*** آقای رضوانی لطفاً خودتان را معرفی کنید و بفرمایید کارتان در صنعت خودرو سازی از کجا شروع شد؟
من فردیس رضوانی متولد تهران هستم. سال 1983 زمانی که 9 سالم بود به همراه پدر و مادرم برای زندگی به آمریکا سفر کردیم. سال 2006 اولین کار طراحی خودرو را به صورت حرفه ای انجام دادم و آن را به یک شرکت خودروسارزی در هلند فروختم و تاکنون 14 عدد از آن خودرو تولید شده و در اروپا به فروش رسیده است. بعد از آن به فکر تاسیس یه شرکت تولید اتومبیل کردم خودروی دومی که طراحی کردم با برند رضوانی به تولید رساندم که از این خودرو نیز تا کنون 4 عدد تولید کرده ایم.
خودروهای جدیدی که تولید می شوند آنقدر امکانات کامپیوتری دارند که احساس هیجان رانندگی را از راننده سلب میکنند. هدف از تولید اتومبیل "بیست" (هیولا) این بود که راننده نقش بیشتری در کنترل خودرو و در کل رانندگی ایفا کند. از جمله اینکه خودرو سبک باشد و این همه فیلترهای جدید را نداشته باشد، تا مثلاً وقتی دنده عقب میگیرید، صدای موتور شنیده شود. همچنین میخواستیم سبکترین ماشین دنیا را درست کنیم. برای همین اسم اتومبیل را بیست گذاشتم که به فارسی میشود هیولا.
*** چرا اصرار داشتید یک ماشین با وزن کم تولید کنید؟
اگر وزن اتومبیل کم باشد اولاً باعث میشود شتتاب خودرو زیاد باشد و کنترل آن در پیچها راحتر شود. وقتی خودرو سبک باشد موتور کوچکتری لازم دارد و در نتیجه به ترمزهای کوچکتر و سوخت کمتری دارد. به علاوه اینکه موتور، گرمای کمتری هم تولید میکند.
*** علاقه شما به صنعت خودرو سازی از کجا آغاز شد؟ آیا در دانشگاه این رشته مرتبط با حوزه کاری را خواندید؟
من از بچگی عاشق ماشین بودم، اما ماشینی که دوست داشتم، هیچوقت ساخته نشده بود. بنابراین دوست داشتم ماشینی را که به نظر خودم یک ماشین اسپرت بود، درست کنم. خیلیها به من میگفتند نمیتوانی این کار را انجام دهی چون هزینه زیادی دارد؛ اما من معتقد بودم که بالأخره یک روز این کار را انجام خواهم داد. من در دانشگاه رشته مهندسی خواندم و با کار تولید اتومبیل مرتبط بود.
من خودم برای این شرکتها کار نکردهام ولی دوستم سمیر که در طراحی ها به ما کمک میکند در شرکتها ی لامبورگینی و فراری طراحی کرده است و جوایزی را هم به خاطر طراحی هایی که انجام داده دریافت کرده است.
همانطور که گفتم خودروی اولی که طراحی کردیم قبل از تولید به یک شرکت هلندی فروختیم. اولین خودرویی هم که با برند رضوانی فروخته شد نیز به دلیل اینکه رسانهها خیلی از آن استقبال کردند و از طرح خوششان آمد بلا فاصله قبل از تولید توانستیم دو عدد از آن را بفروشیم.
*** اولین مشتری خودرویی که خودتان تولید کردید چه کسی بود؟
یک فوتبالیست خیلی معروف در آمریکا که اهل تگزاس بود ولی متاسفانه براساس مقرارت اجازه نداریم نام او را رسانه ای کنیم.
*** قیمت فروش خودرویی که تولید کردید چقدر است؟
قیمت فروش ما 150 هزار دلار است. که سه عدد دیگر از این ماشین سفارش گرفتهایم.
*** از مدل اول چند عدد فروخته شد و قیمت آن چهقدر بود؟
از مدل اول که در هلند تولید شد 14 عدد در اروپا فروخته شد که قیمت آن 450 هزار دلار بود.
*** چرا مدل جدیدتر ارزانتر است؟
سختی تولید و قیمت یک خودروی دستساز و سفارشی به عواملی بستگی دارد که قبل از تولید اصلاً فکرش را نمیکند: درها، پنجرهها، قطعات الکترونیکی، سیستم سرمایش و گرمایشی. چون هدف ما طراحی یک خودروی ساده و سبک بود، توانستیم از هزینههای اضافی که شرکتهای دیگر را به ورشکستگی می کشد صرف نظر کنیم. خودروی ما مانند ماشینهای مسابقهای است؛ امکانات اضافی ندارد بلکه فقط برای رانندگی کردن با شتاب طراحی شده است برای همین هم قیمت آن بسیار پایین آمد.
*** مثلاً از چه اجزایی برخوردار نیست؟
مثلاً سیستم سرمایشی و گرمایشی ندارد؛ "در" ندارد. بدترین چیز برای یک ماشین بدون سقف داشتن "در" است. نداشتن "در" باعث میشود شاسی ماشین تقویت شود و مانند یک ماشین مسابقه ای شود.
مشتری های هدف ما مردهای بین 30 تا 50 سال هستند، آدمهای هنرمند و پولدارها و یا افرادی که زندگی خود را کرده اند و بچه هاشان بزرگ شده اند و الآن می خواهند یک اسباب بازی برای خودشان تهیه کنند. قیمت این ماشین برخلاف ظاهر خیلی جذابی که دارد قیمت بالایی ندارد. 150 هزار دلار پول زیادی برای چنین ماشینی نیست.
شرکت ما یک شرکت تازه کار محسوب میشود ولی این به بدان معنی نیست که ناشناختهایم. باید بگویم شرکتهای بزرگ اتومبیل ما را میشناسند. خبر رونمایی از طراحی هیولا دو بار در صفحه اول یاهو منتشر شد و همانطور که میدانید صفحه اول یاهو بیش از 700 میلیون بازدید کننده در روز دارد ضمن اینکه بسیاری از نشریات تخصصی اتومبیل مطلب مربوط به ما را کار کردند.
*** چند نفر دیگر ایرانی در شرکت شما کار میکنند؟
من و شریکم ایرانی هستیم.
*** چند نفر در شرکت شما مشغول به کار هستند؟
4 نفر در شرکت کار میکنند به علاوه 3 نفر در بخش فروش و بازاریابی
پدر و عموی من خبان جنگنده اف 4 در ارتش ایران بودند. داییام هم در زمان جنگ ایران و عراق خلبان جنگنده بود و برای همین من از بچگی همیشه به عشق اینکه یک روز خلبان بشم بزرگ شدم و علاقه زیادی به سرعت داشتم. شرایط برای اینکه من خلبان بشوم فراهم نشد برای همین تصمیم گرفتم این سرعت را در اتومبیل تجربه کنم و ماشینی بسازم که سریع باشد و حس سرعت رو به من منتقل کند.
درست است. هم طراحی داخلی و هم رنگ خودرو و هم اینکه زمانی که می خواهید سوار ماشین شوید به گونهای طراحی شده که در ندارد و باید پا را در رکاب خودرو بگذارید و سوار شوید همه اینها از طراحیهای جنگندهها الهام گرفته شده است. از فیبرکربن در ساخت بدنه و اتاق سرنشینان استفاده شده است، به طوری که این بخش بسیار شبیه کابین هواپیماهای نظامی شده است .
*** حداکثر سرعت و شتاب این ماشین چهقدر است؟
اتومبیلی که ما تولید کردیم یک اتومبیل دو نفره است که حداکثر سرعت آن 256 کیلومتر در ساعت است ولی صفر تا صد آن 2.7 ثانیه است. بنابر این این ماشین بیشتر یک ماشین پر شتاب است تا پر سرعت. ماشینهای جدیدی که توسط کمپانیهای بزرگ دنیا مانند بنز و بی ام و تولید میشود اینقدر آرام و ساکت هستند که باید سرعت خیلی بالایی داشته باشید که سرعت را احساس کنید. ماشینی که ما تولید کردیم با سرعت های کم هم میتوانید هیجان رانندگی را حس کنید. باید بگویم که اتومبیلی که ما تولید کردهایم به درد افرادی میخورد که به قول ایرانیها عشق ماشین هستند. راننده های این ماشین میتوانند هیجان رانندگی را در سرعت های بین 50تا 120 کیلومتر در ساعت تجربه کنند و نیازی نیست که سرعت بالایی داشته باشند تا حس سرعت را داشته باشند.
*** اتومبیل تولید شده شما قاعدتاً باید استاندارد های یک اتومبیل سواری را در آمریکا داشته باشد.
ذر آمریکا برای خودرو هایی که زیر 200 عدد تولید میشود و در واقع سفارشی ساز هستند استاندارد های متفاوتی از ماشینهای دیگر وجود دارد وبرخی از آزمایشهای تصادف روی این اتومبیل ها انجام نمیشود.
*** اگر بخواهید بالای 200 عدد تولید کنید چهقدر فاصله با استاندارد ماشینهای دیگر دارید و باید چه کار بکنید؟
در این صورت باید چند میلیون دلار برای آزمایشهای تصادف خرج کنیم.
*** منظورم این است که از لحاظ امکانات ماشین چهقدر با استانداردها فاصله دارید؟
خیلی امکانات عجیب و غریبی نیست که تفاوت کند البته باید بگویم که ماشینی که ما تولید کردیم شاید در مقایسه با اتومبیل های موجود در بازار برخی امکانات را نداشته باشد ولی از ماشینهای عادی امن تری برای راننده محسوب میشود برای اینکه در داخل ماشین از از شاسی بسیار محکمی استفاده شده است ماشینهای عادی چون تولید انبوه میشود این استحکام رو ندارد. ماشین ما مانند ماشین مسابقه ای تمام شاسی با دست جوشکاری شده است و این کاری است که در تولید انبوه امکان آن نیست.
*** آخرین باری که به ایران آمدید چه سالی بود؟
سال 83
*** یه نشریه اسپانیایی چند وقت پیش گزارشی را منتشر کرد که ایران بیشترین وارد کنند خودرو های فراری در خارمیانه است و این نشان می دهد که بازار خوبی برای ماشینهای لوکس و گران قیمت در ایران وجود دارد. تا حالا سعی کردید با توجه به اینکه خودتان هم ایرانی هستید در بازار ایران فعالیت کنید.
ما خیلی دوست داریم امکان فعالیت در ایران برای ما فراهم بشود و ما خط تولید اتومبیل در ایران راهاندازی کنیم. البته ایران قاعدتاً استانداردها و قانون هایی دارد که ما باید آنها را مطالعه کنیم. قبلا چند بار بنا داشتیم برای حضور در ایران برنامهریزی کنیم ولی تا امروز فرصت آن پیش نیامده است ولی اگر فرد یا سازمان دولتی کمک کند که ما بتوانیم این کار را بکنیم خیلی خوشحال میشویم.
*** با توجه به اینکه از کودکی در آمریکا بزرگ شده اید آیا دلتان برای ایران تنگ میشود؟ چه چیزی از ایران برای شما از همه جذاب تر است؟
مردم ایران خیلی مردم خون گرم و با محبتی هستیند. ایران کشور بزرگی است و می توان به تاریخ آن افتخار کرد. غذای ایران هم که باید بگویم بهترین غذای دنیاست. ما هنوز در آمریکا غذای ایرانی میخوریم. قرمه سبزی، چلو کباب...
*** این غذا ها را از رستوران تهیه میکنید؟
خیر. همسر من هم ایرانی است و اتفاقا دست پخت خیلی خوبی هم دارد.
*** در حوزه کاری خود چه آرزویی دارید؟
دوست دارم که یک روزی بتوانم تجربهای که در آمریکا کسب کردم را در ایران با ایجاد یک برند بینالمللی خودرو به کار بگیرم و بتوانم با بسیاری از جوانان با استعداد ایرانی که تعداد آنها هم کم نیست در این کار همکاری کنم.