خدا قلب پدر را هدایت می‌کند تا شوهر مناسب دخترش را از میان خواستگاران بشناسد. قدمای ما مطابق همین حدیث عمل می‌کردند لذا چه‌بسا زوجین، یکدیگر را قبل از عقد نمی‌دیدند ولی ازدواج‌شان بسیار پایدار و با محبت بود.

گروه فرهنگی مشرق ـ به مناسبت هشتم مارس که روز جهانی زن نامیده شده است نقدی داریم بر عقاید و شیوۀ زندگی فمینیست‌ها. و مختصراً شیوۀ ازدواج در اسلام را معرفی خواهیم کرد.

********

در ویکی پدیا آمده است: «روز جهانی زنان» که در گذشته «روز جهانیِ زنان کارگر» نامیده می‌شد بزرگداشتی است که هر ساله در روز هشتم مارس برگزار می‌شود... سازمان ملل از سال ۱۹۷۷ این روز را به عنوان «روز حقوق زنان و صلح بین‌المللی» به رسمیت می‌شناسد. (مدخل روز جهانی زنان)

در ابتدا فمینیسم یک عقدۀ در گلو مانده بود که برخی زنان کارگر، به سبب ظلم کارخانه‌ها و نظام سرمایه سالار غرب در حدود یک قرن پیش، فریاد کردند. اما این تجمعات اقتصادی ـ سیاسی، در سال‌های اخیر به جنبشی علیه دین و سنت‌ها، بدل شده است. اما باید توجه کرد که کشورهای مسلمان و خصوصاً زنان ما در ایران، چنین مشکلاتی نداشته و ندارند. متأسفانه عده‌ای قلیل از زنان هموطن که با حقوق اسلامی آشنا نبودند به تقلید از زنان مغرب زمین، فمینیست شدند و به ترویج آن عقاید پرداختند.


ورود عقاید فمینیستی به قوانین کشورمان

در سال 1346 اولین قوانین فمینیستی با عنوان «قانون حمایت از خانواده» در مجلس شورای ملی به تصویب رسید. یکی از وکلای مجلس به نام مهرانگیز دولتشاهی (1387-1296) ــ خواهرزادۀ صادق هدایت ــ از عوامل اصلی این تغییرات بود. این قانون سپس به واسطۀ فمینیست‌های دیگری همچون مهناز افخمی (متولد 1319 در کرمان)[1] که در اروپا تحصیل کرده بود و یک بهایی به نام مهری راسخ (متوفی 1387) ــ همسر شاپور راسخ با نام اصلی مهری ارجمند ــ تغییرات دیگری کرد و در بهمن 1353 در 28 ماده به تصویب نهایی رسید. در نسخۀ سال 1346 حق طلاق از مردان گرفته و به دادگاه داده شد. در سال 1353 نیز چند همسری مردان ممنوع گشت و زنان حق حضانت یافتند که البته بعد از انقلاب اسلامی این قانون مخالف شرع تشخیص داده و ملغی شد.

در پی این اقدام، فشار نهادهای بظاهر حامی حقوق بشر بر جمهوری اسلامی ایران بالا گرفت؛ با این حال مجمع تشخیص مصلحت نظام، در 28 آبان 1371 طبق ماده واحده‌ای مصوّب کرد که زوج‌هایی که قصد جدایی دارند باید جهت رسیدگی به اختلاف خود به دادگاه مدنی خاص مراجعه و اقامۀ دعوی نمایند. پیش از این، مردی که می‌خواست همسرش را طلاق دهد به محضر مراجعه و پس از تأدیۀ حقوق زوجه، واقعۀ طلاق را ثبت می‌کرد. حق طلاق، در قانون حمایت از خانواده مصوب سال 1391 نیز به دادگاه داده شده است:

ماده۲۷ـ در کلیه موارد درخواست طلاق، به جز طلاق توافقی، دادگاه باید به منظور ایجاد صلح و سازش موضوع را به داوری ارجاع کند. دادگاه در این موارد باید با توجه به نظر داوران صدور رأی کند و چنانچه آن را نپذیرد، نظریه داوران را با ذکر دلیل رد کند.

واضح است که قصد قانونگذار آن بوده است که قدرت مرد در حق طلاق به توسط قاضی، محدود شود اما در عمل نتیجه برعکس شده است. طبق آمار قوه قضائیه، بیش از هشتاد درصد از دادخواست‌های طلاق‌ها را زنان ثبت می‌کنند.

این در حالی است که به رغم تصویب چنین قوانینی که حتی با انتقاد برخی متدینین نیز همراه بوده است، باز هم فشار روزافزون روشنفکران غرب‌گرا در داخل و حامیان حقوق بشر غربی در خارج بر کاستی‌های حقوق زنان در ایران ادامه دارد.


چگونه ازدواج کنیم تا فمینیست نشویم؟

بنیان ازدواج را خداوند تعالی گذاشته و همو است که انسان‌ها را در دو نوع مختلف و مکمل یکدیگر آفریده است. خداوند به توسط پیامبرانش، قوانین و حدود ازدواج را به جهانیان ابلاغ کرده است. برخی از این حقوق و قوانین که همۀ مردم دنیا آنها را می‌شناسند عبارتند از:

1. افرادی که می‌توان با آنها ازدواج کرد (غیر محارم)

2. خواستگاری مرد از زن

3. وجوب خطبۀ عقد و بردن نام خداوند برای محرم شدن

4. عزیمت زن به خانۀ شوهر

5. حمایت شوهر از زن در امور مالی و غیره

6. فرمانبرداری زن از شوهر

7. مسمّی شدن فرزند به نام خانوادگی پدر

این موارد همان چیزهایی است که انبیاء در جهان شهرت داده و «معروف» کرده‌اند و اصلاً «امر به معروف» ترویج همین دستورات انبیاء است. اما فمینیست‌ها سعی دارند برخی «منکرات»، یعنی موضوعاتی را که پیامبران نگفته‌اند و مردم آنها را نمی‌شناسند را به روش‌هایی «معروف» کنند و در اذهان جا بیاندازند و کم‌کم به صورت قانون درآورند. آنها در این مسیر از بیانیه، سخنرانی، راهپیمایی، کتاب، فیلم، سایت، وبلاگ، کمپین و غیره استفاده می‌برند و حتی از جنجال کردن و هوچی‌گری هم ابایی ندارند.

ولی چه باید گفت که خود آن زن‌های فمینیست، اول از همه و بیش از دیگران خسارت می‌بینند. چون خودشان می‌دانند که بر خلاف جریان فطرت و دستورات انبیاء شنا می‌کنند. برهان ما این است که پیشرفت عقاید فمینیستی باعث کمتر شدن کار زنان و آسودگی جسمانی آنها شده است. اما موجبات مشقّت روحیِ بسیار و افسردگی زنان را فراهم آورده و آمار طلاق را نیز افزایش داده است. آیا فمینیسم حرکت به سوی خوشبختی است یا عذاب و عزوبت؟ رنج روحی در دنیا و عذاب جسمانی در آخرت؟


مردانی که حقوق خود را نمی‌شناسند

آنقدر از حقوق زنان در 120 سال اخیر حرف زده‌اند که آدم فکر می‌کند فقط زنان هستند که از حقوق برخوردارند. در ایران نیز از حدود پنجاه سال قبل، صداهای ناموزون فمینیست‌ها به گوش می‌رسیده است و متأسفانه در بیست سال اخیر شدت یافته است.

خیلی واضح است که حقوق مرد و زن برابر نیست زیرا خلقت آنها با هم تفاوت دارد و در نتیجه، هر جنس از تکالیف و از حقوق متفاوتی برخوردار است. در تحریر الوسیله امام خمینی(ره) آمده است که حقوق مرد، از زن بیشتر است. به عبارت دیگر، تکالیف زنان بیشتر از مردان است. اصولاً به همین دلیل است که اگر زن در خانواده، نشوز کند (وظایفش را انجام ندهد) هرچند که مرد فداکاری نماید و از حقوق خود بگذرد نهایتاً این خانواده پایدار نخواهد ماند. به همین سبب، در آیۀ 34 از سورۀ نساء خداوند سه روش را برای جلوگیری از نشوز زن توصیه فرموده است: موعظه، هجر، تنبیه. و در آیۀ بعد، سخن از طلاق به میان آورده است. زیرا با نشوز زن، خانواده بقاء نخواهد داشت و به سمت طلاق خواهد رفت. در عوض، خداوند مطابق آیه 128 از همین سوره، به زنانی که شوهران‌شان ناشز هستند توصیه کرده است که در صلح با آنها بمانند. به عبارت دیگر، زن نیکو می‌تواند بقای خانواده را تضمین کند.

یکی دیگر از تفاوت‌های حقوق زن و مرد این است که غیرت مرد، «ایمان» است و غیرت زن، «کفر» (نهج البلاغه، کلمات قصار 124). «غیرت»، احساسی است که انسان به رقیب خود دارد. لذا طبق فتوای امام خمینی(ره) در تحریر الوسیله، حتی اگر زن شرط کرده باشد که شوهرش همسر دوم اختیار نکند این شرط باطل است، و همچنین است اگر زن شرط کند که هر وقت خواست از منزل خارج شود. [2] به عبارت دیگر، اینها از حقوق مسلّم شوهر است که به فرد دیگری واگذار نمی‌شود لذا حتی شرط دوازدهم چاپ‌شده در عقدنامه‌ها که زن شرط می‌کند که شوهرش ازدواج مجدد نکند طبق نظر برخی مراجع عظام تقلید، شرعی نیست.

البته باید گفت که «حق طلاق» نیز به فرد دیگری واگذار نمی‌شود. خداوند تعالی حق طلاق را در همۀ ادیان به مردان داده است و این حق به فرد دیگری واگذار نمی‌شود. البته همانطور که در عقد ازدواج عموماً مرد و زن، وکیل می‌گیرند در طلاق هم مرد می‌تواند به فرد دیگری وکالت دهد تا همسر او را طلاق دهد. لذاست که می‌بینیم که برخی فمینیست‌ها در عقدنامه، وکالت طلاق را از شوهر گرفته‌اند تا هر وقت که دلشان خواست، خودشان را مطلّقه کنند، آن هم با وکالت بلاعزل! چطور آدمی می‌تواند وکیلی تعیین کند که نتواند او را عزل کند. و گوئیا برای خواست فمینیست‌ها برخی چیزهای تناقض‌آمیز هم راست می‌آید؛ «وکیل بلا عزل»!


شیوۀ ازدواج در اسلام

الف. خواستگاری

همان خدایی که انسان‌ها را در دو جنس مختلف آفرید، اصل ازدواج را نیز به توسط پیامبرانش در جهان شهرت داده و قواعد آن را نیز تبیین کرده است. اول اینکه مرد باید به خواستگاری زن برود و او را از پدر دختر، خواستگاری کند و نه از خود او. این روش، البته برای حیای زن نیز بهتر است. عدم رعایت این قاعده، مانند آن است که هنرپیشه‌ای از کارگردان مورد علاقه‌اش، درخواست کند تا او را در فیلمش بازی دهد! لذا فیلمساز مزبور حق دارد که با دیدۀ شک به این پیشنهاد نگاه کند.


ب. چگونه همسر پیدا کنیم؟

باید توجه کنیم که خداوند برای هر مردی همسری آفریده و بالعکس و لذا مرد و زن، باید از خداوند بخواهند تا همتای او را که در کنارش آرامش خواهند یافت، به ایشان راهنمایی کند. اگر انسان، نیک بیندیشد خواهد دانست که صلاح ما در انتخاب و تقدیر خداوند است لذا بایست چشم را بست و به خداوند در این خصوص وکالت تام داد. یکی از اسامی خداوند سبحان، «وکیل» است. اگر خداوند را وکیل خود کرده باشید مطمئن باشید در دنیا و آخرت سود کرده‌اید.

در حدیث آمده است که خداوند، قلب پدر را هدایت می‌کند تا شوهر مناسب دخترش را از میان خواستگاران بشناسد. قدمای ما مطابق همین حدیث عمل می‌کردند. لذا بسیار می‌شد که زوجین، یکدیگر را قبل از عقد نمی‌دیدند ولی ازدواج‌شان بسیار پایدار و با محبت بود.

متأسفانه «عشق» را برای ما بد معنا کرده‌اند. یکی از مجرمان اصلی در این خصوص سینمای هالیوود است و همچنین سیاست‌گذاری‌های وزارت ارشاد در دولت اصلاحات. جوان‌های امروزی، خودشان عاشق می‌شوند و خودشان می‌دوزند و می‌بُرند. اما چرا آمار طلاق به طرز حیرت‌انگیزی رو به افزایش است؟ آیا کسی آنها را برای ازدواج مجبور کرده است؟!

باید گفت که عشق حقیقی را خداوند بعد از عقد پدید می‌آورد و این مضمون آیه 21 از سورۀ روم است که خداوند ایجاد این علاقه در زوجین را یکی از معجزات خود شمرده است: «و مِن آیاته أن خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها....»

همچنین بنا بر حکم مراجع عظام تقلید، عشق پیش از ازدواج، امری خلاف شرع است. برای مثال، مرحوم آیت‌الله العظمی بهجت، عشق پیش از ازدواج بین مرد و زن نامحرم را حرام اعلام کردند و این در حالی است که در اکثر فیلم‌های سینمایی و حتی سریال‌های تولیدی سیمای جمهوری اسلامی، این امر حرام، به عنوان یک پدیده عادی و حتی خوب، در حال ترویج و گسترش است.


ج. مهریه برای چیست؟

امروزه یکی از مشکلات خانواده‌ها آن است که مهریه به جای آنکه سبب تمکین زن باشد مسبب جدایی آنها می‌شود. عجیب هم نیست. زیرا اغلب افراد گمان می‌برند که مهریه برای روز طلاق، وضع شده است لذا برخی حتی زودتر طلاق می‌گیرند تا به خواسته‌شان برسند! اما «مهریه»، بهای تمکین زن، و فرمانبرداری او از شوهر است. (مهریه در دین یهود نیز وجود دارد).

حتماً شنیده‌اید که گاهی یک هنرپیشه علاقه‌مند است تا در فیلم یک کارگردان بازی کند. چنین بازیگری، اصولاً دستمزد نمی‌گیرد اما برخی‌ها، با اکراه نقش را می‌پذیرند و دستمزد زیاد طلب می‌کنند. اغلب بازیگران نیز منتظر می‌مانند تا نقش به آنها پیشنهاد شود. آنها عرف متداول را برای دستمزد خود می‌پذیرند. در هر سه صورت، بازیگر باید نقش را تا انتها به خوبی بازی کند. مثال برخی زنان امروزی که بعد از چند روز مهریه را مطالبه می‌کنند و زندگی را ترک می‌گویند همچون هنرپیشه‌ای است که بعد از چند روز که از فیلمبرداری گذشت، تمام دستمزد خود را طلب می‌کند و از ادامۀ بازی انصراف می‌دهد.

فرض کنید اتحادیۀ بازیگران با قدرت زیاد توانسته باشند قوانین را به نفع صنف خود تغییر بدهند و از چنین هنرپیشه‌ای حمایت کنند. به گونه‌ای که کارگردان مزبور، نه بتواند ادامۀ فیلمش را بسازد و نه بتواند هنرپیشۀ جدیدی بیاورد تا فیلمبرداری را از سر بگیرد. وضعیت دوم در مسیحیت کاتولیک رخ می‌دهد زیرا در این فرقه، طلاق وجود ندارد. در اسلام گرچه طلاق، بسیار مکروه است ولی مهریه‌های بالا که متأسفانه در بیست سال اخیر، مرسوم شده است مانع از ازدواج مجدد مرد می‌شود.

وضعیت زنان امروزی که با چماق مهریه بر شوهران خود ریاست می‌کنند مانند همان هنرپیشه مزبور است که در میانۀ فیلم، از بازی استنکاف کرده و حالا با حمایت قوانین می‌خواهد بر کارگردان سلطه یابد و فیلمنامه را مطابق دلخواه خود تغییر دهد! این است چهرۀ بی‌نقابِ فمینیست‌ها را می‌توانید در این رفتار آنها ببینید.


خطبۀ عقد به چه کار می‌آید؟

زن و مرد باید به نزد فرد دیگری بروند و او نام خداوند را بر آنها بخواند و آنها را به هم حلال می‌کند. ازدواج یک سنت الهی است و نه یک قرارداد میان زن و مرد. بدون ذکر نام خدا، رابطۀ زن و مرد، حرام خواهد بود همچنان که اگر نام خدا را بر ذبیحه نیاورند گوشتش حرام و غیر قابل خوردن خواهد شد. همانطور که گفتیم، خداوند در قرآن خبر داده است که میان زن و شوهر، مودّت و رحمت ایجاد خواهد کرد (روم/ 21). حضرت حق این محبت را بعد از «عقد» با معجزۀ خود در قلوب زوجین ایجاد می‌کند. معجزۀ خدا، بدیل و نظیر ندارد اما متأسفانه خیلی‌ها گمان می‌برند که عشقِ قبل از ازدواج است که عامل محرکۀ آنها در زندگی‌شان خواهد شد در حالی که اینطور نیست.

زوجین باید توجه داشته باشند که این قانون خداست که زن و مرد غریبه را اینچنین به یکدیگر نزدیک می‌کند اما شیطان، ازدواج را مکروه می‌دارد و همیشه به انحاء مختلف سعی در مقابله با آن کرده است. در طول تاریخ، شیطان همواره بدیل‌هایی برای ازدواج جعل کرده است، که از شرح آن می‌گذریم. او در این عصر که به قول شهید سید مرتضی آوینی «عصر جاهلیت ثانی است» بیش از همه وقت موفق شده تا ریشۀ ازدواج را بخشکاند، بخصوص در کشورهای غربی که چیز زیادی از دین و وحی نزد آنها باقی نمانده است.


چه کسی رئیس است؟

زن در خانواده، معاون مرد می‌شود؛ مانند یک کارگردان که دستیارش را انتخاب می‌کند و بسیاری از امور را به او می‌سپارد. یا همچون مدیر مدرسه که معاونش را انتخاب می‌کند و امور داخلی را به ناظم محول می‌کند. قاعدتاً در خصوص هدف زندگی باید میان زن و شوهر، سنخیت وجود داشته باشد. مثلاً اگر دستیار کارگردان، شخص کارگردان را قبول نداشته باشد یا ناظم، مدیر مدرسه را، بهتر است به او جواب مثبت ندهد. اگر تعیین همسرتان را به خداوند بسپارید او حتماً همسرِ هم‌سنخ شما را نصیبتان خواهد کرد. در سورۀ نور در این خصوص آمده است که زنان خبیث، برای مردان خبثند و بالعکس. همچنین زنان پاک، نصیب مردان پاک می‌شوند و بالعکس (نور/ 26).



فمینیست‌ها، پیامبران دروغین زمانۀ ما

یک تفاوت پیامبرانِ حقیقی از دروغین، این است که انبیاء خدا از ابتدا خود را مهذّب کرده‌اند و در درون آنها هیچ شرّی وجود ندارد لذاست که خداوند مردمان را به آنها ارجاع می‌دهد و اختیار خلایق را به آن حضرات می‌سپارد. اما در مقابل، انبیاء کذبه منشأ همه نوع شرّند، تکبر و خودپسندی آنها در حد ابلیس است، مردم را به خود دعوت می‌کنند و بارهای سنگین بر دوش آنها می‌گذارند، بر دیگران حکم می‌کنند و خود را مستثنی می‌شمارند.

نشانۀ بارز فمینیست‌ها این است که برای دنیا کار می‌کنند و به جهان باقی، ایمان ندارند. به همین دلیل است که بسیاری از احکام دین خدا را که مصلحت دنیا و آخرت را با هم لحاظ کرده، ظالمانه تلقی می‌کنند و حتی به عداوت با آن برمی‌خیزند. قصد نداریم فمینیست‌ها را به بهشت راهنمایی کنیم فقط می‌خواهم بگویم که زنان فمینیست حتی اگر فقط "دنیا" را می‌دیدند خیلی بهتر از اینها زندگی می‌کردند.



امیر اهوارکی

پاورقی:

[1]. مهناز افخمی، خودش فرزند طلاق بوده است. در ویکی پدیا آمده است که مادر و مادر بزرگ مهناز افخمی (ابراهیمی)، مطلّقه بوده‌اند. برای آشنایی با عقاید او، به گزارش ویژه مشرق رجوع کنید:

زنان دربار/ 1: زنی که «اشرف پهلوی» را الگوی زندگی می‌داند + تصاویر

[2]. مسئله 2: إذا شرط في عقد النكاح ما يخالف المشروع مثل أن لا يمنعها من الخروج من المنزل، متى شاءت‏ و إلى أين شاءت، أو لايعطي حق ضرتها من المضاجعة و نحوها، و كذا لو شرط أن لايتزوج عليها و أن لايتسّرى، بطل الشرط و صحّ العقد و المهر، و إن قلنا بأن الشرط الفاسد يفسد العقد.

(امام خمینی(ره)، تحریر الوسیله، ترجمه علی اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی، چ 23، 1386، صص. 538 و 539)