کد خبر 454920
تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۷:۲۵

در اردوگاه موصل ۴، مسؤول اردوگاه در واقع دارای مقبولیت بین عموم اسرا بود و در واقع این فرد در راس قرار داشت و صحبت‌های او توسط سایرین مورد پذیرش قرار می‌گرفت و تبعیت می‌کردند. این مساله باعث وحدت در آسایشگاه می‌شد.

گروه جهاد و مقاومت مشرق: در جنگ تحمیلی رزمنده‌هایی که به اسارت گرفته می‌شدند، به اردوگاه‌هایی منتقل شده و با انواع شکنجه‌های روحی و روانی مواجه بودند، اسرا در این اردوگاه‌ها لحظه‌ای آرام و قرار نداشتند. مسلما اگر مدیریت و آگاهی گروهی از انسان‌های وارسته در این اردوگاه‌ها نبود، چه بسا دشمن بعثی لطمات جبران‌ناپذیری را به اسرا وارد می‌کرد و در اینجا نقش رهبر معنوی در اردوگاه‌ها کاملا مشخص است. به گفته آزادگان در این اردوگاه‌ها چنین نبوده که از طریق انتخابات فردی را به عنوان رهبر معنوی برگزینند بلکه انتخاب این فرد خودجوش شکل می‌گرفته. در شرایط سخت  اردوگاه‌ها، رهبر با درایت خود در آگاهی‌بخشی و تقویت روحی و معنوی اسرا نقش مهمی داشته و بسیاری از آزادگان در گفته‌های خود به این مساله اشاره داشته‌اند.  سراغ چند تن از آزادگان که در دوران اسارت خود نقش رهبری اردوگاه‌ها را داشتند رفتیم و درباره این موضوع با آنها گفت‌وگو کردیم.
 
شخصیت علمی و ایمانی ملاک انتخاب رهبر برای اردوگاه بود

«محمدحسن نوروزی» شخصیت علمی و ایمانی را ملاک تشخیص این فرد دانست و گفت: رهبری اردوگاه یک سلیقه واحد نبود و بر اساس نظریات بزرگان هر اردوگاه مسؤولیت‌ها تقسیم می‌شد، به عنوان مثال در اردوگاه رمادیه براساس شخصیت علمی و ایمانی، شخص را  انتخاب می‌کردیم. وی ادامه داد: شخصی که به عنوان رهبر اردوگاه بود ویژگی‌هایی همچون شجاعت، مقلد حضرت امام و آگاهی از حداقل مسائل دینی را دارا بود. همچنین در اردوگاه‌هایی که نماز جماعت برپا می‌شد، این فرد پیش‌نماز بود و در جلسات قرآن شرکت می‌کرد.

وی درباره لزوم انتخاب یک فرد به عنوان رهبر در اردوگاه بیان کرد: اردوگاه نمادی از یک جامعه کوچک بود و انسان مدنی‌الطبع است و مدنیت نیاز به یک رهبر مدنی دارد. در واقع فطرت انسان به دنبال مدینه فاضله یعنی مکانی استوار و درست برای زندگی است پس مدنیت  نیاز به انسجام، تشکیلات و رهبر دارد و از آنجا که در ایران رهبر انقلاب اسلامی، روحانی بود، طبیعتا اسرا نیز دنبال فردی بودند تا مسائل دینی را تبیین، راهنمایی و پاسخگویی کند. نوروزی بیان کرد: در مراحل نخست افراد، دور این فرد به عنوان رهبر جمع می‌شدند و خود به خود تبدیل به رهبر اردوگاه می‌شد، در اردوگاه رمادیه که من و چند نفر دیگر این نقش را داشتیم، زمانی که نماز جماعت برپا می‌شد، روزی یک حدیث به پیشنماز برای بیان گفته می‌شد. همچنین اطلاعات و موضوعاتی که توسط نامه از ایران به اردوگاه می‌رسید، پس از پالایش توسط امام جماعت باید مطرح می‌شد. این آزاده اظهار کرد: چنین نبود که برای انتخاب فردی به عنوان رهبر در اردوگاه انتخابات برگزار شود، زیرا ما اجازه چنین کاری را نداشتیم بلکه این اتفاق خود به خود شکل می‌گرفت، به عنوان مثال افراد برای پاسخ پرسش‌های خود مکرر به فردی مراجعه می‌کردند و آرام‌آرام جریان شکل می‌گرفت.

تنها مسأله مهم در اردوگاه‌ها برقراری آرامش بود

 «ناصر خالقی» دیگر آزاده‌ای است که اردوگاه را همانند کشوری ترسیم کرد که همشهری‌ها در آن گروه‌هایی را تشکیل می‌دادند. وی در این باره بیان کرد: در هر اردوگاهی تا ۲ هزار اسیر از شهرهای مختلف ایران وجود داشت. اسرا پیش خود قراری گذاشتند تا اسرای هر شهری با یکدیگر باشند و اگر در این گروه‌ها فردی از نظر سنی بزرگ‌تر بود، از او حرف‌شنوی بیشتری داشتند. در اردوگاه‌ها اگر خلاف خواست عراقی‌ها رفتار می‌شد، افراد را بشدت شکنجه می‌دادند. وی عنوان کرد: البته وضعیت در اردوگاه‌های مختلف متفاوت بود، به عنوان مثال در یک اردوگاه اگر نماز شب خوانده می‌شد، بشدت فرد را کتک می‌زدند و در اردوگاه دیگر این‌طور نبود، من هم به نوبه خود افراد را به آرامش دعوت می‌کردم و تا حد ممکن از درگیری در آسایشگاه جلوگیری‌می‌کردم. از نظر من این مساله در آن شرایط روحی و فشار روانی بسیار اهمیت داشت.

رهبر اردوگاه دارای مقبولیت بین عموم اسرا بود

«سید‌احمد قشمی» آزاده‌ای است که در نخستین روز جنگ به اسارت گرفته شد و بعد از ۱۰ سال اسارت به وطن بازگشت، قشمی نیز درباره رهبری اردوگاه‌ها بیان کرد: براساس ویژگی‌های شخصی افراد و اطلاعات مذهبی، مکتبی و دینی که داشتند، افرادی به صورت خودجوش به عنوان رهبر اردوگاه مشخص می‌شدند همانند حاج‌آقا ابوترابی که خیلی شاید ایشان را نمی‌شناختند. در واقع این افراد با داشتن خصوصیات علمی، مذهبی و اخلاقی سرآمد شناخته شده و عنوان رهبری را پیدا می‌کردند. در رأس این افراد حاج‌آقا ابوترابی قرار داشت که از نظر تواضع، برخورد، دانش و متانت شاخص بود و خوشبختانه ایشان در ۱۶ اردوگاه موجود منتقل شدند و با حضور خود در هر اردوگاه نظم را به امور می‌دادند. انتخاب این افراد نه با برگزاری انتخابات بلکه براساس شایستگی، خصوصیات فکری و اعتقادی و اعتماد به آنها بود.

در اردوگاه موصل ۴، مسؤول اردوگاه در واقع دارای مقبولیت بین عموم اسرا بود و در واقع این فرد در راس قرار داشت و صحبت‌های او توسط سایرین مورد پذیرش قرار می‌گرفت و تبعیت می‌کردند. این مساله باعث وحدت در آسایشگاه می‌شد. این مساله به گونه‌ای بود که خود عراقی‌ها اعتراض می‌کردند که در آسایشگاه ما که ۵ نفر هستیم درگیری وجود دارد اما بین ۲ هزار نفر درگیری ایجاد نمی‌شود. ما در حسرت درگیری بین شما هستیم. علت عدم درگیری همان رهبری واحد بود. در زندان ابوغریب روایات و احادیث را بین اسرا مطرح می‌کردیم و بسیاری برای شنیدن این مسائل مشتاق بودند. زمانی که به اردوگاه رمادیه منتقل شدم باز مسائل اعتقادی و اصول دین به صورت مکتوب در اردوگاه در اختیار همه قرار می‌گرفت.

پل ارتباطی

«حمید طایفه‌نوروز» نیز درباره این مساله بیان کرد: براساس آیین‌نامه انضباطی در نیروهای مسلح یک سرباز موظف است تا آخرین فشنگ بجنگد و در صورت اسارت اطلاعاتی به دشمن ندهد، این فرد از امیر تا سرباز ساده است. در زمان اسارت در اردوگاه‌ها این نظامی وظیفه فرار دارد و در اینجا سلسله مراتب حاکم است و بر این اساس فرمانده اردوگاه کسی است که بالاترین درجه نظامی بین اسرا را دارا بوده که این انتخاب براساس قوانین ژنو است. همه اسرا وظیفه تبعیت از این فرد را دارند و وی پل ارتباطی اسرا و افراد حاکم بر اردوگاه است. وی عنوان کرد: در جنگ ایران و عراق همه قشری؛ چوپان، تحصیلکرده، زن، بی‌سواد، پیر و جوان از کل کشور در جنگ شرکت کردند. در آن زمان در اردوگاه‌ها براساس ارزش‌های حاکم در جامعه، اسرا نیز برای رهبری دنبال فردی روحانی می‌گشتند آن هم روحانی در سطح حاج‌آقا ابوترابی. در اینجا به‌رغم وجود سرهنگ در اردوگاه حاج‌آقا ابوترابی رهبر معنوی اردوگاه می‌شود. طایفه‌نوروز گفت: حاج آقا ابوترابی آنچنان شخصیت برجسته‌ای داشتند که همه قشر افراد با هر اعتقادی جذب ایشان می‌شدند، همان جایی که در آیین‌نامه اسرا را به فرار تشویق می‌کرد، ایشان فرار را حرام اعلام کردند زیرا می‌گفتند ارزش ندارد به خاطر فرار چند نفر، چند هزار اسیر شکنجه شوند.
*سایت چامع آزادگان