هر چند هميشه و همواره رهنمودهاي خلف صالح خميني راهگشا و چاره ساز بوده است اما ديدارهاي رهبري با مسئولان عالي رتبه نظام هميشه حال و هواي ديگري را به همراه داشته است. حال و هوايي که با قرار گرفتن در آن، شميم ولايت و احساسِ داشتن رهبري عادل و صالح در راس حکومت به مانند خنکاي نسيم رمضان جان را مي نوازد. چرا که تمام تلاش دشمنان بر اين محور استوار بوده که حس داشتن پدري دلسوز و مديري مدبّر که در در تمام فراز و نشيب هاي سالهاي گذشته کشتي انقلاب را به بهترين شکل ممکن هدايت و راهنمايي کرده از ما گرفته شود. اما ظهور نشانه هاي ولايت امري و اقتدار مديريتي عالي ترين مقام جمهوري اسلامي و وليّ امر مسلمين جهان در ديدار با مديران عالي رتبه کشوري - که همه در سايه ولايت او مديريت يافته اند - همان قدر دلگرم کننده و شيرين بود که رگه هاي پدري و نوازش هاي مهربانانه رهبر حکيم انقلاب در ملاقات با محرومان و مردم عادي صميمانه و چشم نواز است.
ديدار روز گذشته رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله العظمي خامنه اي با مقامات عالي رتبه کشور هم هر چند مانند هميشه پر محتوا و ذي قيمت بود اما شرايط حساس کشور و نيز اختلافات حادث شده ميان برخي مسئولان وسران قوا، محورهاي اين ديدار را بسيار حائز اهميت کرده و آن را ويژگي هاي دوچنداني بخشيده بود. اين سخنراني داراي سه بعد بسيار ستودنيِ "جهاني ترين"، "حساس ترين"، و "جذاب ترين ها" بود که هر يک شرح و بسطي هر چند اندک و جداگانه را مي طلبد؛
•• جهاني ترين بعد سخنان ولي امر مسلمين جهان درباره تهديدات نظامي اخيري بود که هر از چندگاهي تيتر اخبار رسانه ها را به خود اختصاص مي دهد. ايشان در اين باره فرمودند: "بعيد است آنها اين حماقت را انجام دهند اما همه بدانند اگر اين تهديد عملي شود ميدان مقابله ملت ايران فقط منطقه ما نخواهد بود بلکه اين مقابله، ميدان گسترده تري خواهد داشت. "
اين جمله ي هر چند کوتاه آب سردي را مي مانست که بر سر تمامي جنجال هاي تبليغاتي روزهاي اخير ابرقدرت پوشالي غرب يعني آمريکا ريخته شد. تامل در اين سخنان و رمزگشايي از رموز آن مي تواند فهم آن را مايه قوت قلب بيشتري کند.
- سران ايالات متحده بهتر از هرکسي بر اين نکته واقفند که باتلاق به وجود آمده در عراق و افغانستان به تنهايي کافي بوده تا آنها را به سرنوشتي مشابه شوروي در آستانه فروپاشي نزديک کند. از همين رو، تصور قرار گرفتن در مهلکه اي به نام جنگ با ايران به اندازه اي نگران کننده و مخوف است که سناتورهاي ضد ايراني آمريکا را نيز به واکنش واداشته و آنها در سناريويي ساختگي حقوق بشر را بهانه کرده و از مقامات کاخ سفيد خواسته اند تا راه حل ديپلماتيک را تا آخرين گام ادامه داده و از فکر رويارويي نظامي با ايران منصرف شوند!
- تسلط ايران بر يکي از عظيم ترين منابع انرژي جهان و نيز سلطه مقتدرانه جمهوري اسلامي بر شاهراه حساس تنگه هرمز از بديهي ترين مقدماتي است که هر کارشناس زبده ي نظامي را در اولين گام هاي طراحي جنگ بر ضد ايران به نتيجه روشن برتري ايران رسانده و او را از ايده ي مقابله نظامي با جمهوري اسلامي منصرف مي کند. چرا که قطع صادرات انرژي ايران به جهان و نيز بستن تنگه هرمز توسط دريادلان نيروي دريايي ايران کفايت از هر مقابله و دفاع پيشرفته نظامي مي کند. چون با تحقق چنين شرايطي، در آن و کمتر از آني تمامي معادلات اقتصادي دنيا با مشکل جدي مواجه شده و وضعيت اقتصادي جهان دستخوش جنگ جهاني سومي خواهد شد که اين بار اولين و آخرين بازنده ي آن ايالات متحده آمريکا با بدهي هاي چند هزار ميليارد دلاري مي باشد و نه کشوري ديگر. اين همان نکته اي است که سکاندار بزرگوار کشتي انقلاب از آن با تعبير "ميدان مقابله ي گسترده تر ايران" در صورت بروز جنگ نام بردند.
- بايد در نظر داشت که متحدان جمهوري اسلامي در منطقه مانند سوريه و حزب الله لبنان با توجه به منافع مشترکي که در دشمني با امپرياليسم جهاني به سرکردگي آمريکا با جمهوري اسلامي ايران دارند نقش بازدارنده ي پررنگي را در ممانعت از هرگونه اقدام نظامي عليه ايران بر عهده دارند. سران کاخ سفيد اطمينان دارند که در صورت تعرض نظامي به ايران منافع اصلي ترين متحد آنان در منطقه يعني رژيم اشغالگر قدس با خطر جدي مواجه شده و عملا حلقه ي مديريتي آمريکا در منطقه دچار آسيب غيرقابل جبراني مي گردد.
•• حساس ترين فراز از سخنان رهبر فرزانه انقلاب اشارات و تصريحات معظم له بر مسئله ي وحدت و اتفاق نظر و عملکرد همگان حول محور آرمان هاي انقلاب و نظام اسلامي بود.
رئوس اين فراز ارزشمند بر سه موضوع مغفول تکيه داشت ؛" آتش افروزي هاي سياسي و دامن زدن به اختلاف ها" ، "جذب حداکثري و دفع حداقلي" ، "فريضه بودن وحدت و همدلي ميان مسئولان" .
- موضوع آتش افروزي هاي سياسي و بهره برداري دشمنان از اختلاف ميان مسئولان و مردم از پررنگ ترين نکاتي بود که براي به ثمر نشستن وحدت در کشور توسط مقام معظم رهبري مورد مداقِّه قرار گرفت. مروري بر کارنامه روزهاي مشرف بر انتخابات دهم رياست جمهوري تاکنون گواه خوبي است براي وقوف بر اين نکته که بزرگ ترين دلشادي دشمنان در وقايع پديد آمده در روزهاي پس از انتخابات، اختلاف و تشتّتي بود که ميان حاميان نامزدهاي انتخاباتي رخ داده و به مرور و با هدايت دشمنان تبديل به اختلاف مبنايي و پس از آن به جولانگاهي براي دخالت دشمنان و عناصر ضد انقلاب مبدل شد. با فروکش کردن تب فعاليت هاي انتخاباتي و مديريت فتنه توسط نيروهاي انقلابي، مهم ترين دستور کار فتنه گران و حاميان آنان ايجاد و دامن زدن تفرقه در ميان مردم وبه خصوص مسئولان و سران قوا بوده است. و نسخه منحصر به فرد براي اين بيماري خطرناک و صعب العلاج همانستکه رهبر دورانديش انقلاب فرمودند ؛ يعني پرهيز از افتادن در دام آتش افروزي هاي سياسي و بهره برداري هاي دشمنان.
- نگاهي بر رفتار هاي شخصي و مديريتي حضرت آيت الله العظمي خامنه اي از زمان زعامت و رهبري تاکنون نشان مي دهد که موضوع "جذب حداکثري و دفع حداقلي" يکي از برنامه هاي مبنايي مديريت ايشان در سالهاي گذشته بوده است. در فضاي فعلي کشور نيز تاکيد معظم له بر اين اصل از آن رو مورد توجه مي باشد که اختلاف سليقه ها و روش ها همان گونه که در ميان آحاد ملت مشاهده مي شود در شيوه هاي اداره ي کشور تک تک مديران نيز به وفور يافت مي شود. حال اگر هر مديري مسئول ديگر را به صرف اختلاف در سلايق و روش ها طرد کرده و مدير ديگر نيز مقابله ي به مثل کند ، روشن است که در دوري باطل کشور با تعطيلي خدمت رساني و پيشرفت روبرو شده و آن مي شود که حاشيه ها جاي اصول را گرفته و هر جناح و شخص و گروهي تنها به تسويه حساب هاي دروني که نتيجه اش جذب حداقلي و دفع حداکثري خواهد بود مي انديشد.
- مثل معروفي است که مستحبات عامّه ي مردم براي بزرگان واجب و مکروهات براي آنها حرام است. اين برداشت از آنجايي ناشي مي شود که نگرش مردم به مديران و حاکمان خود نگرشي الگوبردار و مقلدانه مي باشد و روشن است که وحدت و همدلي ميان مسئولان که به تعبير فرماندهي کل قوا "يک فريضه بوده و تعمد در مخالفت با آن در سطوح بالا خلاف شرع است" اگر محقق نشود ارکان اداره کشور که به خصوص در فضاي فعلي تنها با يک صدا شدن به پيش مي رود لنگ و افليج مي شود.
- تاکيد کم سابقه رهبري بر وحدت ميان مسئولان را بايد در اختلافاتي جست که در ماه هاي اخير از ارسال يا عدم ارسال مصوبات دولت به مجلس و يا دخالت مجلس در امور اجرايي و ابلاغ مصوبات توسط رئيس مجلس شروع شده و تا ورود مديران قواي مختلف کشور به حيطه وظايف ديگر قوا ادامه يافت. و رهبري معظم بهتر از هر کسي آگاهند بر اينکه دود اين اختلافات تنها به چشم مردم خواهد رفت و بس!
•• جذاب ترين محور بحث مقام معظم رهبري موضوع مذاکره با آمريکا بود. "ما با دلايل واضح، مذاکره با امريکا را رد کرده ايم چرا که مذاکره در سايه تهديد و فشار و ارعاب را مذاکره نمي دانيم و به همين علت، همچنان که مسئولان محترم کشور گفته اند ما اهل مذاکره هستيم اما نه با امريکايي که خواستار گفتگو در سايه تهديد و تحريم و زورگويي است."
- چشم نوازترين اشاره در اين سخنان نگاه واقعي و به دور از برداشت هاي صفر و صدي در مسئله ي مذاکره و رابطه ي ايران و آمريکاست.
- همان گونه که همگان مي دانند موضوع مذاکره و رابطه با آمريکا از آن دست مسائلي است که در چارچوب کليات و اصول نظام قرار گرفته و تنها با نظر و تاييد رهبري امکان اجرايي شدن و يا نشدن آن فراهم مي شود. اما تعابير اخير معظم له به خوبي نشان داد که موضع جمهوري اسلامي در تعامل يا عدم تعامل با آمريکا نگاهي صفر و صدي نيست بلکه برداشتي است منطبق بر واقعيات اثبات شده که بر پايه ي آن سران ايالات متحده بايستي از يک دندگي و تظاهر به ابرقدرت بودن خود عقب نشيني کرده و ضمن به رسميت شناختن حقوق ملت ايران، به مانند بسياري دول ديگر طرق عادي و ديپلماتيک مذاکره و رو در رويي را انتخاب کنند. نه اينکه با اهرم قرار دادن مجامع جهاني و استفاده از ظرفيت هاي نابرابري چون وتوي مصوبات شوراي امنيت سازمان ملل تصور کنند که ايران را به گوشه ي رينگ هدايت کرده و اين کشور را وادار به مذاکره و گفتگو آن هم از موضع فرودستي کرده اند.
- اين بيانات روشنگرانه به خوبي تکليف مسئولان داخلي و ناظران خارجي را روشن کرد. اين اظهارات آشکار کرد که ايران ابايي از مواجهه منطقي با آمريکا ندارد اما تظاهر آمريکا به قلدر مآبي سال ها و دهه هاي گذشته پاسخي جز بي اعتنايي مسئولان ايراني و ادامه دشمني ها با کاخ سفيد را در پي نخواهد داشت.
- تصريح حضرت آيت الله العظمي خامنه اي به حد و حدود و کيفيت و کميّت مذاکره با آمريکا براي دو دسته ي داخلي سودمندتر از ديگران بود. اول براي آناني که فراموش کرده و يا قصد فراموشي آن را دارند که حرف اول و آخر در مواجهه ي با آمريکا را تنها شخص اول کشور يعني فرماندهي معظم کل قوا مي زند و ديگري براي آناني که خود را از ديگران براي انقلاب دلسوزتر و انقلابي تر مي دانند. نبايد از ياد برد که هر گاه مصلحت کشور با برخورداري از عزت ملي ايجاب کند که رهبري اشاره به جواز مذاکره و حتي تعامل با ايالات متحده کنند به مانند گذشته که قطع رابطه با آمريکا موضع نظام بود ، رفتار جديد نيز موضع نظام تلقي شده و افراط يا تفريط در برابر آن نابخشودني است.
- اشاره مقام عظماي ولايت به عزت جمهوري اسلامي ايران و استکبار ستيزي کشورمان فراز ديگري از تلميحات بيانات اخير رهبري در باب مذاکره با آمريکا بود. اينکه "آمريکايي ها بدانند که نمي توانند ايران را همچون ديگران تحت فشار قرار دهند چرا که جمهوري اسلامي زير بار هيچ فشاري نخواهد رفت و به سبک خود به هر فشاري پاسخ خواهد داد. " عزتمندانه ترين پاسخي بود که مي شد به مواضع اخير مقامات کاخ سفيد درباره مذاکره و گفتگو با ايران داد. چرا که اين موضع رسمي انقلاب ايران بار ديگر در مجامع جهاني رسا تر از گذشته اعلام شد که ملت ايران تنها در مسيري که برخوردار از عزت و موافق مصلحت باشد تن به رِفق و مدارا خواهد داد نه آنجايي که زور و تهديد، چاشني خيانت هايي شود که ساليان سال درباره اين ملت روا شده و بر سر آنها نازل شده است.
هر چند هميشه و همواره رهنمودهاي خلف صالح خميني راهگشا و چاره ساز بوده است اما ديدارهاي رهبري با مسئولان عالي رتبه نظام هميشه حال و هواي ديگري را به همراه داشته است.