کد خبر 40905
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردین ۱۳۹۰ - ۱۴:۱۱

اين‎که ما نسبت به‎همه مسايل جامعه اشراف داشته باشيم، بسيار خوب است اما در کنار اين اشراف بايد اولويت‎بندي‎ها را به‎صورت دقيق حفظ کنيم و دقت داشته باشيم که از اين اولويت بندي‎ها خارج نشويم.

به گزارش مشرق، عباس سليمي نمين ?? سال مدير مسئول کيهان هوايي بوده و سال‎هاست که رييس دفتر مطالعات تدوين تاريخ ايران است. وي از پژوهشگران و روزنامه‎نگاران اصول‎گراي شناخته‎شده‎اي است که تاکنون ثابت کرده نقدهايش به‎هيچ وجه براي کسب مقام و منسبي نبوده است. هفته نامه پنجره با او درباره اسفنديار رحيم مشايي گفت و گو کرده که با توجه به‎ نگاهي که به ‎تاريخ ايران دارد، اظهارنظرهاي جالب‎توجهي ارائه کرده است.

بدون مقدمه مي‎روم سر اصل مطلب؛ حرکت‎ها و مواضع و عملکرد غير اصول‎گرايانه آقاي مشايي ما را به‎کجا مي‎برد؟

اين‎که ما نسبت به‎همه مسايل جامعه اشراف داشته باشيم، بسيار خوب است اما در کنار اين اشراف بايد اولويت‎بندي‎ها را به‎صورت دقيق حفظ کنيم و دقت داشته باشيم که از اين اولويت بندي‎ها خارج نشويم. براي هر جامعه‎اي تهديدات متنوعي وجود دارد و جامعه‎اي موفق است که در شناخت تهديدات خود دقيق شود و آن‎ها را اولويت‎بندي کند و در مقابله با تهديدات دچار اشتباه نشود. آقاي احمدي‎نژاد هم به‎طور مسلم داراي ضعف‎ها و قوت‎هايي است و مردم از آن‎جايي که قوت‎ها را بر ضعف‎هايش برتر يافتند، او را انتخاب کردند. آقاي احمدي‎نژاد در کنار خصلت‎هاي خوب ساده‎زيستي و خدمت به ‎مردم، داراي ضعف‎هايي هم هست يکي از آن ضعف‎ها اين است که اگر به ‎يک جمع‎بندي و اعتقادي در مورد يک نفر برسد، خيلي دشوار است که به‎ ايشان بقبولانيم که اين شناخت اصولي نيست. به‎عنوان نمونه، اين دشواري را ما در مورد اعتقاد آقاي احمدي‎نژاد به نسبت ‎آقاي مشايي داريم. اين‎که ما مسئله آقاي مشايي را خيلي پررنگ کنيم، من آن را يک نکته انحرافي مي‎دانم و اگر خيلي هم بخواهيم اين موضوع را ناديده بگيريم، باز هم اين را انحرافي مي‎دانم. بايد مسئله آقاي مشايي را در ذهن داشته باشيم و نسبت به ‎آن هوشيارانه برخورد کنيم. اما اين‎که در مسايل جامعه‎مان آن‎چنان وزني به‎آن بدهيم و مسايل مهم‎تر را فراموش کنيم، اين يک خطاي استراتژيک خواهد بود. به‎همين دليل، من معتقدم بايد آقاي مشايي را در حد يک فرد متملقي که در تملقات خود از مظاهر ديني استفاده مي‎کند. بدانيم. از اين نبايد بالاتر رفت. به‎خصوص درباره کساني که مي‎خواهند مسلمان‎تر از پيامبر جلوه کنند که در مورد دينداري آن‎ها بايد تشکيک کرد. وقتي شما در احوال آقاي مشايي مطالعه مي‎کنيد، مي‎بينيد که از پوشش اعتقادي استفاده مي‎کند براي بيان برخي تملقات نسبت به ‎آقاي احمدي‎نژاد. به‎نظر من اگر کمي فرصت بدهيم، کاملا روشن مي‎شود. نوع تيپ‎هايي که آقاي مشايي دارد در بدنه دولت مي‎گمارد و افرادي را که ايشان دارد از دولت اصول‎گرا دفع مي‎کند به‎زودي ماهيت آقاي مشايي را روشن مي‎کند. شما دقت کنيد که آدم‎هاي بسيار پاک، معتقد و سالم با برنامه‎ريزي آقاي مشايي از اطراف آقاي احمدي‎نژاد دور شدند و آدم‎هاي متملق و متظاهر نزديک شدند. خود اين موضوع کنه آقاي مشايي را مشخص مي‎کند و در آينده همه چيز کاملا روشن خواهد شد.

فکر نمي‎کنيد اين موضوع زماني روشن شود که ديگر دير شده است؟

نه، اين‎طور نيست. من برخلاف آن چيزي که برخي مي‎خواهند آقاي مشايي را خيلي بزرگ کنند، ايشان را غير از يک آدم متملقي که به لباس اعتقادي درآمده، نمي‎دانم. آقاي مشايي آمده است و متناسب با ساده‎زيستي آقاي احمدي‎نژاد تملق مي‎کند. من نمي‎دانم مثلا هاله نور را چه کسي مطرح کرد ولي اگر چنين حرفي زده شده، قطعا محصول اين نوع تملقات است. البته شما شک نکنيد که براي مقابله با قوت‎هاي انقلاب اسلامي در هر نوعي که باشد، چينش خاصي صورت مي‎گيرد. امروز آقاي احمدي‎نژاد قطعا يک نيروي مناسب و توانمندي است و توانسته تحولاتي را در عرصه اجرايي کشور به‎وجود بياورد و من فکر مي‎کنم آقاي مشايي از جمله مواردي است که تلاش مي‎کند تا اين توانمندي و استعداد را از مسير خدمت‎گذاري به ‎ملت باز بدارد.

ببينيد اگر کسي هم بخواهد مخالف يک جريان اجتماعي صحبت کند، نمي‎تواند اين همه حرف‎هاي عجيب و غريب را در مدت زماني کوتاه بگويد. شما فکر مي‎کنيد اين يک حالت معمولي براي اظهار‎نظر و ارائه افکار يک شخص است يا اين‎که تلاش مضاعفي وجود دارد که يک شخص بخواهد خودش را اين‎گونه فرياد بزند؟

به‎خاطر اين‎که آقاي مشايي نمي‎خواهد پيوند آقاي احمدي‎نژاد با آن جاهايي که بايد باشد، برقرار شود. ببينيد يکي از مراکزي که آقاي مشايي سعي مي‎کند ارتباط آقاي احمدي‎نژاد را با آن‎جا تيره کند، قم است. اگر دقت بکنيد، هر خيزي که توسط دلسوزان برداشته مي‎شود براي اين‎که ارتباط آقاي احمدي‎نژاد با قم به‎عنوان يک مرکز سلامت و پايگاه اصالت بهبود پيدا کند، آقاي مشايي يک حرفي مي‎زند تا اين ارتباط دوباره دچار مشکل شود.

مي‎گويند تاريخ تکرار مي‎شود. آيا در گذشته هم نمونه آقاي مشايي را داشتيم؟

درست است که تاريخ تکرار مي‎شود اما ملت‎ها از همان سوراخي که چند بار گزيده مي‎شوند، دوباره گزيده نمي‎شوند. در دوران پس از انقلاب هم موضوع تملق در زمان آقايان هاشمي و خاتمي تأثيرات سويي گذاشت. تملقي که در دوران آقاي هاشمي خيلي زياد بود و در دوران آقاي خاتمي کمتر شد. مردم متوجه اين موضوع شدند که تملق جايگاه قوه مجريه در کشور بسيار ضربه زننده است. براي همين مردم روي چرخش قدرت تأکيد کردند. امروز پديده آقاي مشايي يک پديده نويي نيست و مردم در اين چند سال متوجه شده‎اند که تملق چقدر مخرب است و چقدر مي‎تواند آدم‎هاي ارزشمند را از مسير خدمت‎گزاري به‎مردم دور کند. چون مردم اين موضوع را فهميده‎اند. البته درست است که تملق در دوران آقاي هاشمي و خاتمي از پوشش اشرافيت استفاده مي‎کرد و الان از يک پوشش ديگر استفاده مي‎کند اما محتواي آن يکي است و مردم آن را درک مي‎کنند. آن تملق اشرافيت را ما دفع کرديم، اين هم ديگر به‎طريق اولي دفع مي‎شود و از اين جهت من خيلي نگران نيستم.

موضوع اين نيست، بحث ما اين است که تا کي قرار است بچه‎هاي مذهبي و انقلابي هنرمند و فرهنگي جلوي روشنفکران ذبح شوند تا چهره سياسيون حفظ شود؟

چيزي که من مي‎خواهم بگويم اين است که آقاي مشايي سه سال ديگر به‎نقطه صفر مي‎رسد. همه تلاش‎هاي ايشان تا زماني است که مسئول دفتر رييس‎جمهور است و بعد از آن هيچ جايگاهي ندارد. اگر کسي بگويد بعد از اين دوران جايگاهي دارد، من مي‎پرسم که در کدام قشر. همين خانم هديه تهراني بعد از اين هيچ احترامي براي آقاي مشايي قائل نخواهد بود. احترام امروز خانم تهراني به‎خاطر پولي است که الان از آقاي مشايي دريافت مي‎کند. آيا در آينده، روحانيت براي ايشان احترامي قائل خواهند بود؟ اهل اعتقاد از کساني که ادعاي ارتباط با عوالم ويژه داشته باشد، بدشان مي‎آيد و اين را يک نوع تظاهر مي‎دانند. مردم از کسي که تا دوربين به‎سمت او مي‎رود شروع مي‎کند به‎ورد خواندن، بدشان مي‎آيد. اين‎که من مي‎گويم موضوع آقاي مشايي را خيلي بزرگ نشان ندهيد، به‎خاطر اين است که سه سال ديگر موضوع ايشان کاملا تمام است.

دير نيست؟

به هرحال شما بايد قبول کنيد که آقاي احمدي‎نژاد يک سري ضعف‎هايي هم دارد. ما که نمي‎توانيم رييس‎جمهور را از بهشت بياوريم که جامع کمالات باشد و هيچ ايرادي نداشته باشد. ما در مسايل سياسي بايد نسبي‎گرا باشيم و نبايد بگوييم که اگر ما يک اصول‎گرا را به‎عنوان رييس‎جمهور انتخاب کرديم و اين شخص ضعفي داشت، بگوييم که پس هيچ‎چيز اين شخص را نمي‎خواهيم. ما آدم اصول‎گرايي را پيدا کرديم که آدم پرکار و ساده‎زيست و دلسوزي است اما در عين حال، ضعف‎هايي هم دارد. در آينده هم همين‎طور است و رييس‎جمهورهاي آينده هم ممکن است ضعف هايي داشته باشند.

آيا روشن‎گري هم نبايد کرد؟

تا حدي که باعث انحراف در دشمن‎شناسي و شناخت آفت‎هاي جدي‎تر در جامعه نشود. بايد دانست که اين جريان آمده و خدمات خود را ارائه مي‎دهد و ضعف‎هايش را با خود مي‎برد و قدرت اين را که ضعف‎هاي خود را در نظام ما نهادينه کند، ندارد. شما مطمئن باشيد که در پايان اين دوره، برخي از اين آقايان هيچ بدعتي را نمي‎توانند در نظام ما ايجاد کنند. البته من نمي‎گويم نسبت به ‎آقاي مشايي حساسيت نداشته باشيم اما بيشتر از يک متملق به‎مشايي نگاه نکنيم. آقاي مشايي نمي‎تواند هيچ چيزي را در جامعه گسترش دهد. حتي آدم‎هايي که الان هم در دولت هستند، مي‎دانم که مي‎گويند ما به‎خاطر اين‎که همراه اين دولت اصول‎گرا باشيم حالا در ظاهر بايد با آقاي مشايي همراه باشيم.

ملت براي اين چرخش قدرت و ماندن اصول‎گرايان هزينه زيادي کرده است. پس پاسخ به‎اين هزينه ملت چه مي‎شود؟

اين موضوع را دقت کنيم که چرخش قدرت جلوي آفاتي را مي‎گيرد که اگر جلوي آن گرفته نشود، ديگر قابل اصلاح نخواهد بود. اگر هزينه‎هايي هم در اين راه بدهيم، به‎دليل اين‎که آفاتي که دفع مي‎شود بسيار مهلک است، اين هزينه‎ها رقمي نخواهد بود.

فکر نمي‎کنيد با حرکت‎هاي آقاي مشايي مردم از اين چرخش قدرت به‎دست خودشان، پشيمان بشوند؟

وقتي من با همه قشرهايي که مذهبي و انقلابي هستند برخورد مي‎کنم، مي‎بينم با وجود اين‎که به ‎آقاي مشايي حساسيت و انتقاد دارند اما هنوز پشتيبان آقاي احمدي‎نژاد هستند. اين‎ها به‎آقاي احمدي‎نژاد مي‎گويند که ما تو را قبول داريم ولي آقاي مشايي را يک وصله ناچسب مي‎دانيم. اين در جامعه ما يک جهش و رشد سياسي است که فردي را انتخاب مي‎کنند و هم ضعف‎ها را مي‎بينند هم قوت‎ها را. در گذشته اصلا اين‎گونه نبود و اگر يک نفر انتخاب مي‎شد، هيچ‎کس حق نداشت ضعف‎هاي او را ببيند و به‎او بگويد که تو در اينجاها کارآمدي و در اين موارد غير کارآمد. امروز ملت دسته‎بندي مي‎کند و هر چيزي را سر جاي خودش مي‎گذارد. اين خيلي مهم است که کساني که به ‎آقاي احمدي‎نژاد رأي دادند با علم به‎ ضعف‎هاي او به ‎او رأي دادند. آقاي احمدي‎نژاد را نور نديدند بلکه نور به ‎طرف انداختند و کامل او را ديدند. مردم آقاي احمدي‎نژاد را يک مدير ديدند که داراي ضعف‎ها و قوت‎هاست. اين دستاورد بسيار بزرگي است و اصلا نبايد نگران شد و به‎اعتقاد من اين عبور ملت به ‎يک مرحله بسيارخشنود‎کننده است.