گروه بین الملل مشرق؛رضا سراج : رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت امام خامنهای در بیانات اخیرشان پیرامون تجاوز آلسعود به یمن فرمودند: «سعودیها بدعت بدی گذاشتند در این منطقه و البتّه خطا کردند، اشتباه کردند. کاری که امروز دولت سعودی در یمن دارد انجام میدهد، عیناً همان کاری است که صهیونیستها در غزّه انجام دادند»
معظم له در ادامه، در خصوص پیامد این اقدام آلسعود فرمودند: «قطعاً بینی سعودیها به خاک مالیده خواهد شد»
این نوشتار تبیینی است پیرامون چگونگی شکست آلسعود در یمن و بررسی آثار و تبعات آنکه بخشهای زیر را شامل میشود:
مروری بر تحولات اخیر یمن، چرایی مداخلهی نظامی آلسعود در یمن، هوشمندی انصار الله در مقابله با تجاوز آلسعود، ارزیابی مداخله نظامی آلسعود در یمن، سناریوهای پیش روی رژیم آلسعود در خصوص یمن، تجزیه و تحلیل تجاوز زمینی آلسعود به یمن، چالشهای آلسعود برای عملیات زمینی، آثار و پیامدهای تجاوز نظامی آلسعود به یمن و سخن پایانی.
مروری بر تحولات اخیر یمن:
در طی چند سال گذشته حوثیها بهعنوان بخشی از شیعیان زیدی با حل اختلافات درونی خود با زیدیان، به یک سرمایه عظیم اجتماعی در یمن دست یافتند. آنان با شکست سلفیهای تکفیری (مورد حمایت آلسعود) در منطقه دماج (در استان صعده) و عبور از قبیله پر نفوذ حاشه، جغرافیای خود را از سعده به سمت استانهای عمران و جوف توسعه دادند.
جنبش انصار الله پس از آنکه با بیاعتنایی دولت عبدربه منصور هادی نسبت به مطالبات مردمی انقلاب یمن مورد حمایت این جنبش مواجه شده در اقدامی نرم، حرکت به سمت صنعا را در دستور کار قرار داد و در این مسیر با شکست نیروهای نظامی محسن الاحمر، عملاّ پایتخت یمن را به کنترل خود درآورد و سپس در اواسط بهمنماه سال گذشته با بهرهگیری از مرگ عبدالله و جابجایی قدرت در عربستان، ضمن صدور اطلاعیه قانون اساسی، خواستار تحول در ساختار قدرت این کشور شد.
انصار الله با شعار تحقق نتایج گفتگوها و توافق میان گروههای یمنی، در چارچوب تشکیل دولت وحدت ملی، عملاّ اقوام و مذاهب این کشور بهویژه سنّیهای شافعی را در کنار زیدیها قرار داد و با پرهیز از انحصارگرایی، خواستار روندی مستقل، آزاد و مردمسالار با مشارکت همهی اقوام و مذاهب و گروههای سیاسی شد. در مقابل منصور هادی برای مقابله و مهار انقلاب مردم و در راستای طرح آلسعود در جهت ایجاد جنگ داخلی (پیادهسازی مدل لیبی) و تجزیه این کشور، در اوایل اسفند 93 به سمت عدن فرار کرد و در آنجا دولت خود خواندهای را مستقر نمود.
چرایی مداخله نظامی آلسعود در یمن:
جنبش انصار الله با آگاهی نسبت به سناریوهای رژیم آلسعود، در اقدامی هوشمندانه و پیشدستانه، برای در هم شکستن توطئههای جنگ داخلی و تجزیه یمن، حرکت به سمت جنوب این کشور را در دستور کار قرار داد و عدن را به محاصره درآورد.
در چنین شرایطی رژیم آلسعود بحرانهای چندگانه زیر را در برابر خود مشاهده کرد:
1- بحران کارآمدی آلسعود:
جابجایی قدرت در حاکمیت آلسعود و از دست دادن حوزه نفوذ استراتژیک در یمن عملاً آنان را متهم به بیکفایتی و ناکارآمدی میساخت.
2- از دست رفتن نقش منطقهای عربستان:
از دست دادن حوزه نفوذ استراتژیک در یمن، منجر به از دست رفتن نقش منطقهای عربستان در برابر رقبای منطقهای آلسعود خواهد شد. اهمیت ژئواستراتژیک یمن و تأثیر آن بر نقش منطقهای عربستان موضوعی نیست که حکام سعودی بتوانند از آن چشم گوشی کنند.
3- بحران امنیت:
با عنایات به ترکیب جمعیتی یمن و عربستان و همچنین بحرین میتوان گفت که یمن رگ حیاتی و ستون فقرات حوزه امنیتی عربستان محسوب میگردد و هرگونه تغییر در محیط امنیتی یمن، منجر به تغییر در محیط امنیتی عربستان میگردد.
در این ارتباط محمد بن سلمان وزیر دفاع 34 ساله آلسعود که از دلالان سلاح و تجهیزات نظامی است به همراه محمد بن نایف 56 ساله (بزرگترین شاهزاده نسل دوم آلسعود) که هماکنون وزیر کشور و جانشین ولیعهد عربستان است، بهزعم خود مترصد هستند با پیروزی در جنگ یمن زمینه قدرتیابی خود را فراهم نمایند.
هوشمندی انصار الله در مقابله با آلسعود:
همانگونه که ذکر شد جنبش انصار الله در اقدامی پیشدستانه و هوشمندانه در وهلهی اول سعی کرد دو سناریو جنگ داخلی و تجزیهطلبی یمن را خنثی کند ازاینرو با گسیل نیروهای خود به سمت استانهای جنوبی تحت نفوذ سلفیهای تکفیری، تروریستهای استیجاری و نیروهای منصور هادی، چالشها و تهدیدهای پیش رو را عملاً به فرصت تبدیل کرد.
در وهلهی دوم انصار الله سعی کرد در اقدامی پیشدستانه و کاملاً هوشمندانه، بر روی زمین، برتری میدانی خود را تثبیت نماید تا در برابر تجاوز زمینی از قبل، زمین را برای دفاع آماده کرده باشد. بهعبارتدیگر انصار الله با پیشبینی محورهای تهاجم زمینی و آمادهسازی وضعیت برای مقابله، نسبت به دشمن خود پیشدستی کرد.
سعهصدر در پاسخ متقابل به جنایات آلسعود را نیز باید به هوشمندی جنبش انصار الله افزود که از یکسو مشت بسته خود را در برابر آلسعود و متحدان استیجاری آن در صحنه نظامی باز نکرد تا غافلگیری ناشی از اقدامات آتیاش ضربات عمیقتری را بر پیکرهی آلسعود وارد کند و از سوی دیگر با خودداری و صبر در موضع دفاع عملاً برای مقابلهبهمثل آتی خود، مشروعیت سازی نمود.
جنبش انصار الله با سعهصدر و ایجاد دوقطبی ظالم و مظلوم (متجاوز-مدافع) علاوه بر اینکه انسجام داخلی و قدرت ملی خود را بهصورت فزایندهای افزایش داده، پیشاپیش پیروزی در حوزه قدرت نرم را برای خود رقم زد و افکار عمومی منطقه و جهان را با خود همراه ساخت.
هوشمندی دیگری که میبایست در کارنامه انصار الله ثبت کرد، موضوع گرفتار نشدن این جنبش در سناریوی آمریکایی-اسرائیلیِ «جنگ نیابتی و شناختی» است. انصار الله با هوشمندی و عدم شتاب در پاسخ به تجاوزات آلسعود و ائتلاف استیجاری، در عمل جنگ نیابتی و جنگ شناختی شیعه-سنی را خنثی نمود.
سعهصدر و عدم شتاب در پاسخ و هوشمندانه عمل کردن انصار الله، دستاورد دیگری نیز برای این جنبش به همراه داشت؛ که در این راستا میتوان به ایجاد تردید برخی کشورها در مشارکت و ائتلاف استیجاری اشاره داشت.
ارزیابی از مداخله نظامی آلسعود در یمن:
آلسعود و ائتلاف استیجاری تاکنون 1200 سورتی پرواز علیه اهداف نظامی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در یمن انجام داده است که حاصل آن شهادت 2571 نفر از جمله 381 کودک و مجروح و آواره شدن دهها هزار نفر بوده است. در مقابل نیروهای مدافع نیز موفق شدهاند 3 جنگنده سعودی، یک جنگنده اماراتی و یک جنگنده سودانی را به همراه یک هواپیمای بدون سرنشین را ساقط کنند.
برای ارزیابی نتایج تجاوز نظامی آلسعود به یمن میبایست به یک نکته بسیار مهم توجه داشت. معمولاً عملیات هوایی در نوع خود یک عملیات پشتیبانی نظامی بهحساب میآید که میبایست دستیابی به اهداف زیر را برای کشور یا کشورهای متجاوز فراهم نماید:
1- تغییر موازنهی وضعیت به نفع نیروهای معارض داخلی در کشور هدف
2- زمینگیر ساختن (عملیات سد) و ممانعت از پیشروی نیروی متخاصم از طریق بمبارانهای گسترده
3- تحمیل اراده به حریف و وادار ساختن آن به پذیرش شرایط کشور یا کشورهای متجاوز
4- ایجاد فشار علیه کشور هدف از طریق فعال کردن گسلهای اجتماعی (بمباران مناطق عمومی و مسکونی و تأسیسات زیر بنایی)
5- ممکن ساختن عملیات زمینی با ضریب موفقیت و سرعت بالا از طریق ایجاد زمین سوخته
6- سهولت پیشروی و برطرف ساختن موانع پیشروی نیروهای متجاوز به سمت اهداف معین
در ارزیابی از طریق شاخص اول میبایست اذعان کرد که بمبارانهای انجامشده تاکنون نهتنها نتوانسته کمک مؤثری به مخالفین و معارضی انقلاب یمن بکند، بلکه برعکس آنان (بهویژه جریان اصلاح و لقاء مشترک) با از دست دادن مشروعیت و پایگاه اجتماعی خود، در صحنه میدانی شکستهای متعددی را پذیرا شدهاند که هرکدام از آنها در نوع خود شکست رژیم آلسعود و ائتلاف استیجاری میباشد.
زمینگیر نشدن انقلابیون یمن و پیشروی خیرهکننده آنها به سمت نقاط استراتژیک در جنوب یمن شاخص دیگری است برای ارزیابی شکست راهبردی آلسعود در یمن. در این راستا تحرک ماشین جنگی انصار الله در مناطق مختلف علیه تروریستهای استیجاری و مزدوران عبدربه منصور هادی مؤید این مهم است.
عدم پذیرش اراده آلسعود با موضوع آتشبس در برابر عقبنشینی انصار الله از عدن و صنعا نیز ناکامی آلسعود در شاخص سوم را نمایان میسازد. بمباران مداوم زیرساختهای مناطق عمومی و مسکونی شهرهای مختلف یمن و عدم ظهور فشار اجتماعی در صحنه این کشور به انصار الله جهت تندادن به خواستههای آلسعود و یا پایان دادن به وضعیت ویژه در یمن، شکست در شاخص چهارم ارزیابی از مداخله نظامی آلسعود است.
وجود تردید جدی در آغاز عملیات زمینی و ناممکن دانستن پیروزی در تجاوز زمینی و مصطلح شدن تعابیری همچون یمن ویتنام دیگر برای عربستان ناکامی در شاخصهای پنجم و ششم را مشهود میسازد.
سناریوهای پیشروی آلسعود در یمن:
بنا بر مباحث مطروحه در مجموع میتوان گفت آلسعود و ائتلاف استیجاری پس از تخریب بیست روز تجاوز نظامی سه سناریو پیش روی خود خواهند داشت.
1. متوقف ساختن جنگ نظامی از طریق توسل به میانجیگری دیپلماتیک
2. تسری جنگ داخلی (پیادهسازی مدل لیبی)
3. تجاوز زمینی
پذیرش میانجیگری و متوقف ساختن جنگ با وضعیت میدانی موجود بهمعنای شکست آلسعود و ائتلاف استیجاری خواهد بود . این مهم در واقع پذیرفتن میدانی انصار الله همانند پیروزیهای مقاومت در جنگهای 33 ، 22 ، 8 و 51 روزه است . در چنین شرایطی انصار الله با بهرهگیری از پیروزی و اعتماد بهنفس عملاً در مسیر اجرایی ساختن دولت وحدت ملی در یمن حرکت خواهد کرد .
تسری جنگ داخلی سناریویی دائمی برای مقابله با انقلاب یمن خواهد بود . گسیل داشتن تروریستهای تکفیری اجارهای به یمن، مؤید تلاش برای دائمی ساختن این سناریو است .
سناریوی سوم، تجاوز زمینی است . به نظر میرسد با هدایتگری صهیونیستها از یک طرف و تلاش آلسعود برای حفظ نفوذ و نقشآفرینی راهبردی در منطقه از طرف دیگر، این رژیم را به جنگ زمینی در یمن ترغیب نماید . احتمال وقوع این سناریو زمانی بیشتر میشود که شکست حملات هوایی، رؤیاهای شاهزادگان نسل دوم آلسعود را برای تکیه بر تخت پادشاهی بربادرفته ببیند . ازاینرو جاهطلبی و ثروتاندوزی حاصل از دلالی جنگافزار از دیگر عوامل مؤثر بر روند اجرایی شدن سناریوی سوم است .
تجزیهوتحلیل تجاوز زمینی آلسعود به یمن :
تجاوز زمینی آلسعود و ائتلاف استیجاری از سه محور محتمل خواهد بود :
محور اول : شمال یمن
محور دوم : غرب یمن
محور سوم : جنوب یمن
ضمن آنکه عملیات زمینی از هر محوری آغاز شود تروریستهای تکفیری اجارهای و معارضین انقلاب یمن تلاش خواهند کرد از درون عملیات مکملی را انجام دهند .
محور شمال همان محوری که نیروی زمینی و هوایی عربستان و اردن تجربه یک شکست سنگین و فضاحتبار را قبلاً تجربه کردهاند . در این محور متجاوزین میبایست از چند استان شمالی یمن بهویژه صعده و جوف عبور نمایند که با توجه به شرایط زمین و سازماندهی انصار الله در این منطقه، این محور نمیتواند محور اصلی تجاوز زمینی به یمن باشد .
محور دوم الحدیده در غرب یمن خواهد بود که از ساحل بسیار طولانی در دریای سرخ برخوردار است . اکثریت مردم الحدیده شافعی مذهب هستند . عملیات نظامی در این محور مستلزم سر پل گیری است که بخشی از یک عملیات پیچیده نظامی بوده و نیازمند استفاده از نیروی دریایی، بمباران وسیع و پیادهسازی نیروی نظامی در ساحل و پیشروی با سرعت به سمت اهداف در عمق میباشد.
در این راستا به نظر میرسد عملیات سرپل گیری و توسعه سریع آن از توان یک ارتش استیجاری خارج است ضمن آنکه تنش در سواحل غربی یمن، مخاطراتی را برای تردد ناوگان تجاری به همراه خواهد داشت . توقف و تأخیر در انتقال حدوداً 4 میلیون بشکه نفت به غرب میتواند در محاسبهی هزینه – فایده انجام عملیات در این محور مؤثر باشد .
محور سوم در جنوب یمن که استانهای عدن، لحج و تعز را در برمیگیرد، در نگاه اول بیشتر بهعنوان محور تک اصلی به چشم میآید بهویژه اینکه در این محور تکفیریهای اجارهای مزدوران عبدربه منصور هادی میتوانند همزمان عملیات مکمل انجام دهند . اما با اینحال عملیات نظامی در این محور نیز دشواریهای عملیات سر پل گیری در محور الحدیده و مخاطرات محاصره شدن نیروهای متجاوز را میتواند به همراه داشته باشد . ضمن اینکه جنگ در این محور چنانچه با سرعت به پیروزی موردنظر متجاوزین منجر نگردد، آنگاه بحرانی بینالمللی را متوجه آلسعود میکند که تبعات آن گسترده خواهد بود .
چالشهای آلسعود برای عملیات نظامی :
آلسعود برای تجاوز زمینی به یمن با چالشهای بسیاری روبرو است که هرکدام از آنها انجام عملیات زمینی را به کابوسی برای حاکمان این رژیم ننگین میسازد .
1- ایجاد ائتلاف برای تجاوز زمینی:
آلسعود اگر چه حاضر به پرداخت 25000 دلار برای هر سرباز برای جنگ شده است اما برخی از کشورها مانند پاکستان به دلایل داخلی حاضر به پذیرش شرکت در عملیات زمینی علیه یمن نشدهاند.
2- ایجاد مشروعیت برای عملیات زمینی در یمن:
شکست در ایجاد ائتلاف گسترده و عدم موفقیت در دوقطبی سازی جهان اسلام و همچنین محکومیت آلسعود در افکار عمومی جهان بهویژه مسلمانان، مؤید عدم توانایی برای ایجاد مشروعیت تجاوز نظامی به یمن است. در این راستا رهبر معظم انقلاب اسلامی با اینهمانی ساختن تجاوز آلسعود به یمن با اقدامات رژیم جنایتکار صهیونیستی در غزه چالش بزرگی را برای حکام آلسعود به وجود آوردند.
3- تجربه تاریخی شکست متجاوزین به یمن:
شکست دولتهای یونان، عثمانی و همچنین مصر در زمان عبدالناصر و حتی خود آلسعود، یمن را به دژ تسخیرناپذیر و کشوری مقاوم در طول تاریخ تبدیل کرده است. در این میان تجربه مصر در سال 1341 ه.ش که بیش از ده هزار نفر از نیروی 60 هزارنفری خود را در تجاوز به یمن از دست داد، بهمثابه کابوس هولناکی فرا روی نازپروردههای آلسعود و متجاوزین است.
4- فعال شدن گسلهای داخلی:
یکی از مهمترین چالشهای آلسعود برای تجاوز زمینی به یمن فعال شدن گسلهای داخلی است. جمعیت 4.5 میلیونی شیعیان اثنی عشری و همچنین جمیعت میلیونی شیعیان اسماعیلیه و زیدیه در داخل قلمرو حکومت آلسعود حتماً واکنشهایی علیه تجاوز به یمن انجام خواهند داد ضمن آنکه فعال شدن گسلهای سیاسی در خاندان آلسعود را نیز باید به این چالشها اضافه کرد در این راستا میتوان به مخالفت ولیعهد با اقدامات وزیر دفاع (محمد بن سلمان) و وزیر کشور (محمد بن نایف) اشاره داشت.
5- به مخاطره افتادن شریان انتقال نفت:
در محاسبات راهبردی آلسعود برای آغاز تجاوز زمین، امنیت حوزه انرژی موضوعی بسیار مهم خواهد بود. دراینارتباط روزنامههای غربی (دیلی تلگراف و ایندپندنت) با صراحت این نگرانی را مورد تأکید قرار دادند و از مخاطرات ممکن از جمله تهدیدهایی که میتواند متوجه میدان بسیار وسیع الغوار در شرق عربستان گردد سخن به میان آورند.
6-عدم اطلاع از توانایی و اقدامات متقابل انصار الله:
انصارالله با هوشمندی مشت خود را برای پاسخ متقابل تا این لحظه بسته نگهداشته است، عدم اطلاع دقیق از مقدورات و توانمندیهای انصار الله یکی از معادلات حلنشده آلسعود برای آغاز تجاوز زمینی به یمن است.
7- عدم توانمندی در عملیات آفندی:
دکترین و ساختار نظامی عربستان دفاعی است. ارتش عاریتی آلسعود که حتی نیمی از گارد سلطنتی آنرا نظامیان پاکستانی تشکیل میدهند برای حفاظت از اماکن حیاتی و حساس عربستان همواره ناگزیر به استفاده از یگانهای نظامی استیجاری است. حال با این اوصاف این ارتش عاریتی چگونه میخواهد عملیات گسترده و زمانبر نظامی انجام دهد، معمایی است که سردمداران آل سعود تاکنون نتوانستهاند آنرا حل کنند.
8- چگونگی مواجهشدن با جنگ نامنظم و ناهموار:
چگونگی مواجهشدن با جنگ نامنظم و ناهموار یکی از چالشهای بسیار مهم در منطقه بوده است. مواجهه شوروی سابق در افغانستان و آمریکا در افغانستان و عراق و همچنین رژیم صهیونیستی در لبنان و غزه شاهد مثالی است که این دشواری را بهوضوح نشان میدهد.
9- هزینههای بسیار سنگین ائتلاف استیجاری:
آلسعود تا به همین جای کار متحمل هزینههای سنگینی برای تجاوز به یمن شده است لیکن هزینههای تجاوز زمینی بسیار بیشتر از محاسبات آلسعود خواهد بود. در این راستا روزنامه القدس العربی فاش ساخت که مصر برای شرکت در ائتلاف و انجام عملیات نظامی 200 میلیارد دلار از حکومت آلسعود درخواست کرده است.
10- امکان عملیات متقابل در خاک عربستان:
استانهای یمنی (عسیر، نجران و جیزان) ضمیمهشده به قلمرو آلسعود به دلیل دلبستگی به یمن، میتوانند علاوه بر مطالبه جداییطلبی، اقدامات مقابلهبهمثل را از درون عربستان علیه پایگاههای نظامی هوایی و دریایی در تیررس عملیاتی نمایند.
بنابراین آلسعود چه عملیات نظامی علیه یمن را متوقف کند و یا با اشتباه مضاعف، تجاوز زمینی را به یمن آغاز کند در هر صورت تنها یک نتیجه مشخص پیش رو خواهد داشت و آنهم شکست فضاحتبار توأم با مالیده شدن بینی این رژیم ننگین به خاک است.
آثار و پیامدهای تجاوز نظامی آلسعود به یمن
تجاوز نظامی آلسعود به یمن و شکست آن یقیناً در شکلگیری هندسه سیاسی جدید در منطقه، ایجاد ترتیبات امنیتی و تغییر توازن استراتژیک در منطقه تأثیرات بسیار مهمی بر جای خواهد گذاشت.
آثار و پیامدهای آن میتواند مشابه پیروزی مقاومت در جنگ 33 روزه با رژیم صهیونیستی و یا حتی فراتر از آن باشد.
به نظر میرسد آثار و پیامدهای این تغییرات درون عربستان تا منطقه غرب آسیا و حتی فرا منطقه را در بر خواهد گرفت که در زیر بهاجمال به آنها اشاره میشود.
1- به چالش کشیده شدن کارآمدی و کفایت حاکمان جدید آلسعود و تشدید جنگ قدرت در این کشور و زمینهسازی برای جابجایی قدرت و در ادامه جنگ قدرت در آلسعود
2- از دست رفتن نقش منطقهای آلسعود با توجه به شکستهای قبلی این رژیم در سوریه، لبنان و عراق
3- افزایش قدرت و اقتدار قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در منطقه
4- گسترش چشمگیر و خیرهکننده جغرافیا و فرهنگ مقاومت در منطقه
5- تغییر توازن استراتژیک در منطقه با برتری محور مقاومت در برابر محور غربی، عربی و عبری
6- تشدید تنفر نسبت به محور غربی، عربی و عبری در افکار عمومی بهویژه مردم منطقه
7- الگوسازی برای بیداری اسلامی و آغاز فاز جدیدی از موج بیداری اسلامی در منطقه با الهام از مقاومت اسلامی
8- تأثیر بر معادلات بازار انرژی و معادلات فیمابین قدرتهای جهانی
9- تأثیر بر مذاکرات جمهوری اسلامی و 3 کشور غربی در موضوع هستهای
10- تشدید جنگ نیابتی در منطقه از طریق جریانهای تکفیری دستآموز
11- تشدید جنگ شناختی علیه مسلمانان و دین مقدس اسلامی از طریق اسلام هراسی و ایران هراسی
12- و از همه مهمتر جنگ آلسعود علیه یمن، آثار بسیار شگرفی بر موضوع مهدویت خواهد داشت.
سخن پایانی:
پایانبخش این نوشتار فرازی از بیانات امام راحل عظیم الشان و مروری بر وعده صادق آن ودیعه الهی پس از جنایت آلسعود در به شهادت رسانیدن جمعی از حجاج بیتاللهالحرام خواهد بود:
«اگر از صدام بگذریم، اگر مسأله قدس را فراموش کنیم، اگر از جنایتهای امریکا بگذریم از آلسعود نخواهیم گذشت.» «انشاء الله ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از امریکا و آلسعود برطرف خواهیم ساخت و داغ و حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دلشان خواهیم نهاد، و با برپایی جشن پیروزی حق بر جنود کفر و نفاق و آزادی کعبه از دست نااهلان و نامحرمان به مسجدالحرام وارد خواهیم شد.»