کد خبر 434284
تاریخ انتشار: ۶ تیر ۱۳۹۴ - ۱۹:۵۸

حالا فاطمۀ زهرا(س) تنها شده است. بعد از چند روز از رحلت حضرت خدیجۀ کبری(س) دُور پیغمبر می‌گشت و اشک می‌ریخت و صدا می‌زد: « أَبَتِ أَیْنَ أُمِّی؛ بابا! مادرم کجاست»؟

بچۀ سه چهار ساله مفهوم مرگ را خیلی سخت متوجه می‌شود. بابا مادر از دنیا رفته یعنی چه؟ چرا مادرم را نمی‌بینم؟ پس کجاست؟ پیامبر اکرم خواست با تأخیر جواب فاطمه‌اش را بدهد که جبرئیل امین نازل شد و گفت: یارسول‌الله! جواب دخترت را بده. انگار اهل آسمان طاقت نیاوردند. جبریل به پیامبر خدا عرض کرد: جای همسر گرامی خودت حضرت خدیجه را در بهشت به دخترت فاطمۀ زهرا نشان بده. رسول خدا برای فاطمه‌اش توضیح داد: دختر دلبندم! عزیز دلم! مادرت خدیجۀ کبری در بهشت برین، در جنّت المأوی جایگاه بلندی دارد؛ پیش خدا میهمان است و.... اینقدر توضیح داد تا فاطمه(س) راضی شد.

یارسول‌الله! یک دختر سه ساله هم در خرابۀ شام گفته بود بابایم کجاست؟ گفته بود من بابایم را می‌خواهم. ... با این دختر سه ساله باید چگونه برخورد کنند؟ جبرئیل امین کجا بود بیاید این دختر سه ساله را آرام کند؟ جواب این دختر را با سر بریده بابایش به او دادند...

الالعنت‌الله علی القوم الظالمین.