقاومت و رد فریبهای امپراتوری جهانی نتایج غیر حسابشدهای را رقم زد.
سقوط سایکس پیکو همانطور که باعث بروز امارت داعش شد، عناصر حزبالله لبنان را در سوریه و جبهه جولان برجسته کرد. 5 سال اول دهه چهارم رقابت بین 2 اردوگاه در حالی سپری شده که رویاهای آمریکا فروکش کرده و متحدان این کشور پشت سر هم شکستها را متحمل میشوند و رقبای آمریکا به عنوان نیروهای رو به رشد، روز به روز در عرصه میدانی پیشروی میکنند.
در روز ششم فوریه 2015 کمیتههای انقلابی در یمن به رهبری سید عبدالمالک الحوثی بیانیه شماره 1 خود را با عنوان اعلامیه قانون اساسی صادر کردند، اعلامیهای که تأکید کرد دوره عربستان سعودی در منطقه به سر آمده و به همراه آن نیروهای ذخیره ای که آمریکا و اسرائیل در منطقه برای خود ایجاد کرده، از بین رفت است. چرا که آمریکا و اسرائیل روی عربستان به عنوان نیروی ذخیره نفتی و نیروی ذخیره جریانهای اسلامی حساب کرده اند.
در 5 سال باقی مانده از دهه چهارم درگیریها ایران وارد گود قدرتهای بزرگ در جهان می شود، آنهم به عنوان دولتی که گویا به صورت اعلام نشده برای آن حق وتو در نظر گرفته میشود، در این مرحله سوریه عافیت خود را باز مییابد و داعش و دیگر گروه های تروریستی سقوط میکنند و اسرائیل و ترکیه و عربستان سعودی به سمت فرسایش و ظرف بیشتر حرکت میکنند.
- سیدحسن نصرالله محور اصلی 5 سال آینده و دنبال کننده امانت امام خمینی و امام خامنهای در کشورهای عربی است و افرادی نظیر نبیه بری و میشل عون و الحوثی نیز در روحیه فوریه پروری در زمره تاریخ سازان وارد خواهند شد.