عبدالملک در زمان شکل‌گیری جنبش انصارالله، در کنار پدر و برادر خود، و در آوردگاه آتش و خونی که از 2004 در یمن برپا بوده است، درس‌هایی از سیاست آموخت که در هیچ دانشگاهی تدریس نمی‌شود.

گروه بین‌الملل مشرق - کشور یمن 528 هزار کیلومتر مربع وسعت دارد و جمعیت آن در حال حاضر حدود 25 میلیون نفر است. یمن از شمال با عربستان سعودی و از شرق با عمان هم مرز است. در جنوب بر دریای عرب و از غرب بر دریای سرخ مشرف است.


نقشه یمن - استان‌های این کشور با رنگ‌های مختلف متمایز شده است

شیعیان زیدی، حدود یک سوم جمعیت یمن را تشکیل می‌دهند، و اکثریت جمعیت این کشور قدیمی و ریشه‌دار (در حدود 55درصد)، سنی‌های شافعی مذهب هستند. با این حال، جنبش مردمی انصارالله، یعنی جنبش شیعیان زیدی این کشور، اکنون به قدرت مسلط و تعیین‌کننده عرصه سیاست این کشور تبدیل شده‌اند. جنبشی که حمایت اکثریت مردم ستم‌کشیده یمن را پشت سر دارند.

یکی از دلایل اصلی چنین نفوذ و تسلطی، علی رغم در دست نداشتن اکثریت جمعیتی، مدیون رهبری جوان 34 ساله‌ای است که رسانه‌های دنیا برای دانستن اطلاعات جدید و دست اول درباره او بسیار مشتاق و گوش به زنگ هستند. اما او که به دلیل زیستن در دامنه آتشفشان، در همه این سال‌ها، یعنی از 2004 که برادر بزرگش حسین الحوثی به دست نیروهای علی عبدالله صالح مخلوع به شهادت رسید، پختگی امنیتی و اطلاعاتی بسیار بیش از سن خود دارد، به ندرت اهل در اختیار گذاشتن اطلاعات رسانه‌ای از خود است.

در سطور پیش رو، قصد داریم تاریخچه‌ای اجمالی از زیدیه، انصارالله و حوثی‌ها، وضعیت یمن در سال‌های اخیر و سوابق و عملکرد رهبران جنبش انصارالله پیش چشم مخاطبان مشرق قرار دهیم‌.



شهید سید حسین بدرالدین الحوثی

زیدیه

زیدیه یکی از شاخه‌های تشیع است که نام آن برگرفته از نام زید، فرزند امام سجاد(ع) و برادر امام محمد باقر است. شاخص‌ترین وجه اعتقادی آن‌ها، باور به امامت زید به جای برادر بزرگوارش است.

زید بن علی(ع) که فردی بسیار شجاع و اهل علم و دانش بود، در سال 122 یا 121 هـ.ق در دوران خلافت هشام بن عبدالملک اموی بر ضد حکومت ظلم و جور امویان در کوفه قیام کرد و با جمع کثیری از یارانش به شهادت رسید. البته زید بن علی، مورد احترام شیعه امامیه هم هست، چرا که به خونخواهی قیام عاشورا علیه امویان قیام کرد، لیکن امامت را در حضرت باقر و اخلاف ایشان جاری می‌دانند. زیدی‌ها تنها برای 5 شخصیت عصمت قائل هستند: پیامبر اسلام(ص)، حضرت علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع). اما آن‌ها هم مانند امامیه، امامت را خاص اولاد امام حسن و حسین (علیهما السلام) می‌دانند با این تفاوت که به جز سه امام نخست، به نص در تعیین امام قایل نیستند. به این معنی که، به استناد حدیث «ثقلین» از پیامبر گرامی اسلام، امامت را حق آل علی می‌دانند، ولی «عترت» را (مانند امامیه) منحصر در اولاد خاص حسنین (علیهما السلام) نمی‌دانند. یعنی از اولاد و اعقاب این دو امام، هر کدام كه داراى شرايط خاص و صلاحيت‌هاى لازم باشد و در راه خدا قيام كند و مردم را به طاعت خداوند و امامت خود دعوت نمايد، امام خواهد بود. از این رو در برخی منابع تاریخی، تا 110 امام هم برای زیدیه ذکر شده است. مضاف بر این که، بخش عمده زیدیه به مهدویت قایل نیستند و علت آن اعتقاد به «استمرار» امامان حاضر، و همچنین قایل به «شناخته شده» بودن امام برای عموم است.

در منابع فقهی زیدیه، علاوه بر نسب بردن از امام حسن و امام حسین، سه شرط اساسی دیگر برای امامت وجود دارد:

1: اعلم و افضل زمانه بودن، یا یکی از علما و فضلاء زمانه بودن.

2: طلب بیعت از مردم.

3: به قیام با شمشیر علیه حکام جائر اقدام کند.

مساله قابل توجه در تفسیر زیدیه از امام این است که این صفت بیشتر ناظر به مفهوم «حاکم اسلامی» از بعد سیاسی آن است. بدین مفهوم که امام در برابر جور دعوت به بیعت و جهاد می‌کند. وظیفه اصلی او اجرای حدود و حفظ حریم دین است. عصمت و علم لدنی از شروط امامت در تفسیر زیدیه نیست و از این رو امام تعظیم ذاتی و قداست وجودی ندارد. بنابراین امام در نزد زیدیه تجلی قدسی و نایب پیامبر محسوب نمی‌شود. شاید به همین دلیل، بر خلاف امامیه که نص را در تعیین امام واجب می‌دانند، نقش پذیرش مردمی در انتخاب فرد به امامت در بین زیدیه پررنگ است.

مردم یمن، مردمی ستم‌کشیده و پرطاقت هستند. کشور آن‌ها، بر عکس تازه به دوران رسیده‌های حاشیه خلیج فارس، سابقه‌ای به وسعت تاریخ دارد. جنگندگی و سلحشوری به نوعی در ذات مردم یمن است که جزو اصیل‌ترین بخش قوم عرب هستند. یک یمنی، از کودکی با سلاح اخت و عجین است و نماد خنجر پهن یمنی، بر همین خصیصه آ‌ن‌ها تاکید دارد.

و اما اصول عقاید زیدیه 5 مورد و به قرار زیر است:

1- توحید 2- عدل 3- وعد و وعید: همان بشارت و انذار و خبردادن خداوند از ثواب و عقاب است. زيديه معتقدند هر کس کافر يا گنهکار- بدون توبه- از دنيا برود هميشه در جهنم مي‌ماند و در مورد شفاعت مي‌گويند: آنان که وارد آتش شوند ديگر خلاصي ندارند. 4: «نبوات» يعني ايمان به سفيران الهي که داراي شريعتند و براي اثبات پيامبري خود معجزه داشتند. و بايد پيامبران، قبل و بعد از بعثت از انجام گناه معصوم باشند. 5: امر به معروف و نهی از منکر: یکی از مهم ترین اعتقادات زیدیه است که مقدمات و شروط خاصی برای آن قایل هستند. اهمیت آن به حدی است که شرط اصلی امامت، دعوت مدعی امامت به جهاد، از باب امر به معروف و نهی از منکر است.

دو رویداد «غدیر» و «عاشورا»، جزو مناسبت‌های مهم برای زیدی‌هاست. بعد از انقلاب اسلامی ایران و نفوذ شیعه اثنی عشری در یمن، مراسمی چون عزاداری عاشورا (که قبل از اتقلاب ایران در یمن تقریبا وجود نداشت) و دعای کمیل، تا حد زیادی میان شیعیان یمنی هم شیوع پیدا کرد، که یکی از دلایل آن تحت ستم بودن این شیعیان پس از برقراری نظام جمهوری در 1962، بود.


راهپیمایی زنان عزادار یمنی در روز عاشورا - صنعاء

«جارودیه»، «سلیمانیه یا جریریه» و «صالحیه و ابتریه» از جمله سه فرقه اصلی زیدیه هستند، و فرقه‌های دیگری مانند «هادویه» و «قاسمیه» در یمن و «ناصریه» هم در ایران شکل گرفتند. لازم به ذکر است که هادویه که در شمال یمن سکونت دارند، شبیه‌ترین فرقه زیدیه به اهل سنت است. علی عبدالله صالح، دیکتاتور مخلوع یمن، زیدی هادوی بود. عقاید این فرقه‌های زیدیه در دامنه‌ای از اعتقادات مذهب جعفری تا عقاید سنی‌های حنفی و شافعی متغیر است که وارد تفصیل آن در این مقال نمی‌شویم. فقط باید خاطرنشان کرد که پس از روی کار آمدن یک حکومت شیعه جعفری در ایران، عقاید زیدی‌های یمن به طور گسترده‌ای تحت تاثیر عقاید اثنی عشری قرار گرفته است.

بزرگان زیدیه در ادوار تاریخ

از سده دوم هجری، تقریبا همواره تمرکز زیدیان در دو منطقه بوده است: شمال ایران(دیلمان و طبرستان) و یمن. از این رو اولیا و احیاگران زیدیه هم در این دو منطقه متمرکز بوده اند. وبسایت «ویکی شیعه» اسامی بزرگان زیدیه را به ترتیب تاریخی، این گونه آورده است:

«امام زید بن علی (د. ۱۲۲  ق.) در سده دوم، قاسم رسی (د. ۲۴۶  ق.) در سدۀ سوم، ناصر الدین حسن بن علی ملقب به اطروش (د. ۳۰۴  ق.) در سده چهارم در دیلمان و طبرستان، احمد بن یحیی بن حسین (د. ۳۲۵  ق.) در همان سده در سرزمین یمن، یوسف بن یحیی بن احمد (د. ۴۰۳  ق.) در سده پنجم در یمن، احمد بن حسین بن هارون (د. ۴۱۱  ق.) در همان سده در دیلمان، یحیی بن حسین بن هارون ملقب به ابو طالب کبیر (د. ۴۲۴  ق.) در همان سده در دیلمان، یحیی بن حسین بن اسحاق جرجانی (د. ۴۹۹  ق.) در سده پنجم در گرگان و ری، یحیی بن احمد بن ابی القاسم ملقب به ابو طالب صغیر (د. ۵۲۰  ق.) در سده ششم در دیلمان، احمد بن سلیمان بن محمد مشهور به متوکل (د. ۵۶۶  ق.) در همان سده در یمن، عبد اللّه بن حمزة بن سلیمان مشهور به المنصور باللّه (د. ۶۱۴  ق.) در سده هفتم در یمن، محمد بن مطهر بن یحیی ملقب به المهدی لدین اللّه (د. ۷۲۹  ق.) در سده هشتم، احمد بن یحیی بن مرتضی (د. ۸۴۰  ق.) و علی بن صلاح الدین (د. ۸۴۰  ق.) در سده نهم، یحیی شرف الدین بن شمس الدین (د. ۹۶۵  ق.) در سده دهم، المنصوربالله قاسم بن محمد بن علی (د. ۱۰۲۹  ق.) در سده یازدهم، یوسف بن متوکل (د. ۱۱۴۰  ق.) و محمد بن احمد بن حسن (د. ۱۱۳۰  ق.) در سده دوازدهم، علی بن عباس بن حسین (د. ۱۱۸۹  ق.) و اسماعیل بن احمد بن عبد اللّه کبس (د. ۱۲۵۰  ق.) در سده‌های دوازدهم و سیزدهم و سرانجام محمد بن یحیی بن محمد (د. ۱۳۲۲  ق.) در سده چهاردهم.»(داخل پرانتز تاریخ وفات یا شهادت این بزرگان است).

سابقه زیدیه در سیاست

زیدیه بنا به اعتقاد استوار خود به اصل امر به معروف و نهی از منکر، و ضرورت جهاد، از زمان زید بن علی(ع) و فرزندش یحیی در قرن دوم هجری، که حرکت علیه جور خلیفه هشام بن عبدالمک اموی را در کوفه و سپس خراسان شروع کردند و شجاعانه به شهادت رسیدند، تا زمان قیام محمد بن ابراهیم (معروف به ابن طبا طبا) به فرماندهی ابوالسرایای سرّی علیه مامون عباسی (199 هجری)، نقش پررنگی در احیا و استمرار تفکر شیعی و مبارزه با ظلم حکام داشتند. همزمان امامان زیدی و در راس آن ها قاسم بن ابراهیم (مشهور به قاسم رسّی متوفی به 246 هجری) با تالیفات خود نقشی اساسی در تدوین و تنظیم اصول اعتقادی زیدیه به عنوان یک شاخه از شیعه داشتند.

یکی از مشهورترین این قیام‌ها، واقعه موسوم به «قیام فخ» در روز 8 ذی الحجه در سال 169 هجری بود که «یوم الفخ» خوانده می شود. پیشوای این قیام، حسین بن علی، نواده امام حسن مجتبی(ع)، معروف به «صاحب الفخ» بود که بر علیه خلیفه عباسی، «الهادی» به پاخاست و مدینه را به تصرف در آورد و با حدود 300 سرباز به قصد فتح مکه شتافت. فرمانده عباسيان (موسي بن عيسي) بعد از اطلاع از حركت حسين بن علي به طرف مكه در راس سپاهي عظيم در منطقه فخ مانع ورود كاروان حسين بن علي به مكه شد به طوري‌ كه تعداد لشگريان دشمن 4000 نفر بود و حال آن كه حسين بن علي كمتر از 400 نفر را به همراه داشت.

در نبرد نابرابری که شکل گرفت، گویی تاریخ عاشورا تکرار شد. بدین مفهوم که، بعد از اقامه نماز ظهر، حسین بن علی، با اقتدا به عموی بزرگوارش، سرسلسله شهدای شیعه، سپاه عباسی را در خطبه‌ای به حق دعوت کرد، لیکن سپاه عباسی هم به سان سپاه اموی، به حمله دست زد. در این جنگ حسین بن علی 26 ساله و صد تن از یارانش به شهادت رسیدند و بقیه به اسیری گرفته شدند. سرهای شهدا را، چون سرهای شهدای کربلا بر سر نیزه کردند و پیکرهای بی سر آنان را سه روز در آفتاب داغ بیابان رها کردند. فرماندهان عباسي براي قدرت نمايي در مدينه مجلسي تشكيل دادند و سرهاي شهداء و حسين بن علي را در ميان مجلس و در حضور امام كاظم عليه السلام قرار دادند و به ايشان فرمودند: آيا اين سر را مي‌‌شناسي؟ امام فرمودند: بلي و كلمات استرجاع را به زبان آوردند و ادامه دادند: «مضي والله مسلما صالحا صواما آمرا بالمعروف و ناهيا عن المنكر ما كان في اهل بيته مثله» ( گویی تاریخ شیعه، جز تسلسل الگوی ازلی حماسه اباعبدالله نیست).

در نبرد نابرابری که شکل گرفت، گویی تاریخ عاشورا تکرار شد. بدین مفهوم که، بعد از اقامه نماز ظهر، حسین بن علی، با اقتدا به عموی بزرگوارش، سرسلسله شهدای شیعه، سپاه عباسی را در خطبه‌ای به حق دعوت کرد، لیکن سپاه عباسی هم به سان سپاه اموی، به حمله دست زد. در این جنگ حسین بن علی 26 ساله و صد تن از یارانش به شهادت رسیدند و بقیه به اسیری گرفته شدند. سرهای شهدا را، چون سرهای شهدای کربلا بر سر نیزه کردند و پیکرهای بی سر آنان را سه روز در آفتاب داغ بیابان رها کردند.

یکی از بازماندگان این واقعه،«ادریس بن عبدالله» بود که در سال 172ه به مغرب گریخت و بر عباسیان خروج کرد. او در این منطقه، با اتحاد با قبایل عرب و بربر، حکومت «ادارسه» یا ادریسیان را بنیان گذاشت که تا سال 275 هجری در آفریقیه(مراکش کنونی) پابرجا بود.

اما یکی از موفق ترین نمونه های تشکیل حکومت در بین زیدیه، قیام «حسن بن زید» از نوادگان امام حسن(ع) معروف به داعی کبیر یا داعی اول(متوفی به سال270 قمری در آمل) در طبرستان بود. او که از سادات علوی ری بود، به دعوت اهالی شیعه طبرستان به آمل رفت تا قیام مردم آن ولایت را رهبری کند(250 ه). او که یک فرمانده نظامی هوشمند بود، پس از چندین نبرد با سپاه طاهریان، توانست بر طبرستان و بخشی از دیلمان تسلط یابد و نخستین حکومت علویان طبرستان را پایه بگذارد.



تمام دوران حکومت او به دفاع در برابر هجوم طاهریان، عباسیان و صفاریان گذشت و بارها مجبور به واگذاری ولایت تحت حکومتش شد ولی با سماجت و پشتکار، و پناه گرفتن در ارتفاعات البرز، توانست بازگردد و قلمرو خود را باز پس گیرد. او در اوج قدرت علویان، توانست قزوین، ری و گرگان و قومس را هم تحت تسلط خود درآورد. خاندان او تا 316 ه بر طبرستان حاکم بود. علی رغم جایگاه بلند داعی کبیر در تاریخ زیدیه، او جزو ائمه زیدیه محسوب نشد و برخی منابع، علت آن را غلبه وجه سلحشوری او بر وجه مذهبیش دانسته‌اند.


مقبره ناصر کبیر برادر داعی کبیر در آمل

حکومت زیدیان در یمن

هادی یحیی بن حسین بن قاسم رسّی، از امامان زیدی، در سال 280 ه، در یمن حکومت مستقل شیعی زیدی را بنیان گذاشت. از آن زمان، تا سال 1382 هجری قمری/1962 حکومت های زیدی با اوج و فرودهای بسیار امتداد داشته است و امامان و شخصیت های زیدی بسیاری ظهور کردند. در طول تاریخ یمن، این کشور دوبار، در اواخر قرن دهم و اوایل قرن چهاردهم هجری، به تصرف عثمانی درآمد که دوران فترت امامان زیدی بود. اما باز با رهبری متوکل علی الله یحیی، مبارزات مردم یمن به سرانجام رسید و یمن از سلطه عثمانی خارج شد. در فاصله میان جنگ های جهانی، کم کم اعتراضات به خودمداری و شکل موروثی حکومت امامان زیدیه افزایش یافت. به علاوه تحولات فرهنگی و اجتماعی این دوره، موجب برپاشدن انقلاب علیه حکومت زیدیان شد. اما این انقلاب شکست خورد و فرزند یحیی، یعنی ناصر لدین الله احمد به امامت رسید. در نهایت، در بستر نارضایتی های موجود در جامعه، و همزمان با خیزش ناسیونالیزم عربی، در سال 1962 میلادی، نیروهای «عبدالله سلال» افسر ارتش یمن، در شمال این کشور بر علیه «محمد البدر»، آخرین پادشاه سلسله «متوکلیه» کودتا کردند، و با پشتیبانی قوای ارتش مصر که «جمال عبدالناصر» به این کشور فرستاده بود، پادشاهی را در شمال یمن برانداخته و در آن جا نظام «جمهوری عربی یمن» برپا کردند.


عبدالله سلال

یکی از طراحان این کودتا، افسر جوان ارتش یمن، «علی عبدالله صالح» بود. البته نزاع جمهوری خواهان با سلطنت‌طلبان (به پشتیبانی عربستان سعودی) تا سال 1967 به طول انجامید.


علی عبدالله صالح جوان

در این سال السلال با کودتای بدون خونریزی نخست وزیر خود، «عبدالرحمن الاریانی»، برکنار شد و الاریانی خود رییس جمهور یمن شد.


عبدالرحمن الاریانی

در سال 1967، کمونیست‌های یمن جنوبی، با حمایت اتحاد شوروی، اعلام جمهوری دموکراتیک کردند. الاریانی، که در دوران پادشاهی متوکلیه، رهبر جنبش اپوزیسیون الاحرار بود، در دوره ریاست جمهوری خود تا 1974، هم با شورشیان سلطنت طلب به توافق رسید، هم زمینه های اتحاد دوباره با کمونیست های یمن جنوبی را فراهم کرد. تا سال 1990 و فروپاشی شوروی، این کشور دو بخشی بود. با کودتای نظامی «ابراهیم محمد الحمدی» علیه الاریانی در 1974، به مدت 4 سال ژنرال ها بر یمن حکومت کردند، تا «علی عبدالله صالح» در 1978 به ریاست جمهوری و فرماندهی کل قوای «جمهوری عربی یمن»(یمن شمالی) رسید. در 1990 دوباره اتحاد دو یمن برقرار شد و «علی عبدالله صالح» رییس جمهور یمن شد.


سمت راست: ابراهیم محمد الحمدی


حوثی‌ها

جنبش حوثی نام خود را از نام شیخ «بدرالدین الحوثی الطباطبایی»، روحانی شیعه زیدی گرفته است که یکی از رهبران معنوی جماعت زیدی یمن بوده است. او گرچه به لحاظ مذهبی، به دلیل ابراز بعضی عقاید نزدیک به مکتب اثنی عشری(تحت تاثیر حضرت امام) دچار اختلافاتی با سایر مراجع دینی زیدی یمن شد، اما نقشی اساسی در شکل گیری یک حرکت سیاسی-اجتماعی میان زیدی ها داشت که «اتحاد شباب» نام گرفت.


شیخ بدرالدین الحوثی

تاکید این جنبش بر جهاد و امر به معروف از شاخصه های فکری آن به حساب می آمد. در سال 1986، یک موسسه فرهنگی به همان نام «اتحاد شباب» در شمال یمن تاسیس شد که چهره های اصلی آن «نجم الدین مویدی» و «بدرالدین الحوثی» بودند. کم کم مدارس و اردوهای تابستانی وابسته به این موسسه در سرتاسر شمال یمن گسترش پیدا کرد.

چند سال بعد، با اتحاد یمن در 1990، و شکل گیری جمهوری یمن، و فضای نسبتا باز سیاسی در آن برهه، حزب «الحق» از درون همین اتحاد شباب پدیدار گشت. حزب الحق به دلیل اختلافات درونی و همجنین فشار از سوی دولت عبدالله صالح، خیلی زود منحل شد. در سال 1992، «محمد بدرالدین الحوثی»، پسر شیخ بدرالدین، «مکتب الشباب المومن» را راه اندازی کرد که البته به دلیل بالاگرفتن اختلافاتی، خیلی زود دچار انشعاباتی شد.


محمد بدرالدین آخرین پادشاه (امام) یمن

یکی از دلایل این اختلافات، مخالفت «مجدالدین مویدی» با پاره ای موارد مطروحه در جلسات درسی «حسین بدرالدین الحوثی»، نظریه پرداز اصلی این سازمان بود، که آن ها را مخالف عقاید زیدیه می دید(باز هم تحت تاثیر شیعه امامیه). نتیجه این اختلاف و کشمکش‌ها، دست بالا یافتن حسین الحوثی، بود.


شیخ بدرالدین الحوثی و فرزندانش

از آن پس، «الشباب المومن» وجه سیاسی پررنگ تری پیدا کرد و از یک تشکیلات فرهنگی، تبدیل به یک تشکیلات سیاسی شد. یکی از نشانه‌های تاثیرپذیری حسین الحوثی و طرفداران او از شیعه امامیه، تاکید آن‌ها بر آیین بزرگداشت عید غدیر بود که تا پیش از انقلاب اسلامی ایران، با وجود گرامی بودن برای زیدی ها تا پیش از آن چندان جلوه بیرونی نداشت. به نحوی که ، یکی از خواست های سیاسی آن ها از حکومت سکولار عبدالله صالح، آزادی گرامیداشت این روز بود.

حسین بدرالدین الحوثی، متولد 1959، در یکی از قریه‌های استان صعده چشم به جهان گشود. او تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشگاه صعده گذراند. با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، شیخ بدرالدین و پسرش، در سلک علاقه مندان سرسخت ایشان درآمدند، چرا که ظهور یک مرجع شیعی انقلابی، بسیار منطبق بر سرشت انقلابی و جهادگرانه مکتب زیدی بود. علقه انقلابی او به ایران اسلامی، باعث شد که در سال 1986، تمام تلاش خود را برای سفر به ایران به کار بگیرد. این کار، در اوج جنگ ایران و عراق، برای جوان عرب گمنامی مثل او اصلا ساده نبود. بالاخره او پس از اقامتی یک ماهه در سوریه، به همراه شوهر خواهرش وارد ایران شد. در ایران به قم رفت و در حدود 20 روزی که در ایران بود، با برخی شخصیت های ایرانی و عراقی مبارز ساکن در ایران دیدار کرد. به گفته شوهر خواهرش، عبدالرحیم الحمران، در این برهه، حسین چنان مجذوب انقلاب ایران بود که قصد پیوستن به سپاه بدر را داشت.

شیخ بدرالدین، پدر حسین، در سال 1995، در پی اختلاف با علی عبدالله صالح، بر سر سرکوب حزب سوسیالیست یمن (بدرالدین مخالف این سرکوب بود)، مجبور شد که کشور را ترک کند. او بعد از اقامت کوتاهی در عربستان و اردن، از طریق سوریه به ایران آمد و یک سال در ایران زندگی کرد. این بار حسین که نماینده پارلمان یمن هم بود (1993-1997) برای بازگرداندن پدر به ایران سفر کرد (البته بعدا بدرالدین چند سالی رحل اقامت در ایران افکند). گزارش‌هایی هم بر این مبنا وجود دارد که حسین هم مدت کوتاهی هم در قم به تحصیل علوم دینی اشتغال داشته است.


شیخ بدرالدین

از سال 2002، جنبش شباب المومن به رهبری حسین الحوثی، بر شدت جهت‌گیری‌های سیاسی خود می‌افزاید. خود او در این سال، پس از پایان سخنرانی‌ها و نمازهای جماعت، شعار جدید این جنبش را مطرح می‌کند: الله اکبر، مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسراییل، لعنت بر یهود، پیروزی از آن اسلام است.

واضح است که این شعار، کاملا برگرفته از فلسفه انقلاب اسلامی ایران است و تاثیرپذیری عمیق انصارالله را از ملت ایران نشان می‌دهد. البته گفتنی است که از سال 2000 تا این مقطع، حکومت یمن و حزب حاکم «الموتمر الشعبی العام»، برای مقابله با نفوذ سلفی-اخوانی‌های حزب التجمع الیمنی للاصلاح حتی از جنبش شباب حمایت هم می‌کرد. لیکن با آشکار شدن مواضع انقلابی حسین الحوثی درگیری‌های حکومت علی عبدالله صالح با آن‌ها شروع شد. از این جاست که اصطلاح حوثی‌ها که رسانه‌های دولتی برای اشاره به طرفداران حسین الحوثی به کار می‌بردند، عمومیت یافت. دولت یمن حوثی‌‌ها را جنبشی معرفی می‌کرد که قصد اعاده حکومت امامی زیدی را دارند و در نتیجه یک جنبش ارتجاعی و عقب مانده هستند. حوثی‌ها اما همواره هدف خود را احقاق حقوق شیعیان زیدی می‌داند که از سال 1962 تحت ستم بوده‌اند.

در سال 2003، همزمان با حمله یکجانبه آمریکا به عراق، طرفداران شباب المومن، مقابل سفارت آمریکا در صنعا تجمع کردند و شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسراییل سر دادند. در حمله نیروهای امنیتی و نظامی دولت یمن به آن‌ها، چندین نفر کشته شدند و حدود 600 نفر دستگیر شدند. در پی این رویداد، دولت یمن به حوثی‌ها اعلام جنگ کرد و برای دستگیری رهبر آن‌ها 55000 دلار جایزه تعیین کرد.

در سال 2004، ارتش یمن به صعده حمله کرد. حسین الحوثی و چند صد نفر از وفادارنش در ارتفاعات شمال یمن، دست به مقاومت زدند. در نهایت اما پس از چند ماه مقاومت، حسین الحوثی و 20 نفر از یارانش، در ناحیه مران، در درگیری با نیروهای دولت یمن به شهادت رسیدند. دولت یمن، جنازه او را پس از 9 سال، در سال 2013 تحویل خانواده‌اش داد، و پیکر او در یک مراسم باشکوه با حضور گسترده حوثی‌ها و غریوهای پرطنین مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسراییل، تشییع شد.


تشییع پیکر شهید حسین بدرالدین الحوثی


حضور میلیونی مردم یمن در مراسم تشییع پیکر شهید حسین بدرالدین

با شهادت حسین، پدرش شیخ بدرالدین، رهبری جنبش را به عهده گرفت. بدرالدین، علاوه بر اقامت سال 1995 خود در ایران، بارها به ایران سفر کرد و چند سالی را در قم به درس و مباحثه گذرانده بود. پس از مدتی کوتاه، به دلیل کهولت سن و بیماری، رهبری نظامی-سیاسی را به سومین پسرش، «عبدالملک بدرالدین الحوثی» سپرد، و خود مرشد معنوی آن باقی ماند. شیخ بدرالدین برای درمان بیماری ریوی خود به آلمان سفر کرده بود، در نهایت در آذرماه 1389 درگذشت.




نماز عبدالملک بر پیکر برادر شهیدش


جنگ‌های انصارالله با دولت یمن

با شهادت حسین الحوثی و یارانش، اندیشه‌های او به سرعت در مناطق شیعه‌نشین یمن منتشر شد و به طرز فوق‌العاده ای بر شمار هواداران انصارالله در میان جوانان یمنی افزود. البته نحوه شهادت حماسی حسین و یارانش و مقاومت چندماهه آن‌ها هم در تبلیغ جنبش بسیار موثر بود. شیخ بدرالدین هم که به کوه‌های صعب العبور شمال یمن نقل مکان کرده بود، از همان جا فرماندهی حوثی‌ها را به عهده داشت. نیروهای دولتی یمن، با پشتیبانی عربستان و چراغ سبز آمریکا و هم پیمانان آن، در اواخر ژانویه 2005، از زمین و آسمان به استان صعده حمله کرد، تا کار جنبش انصارالله را یکسره کند، اما با مقاومت جانانه آن‌ها روبه رو شد. در نهایت، با افزایش تلفات ارتش و البته کشته‌شدن تعداد زیادی غیرنظامی زیر بمباران و توپخانه ارتش یمن، در 27 مارس، پایان حمله دوم به صعده از سوی دولت یمن اعلام شد.

پس از این حمله، فشارها و سرکوب‌ها نسبت به شیعیان به شدت افزایش یافت. مساله این جا بود، که علی عبدالله صالح که به لحاظ قومی، زیدی هادوی است، به لحاظ ایدئولوژیک هوادار اندیشه بعث است. از همین رو بخش زیادی از افسران امنیتی و نظامی صدام، پس از حمله آمریکا و سقوط صدام به یمن گریختند و به خدمت دولت یمن درآمدند.

از سوی دیگر، دولت عربستان با حمایت‌های مالی و ایدئولوژیک، وزن وهابی‌های یمن را که اقلیت هستند، در حکومت یمن بالا برد. خود عبدالله صالح هم به هوای نزدیکی به عربستان این امر را تسهیل کرد. در صورتی که بخش اصلی جمعیت یمن شافعی مذهب هستند که شبیه‌ترین شاخه اهل سنت به شیعه است. به هر حال، سرکوب شیعیان زیدی که متمایل به مذهب جعفری هستند، و جنبش انصارالله کانال اصلی ورود آن‌ها به مکتب جعفری است، به استراتژی مشترک علی عبدالله صالح، عربستان سعودی و ایالات متحده تبدیل شد. مضاف بر این که عبدالله صالح ابایی نداشته است که دشمنی خود را با شیعیان آشکار کند، چرا که پتانسیل آن‌ها را برای تبدیل به شیعیان جعفری طرفدار ایران بسیار بالا می‌دید.

دور سوم جنگ در اواخر سال 2005 شروع و تا اوایل سال 2006 به طول انجامید. دولت به برخی پایگاه‌های نظامی جنبش انصارالله در حومه صعده حمله برد و حوثی‌ها برای دفاع وارد جنگ شدند. در یکی از هجوم‌های ارتش، حدود 80 نفر از اعضای جنبش جان باختند. به دلیل برگزاری مقدمات انتخابات ریاست جمهوری در سال 2006، عبدالله صالح حاضر شد برخی زندانیان وابسته به جنبش را آزاد کند تا آرامش نسبی برای برگزاری انتخابات برقرار شود. پیمان صلحی بین دو طرف برقرار شد. اما با برگزاری انتخابات، دولت یمن توافق را زیر پا گذاشت و دور جدیدی از حملات را آغاز کرد.

دور چهارم جنگ از فوریه تا ژوئن 2007 طول کشید. باز هم آغازکننده جنگ دولت یمن بود که به بهانه تهدید جامعه یهودی السالم از سوی انصارالله وارد عمل شد. بهانه‌ای که به شدت از جانب رهبران جنبش رد شد. در جواب، انصارالله به فرماندهی عبدالملک، کل استان صعده را به محل تقابل با ارتش یمن تبدیل کردند و اولین‌بار درایت نظامی رهبر جوان انصارالله در این جنگ رخ نمود. با میانجی‌گری دولت قطر، و سفر شیخ حمد آل نهیان، امیر سابق قطر به یمن، و قول کمک به بازسازی استان صعده، توافق صلح رسمی میان دو طرف در دوم فوریه در دوحه منعقد شد، که البته بیش از یک ماه طول نکشید.

دور پنجم جنگ هم با اتهام‌زنی رییس جمهور یمن به انصارالله مبنی بر نقض توافق صلح آغاز شد. ارتش یمن یک بار دیگر به قصد ریشه کنی جنبش انصارلله در مارس 2008 به صعده حمله کرد. این بار نیروهای انصارالله، برای اولین بار با سلاح سنگین، و با تاکتیک و هماهنگی چشمگیری به مقابله پرداختند. فرماندهی عبدالملک جوان، باعث شد دامنه جنگ از دست دولت یمن به در برود و 4 استان همجوار صعده هم وارد درگیری شوند. ورود قبایلی مانند قبیله «حاشد» به نفع عبدالله صالح و حمایت همه جانبه عربستان هم نتوانست موجب کنترل انصارالله شود. در نتیجه، دیکتاتور یمن، جهت جلوگیری از گسترش درگیری‌ها به کل یمن و حفظ کنترل خود بر صنعا، در 17 ژوئن 2008، به بهانه سی امین سال به قدرت رسیدنش، اعلام آتش بس یکجانبه کرد. این جنگ ثابت کرد که فرمانده جدید جنبش، علی رغم جوانی، به لحاظ نظامی و سیاسی مراحل پختگی را خیلی زود طی می‌کند.

در ماه مارس 2009، شعله‌های جنگ ششم صعده یا «جنگ زمین سوخته» زبانه کشید. این بار دولت یمن با کمک القاعده و حتی ورود مستقیم عربستان سعودی به جنگ، راهبرد تبدیل استان صعده به یک ویرانه را در پیش گرفت. در حملات هوایی ارتش یمن و عربستان سعودی، صدها زن و کودک شیعه به شهادت رسیدند و هزاران نفر آواره شدند.

ورود مستقیم عربستان به جنگ در نوامبر 2009، به بهانه کشته شدن یک مرزبان این کشور به دست انصارالله رقم خورد. بسیاری از ناظران، همان موقع، این مساله را نقشه علی عبدالله صالح برای وارد کردن عربستان و استفاده از نیروی زمینی سعودی‌ها برای ریشه‌کنی جنبش می‌دانستند. در نهایت اما نه تنها ارتش یمن در مقابل کشتارهای خود تلفات سنگینی هم از خود به جا گذاشت، نیروی زمینی عربستان هم در شکستی مفتضحانه، سه پادگان مرزی خود به نام‌های قمرا، الجابری و جبل الدخان را نیز در تصرف نیروهای انصارالله دید. به علاوه حوثی‌ها و کمیته‌های مقاومت، ده‌ها کیلومتر در درون مرزهای سعودی پیشروی کردند.

در این جنگ دولت یمن و عربستان از انواع و اقسام موشک‌ها، راکت‌ها و حتی بمب‌های خوشه‌ای و فسفری برای نابودی استان صعده، پایگاه انصارالله، استفاده کردند. در این میان مقامات یمن، عربستان و حتی سران القاعده یمن، جمهوری اسلامی را به حمایت از حوثی‌ها، به قصد تبدیل آن‌ها به حزب الله دوم، متهم کردند. در نهایت این جنگ با متوقف کردن حملات هوایی و موشکی از سوی عربستان، و قبول عقب نشینی از خاک عربستان از طرف انصارالله، در اواخر ژانویه 2010 متوقف شد.

در روزهای پایانی سال 2013 (آذرماه 1392)، سلفی‌های تحت حمایت عربستان و حزب اخوانی اصلاح و نیروهای تکفیری منطقه «دماج»، قصد داشتند تا با یورش نظامی، استان صعده را به تصرف خود درآورند. طبیعی بود که نفس تحمل سلفی‌ها، در مرکز شیعیان یمن، یعنی استان صعده، برای جنبش انصارالله که اکنون تجربه 6 جنگ سخت با دولت یمن و عربستان و القاعده را داشت، ناممکن بود.

در نبردی که در مناطق دماج و کتاف درگرفت، انصارالله شکست سختی به سلفی‌ها وارد کرد. از آن جا بود که حرکت جنبش برای حضور در کل یمن مبارزه با گروه‌های تکفیری و تروریستی آغاز شد. رهبری واحد و مقتدرانه عبدالملک، آموزش نظامی مناسب نیروها و از همه مهم‌تر آمادگی جنبش برای نبرد و جانفشانی، در نهایت موجب شد تا القاعده به جنوب یمن عقب بنشیند. ارتش کشور هم که بعد از برکناری عبدالله صالح در سال 2012 (در پیامد خیزش های عربی)، هیچ گاه انسجام خود را بازنیافت، با کنار کشیدن فرمانده متنفذ خود «محسن الاحمر» و نیروهای تحت فرمانش از نبرد، عملا پایگاه‌ها و انبارهای مهمات خود را در اختیار انصارالله گذاشت. جبهه ای که حزب اصلاح در برابر انصارالله تشکیل داده بود تقریبا از هم پاشید.


محسن الاحمر

در نهایت، در سپتامبر سال گذشته کنترل صنعا به دست انصارالله افتاد و آن‌ها که تقریبا جایگزین دولت ضعیف و لرزان عبد ربه منصور هادی شدند، «کمیته‌های مردمی» را برای اداره و تامین امنیت شهر تشکیل دادند. در 23 ژانویه 2015، در واکنش به کارشکنی‌های منصور هادی در روند توافق یمن، و ارتباطات او با عربستان و سایر دولت‌های خارجی جهت مداخله نظامی در یمن، انصارالله کاخ ریاست جمهوری را هم به تصرف درآورد و رییس جمهور و نخست وزیر را در حبس خانگی قرار داد. با فرار منصور هادی از صنعا به یمن، ماجراهای دخالت نظامی ناجوانمردانه عربستان و هم پیمانانش کلید خورد که برای همگان داستان آشنایی است و روز گذشته اولین سالگرد آن بود.



عبدالملک بدرالدین الحوثی

وقتی در سال 2009، در بحبوحه جنگ ششم دولت یمن با حوثی‌ها، رسانه‌های دولتی خبر از کشته شدن رهبر انصارالله دادند، چند روز بعد، شبکه الجزیره کلیپی را نمایش داد که برای اولین بار چهره شخص اول جنبش شیعیان یمن را بین‌المللی می‌کرد. در این کلیپ، همگان جوانی 27 ساله با چهره‌ای مصمم و شانه‌هایی پهن می‌دیدند که خنجر معروف یمنی به کمر، به دولت یمن هشدار می‌داد که حمله دوباره به صعده، چیزی جز شکست به همراه نخواهد داشت.

بسیاری از کسانی که آن ویدئو را از الجزیره دیدند، متوجه شباهت آن با ویدئوهای یک شخصیت مطرح در منطقه غرب آسیا شدند: سید حسن نصرالله. نوع کادربندی دوربین، به نحوی که هیبت سخنران کل کادر را در بر بگیرد، نگریستن مستقیم به دوربین، چنان که گویی به چشمان مخاطب زل زده است، نحوه خطابی و پرطنین بیان، استفاده از حرکات دست جهت تاکید، حتی حضور یک محافظ بلند بالا و مصمم، در پشت سر، همه ناخودآگاه خیلی‌ها را به یاد سید مقاومت لبنان می‌انداخت.

شاید بسیاری از مخاطبان آن روز، ته دل پوزخندی زدند و این تقلید را از باب آرزو بر جوانان عیب نیست، به حساب سوداهای خام و جاه طلبی عبدالملک گذاشتند. آن روز، شاید خوشبین‌ترین ناظران مسایل منطقه هم تصورش را نمی‌کردند که 5 سال بعد، این جوان متولد 1982 در ارتفاعات مرّان صعده، به قدرتمندترین مرد یمن تبدیل شود.

{$sepehr_media_1445301_400_300}
دانلود - سخنرانی عبدالملک جوان در جمع انصارالله

او از کودکی، یعنی از اوایل دهه 1990 میلادی، در خانه ای با فضای پرشور انقلابی رشد کرد، چرا که پدر و برادرش از شیفتگان ایدئولوژی سیاسی شیعه و شور ستیهنده انقلاب اسلامی ایران بودند. مضاف بر این که پدر او یک روحانی شیعه با اعتقادات متمایل به مکتب جعفری بود (بسیاری بر این باورند که مذهب زیدی‌های جارودیه به واسطه نفوذ معنوی ایران مدت‌هاست که به شیعه جعفری گرویده است) و او در کنار درس سیاست، درس دین را هم در محضر پدر و سایر علمای زیدی آموخته است.

یکی از مهم ترین عوامل موفقیت یک رهبر سیاسی، بنا به تجربه تاریخی، داشتن یک ایدئولوژی و چارچوب مشخص فکری است که به او جهت حرکت و توان تصمیم‌گیری در برخورد با گلوگاه‌ها و دوراهی‌هایی می‌دهد که لاجرم بر سر راه یک کنش‌گر سیاسی، آن هم در سطح رهبری، قرار می‌گیرد.

عبدالملک الحوثی، این مشرب فکری را در باورها و تفکرات سیاسی شیعه پیدا می‌کند. مضاف بر این که او به ناگزیر، در زمان شکل‌گیری و شکوفایی جنبش انصارالله، در کنار پدر و برادر خود، و در آوردگاه آتش و خونی که از 2004 در منطقه شیعه‌نشین یمن برپا بوده است، درس‌هایی از سیاست آموخت که سر هیچ کلاس علم سیاستی و در هیچ دانشگاهی تدریس نمی‌شود. همین امر خود را در پختگی اطلاعاتی او نشان می دهد، که در انتخاب حلقه اول اطرافیان خود بسیار محتاط و اندیشمندانه عمل کرده است، به نحوی که کم‌ترین اطلاعات به درد بخور از محل و شیوه زندگی او به بیرون بروز پیدا کند. به علاوه، شیوه ارتباط او با طرفداران، از طریق ویدئو کنفرانس، و جابه‌جایی‌های مستمر او، تا این لحظه کم‌ترین شانس را هم به تروریست‌ها و جاسوسانی که تشنه به خون او هستند، باقی نگذاشته است. قطعا در این زمینه، تجربیات امنیتی-اطلاعاتی سایر گروه‌های محور مقاومت، به ویژه حزب الله، مستقیم و غیرمستقیم در اینگونه هوشمندی‌های راهبردی تاثیرگذار بوده است.

از سویی دیگر، وجود یک الگوی عینی و تاریخی، به نام انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، مهم‌ترین نقطه اتکاء و قوت قلب جنبش انصارالله، و هر جنبش شیعی در سرتاسر دنیاست. جدای از هر نوع پشتیبانی عملی ایران از این جنبش، همین که یک نمونه واقعی از یک حکومت شیعه در کشوری به وسعت ایران، در نزدیک یمن، وجود دارد، بزرگ‌ترین قوت قلب و محمل انتقال تجربیات و دستاوردهای ذی‌قیمت به انصارالله است.

مردم یمن، مردمی ستم‌کشیده و پرطاقت هستند. کشور آن‌ها، بر عکس تازه به دوران رسیده‌های حاشیه خلیج فارس، سابقه‌ای به وسعت تاریخ دارد. جنگندگی و سلحشوری به نوعی در ذات مردم یمن است که جزو اصیل‌ترین بخش قوم عرب هستند. یک یمنی، از کودکی با سلاح اخت و عجین است و نماد خنجر پهن یمنی، بر همین خصیصه آ‌ن‌ها تاکید دارد. این روح سلحشوری هنگامی که با ایدئولوژی انقلابی و روح شهادت‌طلبی شیعه ترکیب شود، نتیجه همین می شود که آن جوان یمنی ویدیوی سال 2009با چفیه و خنجر یمنی، که خواسته و ناخواسته، حرکات سید حسن را مشق می‌کرد، اکنون به مرد قدرتمند یمن تبدیل شده است.

«کارل اشمیت»، حقوقدان و فیلسوف شهیر آلمانی، در دو کتاب برجسته خود «الهیات سیاسی» و «مفهوم امر سیاسی»، حاکم سیاسی را کسی می داند که در وضعیت استثنا، حرف نهایی را می‌زند. وضعیت استثنا، یعنی زمانی که همه قانون‌ها تعلیق می‌شوند و نه مجلسی اعتبار دارد و نه دادگاهی، وضعیتی که همه مناصب قانونی که تا دیروز بر مبنای قانون نوشته، حکم می‌راندند، امروز به دلیل تعلیق قانون، دستورشان اعتباری ندارد. بر مبنای نظر اشمیت، در چنین وضعیتی، به طور طبیعی و عینی، تنها حکم کسی نافذ است که بتواند آن گاه که اضطرار ایجاب کرد، یک حکم را به زیردستان خود بقبولاند: کشتن و کشته شدن.

تفسیر ساده این حرف این است که، در زمانه تعلیق همه قوانین (از آن سنخ که در یمن و سوریه و عراق در جریان است و گویی همه قوانین بشری و غیربشری تعلیق شده و از زمین و زمان آتش بر سر مردم می‌بارد)، نه سیاستمداران بزدل و ترسویی از نوع عبد ربه منصور هادی، که کسانی قدرت واقعی سیاسی را در دست خواهند گرفت، که پیروان یا طرفداران خود را به کشتن و کشته ‌شدن در راه هدف مجاب کرده باشند. این امر تنها از رهبرانی برمی‌آید که صاحب ایدئولوژی باشند. این شاید یکی از دلایل توفیق رهبرانی از جنس عبدالملک باشد که در منطقه‌ای پر از وضعیت‌های استثنایی زندگی می‌کنند.

منابع:

http://www.bbc.com/news/world-middle-east-31645145

http://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D9%88%D8%AB%D9%8A%D9%88%D9%86

http://www.france24.com/ar/20140902

http://maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,12608

http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/2691/4610/33619/

http://ketaab.iec-md.org/TAARIKH/zeidieh_taarikh_aqaaed_farmaaniyaan_13.html

http://tahoor.com/fa/Article/View/114159

http://www.rasekhoon.net/article/show/157602

http://www.emamat.ir/home/فصل‌نامه/item/3825

http://islampedia.ir/fa/1389/11

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=258033

http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/4227/6333/70462/

http://fa.wikishia.net/%D8%B2%DB%8C%D8%AF%DB%8C%D9%87

http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/2691/6556/76231/

http://hajj.ir/14/47234

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%D8%B9%DB%8C_%DA%A9%D8%A8%DB%8C%D8%B1

http://en.wikipedia.org/wiki/Abdul_Rahman_al-Iryani

http://en.wikipedia.org/wiki/Abdullah_al-Sallal

http://www.hawzah.net/fa/magazine/view/3814/7112/86471/

http://www.taghribnews.ir/vdcau0ne.49nu015kk4.txt

http://www.defapress.ir/Fa/News/43191

http://alwaght.com/fa/News/8704

http://fa.wikishia.net/view/%D8%AD%D9%88%D8%AB%DB%8C%E2%80%8C_%D9%87%D8%A7%DB%8C_%DB%8C%D9%85%D9%86

http://www.mashreghnews.ir/fa/news/16412

http://triboun.parsiblog.com/Posts/310

http://mahramanehnews.ir/2345

http://www.siasi.aja.ir/Portal/Home/ShowPage.aspx?Object=NEWS&CategoryID=c87925e3-6212-4edb-8000-06514d793094&WebPartID=6c9f67fc-aed3-436f-ab57-bcaf23d99527&ID=377f601c-84c6-4ecb-9d13-69004f8292df

http://www.csr.ir/departments.aspx?abtid=01&&depid=44&&semid=397

http://www.irdc.ir/fa/content/58292/print.aspx

http://www.teribon.ir/archives/274203

http://isna.ir/fa/news/93100703056/2014

http://www.middleeasteye.net/in-depth/features/abdel-malek-al-houthi-shadow-rebel-leader-kingmaker-988988591