کد خبر 406840
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۹

در مواردی هم علاوه بر جمع‌آوری کتاب‌های به‌ اصطلاح «ناباب و مضره» نویسندگان و مسئولان چاپخانه و مؤسسه انتشاراتی مربوطه، دستگیر و تحت شکنجه قرار گرفتند.

به گزارش گروه تاریخ مشرق؛ از اواخر دهه 1340 در وزارت فرهنگ و هنر اداره‌ای با نام «نگارش» تشکیل شد که تقریباً همه اعضا و کارشناسان آن یا کارمند ساواک بودند و یا با ساواک رابطه داشتند.

وظیفه این اداره بررسی کتاب‌ها قبل از چاپ و انتشار بود. در آستانه دهه  1350 نشر کتاب دچار بحران شد. به‌ تدریج گروه‌های سانسور کتاب در تعدادی از وزارتخانه‌ها و دوایر دولتی تشکیل شد؛ گروه سانسور ساواک، گروه سانسور وزارت فرهنگ و هنر، گروه سانسور شهربانی، گروه سانسور حزب رستاخیر و گروه سانسور وزارت اطلاعات و جهانگردی.

در مواردی هم علاوه بر جمع‌آوری کتاب‌های به‌ اصطلاح «ناباب و مضره» نویسندگان و مسئولان چاپخانه و مؤسسه انتشاراتی مربوطه، دستگیر و تحت شکنجه قرار گرفتند. تعدادی از مهم‌ترین سانسورچیان از توده‌ای‌ها و دیگر گروه‌های چپ بودند که از دهه 1330 به‌ بعد به‌ تدریج به‌ خدمت حکومت درآمده بودند.

کتاب‌ها پیش از چاپ از سانسور ساواک می‌گذشت و مواردی که ضرورت داشت حذف و اضافه و یا تغییر یابد تذکر داده می‌شد. این گونه «توصیه‌های لازم» که معمولاً از طریق افرادی چون عطاءالله تدین، محمود جعفریان، مهدی برادران‌قاسمی، پرویز نیکخواه و امثال آنان داده می‌شد، ناشران را از انتشار «انواع کتبی که نباید چاپ شود» منع می‌کرد.

در چنین شرایطی شمارگان چاپ در ایران همواره روندی نزولی داشت، تا جایی که از دهه 1340شمارگان کتاب‌ها معمولاً بین هزار تا پانصد جلد و بلکه کمتر در نوسان بود. کتاب‌های با ارزش علمی و قابل‌اعتنا نیز در حکم کیمیا بود و معمولاً کتاب‌هایی با مضامین جنسی، عشقی و غیراخلاقی بیشترین شمارگان چاپ را به‌خود اختصاص می‌داد.


منبع: مظفر شاهدی، مبانی نظری و ریشه‌های تاریخی انقلاب اسلامی ایران، ج 3، چاپ اول، تهران، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، 1393، صص56-