کد خبر 42227
تاریخ انتشار: ۶ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۰۹:۲۴

اين کلمات مبالغه‏آميز را حذف کنيد. بنده، وقتي اين کلمات را مي‏شنوم، حقيقتاً متأذّي مي‏شوم

به گزارش وبلاگستان مشرق، نويسنده وبلاگ "سحريار" در يکي از مطالب اخير خود به دو نمونه از برخورد مقام معظم رهبري با تملق گويي اشاره کرد و نوشت: در تاريخ 24 / 6 / 77 در ديدار با فرماندهان سپاه پاسداران ، قبل از بيانات مقام معظم رهبري سرودي اجرا شد و و در آن مصرعي بود که جمع باهم مي خواندند " سرور ما ، خامنه اي ". ايشان در همان جلسه تذکر دادند و فرمودند: " يک نکته هم درباره اين سرود زيبايي که برادران اجرا کردند، عرض کنم: من خواهش مي‏کنم که الفاظ اين اشعار و سرودها را از کلمات مبالغه‏آميز خالي کنيد. هم شأن شما اين است که در اين راهها پيشقدم باشيد و هم حقيقت قضيه اين است. بنده افتخارم به اين است که بتوانم خدمتگزار شما و مردم باشم. «سَروَر» فقط خداي متعال است و به امر او و در پيروي و عبوديّت او بندگان صالحِ برجسته و معصومين عليهم‏السّلام‏ا ند. ما بندگاني ناقص، نارسا، و ضعيف هستيم. بزرگترين هنر ما اين است که بتوانيم در لابه‏لاي همه ضعفهايي که داريم، کاري انجام دهيم که ان‏شاءاللَّه طبق وظيفه باشد. اين کلمات مبالغه‏آميز را حذف کنيد. بنده، وقتي اين کلمات را مي‏شنوم، حقيقتاً متأذّي مي‏شوم."
* در 12/ 8/ 80 در ديدار با جوانان اصفهان، قبل از فرمايشات امام خامنه اي، کسي ايشان را " علي زمان " خواند، در همان جلسه اينگونه تذکر دادند : { اگر کسي در مقابل جوانان ادّعا کند و بگويد نظام اسلامي ما هيچ عيبي ندارد و همان قالبي را که اسلام خواسته، ما پياده مي‏کنيم، گزاف گفته است. به‏هيچ‏وجه اين‏طور نيست. خود ما انسانهاي ضعيفي هستيم. وقتي کساني اسم مبارک اميرالمؤمنين عليه‏السّلام يا اسم مبارک وليّ‏عصر روحي‏فداه را مي‏آورند، بعد اسم ما را هم دنبالش مي‏آورند، بنده تنم مي‏لرزد. آن حقايق نور مطلق، با ما که غرق در ظلمتيم، بسيار فاصله دارند. ما گياه همين فضاي آلوده دنياي امروزيم؛ ما کجا، کمترين و کوچکترين شاگردان آنها کجا؟ ما کجا و قنبرِ آنها کجا؟ ما کجا و آن غلام حبشيِ فداشده در کربلاي امام حسين عليه‏السّلام کجا؟ ما خاک پاي آن غلام هم محسوب نمي‏شويم. اما آنچه که حقيقت است، اين است که ما به عنوان مسلماناني که راهمان را شناخته‏ايم، تصميم خود را گرفته‏ايم و نيروي خود را براي اين راه گذاشته‏ايم؛ با همه وجود در اين راه حرکت مي‏کنيم و ادامه خواهيم داد. نواقصي در کار ما وجود دارد؛ همه اين نواقص هم قابل حلّ است. البته وقتي اين نواقص را حل کنيم، اين‏طور نيست که به غايت مطلوب رسيده‏ايم؛ نه، راه کمال تمام‏نشدني است. در اين جاده‏اي که ما حرکت مي‏کنيم، هر کيلومتر به کيلومترِ آن توقّف ممنوع است؛ نبايد توقف کرد؛ همچنان بايد جلو رفت. بسياري از مشکلات کنوني که ملت و کشور ما با آنها دست به گريبان است، قابل حلّ است. }