-زبان گواهى است كه از درون خبر مىدهد.
-داورى است، كه به دعواها خاتمه مىدهد.
-گويايى است كه بوسيله آن به پرسشها پاسخ داده مىشود.
-واسطهاى است كه با آن مشكل برطرف مىشود.
-وصف كنندهاى است كه با آن اشياء شناخته مىشود.
-فرماندهى است كه به نيكى فرمان مىدهد.
اندرزگويى است كه از زشتى باز مىدارد.
-تسليت دهنده اى است كه غمها به آن تسكين میيابد.
-حاضرى است كه بوسيله آن كينهها برطرف مىشود.
-و دلربايى است كه گوشها بوسيله آن لذّت مىبرند.
متن حدیث:
إِنَّ فِى الانسانَ عَشرُ خِصالٍ يُظهِرُها لِسانُهُ: شاهِدٌ يُخبِرُ عَنِ الضَّميرِ وَحاكِمٌ يُفصِلُ بَينَ الخِطابِ وَناطِقٌ يَرُدُّبِهِ الجَوابَ وَشافِعٌ يُدرِكُ بِهِ الحاجَةَ وَواصِفٌ يَعرِفُ بِهِ الشياءَ وَ أَميرٌ يَمُرُ بِالحُسنِ وَواعِظٌ يَنهى عَنِ القَبيحِ وَمُعِزٌّ تَسكُنُ بِهِ الحزانَ وَحاضِرٌ تُجلى بِهِ الضَّغائِنُ وَمونِقٌ تَلتَذُّ بِهِ السماعُ؛
«اصول كافى، ج8، ص20 »