اینکه تک رقمی شوی همه جا بد است جز در کنکور، رقابت هزاران دانش آموز مشتاق و آن هم سال اولی برای کنکور حکایت عجیب و غریبی است اما شیرینی یک موفقیت ناب می تواند بسیار دلچسب باشد. احسان و عرفان حکایتی جالب دارند نه از باب اینکه دوقلو هستند از این جهت که با دو رتبه متوالی سد بزرگ کنکور را شکسته اند؛ رتبه پنج و ۶!
فکر کردم الکی به ما زنگ زده اند!
عرفان که ۵ دقیقه ای بزرگ تر از احسان است، رتبه ۶ را کسب کرده است. قرار ما بعد از ظهر یک روز تابستانی است، ساعت ۱۷ و ۳۰ دقیقه یک روز گرم در نخستین روز های مرداد ماه، محله خلوت و کوچه پر از درخت یک خیابان دلنشین شیراز، پدر عرفان و احسان با رویی گشاده در طبقه دوم از یک مجتمع مسکونی دنجمنتظرمان است. آنها اصالتا لاری هستند. شهری در جنوب فارس، متولد سال ۱۳۷۶ و از ۶سالگی یعنی همان روزهای آشنایی با الفبا به شیراز آمده اند. عرفان می گوید خبر قبولی در کنکور و کسب رتبه تک رقمی را از دوستش شنیده است. او می گوید همیشه در مدرسه به من و احسان می گفتند یک روز الکی به شما زنگ می زنیم و می گوییم در کنکور رتبه تک رقمی آورده اید. وقتی دوستم این خبر را به من داد فکر می کردم دارد سر به سرمان می گذارد. می دانستیم رتبه خوبی کسب می کنیم اما نه تک رقمی. لطف خدا بود که موفق شدیم.
روزی ۱۱ تا ۱۳ ساعت درس خوانده ایم!
دوقلوها معتقدند که دیوار کنکور آنقدرها هم بلند نبود. پدر دوقلوها بازنشسته سازمان جهاد کشاورزی و مادرشان دبیر بازنشسته ریاضی است، البته احسان و عرفان یک برادر بزرگتر از خود هم دارند که در شیراز پزشکی می خواند و پدرش می گوید ایمان هم رتبه ای خوب داشته اما نه به خوبی دوقلوها.
احسان که در میان داوطلبان رشته علوم تجربی رتبه پنجم کشور را کسب کرده است، می گوید بر این باورم از آنجا که حرکت و هدف ما در راستای اراده خداوند بود، خدا نیز به ما قوت و آرامش داد تا در کنکور موفق شویم. او معتقد است که ایجاد فضای آرام خانه توسط پدر و مادر و آرامش حاکم بر آن در موفقیت آنها تاثیر خوبی داشته است.
وقتی از آنها سئوال می پرسم بدون لحظه ای تامل جواب می دهند، جواب هایی که به راحتی می توان شباهت گفتاری و محتوایی آنها را شاهد بود. آنها درباره مدت زمان مطالعه برای کنکور گفتند: «از تابستان سال قبل از کنکور که مطالعه را به شکل جدی شروع کردیم، روزانه حدود ۱۱ تا ۱۲ ساعت درس می خواندیم و این مدت در زمستان ۹۳ و بهار ۹۴ به ۱۳ تا ۱۳.۵ ساعت در روز افزایش پیدا کرد.»
برنامه درسیمان یکی بود
عرفان می گوید: برای هر ماه برنامه درسی خاصی را به اتقاق برادرم طرح ریزی می کردیم و در برهه های زمانی که با توجه به نزدیکی به کنکور حساس بود، به صورت هفتگی برنامه ریزی می کردیم و برنامه را به طور کامل اجرا می کردیم و حتی اگر عقب می افتادیم از خواب و زمان غذا خوردن خود نیز می گذشتیم.
او سخنان خود را این طور ادامه می دهد: «به طور کلی مدرسه اولویت اول ما بود و از فرصت حضور دبیران خوب در مدرسه به خوبی بهره گرفتیم. به طور کلی اهل مطالعه بودیم اما تا قبل از پیش دانشگاهی تست کمتر می زدیم اما از نیمسال دوم سال سوم دبیرستان و پس از آن پاسخ دادن به پرسش های چهار گزینه ای را به طور جدی تری در دستور کارمان قرار دادیم. ما مشاور خاصی نداشتیم اما از حدود یک سال قبل از کنکور در آزمون های هفتگی برخی موسسه ها و امتحان های سنجش پایانی شرکت می کردیم.»
پدرشان می گوید: «خیلی به عرفان و احسان می گفتم که به کلاس های مختلف بروند اما خودشان معتقد بودند نیازی به کلاس های آموزشی نیست و در خانه راحت تر می توانند درس بخوانند.»
احسان می گوید: «درست است که از تمام تفریحاتمان دست کشیدیم و برای تعطیلات نوروز فقط خانه مادربزرگمان رفتیم اما حالا می توانیم راحت و با آرامش بیشتر کارهای عقب افتاده اوقات فراغت را انجام دهیم.»
احسان طاهری فرد به کنکوریهای سال بعد هم توصیه می کند که از خداوند یاری بگیرند، هدف بزرگی را برای تحصیل در دانشگاه مدنظر قراردهند و با تلاش و پشتکار دوچندان برای تحقق آن بکوشند، دراین مسیر احساس خستگی نکنند و ارتباط با خدا را نیز حفظ کنند.
درصدهایمان فرق داشت ولی رتبه شبیه هم شد!
دو برادر می توانند باهوش و درسخوان باشند ولی وقتی دو برادر در رقابت کنکور رتبه های مشابه هم می آورند این سوال مطرح می شود که مگر پاسخ نامه هایشان شبیه به هم بوده است؟ احسان درباره چرایی رتبه پنج خود و رتبه ۶ برادرش در کنکور امسال می گوید: این گونه نبود که پرسش های همه درس ها را مانند یکدیگر جواب داده باشیم، به عنوان نمونه، من در دو درس تخصصی بهتر جواب دادم و برادرم در دو درس تخصصی دیگر و به سبب این که ضریب یکی از درس هایی که من بهتر جواب داده بودم بالاتر بود من رتبه بهتری کسب کردم.
عرفان طاهری فرد نیز این موضوع را تایید کرد و گفت: من و برادرم در همه درس ها قوی بودیم، من سرجلسه کنکور زمان بیشتری برای تست های ریاضی اختصاص دادم اما برادرم زمان بیشتری را به زیست شناسی اختصاص داد و از آنجا که ضریب زیست شناسی بیشتر بود، رتبه اش بهتر شد و در مجموع بیشتر درس ها را بالای ۹۰ درصد پاسخ مثبت داده ایم.
از او درباره برنامه ریزی درسی شان پرسیدم که پاسخ داد: بعد از نماز صبح، دو ساعت درس می خواندم و ۱۵ دقیقه استراحت می کردم و این وضعیت ادامه می یافت تا اذان ظهر که حدود یک ساعت را به خواندن نماز، ناهار و استراحت اختصاص می دادم و پس از آن نیز برنامه دو ساعت مطالعه و ۱۵ دقیقه استراحت را تا اذان مغرب ادامه می دادم و پس از شام خوردن و استراحتی کوتاه تا ساعت ۱۱:۳۰ یا ۱۲ شب درس می خواندم. اگر در این میان خسته بودم، می خوابیدم، البته این موضوع کمتر اتفاق افتاد و هر بار که خوابیدم اجازه نمی دادم که خوابم بیش از یک ساعت طول بکشد.
عرفان هم در سخنی کوتاه درباره با هم درس خواندن گفت: بهطور یقین این درس خواندن مشترک و همفکریهایی که با هم داشتیم تأثیر زیادی در موفقیت ما داشته است و انرژی و امید ما را برای شرکت در کنکور دوچندان میکرد.
انتخاب اول شیراز، دوم تهران!
او میگوید که اصلاً قصد ادامه تحصیل در خارج از کشور را نداریم و تحصیل در دانشگاههای کشور را به هر کشور دیگری ترجیح میدهیم.
احسان و عرفان طاهری فرد این دو قلوهای شیرازی که در کنکور تجربی سال ۹۴ درخشیدند، به دنبال تحصیل در رشته پزشکی هستند.
آنها که در دبیرستان در یک مدرسه بودند اما در دو کلاس متفاوت، می گویند هنوز دانشگاه محل تحصیل خود را انتخاب نکرده اند و احتمال دارد که از میان دانشگاه های علوم پزشکی شیراز و شهید بهشتی تهران، یکی را برای تحصیلات دانشگاهی خود انتخاب کنند.
یک سال موبایل هایمان خاموش بود!
احسان و عرفان یکسالی می شد تلفن همراه خود را خاموش کرده بودند اما عرفان حالا با کسب این موفقیت می گوید: موبایلم را روشن می کنم و فعالیتم را در فضاهای مجازی بیشتر خواهم کرد.
احسان که رتبه ۵ کنکور سراسری را کسب کرده، می گوید: خیلی خوشحال هستم این رتبه را کسب کرده ام اما به دوستانم باید بگویم کنکور آخرین سد موفقیت نیست. خیلی راه ها وجود دارد که به موفیقت ختم می شود شاید دوستان من در رشته های درسی و کاری دیگر بتوانند به موفقیت های بهتری دست یابند. مهم این است در اوج هر کاری از توکل به خدا و یاد او غافل نشوند...
کم کم وقت خداحافظی است و کلام آخر را دوقلوها می گویند. عرفان و احسان در آخر می گویند یکسالی بود ورزش نمی کردیم حالا فرصت کافی داریم، شطرنج، پینگ پونگ و فوتبال و... زنگ تفریح ما تازه شروع شده است.
منبع: مجله مهر