کد خبر 44990
تاریخ انتشار: ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۲۰:۲۷

آقاي کيومرث پوراحمد مرا به تماشاي فيلم مرهم دعوت کردند و اين مطلب را پس از تماشاي فيلم در سالن فردوس موزه سينماي ايران مي نويسم

به گزارش مشرق به نقل از عصر ايران، بعيد مي دانم که اثرات ناشي از ساخت فيلمهاي اين چنيني بتواند اثر التيامي به درد هميشگي اعتياد در جامعه ما داشته باشد .

چه آن که از گوزنها تا بحال آمار اعتياد رو به فزوني بوده ودولتها و بخشهاي فرهنگي – تربيتي هميشه چندين سال از توليدکنندگان اين مواد عقب تر .

مرهم فيلمي است ساده و محترم . هرچند نيمه اولش را بيشتر دوست داشتم ، اما نگاه نافذ کارگردان به نوع عاصي جوانان امروز برايم جالب بود . جواناني که پيداست اگر پتانسيل بالقوه جوشانشان توسط همان نهادهاي فرهنگي تربيتي بخوبي هدايت نشود ، چه سرنوشت غم بار و محنت انگيزي در انتظارشان است . به اعتقاد نگارنده در فنا شدن يک جوان ، خودش در انتهاي صف مقصرين است . چرا که ضعف نهاد خانواده و عدم اغناي فرهنگي جامعه ، مهمترين دلايل اين سقوط اند .

به هرحال مرهم نه قصد دارد مقصر را پيدا کند و نه قصد دارد راه حل ارائه کند . شايد مادربزرگ مهربان فيلم تنها مرهمي باشد بر زخمي کهنه يي که شکافش خيلي وسيعتر از اين مرهم هاست . شايد پس از پايان فيلم مريم زخم خورده قصه بازهم به درون خانواده ي بي فرهنگ و جامعه درديده اش باز گردد .

اين احتمال در شرايط کنوني بارها و بارها محتمل تر است تا هرنوع پايان خوش .
در آخر دست مريزاد به آقاي داود نژاد و گروه محترم اش که در اين وانفساي پوچ ، لحظات خوبي را براي مخاطب جدي هنر رقم زدند .