حراج تهران بار دیگر رخ نمود و این بار هم ادعایی کرد که هیچ‌کدام از نهادهای حراج‌گذار بین‌المللی تاکنون این ادعا را نداشته‌اند، فروش همه آثار با قیمتهای حداکثری.

گروه فرهنگی مشرق، مجید احمدی : چند سال قبل که بحث برگزاری حراج آثار هنری در ایران بالا گرفت همه چشم‌ها به دولت دوخته شد، نگاهی که بی‌شک گزاف بود و بی‌فایده. دولت‌ها همگی تنها به برگزاری اکسپوها بسنده کردند و خود از نمایشگاه‌های خود اثر خریدند و  ضرب‌المثل " پول را از این جیب به آن جیب " معنای واقعی بخشیدند.
در این میان همیشه نگارخانه‌های تهران گلایه داشتند که این وضع برگزاری اکسپوهای هنری و یا حراج‌ها درست نیست و باید ره دیگری پیمود تا اینکه مدیر اسبق موزه هنرهای معاصر ترهان که نماینده تام‌الاختیار حراج انگلیسی کریستیز در ایران نیز هست، دست به کار شد.
رویای داشتن یک حراج برای ایرانی‌‎ها را علیرضا سمیعی‌آذر به واقعیت رساند. مردی که توانست با سودی که از فروش آثار ایرانی به دست آورد ترتیب برگزاری یک حراج در ایران را بدهد.



البته ناگفته نماند که بار علمی و تسلط سمیعی‌آذر بر هنر معاصر برکسی پوشیده نیست و بی‌شک او یک دکتر واقعی در زمینه هنر به خصوص هنر معاصر به مشار می‌رود ولی شیوه‌های او در برگزاری حراج تهران و ایجاد حباب در بازار خرید و فروش آثار هنری نادرست است.
علیرضا سمیعی‏ آذر که نشان افسری نظام هنر و ادبیات دولت فرانسه را دریافت کرده چند سالی است که سلطه زیادی بر هنرهای تجسمی ایران دارد و هرکس با او باشد موفق است و کسانی که از اودور باشند و یا دور شوند راهی به گالری‌های تهران و یا حراج‌های دنیا ندارند موردی که افرادی چون عربشاهی، شیرازی و یا برخی دیگر از هنرمندان ایران به آن دچار شدند.

اقتصاد هنر چیست؟
اقتصاد هنر واژه‌ای که برای ما ایرانی‌ها نامانوس است ولی همین واژه برای بسیاری از سرمایه‌گذاران خارجی بسیار معتبر و مهم است. اقتصاد هنر و یا همان بازار فروش آثار هنری یکی از دغدغه‌های مهم عرصه هنرهای تجسمی است که با برگزاری اکسپوها یا حراج‌ها  می‌توان تأثیر زیادی بر رونق کسب و کار دراین حوزه و خلق آثار هنری جدید برجای گذاشت.




حراج‌های آثار هنری در جهان غرب با طرح مسئله مدرنیست پا به عرصه گذاشت و از دهه 50 میلادی پس از پایان جنگ جهانی دوم شکلی جدی به خود گرفت. اینکه آثار هنری در طی دو جنگ جهانی تخریب و یا سرقت شدند باعث شد توجه به حفظ آنها معطوف و ارزشی که این آثار یافته بودند راه را برای جریان اقتصادی هنر باز کرد. در کشورمان نیز موضوع اهمیت دادن به اقتصاد هنر از دهه 40 و با فعالیت گالری ها شکل گرفت و برهمین اساس در سال های اخیر تعدادی اکسپو توسط بخش خصوصی با مشارکت نگارخانه ها که به طور عمده نیز غیر دولتی هستند به منظور ایجاد زمینه و فرصتی برای فروش آثار برگزار شده است .

برگزاری حراج در دنیا اتفاق تازه ای نیست اما گردهمایی هنرمندان و ارایه آثار هنری آنها می تواند تأثیر زیادی بر روند خلق آثار هنری داشته باشد؛ هرچند این اتفاق در ایران چندان مرسوم نبوده است اما به تدریج جای خود را در میان مردم و علاقه مندان به هنر باز کرده است .

اما موضوع اقتصاد هنر در ایران از سابقه چندان بالایی برخوردار نیست و به کمتر از یک دهه باز می گردد و می توان مبنای آن را به برگزاری اولین اکسپو هنری تهران توسط علیرضا سمیعی‌آذر نسبت داد . حضور ایران در حراجی های بین المللی همچون حراج کریستی، بونامز و ساتبی بعدا توانست ارزش هنر کشورمان را در جوامع مختلف اثبات کند و روند رشد اقتصادی هنر را هموارتر سازد.

در این میان نقش حراج‌ها که اتفاقا به شکل خصوصی برپا شدند در تسهیل این جریان بسیار حائز اهمیت بود که علاوه بر گالری هفت نگاه که در این حوزه فعال است می توان به سه حراج بزرگ در تهران طی سال های اخیر اشاره کرد .

در جهان امروز که ریشه بسیاری از مشکلات مردم اقتصادی است این تصور که نقاش به عنوان یک هنرمند تنها اصل فعالیت خود را تفکر در حوزه هنر می داند، بیهوده است .بنابراین باید اقتصاد و هنر دوشادوش یکدیگر حرکت کنند ، موضوعی که هم اکنون در بسیاری از کشورهای پیشرفته مد نظر هنرمندان است، در غرب با هنرمندانی مواجه می شویم که در مواردی خود به عنوان یک بنگاه عمل می کنند، همین افراد که کم هم نیستند بخشی از اقتصاد هنر خود را به تبلیغات برای آثارشان توسط کارشناسان زبده اختصاص می دهند.

حراج تهران یا یک شائبه
بلاشک داشتن یک حراج در ایران برای آثار هنری بسیار مفید است و تاثر زیادی بر قیمت آثار هنری دراخلی خواهد گذشات ولی راهکارها و روش‌های برگزاری آن است که می‌تواند حراج را موفق و یا ناموفق جلوه دهد.
حراج تهران یک راهکار خوب بوده و هست و باید به برگزارکننده آن دست مریزاد گفت ولی روشی که مدیر این حراج به آن روی آورده مناسب نیست و باعث خواهد شد که منتقدان منصف در تاریخ به این مساله اذعان کنند که او برای افزودن به صفرهای حساب‌های بانکی افرادی خاص تلاش کرده و منشی در حوزه هنرهای تجسمی به وجود آورد که خرید آثار هنری مختص افرادی خاص باشد.
در میان خرده‌هایی که به حراج تهران می‌توان گرفت و از تاثیر نامیمون این جریان بر هنر معاصر ایران که بگذریم، برخورد وزارت ارشاد که باید بر تمام امور هنری کشور نظارت داشته باشد بر این حراج نیز در نوع خود خواندنی است. وزارت ارشادی که هیچ نظارتی بر این حراج ندارد و صرف اینکه دوست قدیمی معاون هنری ارشاد یعنی سمیعی‌آذر برگزار کننده آن است کافی است که ارشاد هیچ چیز نگوید و مدام بر طبل این حراج نیز بکوبد و سازش را برای برگزاری آن کوک کند و تمام امکانات رسانه‌ای خود که در دست روابط عمومی‌های متصل به سمیعی‌آذر است را یک جا به حرکت واداشته تا از این حراج چیزی جز به به و چه حراج خوبی است، نگویند. در این راه پول‌هایی که تیم رسانه‌ای سمیعی‌آذر یا بهتر است بگوییم تیم رسانه‌ای معاونت هنری خرج کرده نیز بی‌تاثیر نیستند.
ولی مورد مهمی دیگری که بایدبه آن اشاره کرد این است که حراج تهران ادعایی دارد که حراج‌های چند ده ساله نیز آن را ندارد، فروش همه آثار آن هم با قیمت‌هایی که همیشه روند صعودی دارد در صورتی که به عنوان نمونه حراج کریستی دبی در تمام دوره‌ها لیستی نیز ارائه می‌دهد که در ان اسامی هنرمندانی که آثارشان فروش نرفته ذکر می‌شود.